وقتی زن عقدی و زن صیغه ای رشید رو به روی هم قرار گرفتند!
سایر منابع:
سایر خبرها
رد حقوق 10هزار دلاری دانشگاه هاروارد به عشق وطن
در آن دوران آموزشهای نظامی میگذاشت و من آن زمان 18 سال سن داشتم و بعد از گذر دوران دبیرستان راهی جبهه های جنگ و مبارزه شدیم. پدرم با این موضوع مخالف بود، اما مادرم نه. من همیشه احترام پدر و مادر را داشته ام و تنها جایی که موجب دلگیری پدرم شدم جبهه رفتنم بود، مادرم بارها به من و برادرانم می گفت اگر امام خمینی (ره) را تنها بگذارید شیرم را حلالتان نمی کنم، مادر من معتقد بود که برای پیروزی ...
قهرمان محله | تربیت 4 هزار حافظ قرآن به همت بانی کانون قرآن و عترت
و پیشرفت هستند، بیشتر تشویقم می کرد. آن وقت ها به من عنوان معلم کوچک را داده بود. وقتی از مدیر موسسه فرهنگی قرآن و عترت امام رضا(ع) سوال می کنم که چطور شد در این مسیر قرار گرفتید، می گوید: از همان دوران کودکی می دیدم که پدر و مادرم عاشق قرآن هستند. پدرم خیلی مرا تشویق کرد تا در این مسیر قرار بگیرم. سال72 خانه ما دو اتاق بیشتر نداشت و یک اتاق را به تعلیم قرآن اختصاص داده بودیم. پدر و ...
سکوت عروس دوجنسه تا شب زفاف
مشورت با چندین روان شناس و روان پزشک آن ها تشخیص دادند که ترنس هستم. من انسانی هستم که با روحیات پسرانه و مردانه در کالبد یک زن زندانی شده است. آن ها پیشنهاد دادند که عمل تغییر جنسیت را انجام بدهم اما وقتی این موضوع را با خانواده ام مطرح کردم، با مخالفت شدید آن ها مواجه شدم. آن ها تصور می کردند که من می خواهم آبرویشان را ببرم. بنابراین پدرم تصمیم گرفت عروسم کند تا شاید مشکلم ...
شاهد عینی زن، زندگی، آزادی در 47 سال پیش/ آخرین جملات شهید لبافی نژاد به همسرش چه بود؟
وآمدها زیاد بود. در همین رفت وآمدهای مطب متوجه حضور برخی افراد شدم که اصلاً مریض نبودند. البته من حدس هایی می زدم که مرتبط با فعالیت های دکتر است، اما معتقد بودم هر وقت لازم ببیند خودش با من در میان می گذارد. کوهنوردی با چاشنی مطالعه سیاسی در همین فاصله، برای خودم یک برنامه مطالعاتی از جمله خواندن تفسیر قرآن داشتم که گاهی اوقات، دکتر مرا همراهی می کرد. یک روز در هفته به ...
سارا ارجمندی:جامعه پذیرای این نیست که یک زن میتواند در کارهای عمرانی موفق باشد/سعی کردم به عنوان یک همسر ...
ندای گیلان –نوشین میربلوک: در بحبوحه روزمرگی و فراز و نشیب های زندگی و زمانی که ناامیدی و بی انگیزگی بر انسان مستولی می شود، دیدن پشتکار و تلاش خستگی ناپذیر افرادی که به رغم همه سختی ها و مشکلات سد های بزرگ جلوی روی خود را کنار زده اند و بر قله موفقیت ایستاده اند، حالتان را خوب می کند! حالا اگر این فرد موفق یک زن باشد که سختی های دوچندان را تحمل کرده تا بهترین خودش باشد موضوع کمی متفاوت تر است ...
درخواست شرم آور عروس پررو از پدر شوهرش!
به گزارش سیتنا، مرد 70 ساله در حالی که دادخواست شکایت از عروس سابق و نوه اش را به دست گرفته بود، در تشریح ماجرای شکایت خود به کارشناس اجتماعی کلانتری قاسم آباد مشهد گفت: 17 سال قبل زمانی که خودم مدیریت کارخانه های تولیدی ام را به عهده داشتم هر روز به بخش های مختلف کارخانه سر می زدم و تلاش می کردم تا در حد امکان نیازهای مادی کارگران کارخانه را برطرف کنم. آن روزها اوضاع مالی خوبی داشتم و ...
مرد 87ساله بخاطر ازدواج دوم جانش را داد!
تا اینکه مدتی قبل متوجه شدم که پدرم قصد ازدواج مجدد دارد. من به شدت مخالفت کردم، چون دلم نمی خواست زن دیگری جای مادرم را بگیرد اما پدرم اهمیتی به مخالفت من نداد و زنی را به عقد خودش درآورد. نامادری ام اگرچه زن خوبی بود و همیشه به من و همسرم احترام می گذاشت اما چون جای مادرم را در خانه گرفته بود نمی توانستم تحمل کنم. وی ادامه داد: از همان روزی که پدرم ازدواج کرد آتش کینه در ...
من خلیل صراف، کهنه سرباز جمهوری اسلامی/ روایت یک ارتشی از انقلاب
... مادرم ما را با یتیمی بزرگ کرد وقتی پدرم فوت کرد، یک اتفاق جالب هم افتاد. من هفت تا دایی گردن کلفت دارم که همه شان هم ثروتمند و اهل تجارت هستند! زمان فوت پدر، مادرم 27 سال سن داشت. آنجا دایی های من به مادرم می گویند بیا ازدواج کن و بچه ها را هم بگذار شیرخوارگاه. این حرف خیلی به مادرم برمی خورد. چادرش را می اندازد روی ما سه نفر و این طوری ما را در آغوش می گیرد و همه دایی ها را از ...
خیانت به همسر با کمک زن سابق شریک
این طور شد که فهمید و از من و فرانک شکایت کرد. *بچه هم داری؟ بله یک دختر دارم که 10ساله است. *همسرت چه تصمیمی دارد؟ او درخواست طلاق داده و مهریه اش را هم خواسته است اما من می خواهم با همسرم زندگی کنم. من واقعاً او را دوست دارم، ما با عشق با هم ازدواج کردیم. *درباره پشیمانی ات با همسرت صحبت کرده ای؟ بارها به او گفته ام ولی حرفم را قبول نمی کند. او زن بسیار خوب و دوست داشتنی ای است. همسرم می گوید مرا نمی بخشد و شانس دوباره به من نمی دهد اما من می دانم نمی توانم لحظه ای بدون او زندگی کنم. ...
مادر و دختر پتویی در زندان شاه
...> ساواک می خواست مادرم را به حرف بیاورد که البته موفق نشد. بعد از شکنجه های فراوان، من را به بیمارستان بردند. حدود 10یا 12روز بعد به زندان قصر منتقل کردند و آنجا بود که مادرم را در سلول دیدم و متوجه شدم که در اثر شکنجه های فراوان توان ایستادن ندارد. ساواک از هر راهی برای شکنجه جسمی و روحی مادر استفاده می کرد اما او زنی بسیار قوی و مقاوم بود. آنجا خیلی آرام از من دلجویی می کرد و نوازشم می کرد و به ...
نقد و بررسی فیلم یادگار جنوب | چیستان یک بارمصرف
های هنرمندانه؟ دستاوردهای فنی؟ ایده و سوژه که بدیع نیستند؛ جزئیات که آن قدرها اساسی نیستند؛ کاراکترها که مثلا پیچیده یا چندلایه نیستند؛ بازیگران که چندان خوب نیستند؛ دستاوردهای فنی که چشمگیر نیستند. وحید چطور این قدر شیفته شیدا شده است؟ مادر خانواده کجاست؟ صالح چرا آن کار را با خواهرش کرده است؟ عموحیدر چه نقشی در داستان دارد؟ حرّا چه؟ وحید این مال ومنال را از کجا آورده است؟ گمانم، مخاطبی که حوصله کند و دوباره پای فیلم بنشیند حتی با سؤالات بی جواب بیشتری روبه رو خواهد شد. چیستان، البته خوبش، جالب و تأمل برانگیز است، اما فقط یک بار. چیستیِ آرزو و گذشته و فریب موضوع پرسش های اساسی است. ...
دیدار با متروپل و معرفی نامزدها در پرده آخر
ژانر اجتماعی که با محوریت یک موضوع انسانی، شخصیت های داستان را به چالش می کشد. تیم بازیگران فیلم آن ها مرا دوست داشتند متشکل از نام های شناخته شده و بازیگران جدید است. امیر جعفری، لیلا بلوکات، امیرحسین آرمان، شهرام قائدی، نسیم ادبی، علی صالحی و مهسا اسماعیلی بازیگران اصلی این اثر هستند. در خلاصه داستان این فیلم آمده است: با بعضی ها می شه ساعت ها در مورد چیز های خیلی کوچیک حرف زد و خسته نشد ...
وابل، عشق قربانی جبر زندگی
، نسبت به مادر خویش مهربان است و علیرغم مخالفت با پدر خویش به او احترام می گذارد. او به عنوان مادر رها را با همه کاستی ها زندگی خویش نگهداشته و به خاطر او حتی راضی به ازدواج مجدد با پدر رها می شود. آینده نسرین اگر به جبرِ ازدواج مجدد با سعید برای خانه دار شدن، رضایت ندهد چیزی جز سرانجام دردناک مادرش تاجی نخواهد بود. تاجی، نسرین و رها همگی قربانی شرایطی سخت و غیر قابل تغییر هستند که آنها را به تدریج از ...
ماجرای شورش دانش آموزان برای ملاقات با امام چه بود؟
...، پدرم خانه خیابان قیاسی تهران را فروخت؛ آن محله را دوست نداشت. آمدیم خیابان فخرآباد، بن بست پارک. کوچه پرشور و حرارتی داشتیم؛ به خصوص روزهای انقلاب. آن روزها فقط دلمان می خواست توی هیئت با بچه های محل باشیم. به جز ما بقیه بچه ها تعطیل بودند. بعد از 16 آذر که چند دانش آموز توی درگیری ها شهید شده بودند، مدتی همه مدرسه ها تق و لق شده بود؛ بچه ها می رفتند مدرسه، یک ساعت سر ...
بادیگاردای غول پیکر نیوشا ضیغمی همه را ترساند | نیوشا ضیغمی با این ماشین عجیب بادیگارد لازم شد
کند و همراه و دوست واقعی من است. خیلی طول کشید که او را انتخاب کردم اما شرط و شروطی نگذاشتم که به زور آنها رابطه را حفظ کنم. مهریه ام یک سکه است. نمی توانم درک کنم که 2 خانواده سر تعداد سکه با هم چانه می زنند. مادر شدن نیوشا ضیغمی پدر و مادر شدن تصمیم بسیار بزرگی است و شما برای رسیدن به این تصمیم باید از هر جهت آمادگی داشته باشید. تا به امروز من هنوز این آمادگی را در خودم حس ...
ارتقای سطح آگاهی مردم، توطئه های دشمن را خنثی می کند
میدان حُر، دانشکده فرماندهی و ستاد کنونی، منتقل کردند. حدود شش ماه در این مکان و در سلول های انفرادی محبوس بودم به طوری که خانواده ام از زندانی شدن من بی خبر بودند. این پیشکسوت و مبارز انقلابی یادآور شد: بعد از شش ماه همسرم، که آن زمان پسرم را باردار بود، به اتفاق مادرم به اداره ضداطلاعات ارتش در مراغه مراجعه می کنند. مادرم در آنجا با گریه و زاری جویای احوالم شده و از آن ها درباره من خبر ...
ایرانیان باستان چگونه ازدواج می کردند؟
آناهیتا و اشی و نقش آنان در تفکرات ایرانی اهمیت خانواده را بیشتر می نمایاند.آناهیتا با صفات نیرومندی، زیبایی و خردمندی، به صورت ایزد بانوی عشق و باروری نیز در می آید، زیرا چشمه حیات از وجود او می جوشد و بدین گونه مادر خدا نیز می شود. و اشی نماد توانگری و بخشش، ایزد بانویی است که پیشرفت و آسایش به خانه ها می برد و خرد و خواسته می بخشد. به نظر ایرانیان، ازدواج نتیجه تراضی زن و مرد بود و این ...
جنجال برسر طمعکاری پیرمرد
به خانه فرزندانش می رود و از آنها پول می گیرد. او با این رفتارها آبروی مان را پیش همه برده و دیگر نمی توانم تحملش کنم. حتی فرزندانم هم به این جدایی راضی هستند. در ادامه شوهر این زن نیز به قاضی گفت: حرف های همسرم را قبول ندارم. او یک زن بی سواد است. جز کارهای خانه و بچه داری چیزی نمی داند. همیشه این من بودم که بار زندگی را به دوش کشیده ام. سعی کردم بهترین زندگی را برایش فراهم کنم و در کارم هم ...
ملاقات با شیطان!
. در این شرایط من دل به دریا زدم و از خانواده ام خواستم تا او را برایم خواستگاری کنند. زمانی که فهمیدم فائزه نظر مثبتی به من دارد انگار در این عالم زندگی نمی کردم. خلاصه خیلی زود مراسم سنتی برگزار شد و من و او زندگی عاشقانه ای را زیر یک سقف آغاز کردیم و صاحب دو فرزند دختر و پسر زیبا شدیم. من در یک شرکت صنعتی کار می کردم و مستاجر بودیم ولی همسرم هیچ گاه مرا سرزنش نمی کرد و با همه سختی ها ...
کینه مرگبار پسر به خاطر ازدواج پدر
برای انجام کارهایش به تهران رفت و قرار شد بعد از اینکه کارهایش را انجام داد برگردد. او ادامه داد: روز اول چند باری باهم تلفنی صحبت کردیم اما روز دوم و در آخرین تماسی که با همسرم داشتم گفت می خواهد برای خرید گردو به بازار برود. این آخرین باری بود که با همسرم تلفنی صحبت کردم و بعد از آن هر چه با او تماس گرفتم، پاسخ نداد. خیلی نگران شدم و برای اطلاع از وضعیتش به تهران رفتم به محض اینکه در ...
تعرض جنسی 2 پسر به دختر 19 ساله بعد از دوستی اینترنتی
.... وقتی به آنجا رسیدیم در باغ هیچ کسی حضور نداشت و من به موضوع مشکوک شدم؛ اما شهرام گفت مهمانی در زیرزمین باغ برگزار می شود تا سروصدا همسایه ها را اذیت کند. همراه شهرام وارد ساختمان شدیم و من دوست او شاهرخ را دیدم. آنجا بود که متوجه شدم همه حرف های شهرام دروغ بوده و به تله او و دوستش افتاده ام. آنها یکباره به سمتم حمله کردند و من را آزار دادند. هرچقدر هم التماس کردم فایده ای نداشت. آنها از من ...
انسانیت در تقابل ثروت و قدرت
آکادمی بازیگری آوین آموزش دیدم و همین موجب حضورم در آنها مرا دوست داشتند شد. شروع کارم در این فیلم با نقش کوتاه یک دقیقه ای بود و بعد اتفاقاتی در زمینه کست و مشکلات کاری رقم خورد که در چند ماه پیش تولید، ناخودآگاه با نقش های متعددی رو به رو شدم و این برایم تجربه آفرینش خیلی خوبی رقم زد که هم نقش ها را تمرین و هم حفظ می کردم و هربار هم تست گریم می شدم تا این که در لحظات آخر قسمت این بود که نقش اول را ...
زن ایدزی در پاتوق معتادان!
تن به ازدواج داد. خلاصه من اولین فرزند خانواده بودم و دو برادر کوچک تر از خودم داشتم، ولی اختلاف بین پدر و مادرم زیاد بود تا جایی که آن ها بالاخره از هم طلاق گرفتند. پدرم خیلی زود با زن دیگری ازدواج کرد و مادرم نیز سرپرستی فرزندانش را پذیرفت. آن زمان من 10 سال بیشتر نداشتم و در مقطع ابتدایی تحصیل می کردم. چند سال بعد به دلیل آن که از مهر پدر بی بهره بودم، عاشق لبخندهای محبت آمیز پسر ...
مرد 87 ساله جانش را بر سر ازدواج دوم گذاشت
خوبی بود و همیشه به من و همسرم احترام می گذاشت اما چون جای مادرم را در خانه گرفته بود نمی توانستم تحمل کنم. وی ادامه داد: از همان روزی که پدرم ازدواج کرد آتش کینه در دل من روشن شد و مدام بر سر مسائل مختلف از مالی گرفته تا خانوادگی با او درگیری داشتم. با وجود اینکه پدرم یکی از مغازه هایش را برای کاسبی به من داده بود اما به خاطر ازدواجش ناراحت بودم تا اینکه روز حادثه تصمیم گرفتم انتقام بگیرم. ...
نیوشا ضیغمی با این تیپ تو پیست اسکی همه رو شوکه کرد | عکس چکمه عجیب نیوشا ضیغمی با قیمت نجومیش
ی شمالی را ایفا کرد. صحبتهای نیوشا ضیغمی وقتی می خواستم وارد بازیگری شوم مادرم مخالفت نمی کرد ولی آن دید مادرانه نسبت به آینده من را در نظر می گرفت اما پدرم با بازیگر شدن من زیاد موافق نبود. پدرم اصولا کارهای علمی را دوست داشته و دارد و ترجیح می داد من پزشک یا مهندس شوم تا بازیگر! وقتی وارد این عرصه شدم و با کار آقای جوزانی شروع کردم و پس از آن هم بلافاصله وارد سینما شدم، در ...
فرزندم! زندگی حساب و کتاب دارد
یادم است در دوران کودکی، آن وقت ها که هفت، هشت سال بیشتر نداشتم، پدر خدابیامرزم در ایام غیردرس و مدرسه، هرازچندگاهی مرا به سرکار خودش می برد و کار های بسیار سبکی را هم به من می سپرد. غروب ها که عزم برگشتن به خانه را می کردیم، چند تومان کف دستم می گذاشت و می گفت: این هم دستمزدت. حالا هرچه دوست داری با آن بخر . شوق و ذوقی را که در آن کارکردن و آن دستمزدگرفتن بود، هیچ وقت فراموش نمی کنم. معمولاً هم ...
یک غول فوتبال و یک دوست واقعی از دنیا رفت
خانه رفتم و مادرم که خیلی بلاژویچ را دوست داشت، همان روز روزنامه هفته قبل را خوانده بود. وقتی به خانه رسیدم، دیدم مادرم گریه می کند و فکر کردم اتفاقی افتاده است اما بعد از آن متوجه شدم که به خاطر تیتر روزنامه گریه می کند. مادرم پرسید اینجا چه کار می کنی؟ گفتم بلاژویچ دیوانه است، من را بیرون انداخت. گفت کار خوبی کرد، تو غلط کردی بدون اجازه او این کار را کردی، برو عذرخواهی کن . گفتم من پسرت هستم و ...
شوهرکشی از خیانت تا حقارت
وجود ندارد تا این که دختر خانواده در تحقیقات، کلید حل معما را به دست بازپرس جنایی داد و گفت: مادرم همیشه در غذا و نوشیدنی پدرم پودر می ریخت و مدعی بود که تقویت کننده است اما هر وقت پدرم آن را می خورد دچار خواب آلودگی می شد و ساعت ها به خواب عمیق فرو می رفت. با اظهارات او بار دیگر مادر او بازداشت شد و این بار با اعتراف به این که به همسرش قرص های خواب آور می داده، مدعی شد: همسرم مرد پولداری بود که در ...
رگبار مرگ برای انتقام از دوست صمیمی
های محل حادثه پرداختند و موفق شدند صاحب خودرو را که زنی میانسال به نام مهرنوش بود، شناسایی کنند. پس از آن پلیس سراغ مهرنوش رفت اما او مدعی شد اغلب مواقع ماشین در اختیار پسرش شهرام است. بازداشت عامل جنایت با توجه به اظهارات زن میانسال، مأموران پسر او را دستگیر کردند. وی در بازجویی ها گفت: من به کسی شلیک نکردم. روز حادثه سوار ماشین مادرم بودم که دوستم شاهرخ را دیدم. او یک ماه ...
فجر 44| روایت بانوی مبارزی که حق مادری و همسری را تمام کرد/ با خواهرانم اعلامیه ها را با کاربن کپی می ...
هم با این مسائل آشنا بوده که اینطور پاسخم را می دهد: قبل از ازدواج خانواده ای سیاسی داشتم و برادرانم جزو زندانی های سیاسی بودند و زمانی که برای دیدن آن ها به زندان می رفتیم و می آمدیم در جریان مسائل سیاسی قرار گرفتم، 4 خواهر هستیم که در آن زمان هم با خواهرانم اعلامیه ها را با کاربن کپی می کردیم. هم مرد و هم زن خانه بودم دکتر اسفندیاری از سال 1355 یعنی درست چند ماه بعد از عروسی ...