سایر خبرها
رفته است گفت: آشنایی ام با محمد رامز (متهم ردیف اول) مربوط به سال 97 در اداره امنیت افغانستان و زمانی است که به اتهام عضویت در گروه داعش دستگیر شدم. متهم ردیف دوم حمله تروریستی به شاهچراغ با اشاره به اینکه از 17سالگی در مدرسه داعش بوده است گفت: پس از ورود به ایران، عبدالله سعید که رابط ما با گروه داعش بود با من تماس گرفت و گفت منازلی را در تهران اجاره و تحویل بگیرم و از مهمانانی که از طرف او به ...
.... وقتی بیدار شدم، نگران بودم. خیلی دوست داشتم تعبیر خواب را بدانم. پیش یک نفر که می شناختمش رفتم و خوابم را تعریف کردم. او پرسید: ازدواج کرده ای؟ گفتم: نه. گفت: بعد از این خواب، ممکن است دو نفر در یک فاصله کم بیایند برای خواستگاری، اما شما اولی را انتخاب کن. آدم خوبی ست، البته زندگی سختی پیش رو دارید، ولی ازدواج تان، ازدواج خوبی ست و قبول کن. بدین ترتیب، عبدالله میثمی و مریم شکوهنده ...
تقسیم نمی شود و این برای من مهم بود که بدانم چرا در آن سال جایزه گرفتم! در آن سال عزیزانی بودند که همه پیشکسوت من بودند و آنها می توانستند صاحب این جایزه باشند از سوی دیگر آماده کردن فیلم روز سوم کار ساده ای نبود . خاطرم هست که من سوم بهمن ماه رسیدم تهران وجشنواره 12 بهمن قرار بود شروع بشود و فیلم در تاریخ 18 بهمن به جشنواره رسید یادم هست من 14 شبانه روز خانه نرفته بودم که حتی یک دوش ...
.... یک تاکسی جلویم نگه داشت و پرسید: کجا می روی؟ گفتم: جوادیه. پرسید: پول داری؟ گفتم: برویم جلوی خانه از پدرم می گیرم. 20 دقیقه در راه بودیم. پرسید: جرمت چه بوده؟ آدم کشتی؟ جواب سر بالا دادم. دوباره پرسید: بگو دیگر حالا، چه کار کرده بودی؟ گفتم: من زندانی سیاسی بودم. چنان ترمزی کرد و با تعجب پرسید: تو زندانی سیاسی بودی؟ یا حسین(ع) یا خدا و ... خلاصه وقتی رسیدیم مقابل خانه گفتم: صبر کن ...
طاغوت دستگیر و متحمل شکنجه های روحی و جسمی بسیار شد. در سال 1356 با اوج گرفتن جریانهای نهضت اسلامی به رهبری امام راحل (ره) با فروش یک دستگاه خودروی وانت که تنها منبع تأمین معاش خانواده اش بود برای مبارزه با رژیم طاغوت اقدام به خرید یک قبضه اسلحه ژ 3 با 9 خشاب به مبلغ 24/300 تومان نمود و بارها و بارها تا سرحد شهادت در مبارزه با طاغوت پیش رفت. این اسلحه تا سال 1374 نزد وی بود تا اینکه پس از ...
باطنی پیشنهاد می کنند که قبلاً همه زائرین را از حرم بیرون کنند. شاه جواب می دهد که دلش می خواهد به همراه دیگر مردم زیارت نماید. هنگامی که شاه در کنار ضریح بود، شخصی ملبس به لباده فراخ ایرانی، عریضه به دست، به شاه نزدیک می گردد. در آستین فراخ لباده اش رولوری (اسلحه کمری که شش فشنگ در آنجا می گیرد) داشته که با آن به طرف شاه شلیک می کند. شاه فقط توانسته بگوید: بگیرید، بگیرید . و بی جان روی دست پیشخدمتی ...