سایر منابع:
سایر خبرها
جهاد از آشپزخانه تا آزمایشگاه / سنگ تمام شیمی دان محجبه ایرانی برای زن ، زندگی و آزادی
تولید می کنیم و توی خانه، خورشت قیمه با خلال بادام. فارس: الآن چند نفر با شما مشغول به کار هستند؟ رییس شمایید یا آقای هرمز؟ هرمز: پانزده نفر. پنج خانم و ده آقا. باور کن رییس توی گروه ما معنایی ندارد. همیشه همه با هم توی آزمایشگاهیم. من و همسرم همیشه سعی می کنیم کارهایمان را مشورتی پیش ببریم. گروه تشکیل دادیم. هم فکری می کنیم. شما وقتی گروه تشکیل بدهی این مجموعه انگیزه اش بیشتر ...
روایت پاتوق های تاریخی
هایی که با هزاران رنگ پوشیده شده اند به راسته ابزارفروشان می رسم و کمی بعد تابلوی خیابان شیخ هادی را که می بینم راه خود را از راسته ابزارفروشان کج می کنم و به سمت مقصد می روم. حین قدم زدن در خیابان شیخ هادی به کوچه ای می رسم که ابتدایش خانه ای قدیمی قرار دارد؛ خانه ای که هرچند بالکن آن در خطر ریزش است اما با همان تن لاجون و شکننده با وسایل قدیمی تزئین شده است؛ از فانوسی قدیمی تا سازی که به دیوار ...
دیدار اول با امام هشتم
امروز دعوت شدیم. هم سرود خواندیم و هم از طرف گروه سرود می خواهند ما را به مشهد مقدس بروند. وی با بیان اینکه اولین بارم است که به مشهد مقدس می روم، گفت: حس خیلی خوبی است که می خواهیم به حرم مطهر امام رضا(ع) برویم و امیدوارم که بتوانم برای همه دعا کنم. این دانش آموز خاطرنشان کرد: اولین دعایم این است که دوست دارم همه بیماران شفا پیدا کنند. سلامتی خانواده ام را می خواهم و اینکه ...
الهامی: به خمس و گواردیولا پیشنهاد می کنم بازی های تیم مرا بیشتر تماشا کنند!/ نمی توانم با پشت پرده بجنگم
؟ الهامی در ادامه اظهاراتش تصریح کرد: به داور خسته نباشید گفتم و برای او در ادامه راه آرزوی موفقیت می کنم. با این حال خواهیم دید چه اتفاقاتی می افتد. یا باید سرسری از کنار آن بگذرم، یا اینکه حریف شان نمی شوم. درد دل هایی دارم که تا امروز نگفته ام. نمی گویم تیم ما اینقدر هزینه کرده و حریفان بیشتر خرج کرده اند. من پذیرفته ام مربی هوادار باشم و باید پاسخگو باشم. هزینه کردن دلیلی برای موفقیت ...
پدرانی از جنس غیرت و غربت
غربت نمی کنم، مددکاران و مدیر این مرکز بسیار خوش اخلاق و مهربان هستند و لحظه ای احساس دلتنگی نمی کنم. به سراغ مردی می روم که گویا غمگین است، دلتنگی را در چهره ی خسته اش می بینم با او که صحبت می کنم می گوید: 85 سال دارم البته به گفته ی مدیر مرکز گویی کمی سنش رو بالاتر گفته و جوان تر از این حرف ها است. از او در رابطه با دلیل آمدنش به این مرکز می پرسم سکوت می کند و کمی بعد با ...
تکرار حادثه دردناک شین آباد، در سیستان و بلوچستان
این مدیر فداکار می گوید: من 19 سال است که سابقه کار دارم و در حال حاضر، مدیر مدرسه باقرخان پدگی شهرستان میرجاوه هستم. این مجتمع-مدرسه چندپایه است و از سه مقطع متوسطه اول و دوم و ابتدایی دانش آموز دارد. در روز حادثه، دانش آموزی در کلاس نبود. همه برای زنگ تفریح در حیاط بودند. ناگهان من و چند نفر از معاونان و تعدادی از دانش آموزان متوجه شدیم که از یکی از کلاس ها، دودی بیرون می آید. چراغ نفتی کلاس آتش گرفته بود. ...
از آژیر خطر کاهش جمعیت تا لبیک گفتن مادر 36 ساله گرگانی به فرمان رهبری
فرمان مقام معظم رهبری لبیک گفته و اکنون ششمین فرزند خود را باردار است که در گفت وگو با خبرنگار فارس از گرگان گفت: اکنون پنج فرزند دارم چهار پسر و یک دختر و پزشکان می گویند فرزند دیگرم که در راه است نیز دختر است . این بانوی گرگانی از سختی و مشقت های زندگی اش سخن می گوید که چطور بعد از یک سال ازدواج همسرش بیکار شده و باید در این وضعیت خرج یک خانواده سه نفری را تدارک می دیدند. او ...
من تلفیقی از علی پروین و قلعه نویی هستم/ قسم می خورم آن حرف ها را بداهه گفتم!
سری صحبت ها در ابتدای کار مطرح شد برخی از دوستان واقعا در حق ما کم لطفی کردند؛ چراکه ما به مزاح آن حرف ها را زدیم. واقعیت امر این بود که بچه ها بدانند در چه شرایطی هستند و بدانند که این باشگاه قدمت چندین ساله دارد و یکی از نمادهای شهر تالش محسوب می شود و به راحتی نمی توان از اسم چوکا گذشت. ما هم بیشتر سعی کردیم برای مجموعه تیم این موضوع را جا بیندازیم که بدانند به کجا آمده اند و برای به دست آمدن ...
کریمی: پول نمی خواهیم جلوی لیدرها را بگیرید
الان آمدند در رختکن صحبت کردند. خیلی از آنها هم خوب هستند ولی من نمی دانم این بچه بازی ها چه چیزی است. مردم مسجد سلیمان می دانند ما پول نگرفتیم و وقتی ما را می بینند دست به سر و گوش مان می کشند که پول نگرفته اید و برای شهر ما بازی می کنید، اما اینکه لیدر به رختکن بیاید. حداقل جلوی این را نمی توانید بگیرید. پول ما را نمی خواهد بدهید. خبرنگار ورزش سه حاضر در میکسدزون خبری ورزشگاه آزادی می گوید از سوی اعضای نفت مسجد سلیمان نسبت به مصاحبه کریمی انتقاد تندی صورت گرفته و او پس از مواجه شدن با این اعتراض به سمت اتوبوس تیم رفته است. ...
یک نفر که بهتر از امیرعلی اکبری بود را در ترکیه کشتند
ته باشم می روم بدنسازی، صبح می خوابم، ظهر می روم تمرین، غذای خوبم را می خورم و بعد هم گردن کلفت می کنم و همه را چپ چپ نگاه می کنم. پک دارویی این ها 20 میلیون است. البته نمی خواهم بد بگویم خیلی از رفقای خودم بدنساز هستند ولی بچه رزمی کار ضعیف است و از نداری آمده به رشته ای که یک دستکش و لباس خانه ای بخواهد. بچه های می بینند پول دارد و آینده برای همین می آیند. بخواهد برود فوتبال باید پارتی داشته با ...
من کاندیدای شهادتم نه کاندیدای ریاست جمهوری
. هر کس از من می پرسد، می گویم سردار سلیمانی، رئیس جمهوری چند کشور است. اما پیام مردم را می دهم. می خواهم از زبان خودت بشنوم. گفت هر کس پرسید، از قول من بگو سلیمانی فقط یک سرباز است؛ نه چیز دیگر. گفتم اگر مقام معظم رهبری راضی به این اقدام باشند، چی؟ با همان لبخند همیشگی گفت اگر مقام معظم رهبری به من تکلیف کنند کاندیدای ریاست جمهوری شوم، می روم پیش ایشان، آن قدر گریه می کنم تا تکلیف را بردارند. ...
حاشیه های اکبر عبدی و رضا شفیعی جم با تلویزیون
کنندگی رادیو و تلویزیون یعنی خدایی برنامه؛ یعنی کسی که کل برنامه زیر دست اوست. آن زمان برای ما سفر دور ایران می گذاشتند و مسئولیت و اختیاری که آن زمان ها به تهیه کننده ها می دادند، خیلی جالب بود. تهیه کننده سریال باز مدرسم دیر شد ادامه می دهد: متاسفانه بعد ها به مسائل مالی ختم شد. من خودم چند شاگرد داشتم که خداراشکر الان برای خودشان از تهیه کنندگان مطرح و خوب شده اند و چند مرحله مربی شان ...
بهترین بازی برای کودکانی که والدین شاغل دارند
ببینید و خاطرات قدیم خانوادگی را برای بچه ها تعریف کنید و به آن ها بگویید وقتی بچه بودید، در تعطیلات تابستانی چه کارهایی انجام می دادید و چه طور خودتان را سرگرم می کردید. 15- بچه ها بازی با حباب را خیلی دوست دارند. در یک ظرف کوچک کمی آب صابون درست کنید و طریقه درست کردن حباب را به کودک نشان دهید. بازی های همراه با کودکان اگر وقت بیشتری دارید، روزهایی که خسته نیستید می ...
صدای ما را برسانید که خانه خراب شدیم/درد بیشتر زنان زلزله زده...
ای می شویم که آنجا هم مملو از چادر است؛ آدم هایی زلزله زده که در افسوس خانه های ویران شده خود روز را شب می کنند. پیرزنی که روسری کلفتی به صورت بسته، جلو می آید و با صدای بلند جملاتی می گوید. دیگر زلزله زدگان کنارش جمع می شوند و این زن سالخورده فریاد می زند: می خواهم صدای ما را به جهانیان برسانید، اگر با هواپیما به این منطقه نگاه کنید هیچ مشکلی ندارد، ولی داخل همه خانه ها خراب شده و بعد از چند ماه ...
از ورشکستگی و زندان تا ایجاد اشتغال صد نفری با طعم عسل/ کارآفرین موفق لرستانی: زندان من را احیا کرد
و با مامور سراغ من آمد و راهی زندان شدم. تمام ناراحتی و دلخوری من بابت این بود این اتفاق تنها چند روز قبل از تولد دخترم رخ داده بود و از همه تلخ تر اینکه همین دوستم جزو دعوت شدگان تولد دخترم بود. سال 97 من تمام سرمایه ، خانه و کارگاه را از دست داده بودم و 975 میلیون تومان چک برگشتی داشتم، اما سخت ترینش این بود که من واقعا به این دوستم بدهکار نبودم. در زندان متوجه شدم که فرق ...
تولد دختر حامد سلطانی | خاطرات به دنیا آمدن فرزند اول حامد سلطانی
مشغول کار خودش شد، رو گرداندم که دوباره به متر کردن طول سالن مشغول شوم. صدا زد که کجا؟ بیا داداش یه لیوان آب برات بریزم! گفتم نمیخوام، ممنون! خبری نشد؟ زل زد به من و با لبخند ریز و صدای آرام گفت:بار اوله بابا میشی؟ گفتم:بله؛ گفت پس مبارکه. مامان و بچه هر دو سالمن... و بعد جوری که انگار داشت به برادرش خبر تولد فرزند میداد، خندید و دستش را گذاشت پشت سرم و گفت:نتونستم بیشتر اذیتت ...
اولین فیلم گفتگو با مجرم با پابند الکترونیکی ! / 6 سال با این پابند آزادانه کار می کنم !
به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا ، با آزاد است و از شهرری به آن طرف دیگر نمی تواند قدم از قدم بردارد. 40 گرم همراه او و دوستش بوده، متهم ردیف دوم است و محکوم شده به پرداخت 200 میلیون جریمه و تحمل 8 سال حبس در زندان قزلحصار. پشیمان است و سری تکان می دهد، می گوید: از سر ناچاری بود، هم خرج زن و بچه هایم و هم خرج مادر و خواهرم با من است. ما مستاجریم. در خانه پدری 6 تا بچه بودیم؛ ولی الان فقط من هستم که ...
انقلاب ایران را به آیندگان نشان دادم
که با یک سینی برای برداشتن فنجان خالی چای آیت الله خمینی به سمت وی می رود. آیت الله درحالی که به دیوار تکیه داده است، روی زمین و در فاصله 8 فوت از من نشسته است. از نزدیک که او را می بینم نخستین چیزی که به آن می اندیشم این است که چقدر شبیه همان چیزی است که تصور می کردم. آیت الله خمینی درست مانند تصاویرش بود. 2تا عکس می گیرم و سپس به گوشه دیگر اتاق می روم. آیت الله خونسرد و آرام است و با صدایی نرم با ...
ادعای عجیب و بزرگ سردار آزمون؛ از کل فوتبال ایران بیشتر پاداش می دهم/ از موفقیت دخترها خیلی خوشحالم
. این بچه های جوان، موفق و پر استعداد به حقشان رسیدند. قطعاً من خیلی خیلی خوشحالم و واقعاً دمشان گرم. حتماً بابت رفتن به فینال هم پاداش ویژه ای به تیمت خواهی داد. بله فکر می کنم ما تیمی هستیم که رکورد پاداش ها را در لیگ بانوان زده ایم. بعد از برد سایپا ما پاداشی می دهیم که شاید حتی در لیگ مردان هم وجود نداشته باشد. حتی من چیزی که از لیگ فوتبال مردان می بینم هم متوجه می شوم که ...
راهپیمایی زنان را در مشهد راه انداختیم
سؤال و جواب که اینجا چه کار می کنید و اینجا چه خبر است. گفتم: چیزی نیست. همه رفته اند و ما با چند نفر از دوستان صحبت می کنیم. تا این اندازه این مجموعه زیر ذره بین بود که اگر من یک روز با دوستان تنها بودم، می آمدند و پرس وجو می کردند که چه کار می کنید. برای اینکه بتوانیم فعالیت ها را انجام دهیم، یک مدرسه به اسم رسالت سمت کوچه پس کوچه های خیابان طبرسی راه انداختیم. برای 24 نفر ...
تیپ ولنتاینی نعیمه نظام دوست همه را شوکه کرد | این سورپرایز نعیمه نظام دوست برای کیست؟
انواع و اقسام رژیم ها و ورزش ها را امتحان کردم اما متاسفانه خودم هم نتوانستم ادامه بدهم و به نتیجه مطلوب برسم. ورزش هم می کردم اما پایم شکست و به همین دلیل تنبل شدم، ورزش را رها کردم، از طرفی حال روحی ام به دلیل بیماری یکی از نزدیکانم خوب نبود و همه چیز دست به دست هم داد که من کاهش وزن را رها کنم و روز به روز چاق تر شوم. کسی که اضافه وزن دارد باید بیشتر از دیگران مراقب بالا رفتن قند خون، فشارخون، چربی ...
خاطره صهبا از روز صورتی در بیت رهبری/ وقتی آقا اومد همه به جای صلوات جیغ کشیدیم
که حالا برویم نماز عشا را بخوانیم و بعد آن همه سمت آقا رفتیم. من اصلا آن روز خسته نشدم و علاقه دارم مجدد آقا را نزدیک ببینم. دیدن آقا حسی دارد که گفتن آن حس سخت است و اگر هزار دفعه هم آقا را دیده باشی باز هم علاقه داری ایشان را ببینی. از صحبت های رهبری یاد گرفتم که باید درس هایم را خوب بخوانم، دختر خوبی باشم و همیشه ارتباطم با خدا را حفظ کنم. من قبل از نصیحت های ایشان نیز آن کارها را ...
معتمدِ محله ما
به من. با خوشحالی یکی از فرم ها را به دستش دادم و فرم دوم را روی کفه ترازویش گذاشتم و گفتم: بی زحمت این یکی را هم بدهید یکی از دوستانتان پر کند تا دیگر مزاحم نشوم آه سردی کشید و حرفی نزد. بله این طوری بود که آقا قندعلی و دوستش آقامراد معرف من شدند و من رفتم جبهه. اما دست روزگار، بازی دیگری برای من تدارک دیده بود. سال ها بعد که من جوانی متین و سر به راه شدم به همراه پدر و مادرم بار دیگر مزاحم آقا قندعلی شدم، اما این بار می خواستم مرا به غلامی قبول کند و دامادش بشوم حالا شما فکرش را بکنید که در جلسه خواستگاری چه گذشت...... کد خبر 639436 ...
سلفی با خراب کار را دوهفته ای نوشتم!
که شاید این فامیل بیچاره تون فقط گذرش از ساواک رد شده و با خرابکارا عکس سلفی گرفته. این عنوان را انتخاب کردید؟ چون کار را چند بار بازنویسی کردم، حضور ذهن ندارم اول عنوان کتاب را انتخاب کردم یا بعد از پایان کتاب این کار را کردم. این اولین کار حرفه ای من بود و خیلی به آن دقت نکردم؛ الان که دارم کار بعدی را می نویسم درباره خیلی چیزها خودآگاه تر می نویسم. گفتید کاری در حال نگارش دارید ...
فقدان فرزند یا لطف خفیه الهی
.... خانم حائری در ادامه با بیان این که عادت حاج آقا مصطفی این بود که از سر شب تا اذان صبح مطالعه می کرد و پس از اذان، نماز صبح را می خواند و می خوابید، ادامه می دهد: آن شب ننه دیده بود چه کسانی پیش آقا مصطفی رفته بودند و همه آن ها را شناخته بود و ما هرچه اصرار کردیم اسم شان را به ما نگفت. ننه صبح خیلی زود صبحانه حاج آقا مصطفی را برده بود و ایشان را برای خوردن صبحانه صدا زده بود، اما دیده ...
ماجرای عنایت عقیله بنی هاشم به یک شهید/ وقتی همه دکترها قطع امید کردند اما!
نمی ترسیدند. بعد از انقلاب هردویشان عضو سپاه شدند محمود مربی تاکتیک و رضا مربی تخریب بود. جنگ که شروع شد هم به جبهه رفت و آمد داشتند و هم نیرو آموزش می دادند.سال 63 بود که خبر مجروحیت رضا را برایم آوردند. سمت چپ؛شهید رضا نادعلی وقتی همه دکترها قطع امید کردند! حرف هایش خلاصه می شود به خبر مجروحیت پسرش. تندتند می گوید و می گذرد. می دانم سخت است شرح چنین خبری اما دلم را ...
انقلاب اسلامی به روایت طلبه اهل کنگو؛ آمریکایی ها از صدای انقلاب ایران می ترسند
...، یادآور می شود: پدرم شب زودتر به خانه آمد و به من گفت یک مهمان به دفترم آمد که مسلمان و ایرانی بود؛ با او صحبت زیادی کردم و عقل زیادی دارد و بعد از این ماجرا گفت برای مسلمان شدن آزاد هستی، من مسلمان نمی شوم اما قبول می کنم اسلام خوب است. آن شخص ایرانی که با پدر رشید صحبت کرده خواستار ملاقات با رشید شده و ادامه ماجرا را اینگونه تعریف می کند: من نزد او رفتم و صحبت زیادی کردیم و ...
حاج زمانی از شیراز رمز گشایی می کند
قیه" امام خمینی را در منزل داشتم و به صاحب خانه امان دادم.او هوای ما را داشت و ادم خیلی خوبی بود.من کتاب را به او دادم و قایم کرد و شب که به سمت خانه امدم دیدم دو تا لاندیورهای سبز از ساواکیها دم درب خانه ما ایستاده اند و منتظرند تا مرا بگیرند و با خود ببرند و خلاصه من درب زدم و حاج محمد صاحب خانه درب را به روی من باز کرد و به من گفت چند نفر از ساواک امده اند و در پذیرایی خانه نشسته اند و منتظرت ه ...
بیوگرافی باربد بابایی و همسرش با عکس جدید از دوقلوهایشان
زمان شب کوک راه اندازی کرده ام که یک مدت ادمین داشت و بعد خودم در دست گرفتم، بعد از فیلتر شدن تلگرام دیگر تمایل نداشتم آنجا فعالیتی کنم، تمام کارهایی که می خواستم آنجا انجام بدهم را در اینستاگرام می شود انجام داد. ازدواج چقدر برای هنرمندان سخت تر از مردم عادی است؟ خیلی، شاید برای همسر هنرمند سخت تر است چون هنرمند به هر حال یک شلختگی زمانی دارد، خیلی وقت ها در اختیار زندگی ...