عروس: مسعود نیمه شب در اتاق خواب مرا به باد کتک گرفت!
سایر منابع:
سایر خبرها
بابک شوهرم قماربازم مرا به شرخرها باخت! / ماجرای دوبار ازدواج عروس 13 ساله مشهدی
.... بالاخره من تا کلاس پنجم درس خواندم و در حالی که وارد سیزدهمین بهار عمرم شده بودم مرا پای سفره عقد نشاند تا با پسر یکی از دوستانش ازدواج کنم. من هم که هیچ شناخت و آگاهی از زندگی مشترک و ازدواج نداشتم بدون آن که خوشحال یا ناراحت شوم به عقد مسعود درآمدم. در 16 سالگی اولین فرزندم به دنیا آمد و من نام ناهید را بر او گذاشتم. مسعود در امور ساختمانی فعالیت داشت و به صورت ...
گلوله باران پدر دختر مورد علاقه/ عاقبت عشق مرد 55 ساله را ببینید!
، پدر آن دختر را به دلیل مخالفتش با ازدواج آنها به قتل برساند. به نقل از رکنا، سپس در حالی که اسلحه به دست بود به سمت پدر دختر نشانه گرفته و 4 گلوله شلیک کرد که 3 گلوله به پدر دختر مورد علاقه اش اصابت کرد و از ناحیه شکم مجروح شد و خیلی زود به بیمارستان منتقل شد. سپس این مرد 55 ساله اقدام به فرار می کند و مدتی نیز غیبش می زند تا اینکه با تدابیر پلیس امنیت و اطلاعات تهران در مخفیگاهش دستگیر می شود. قصه تلخ زن جوان: شوهرم فقط به دنبال هوسرانی بود/ سرگذشت غم بار عروس 13 ساله مرگ تلخ یک دانش آموز در مدرسه +جزئیات ...
منم آن عاشق دلبند مهدی // غلام درگه و در بند مهدی // به پیش پای او سر می گذارم // که باشم تا ابد پابند ...
چه روز ها که به این عاشق تو زار گذشت تمام جمعه ی عمرم در انتظار گذشت بس است دوریِ از ما..، بس است..، خسته شدیم به فاطمه قسم آقا..، بس است..، خسته شدیم برای بُردَن نام خوش ات دهان برسان لبی بساز برایم سپس زبان برسان به دست سینه زنِ من کمی توان برسان مرا به کرببلای حسین جان برسان تو را به جان رقیه..، مخواه غم باشم فقط اجازه ...
توصیه شهید مصطفی کلهری برای دوری از طمع دنیا
سال 1338 مصادف با شب میلاد پیامبر اکرم (ص) بود که خداوند مصطفی را به پدر و مادرش هدیه داد. مصطفی ششمین فرزند خانواده بود که در قم به دنیا آمد. مادرش علاقه بسیار زیادی به پیامبر (ص) داشت به همین خاطر نام او را مصطفی گذاشتند. با تولد مصطفی خیر و برکت نیز به زندگی آن ها رو آورد. در هفت سالگی وارد شد و مراحل تحصیل را تا دوران راهنمایی با موفقیت گذراند اما به دلیل مشکلات مالی و ...
اقتدار ناتمام جان برکفان نهان میهن/ امنیت و آرامش را قدردان هستیم
زمان گرفتار شود. غرق در افکارم بودم که... با زمزمه پرتکرار و دل نشین مادرم که برای نوشیدن چای صدایم می زند به خود می آمدم. چای را برداشته و تشکر می کنم. پدرم می گوید آنقدر غرق در خیالات بوده که مادرت چند بار صدایت کرد تا تو متوجه شدی. چه چیزی این طور ذهنت را به خود مشغول کرده است. تبسم کردم و قضیه را برایشان تعریف می کنم پدر می گوید: درست است می دانی چقدر از اقدامات علیه ...
بی غیرتی این مرد را کسی ندارد/ خواسته های بی شرمانه از همسر 27 ساله اش+جزییات کامل
توانستم شاهد این صحنه های شرم آور و درخواست های گستاخانه شوهرم باشم، به همین دلیل اختلافات بین من و انوش شدت گرفت. در این میان برای یافتن چاره ای به کلانتری آمدم. شایان ذکر است، به دستور سرهنگ باقی زاده (رئیس کلانتری میرزاکوچک خان) این زوج جوان پس از انجام مشاوره های مقدماتی در کلانتری به مرکز مشاوره پلیس معرفی شدند. این خبر مربوط به چند وقت قبل است و تنها برای عبرت گرفتن برخی از افراد بازنشر شده است. ...
این مرد بی غیرت ترین مرد ایران شد ! / زنش را وادار به بی عفتی نزد مردان کرد !
اجتماعی کلانتری میرزا کوچک خان مشهد مراجعه کرده بود. این زن جوان درباره ماجرای ازدواجش با مردی بی بند و بار گفت: پدرم کارگری ساده و بی سواد بود که به سختی می توانست هزینه های زندگی خانواده 5 نفره اش را تامین کند. به همین دلیل هم هیچ کدام از خواهران و برادرانم نتوانستند حتی تا مقطع دیپلم تحصیل کنند. من در خانواده ای بزرگ شدم که نه تنها از اوضاع مالی نامناسبی برخوردار بود بلکه پدر و مادرم هیچ ...
رفتنی که 13 سال طول کشید!
از زنده یا شهید یا اسیر بودن پسرم به ما برسد. آن زمان خانه را اجاره داده بودیم و در محله دیگری ساکن بودیم. از طرف بنیاد شهید چند مرتبه به در خانه ما مراجعه کرده و گفته بودند که شما پسر مفقودالاثری ندارید؟ خانم مستأجر هم بی خبر از همه جا جواب داده بود نه! پس از یکی دو ماه سر سفره شام حرف از جبهه شده بود و خانم ماجرا را برای اهل خانه تعریف کرده بود. بچه هایش گفته بودند پسر ...
پیامک تبریک نیمه شعبان
گفتگویی ... ای ماه فاطمه به آن امید که از افق نور بازگشت تو را دریابم، همه شب ستاره می شمارم تا صبح دیدارت فرا رسد ... خجسته باد بزم قدسیان در صبحی که آفتاب زمین و آسمان به زیر سقف خانه نرگس طلوع می کند ... یا مهدی (عج) ای نقطه شروع شفق، ای مجری حق میلاد تو، قصیده بی انتهایی است که تنها خدا بیت آخرش را می داند بیا ...
بارداری سحرقریشی ! / بدنسازی کجا و بارداری خانم بازیگر کجا !+ عکس
می کنم. پسر خانواده شدم امروز من به نوعی پسر خانواده هستم، سپهر برادرم گاهی اوقات من را به شوخی داداش سیا صدا می کند به نوعی مثل برادرش شده ام. دلیل اصلی اش شاید چون صبح می روم سر کار و شب بر می گردم یا اینکه خیلی سرم در حساب و کتاب است. برادرم سپهر سپهر به این عرصه علاقه ندارد من خیلی دوست دارم که سپهر هم وارد این عرصه شود بارها با او در این باره صحبت ...
رشادت های روایت نشده!
خورد و صدا می کند، با آن هیکل درشت و پهلوانی اش ناراحت شد و گفت: پسر تو آبروی مرا با این لباس های گل و گشادت می بری. وقت خداحافظی بود. مادرم چهره پدرم را به گونه ای دیگر می دید و انگار مادرم می دانست این آخرین دیدار است! او غریب بود. کسی را در این شهر نداشت. خانواده اش همان خانواده ای بودند که در زندگی نامه این شهید هم اشاره کردم و در منطقه بازفن بودند. وقتی "راه خدا" از ...
جای خالی همسایگی های شیرین سریالی
و خاطره انگیز برای مخاطبان تبدیل شده بود، بیژن بیرنگ و مسعود رسام سریالی جدید با نام خانه سبز را در این مکان ساختند. شخصیت اصلی این سریال، رضا با بازی زنده یاد خسرو شکیبایی بود. او به همراه پدر و مادر، خواهر، پسر و عروس خود در این ساختمان زندگی می کرد. خانه سبز روایت ملموس و باورپذیری از مناسبات و روابط شخصیت های قصه داشت، بنابراین مخاطب، آن ها را مانند یک خانواده واحد پذیرفته بود. مفاهیم امیدبخش ...
آیت الله احمد بهشتی در راه تبلیغ دین خم به ابرو نیاورد
، آیت الله احمد بهشتی با تشکر از حضرت آیت الله بوشهری، گفت: بنده اگر چیزی دارم از پدر و مادرم است. یک مادری که همیشه برای بنده و برادرها دعا می کرد و پدری که با کمال اشتیاق علاقه داشت، بنده طلبه شوم. بنده دبستان نرفتم چراکه در روستای محل زندگی ام مدرسه نبود. در مکتبخانه، قرآن را نزد سیده ای یاد گرفتم و بعد هم سواد خواندن و نوشتن را آموختم. وی ادامه داد: پدر بنده را به شیراز برد تا مشغول ...
2 روایت از یک ترور؛ ضارب رزم آرا چه کسی بود؟
داشتن شرایط سیاسی و تضمین منافع اقتصادی شان در ایران بود. حاج علی رزم آرا که پیشوند حاج را به دلیل تولد در شب عید قربان از بدو تولد با خود داشت، از جمله سرسپردگان دوران حکومت پهلویِ پسر بود که شدت و حدتش در مخالفت با توانایی ایرانی ها برای اداره صنعت نفت و گاز کشور شهره عام و خاص بود. او یکی از بزرگترین حامیان شرکت نفت انگلیس و ایران و از سرسخت ترین مخالفان ملی شدن صنعت نفت ایران بود. ...
قطع 4 انگشت برای ماهی 300 هزار تومان!/بازیگر وکیل مدافع نقش است
که این اتفاق حاصل یک کار گروهی از سوی همه عوامل فیلم است. نصیری: واقعاً اولین نکته ای که حین مطالعه فیلمنامه برای من سوال شد و ناراحتم می کرد موقعیت این زن از نظر حقوقی و قانونی بود. او دارد تلاش می کند با آسیب زدن به خودش دیه بگیرد اما دیه او نصف یک مرد است و حتی دیه دست چپ و راستش با هم یکی نیست. این ها مسائل تلخی است که این زن در این موقعیت با آن ها مواجه است. محمدپور ...
عروس خانم، این جملات را هرگز به مادر شوهرتان نگویید
پدر و مادر خود بیشتر اهمیت می دهند. کاتلین می گوید: عروسم در روز تعطیل یا عید پیش خانواده خودش می رود. عکس های پدر و مادرش در همه جای خانه دیده می شوند و آنها اصلاً عکسی از من و شوهرم در خانه نگذاشته اند. با آنکه راحت بودن با پدر و مادر خودتان کاملاً منطقی است، ولی باید بپذیرید که این دو خانواده با هم وصلت کرده اند و باید پدر و مادر همسرتان را هم بازی بدهید. قدم اول: همیشه در مورد مسائلی از این دست ...
شهیدی که با مفقودالاثری به آرزویش رسید
تان است. دست از دامان امام زمان و نوکرانش نکشید که اینان عمال اسلامند و اسلام اصیل را باید از امثال غفاری ها، سعیدی ها، مطهری ها، بهشتی ها، صدوقی ها، مدنی ها، دستغیب ها و امثالهم گرفت. بدانید اسلام منهای روحانیت اسلام نیست و این سد دشمن شکن را نگذارید بشکند. مادرم! آن زمان که اسلام و انقلاب به خون احتیاج داشت تو ثمره سال ها عمرت را که فرزندی مسلمان بود هدیه کردی، چه خوب امانت ...
رسول ملاقلی پور دیگر فیلم نمی سازد
گردد و گریه می کند که چرا من را نبردی؟ مگر قرار نبود وقتی به کربلا رسیدیم، تو دستم را بگیری و کنار ضریح ببری؟ پرواز در شب /1365 مرحوم رسول ملاقلی پور با ساخت فیلم سینمایی پرواز در شب به خوبی توانست ضمن جذب مخاطب انبوه، بخشی از معنای دفاع مقدس و ترکیب آن با مفاهیم والای عاشورایی را به سینمای جنگ وارد سازد.در این فیلم به یادماندنی، بازیگرانی چون مرحوم فرج الله سلحشور، علی یعقوب ...
بوکس زنان زیرزمینی کار می کند؛ می شد به ژیمناستیک زنان مجوز داد اما ارزش نداشت
که مشروح این گفتگو را در ادامه می خوانید. ا زخودتان، خانواده و نحوه ورود به ورزش صحبت کنید. در یک خانواده پرجمعیت به دنیا آمدم که پنج برادر و سه خواهر بودیم. پدرم را در کودکی از دست دادم و مادرم مسئولیت ما را برعهده داشت. خواهر و برادر ها مراقبت های لازم را از هم داشتیم، اما کسی دخالت نمی کرد و اگر تذکری داشت حتما از طریق مادر این کار را انجام می داد. اکثر پسر های خانواده ...
صدای مرگ!
خواندم و بعد از آن تصمیم گرفتم به تامین مخارج خانواده ام کمک کنم. چون به کارهای فنی علاقه داشتم در یک تعمیرگاه خودرو مشغول کار شدم تا به مادرم کمک کنم چرا که او سختی های زیادی را در زندگی با پدر معتادم کشیده بود و اکنون نیز باید مشکلات مالی را تحمل می کرد اما مدتی بعد کار در تعمیرگاه را رها کردم چرا که کسی نبود مرا راهنمایی کند و راه درست را نشانم بدهد. در این شرایط بود که به دنبال ...
از شهادتم ناراحت نباشید و باید افتخار کنید
ملتش خیانت کند، فرزندی داشته باشیم که مایه افتخار و سربلندی ما باشد. مادرم ای طپش دهنده ی قلبم امیدوارم که بعد از شهادتم برایم اشکی نریزی و هیچگونه ناراحتی نداشته باشی تو شاد باشی که فرزندت در راه حق داده ای. اما برادرانم هیچ وقت بعد از شهادتم ناراحت نباشید شما باید افتخار کنید که برادری را برای اسلام هدیه کرده اید و با ادامه دادن راهم مرا شاد نمائی خداوند شما را حفظ کند و مرا به آرزویم برساند. رهبرم را تنها نگذارید رهنمودهای او را اطاعت کنید به امید پیروزی حق بر باطل. انتهای پیام/ کد خبر 752091 ...
زندگی نامه شهید محمدعلی ملک شاهکویی
خاموشند و هر چه فریاد دارید همه باهم بکشید ،که این کاخ ستم را در هم کوبید در آخر پدر جان و مادرجان باید به عرض برسانم که نمی توانم ازشما تشکر کنم چونکه اگر شیر تو مادر به اسم حسین در هم آمیخته نمیشد و به آیه آیه های وجودم می رسید تحقیقا من اصلا نمی توانستم اهل درد باشم و اگر راهنماییهای تو پدر و نصیحتهای سمچ وار تو مرادم نمی بود معلوم نبودکه در کدام از دسته و گروه های ملحد می بودم آخ ...
با شوهر تنبل چیکار کنیم؟ / راه هایی برای فعال شدن همسر بی مسئولیت
...، او عملا هیچ کاری جز لم دادن نداشته است. او هیچ مسئولیتی در قبال خانه و خانواده ندارد. اخیرا فرزندشان بیمار شده و درآمد خانم کفاف هزینه هایش را نمی دهد. با این حال، این مرد تنبل هنوز هم حرکتی به خودش نمی دهد. چرا همسرم سر کار نمی رود؟ اگر از یک مرد بیکار بپرسید که چرا سر کار نمی رود و درآمدزایی نمی کند، احتمالا همه چیز را به جامعه، نبود شغل مناسب و ...
مداحی که با آثار ماندگار، دایره شنونده های نوحه را توسعه داد/ پویانفر: تلاش می کنم در عین نوآوری سنت های ...
سبک زندگی شان کاملاً متفاوت با دیگر مکان هاست. علت ورود بنده به این عرصه، این بود که کسی وارد آن نمی شد و بنده احساس کردم می توانم به آن ورود کنم. از نظر بنده تولید قطعات عشق یعنی به تو رسیدن ، چادرت را بتکان ، به تو از دور سلام و به تو مدیونم حسین یک نسیم خنکی است که شاید چون به این طریق خوانده شده وارد خانه ها می شود تا شاید بتواند آن قشر را هم جذب کرد تا وقتی آن فرد تصمیم بگیرد که سراغ بنده ...
گفتند بازی نکن اما دِلی بازی کردم
...، در منطقه ما جنگی خونین، تمام عیار، بدوی و بربریت گونه را به راه انداخت. ما باید به جوانان مان بگوییم که این داعش 15 سال پیش به خانه مردم می آمد و پدر را جلوی پسر سر می برید و زنان و دختران را در بازار به عنوان کنیز و برده می فروخت و قتل عام نسلی و عمومی در بین ایزدی ها، در خان طومان، آمرلی، نبل الزهرا و... به راه انداخت. اینها باید بازگو شود که ما در این جنگ با نسل بچه های دهه هفتادی ایران ...
رابطه نامشروع مرد هوسباز جلوی چشم زن و دخترش
کوچک ترم نیز هر شب با دیدن کابوس های وحشتناک با جیغ و فریاد از خواب می پرد و من هم به خاطر لگد های پدرم از ناحیه کمر آسیب دیده ام. با وجود این، نبود مادرم در خانه، زندگی ما را سخت و دردآور کرده بود چرا که پدرم هیچ مسئولیتی را در قبال زندگی خانواده اش نداشت به همین دلیل بعد از گذشت سه ماه، با مادرم تماس گرفتم و با التماس و گریه از او خواستم به خانه بازگردد. مادرم که نمی توانست ...
روایت خانواده هایی که برای آمرزش امواتشان خیرات متفاوتی در نظر می گیرند | چراغی برای روشنایی خانه آخرت
چند سال پیش برمی گردد. همین همراهی و همکاری او سبب شد که برای سالگرد درگذشت مادرش تصمیمی متفاوت بگیرند. او با هم فکری و همراهی خانواده اش بانی اهدای یک دست جهیزیه کامل به زوج جوانی شد. می گوید: رمضان سال 1392 و هم زمان با شب وفات حضرت خدیجه (س) مادرم فوت کرد. از آنجا که من با این ستاد آشنا بودم، به خانواده پیشنهاد دادم که در سالگرد فوت مادرم یک دست جهیزیه اهدا کنم. از آن سال نیز هر زمان ...
پست جدید مژده لواسانی | مژده لواسانی در کنار پدرش
گربه می ترسم گویا بچه که بودم، یک بار گربه روی کالسکه ام پریده است ، هنوز هم کابوس های شب من گربه است آشپزی ، سوسک و لوس ! این خیلی بد است که بگویم آشپزی بلد نیستم ، از سوسک نمیترسد ولی میگوید اهل مطالعه کتاب است و پدر و مادرم خیلی سخت گرفتند که لوس نباشم و نیستم پوشش چادری برای من به لحاظ سبک و سیاق خانواده ام چادر چیز غریبی نبود همیشه چادر ...
تفاوت ژول مگره و روانپزشکان/تمایز قاتل وقاتل واقعی از دید سربازرس
شود که جایی شبیه اقامتگاه کشیش هاست و به گفته راوی داستان، این شباهت برای مگره امری خوشایند است. در رمان مگره و جنایتکار بازرسان مورد علاقه مگره هم معرفی می شوند؛ ژانویه، لوکا و لاپوانت جوان. همچنین اشاره می شود که لوکا از همه همکاران مگره قدیمی تر است و به ندرت پیش می آید مگره او را تو خطاب کند. * پیپ مگره پیپ کشیدن سربازرس مگره و داشتن کلکسیون پیپ یکی از مولفه ...