سایر منابع:
سایر خبرها
ماجرای نوزادی که دو بار فروخته شد
مهم ترین اخبار حوادث و توصیه پلیسی امروز (پنجشنبه یازدهم اسفند ماه سال 1401) را می توانید در این بسته خبری مشاهده کنید. خانم وکیل و همدستانش دوباره محاکمه می شوند حکم خانم وکیل و سه مرد همدستش که در ماجرای قتل مرد ثروتمند نقش داشتند با رأی قضات دیوان عالی کشور نقض و بار دیگر در دادگاه کیفری محاکمه خواهند شد. بیشتر بخوانید مرگ مشکوک راننده خون آلود پشت فرمان خودرو ...
ماجرای نوزادی که دو بار فروخته شد
بهزیستی مراجعه کردیم تا بچه ای را به فرزندخواندگی بگیریم، اما به ما گفتند امکان پذیرش فرزندخواندگی ندارید. یک روز در اینستاگرام با آگهی فروش نوزاد به مبلغ 100 میلیون تومان روبه رو شدم و تصمیم گرفتیم که بچه را بخرم. مرد جوان گفت: با شماره ای که داخل صفحه بود تماس گرفتم و زن جوانی تلفنم را پاسخ داد و گفت توانایی بزرگ کردن بچه پنجم را ندارد و شرایط مالی خیلی بدی دارد. من تصور می کردم که ...
ادعای مرد شرور: من خودم قربانی هستم
به گزارش جهان نیوز به نقل از ایران، اواخر بهمن، پسر نوجوانی به همراه پدرش به پلیس مراجعه کرد و از سرقت گوشی و آزار و اذیت های مرد ناشناسی شکایت کرد. پسر نوجوان زمانی که در مقابل افسر کلانتری قرار گرفت، گفت: برای بازی به پارکی در نزدیکی خانه مان رفته بودم. در حالی که روی صندلی پارک نشسته بودم مرد جوانی کنارم نشست و در حالی که چاقویی را روی پهلویم گذاشته بود، از من خواست همراهش به قسمت ...
قتل همدست توسط دزد غیرتی / سراغ کمد خصوصی زنم رفت! + گفتگوی اختصاصی
بازجویی قرار گرفت. متهم ضمن انکار جنایت، اظهار داشت: بعد از اینکه از زندان آزاد شدم، متوجه شدم که سهم من از اموال مسروقه که در خانه ام مخفی کرده بودم و همچنین مقداری از وسایل شخصی خودم به سرقت رفته است.با توجه به اینکه تنها کسی که از وجود اموال در خانه ام خبر داشت احمد بود، به او مشکوک شدم و او را در خانه اش واقع در قیام دشت، پیدا کردم و سراغش رفتم.می خواستم زهر چشمی از او بگیرم و برای ...
قتل همدست توسط دزد غیرتی / سراغ کمد خصوصی زنم رفت! + گفتگوی اختصاصی
شده و در شعبه دوم دادسرای جنایی تهران تحت بازجویی قرار گرفت. متهم ضمن انکار جنایت، اظهار داشت: بعد از اینکه از زندان آزاد شدم، متوجه شدم که سهم من از اموال مسروقه که در خانه ام مخفی کرده بودم و همچنین مقداری از وسایل شخصی خودم به سرقت رفته است.با توجه به اینکه تنها کسی که از وجود اموال در خانه ام خبر داشت احمد بود، به او مشکوک شدم و او را در خانه اش واقع در قیام دشت، پیدا کردم و سراغش رفتم ...
محاکمه زوج جنایتکار به اتهام قتل مرد نیکوکار
. پدرم هر روز صبح سرکار می رفت و عصر هم برمی گشت اما امروز ساعاتی بعد از اینکه از خانه خارج شد با او تماس گرفتم که تلفنش خاموش بود تا اینکه عصر هم به خانه نیامد. همه جا را دنبالش گشتم اما خبری از او نبود. در ادامه مأموران ردیابی مرد ناپدید شده را در دستور کارشان قرار دادند. از سوی دیگر مأموران گشت فرودگاه امام در محدوده استحفاظی به یک پژو 206 که سرنشینان آن یک زن و ...
سرقت گوشی با پابند الکترونیکی!
کار و ردمال کنم. من پابند الکترونیکی داشتم و فقط مجاز بودم در یک محدوده خاص رفت و آمد کنم، به همین دلیل هم تصمیم گرفتم در همان محدوده دوباره سرقت های خودم را شروع کنم. آخرین روز گوشی هفت شهروند را قاپیدم، اما دستگیر شدم. وقتی در کانال افتادم پنج گوشی سرقتی را آب با خودش برد و دو گوشی را هم مأموران کشف کردند. تحقیقات از متهم ادامه دارد. ...
اعتراف به قتل مرد نیکوکار برای اخاذی
ای به ذهنم رسید. روز حادثه وقتی به طرف کمپ حرکت کردیم، من چاقویی زیرگلوی آن مرد گذاشتم و تهدیدش کردم. دست و پایش را بستم و کارت عابربانک و رمزش را گرفتم. بعد شماره تماس خانواده اش را گرفتم تا با آن ها تماس بگیرم و از آن ها اخاذی کنم. برای اینکه کسی متوجه ماجرا نشود، چند پتو روی سرش انداختم. به طرف یک رستوران حرکت کردیم و با همسرم غذا خوردیم. بعد از آن داخل ماشین خوابیدیم و زمانی که بیدار شدیم ...
نقشه زن جوان برای مرد ثروتمند
زن جوان که راز 12 میلیارد تومان طلا و اشیای گران قیمت سرقتی را فاش کرد، درباره سرگذشت خود نیز گفت: سال ها قبل با مردی ازدواج کردم که 3 سال از من بزرگ تر بود اما شغل مناسبی نداشت.. او مدتی بعد به سوی اعتیاد کشیده شد و همین موضوع زمینه بدبختی های مرا فراهم کرد به طوری که تصمیم گرفتم برای تامین مخارج زندگی در خانه های مردم کار کنم ولی کسی به من اعتماد نمی کرد تا این که بالاخره از طریق یکی از آشنایان ...
ابهام، شایعه، واهمه و ردپای یک گروهک
حسابی برانداز کردم. البته تلاش مذبوحانه ای بود، آنجایی که اگر خودت را سفت نچسبی احتمال از دست دادنت می رود، پیدا کردن یک پلاستیک سفید با آن محتویات ارزشمند، توقع بیجایی بود که خب من مثل خیلی چیزهای دیگر به آن هم امید داشتم و مثل همان خیلی چیزهای دیگر، این هم ناامید شد. دوباره سوار شدم و منتظر راننده نشستم. چند دقیقه ای گذشت و من هم چند تماسی گرفتم تا اینکه راننده بالاخره به حرکت رضایت ...
کجا می روی آیدا؟ ، خانواده آسادا ، داستان های ویرجینیای غربی ، نقطه سیاه ، داستان مونتانا و دومین هفته ...
فریدون جوانی است که به دلیل متارکه پدر و مادر و درگذشت مادرش در زمان کودکی، با پدرش زندگی می کند. وی که به کار خاصی اشتغال ندارد، دغدغه زیادی در خصوص تغییر شرایط زندگی اش دارد. این وضعیت ادامه دارد تا اینک ه به او خبر می دهند پدر بزرگ مادری اش در روستا از دنیا رفته و او به عنوان تنها وارث پدربزرگ تصمیم می گیرد به روستا رفته و اموال را تحویل بگیرد. با رفتن به آنجا او درمی یابد پدربزرگ یک خانه و یک ...
دام راننده پراید برای زنان مسافر
اختیارم گذاشت و گفت می تواند برایم وام جور کند. شاکی ادامه داد: از آن روز به بعد هر وقت تاکسی می خواستم، با این مرد تماس می گرفتم تا اینکه آخرین بار قرار شد بسته ای برای من بیاورد. وی آن روز به بهانه تحویل بسته قدم در آپارتمانم گذاشت و من با چای از او پذیرایی کردم. اما پس از نوشیدن چای دچار سرگیجه شدیدی شدم و ناگهان از هوش رفتم. وقتی چشمانم را باز کردم متوجه شدم که 2روز تمام بیهوش بوده ...
تله مرگبار زن و شوهر معتاد برای پیرمرد نیکوکار
استحفاظی شان به یک پژو 206 مشکوک شدند که زن و مردی داخل آن در حال درگیری بودند. ماموران به راننده ایست دادند، اما او فرار کرد و سعی کرد با حرکت در جهت خلاف اتوبان پلیس را جا بگذارد. پلیس پس از چند دقیقه تعقیب و گریز موفق به متوقف کردن خودرو فراری شد. زوج جوان که در پژو 206 بودند به ماموران گفتند به خاطر اختلاف خانوادگی با یکدیگر درگیر شده اند؛ اما ماموران در بازرسی خودرو با جسد یک پیرمرد روی ...
بازداشت مباشر به اتهام قتل زن عتیقه فروش
چند روز قبل، قاضی محمد مهدی براعه، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران با تماس تلفنی مأموران کلانتری 163 ولنجک از مرگ مشکوک زن میانسالی در خانه اش حوالی خیابان فرشته در شمال تهران با خبر و همراه تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی راهی محل شد. تیم جنایی داخل اتاق پذیرایی طبقه پنجم برج مسکونی در خیابان فرشته با جسد زن 60 ساله ای به نام گوهر روبه رو شدند که زیر میز ناهاری خوری خونین ...
معرفی فیلم های سینمایی آخر هفته تلویزیون
را می بیند که بعد از سرو صدا از آپارتمان طبقه بالا با یک چمدان خارج شد و به پلیس می گوید که برادرش قتل انجام داده ولی بعد مشخص می شود که سوجین دچار توهم است او بارها به برادرش مشکوک می شود ولی هر دفعه مشخص می شود که سوجین اشتباه کرده است. جین هو به خاطر ورشکستگی و بدهکاری خانه را به آتش می کشد که... ************************************************** **** شبکه نمایش ...
تله مرگبار زن و شوهر معتاد برای پیرمرد نیکوکار
خوشنام است. او امروز صبح به محل کارش رفت اما دیگر بازنگشت. گوشی موبایلش خاموش است و ما همه جا را دنبال او گشته ایم و حالا نگرانش هستیم. در حالی که تلاش برای افشای راز ناپدید شدن مرد خیر آغاز شده بود ماموران گشت فرودگاه امام خمینی (ره) مشغول گشت زنی در محدوده استحفاظی شان به یک پژو 206 مشکوک شدند که زن و مردی داخل آن در حال درگیری بودند. ماموران به راننده ایست دادند اما او فرار کرد و سعی ...
گپ وگفتی با خوانندگان زیر پل خواجو
برایم توضیح داد: بچه گونه هاش هست که چندبار آدم استفاده کنه دیگه نمیشه تعمیرشون کرد. یه روز رفتم خیابون طالقانی که یه خوبشو بخرم. یه دُکون بود که ویلون و تار و ضربو تیمپو و همه چی می فروخت، یه سالن بزرگ بود. یکی از اینا بچه گونه را جلوم گذاشت. گفتم من اینو نمی خوام گفت مگه برا نوه ات نمی خوای؟! بعد یه نیگا کرد به من، اصلاً نمی دونست که چه خبره! ...
متهم: می خواستم با دزدی برای پسرم خودرو بخرم!
اوایل بهمن ماه امسال بود که زن میانسالی در تهران سراسیمه به اداره پلیس رفت و از راننده خودروی پرایدی به اتهام سرقت اموالش شکایت کرد. شاکی در توضیح ماجرا گفت: مدتی قبل داخل خیابانی در نزدیکی خانه مان به عنوان مسافر سوار خودروی پرایدی شدم که راننده آن مرد میانسالی بود. رفتار و برخورد راننده خیلی مؤدبانه و با احترام بود و گفت کارمند اداره ای است و با افراد زیادی در ارتباط است و می تواند برایم ...
تصمیم عجیب مرد جوان برای سرقت مسلحانه از طلافروشی | بدهکار بودم؛ یک بچه بیمار دارم
اینکه من هم تصمیم گرفتم دلم را به دریا بزنم و ریسک کنم. اسلحه را از کجا تهیه کردی؟ همانطور که گفتم از همکارم 7میلیون تومان پول طلب داشتم. او اسلحه را به جای بدهی اش به من داد. بعد کلی تحقیق کردم و به این نتیجه رسیدم که از طلافروشی سرقت کنم. طلافروشی را هم از چند روز قبل شناسایی کردم و روز حادثه در اطراف طلافروشی پرسه زدم تا اینکه در فرصتی مناسب وارد آنجا شدم. اما خب من آدم بدشانسی هستم و در زندگی هیچ وقت برگ برنده ای در دستم نبود. درست لحظاتی بعد از سرقت تعادلم را از دست دادم و موتورم واژگون شد و دستگیر شدم. ...
زن جوان تهرانی با قمه دوست پسرش را کشت!
اما وقتی با مستندات پرونده روبرو شد به ناچار لب به اعتراف گشود و در توضیح ماجرا گفت: چند ماه قبل با مقتول آشنا شدم، او به تنهایی زندگی می کرد. بعد از مدتی ما به هم علاقه مند شدیم و همین موضوع سبب شده بود که به او اعتماد پیدا کنم و گاهی هم به خانه اش بروم. شب حادثه وقتی به خانه اش رفتم متوجه شدم در اثر مصرف مواد مخدر حالت طبیعی ندارد و دچار توهم شده است. خواستم از خانه اش بیرون بیایم ...
سرقت مسلحانه 30 النگو برای پرداخت بدهی
در طلافروشی باز شد و مرد جوانی در حالی که کلاه و نقاب به سر داشت وارد طلافروشی شد. او اسلحه را به سمتم گرفت و از من خواست تا طلاهای مغازه را داخل ساکی که همراه داشت بریزم. او ادامه داد: من که تصور می کردم اسلحه قلابی باشد، تهدیدش را جدی نگرفتم و گفتم اسلحه ات پلاستیکی است. اما مرد جوان ناگهان یک تیر هوایی شلیک کرد بعد هم دستش را داخل ویترین برد و یک مشت طلا که همه ...
صفر تا صد سرقت های مسلحانه باند خشن در کرج / دانشجویان هدف این باند بودند + عکس چهره باز
وقتی پلیس تماس گرفت و از دستگیری متهمان خبر داد بسیار خوشحال شدم و از پلیس به خاطر زحماتشون سپاسگزارم. مرد دیگری نیز که هنگام بازگشت از محل کارش مورد قرار گرفته بود نیز گفت: عصر بود و از محل کار بیرون آمدم که چند نفر از پشت دستانم را گرفتند وگوشی و خودرو ام را سرقت کردند که خوشبختانه پلیس آنها را دستگیر کرد و خودرو گوشی ام نیز کشف شد. شهروند دیگری نیز که گوشی اش سرقت شده بود ...
کشف ردپای همسر در قتل شوهر
همسرم جدا شدم و او با مرد دیگری ازدواج کرد من هم با رومینا آشنا شدم که دختری مجرد بود، ولی او در مدت کوتاهی پس از ازدواجمان، کرونا گرفت و بعد از 18 روز که در کما بود حافظه اش را از دست داد. به همین دلیل هم ... بیشتر بخوانید کشف ردپای همسر در قتل شوهر زن جوان که پس از کشته شدن همسرش در یکی از شهر های غربی کشور به تهران آمده بود، در حالی دستگیر شد که ردپای وی در این جنایت پیدا ...
مُجاهدین عراقی و منافقین ایرانی تقابل حق علیه باطل
اطلاعات گردان به حلبچه رفتیم. صبح آن روز هواپیماهای دشمن حلبچه را بمباران شیمیایی کرده بودند. با هیچ زبان، عکس، فیلم و توصیفی نمی توان عمق فاجعه ای که بعثی ها رقم زده بودند را بیان کرد. ماشین ها پر از آدم خشک بودند. کنار خیابان همین طور آدم در حالت های مختلف افتاده بود. در خانه ها زن و مرد و بچه ها کنار سفره یا دفتر و کتاب ها افتاده بودند و خشک شان زده بود. یکی از نیروهای اطلاعاتی گفت: تکان دهنده ...