روایت کارآفرینی که کشت زعفران را به تدریس در دانشگاه ترجیح داد
سایر منابع:
سایر خبرها
راه اندازی قرارگاه نظارت بر بازار برای ایام نوروز و ماه رمضان
بتوانم نظارت کنم. سؤال: کار شما خیلی سخت می شود، چون تا پیش از این در ادوار و سال های گذشته وقتی بحث تنظیم بازار و گرانفروشی مطرح بود، سازمان حمایت می گفت اصناف نظارت نمی کند، اصناف و تعزیرات است، ولی اگر صفر تا صد شما باشید دیگر همه شما را می شناسند. احمد اُصانلو؛ اتفاقاً الآن خیلی از این دستگاه ها که نمی خواهم اسم بیاورم، اتفاقاً به خاطر همین که مردم فکر می کنند مسئولیت با ...
شباهت های دوبرادر منجر به خیانت شد/ عروس جوان با برادر شوهرش رابطه جنسی داشت/ ماجرای وحشتناک!
نازنین با مراجعه به اداره پلیس در حالی که یک چشمش اشک بود و یک چشمش خون پرده از جنایت های کثیف برادر شوهرش برداشت. زن جوان به بازپرس پرونده گفت: تازه عروس بودم که متوجه نگاه های کثیف برادرشوهرم شدم. از آن جا که او با همسرم دو قلو بودند و بی نهایت به یکدیگر شباهت داشتند خیلی سخت متوجه تفاوت بینشان می شدم و همین موضوع باعث شد تا به راحتی در دام پلید او گرفتار شوم. نازنین در ...
عهد بستم تا آخرین قطره خون پای انقلاب اسلامی و مردم باشم
زمان یک پسر دو ساله و یک دختر پنج ماهه داشتم، گفتم تو را برای ظهور امام زمان (عج) نگه داشته ام، اما رفت و سال 63 در منطقه شدیدا شیمیایی شد. در خدمت به پسرم خودم شیمیایی شدم و بدنم زخم برداشت که دکتر ها متوجه نشدند چه اتفاقی افتاده. مادر شهیدات خالقی پور ادامه داد: علی که بهتر شد اواخر جنگ بود، قطعنامه امضا شده بود، رسول که شنید دست گذاشت روی سر علیرضا و گفت بعد از این ماندن من و تو فایده ...
قتل فجیع شوهر توسط زن 22 ساله/ از خیانت های او خسته شده بودم! او را کشتم چون دوستش داشتم!+جزییات وحشتناک
پسرعمویم بود و زمانی که 15سال داشتم، ما را به عقد هم درآوردند. بعد از عروسی فهمیدم همسرم هیچ علاقه ای به من ندارد و به اجبار فامیل ازدواج کرده است. شب اول عروسی، زل زد در چشم هایم و رک گفت هیچ علاقه ای به من ندارد و با زنان دیگری ارتباط داشته است. من آن زمان بچه بودم و چیزی از حرف هایش نمی فهمیدم. فکر می کردم همه مردها همین کار را می کنند و این طبیعی است. وقتی بچه دار شدیم، فکر کردم اوضاع بهتر می ...
از اعدام قاتل مسلح آرایشگاه تا ضرب و جرح مرگبار توسط نامادری
با هم اختلاف داشتیم. اختلاف های ما ادامه پیدا کرد تا اینکه دو سال قبل از هم جدا شدیم. پسرم با همسرم زندگی می کرد اما همسرم اجازه نمی داد او را ببینم. در این مدت بارها از سوی پدرزنم تهدید به مرگ شده بودم و به همین خاطر و از ترسم یک کلت کمری را به مبلغ هشت میلیون تومان خریدم. آخرین بار مقابل خانه پدرزنم رفته بودم تا با همسر سابقم صحبت کنم. من بارها به همسرم گفته بودم حق دارم ...
حادثه ای که به ساخت بیمارستان برای زائران امام رئوف انجامید
در بازار رها کردم و تمام وقتم صرف بیمارستان شد. مغازه را اجاره دادم و از 24 سالگی مدیریت بیمارستان تا الان دست خودم است. آقای خادم الخمسه از چه سالی توفیق خادمی امام رضا(ع) را نصیب خود کرده است؟ من از سال 1364 توفیق خدمت در بخش خدّام را دارم و این خدمت را سعادتی برای خود می دانم. چون از کودکی مأنوس با این امام رئوف بودم و توفیق خادمی زائران امام رضا(ع) لطفی است که حضرت در کنار همه ...
راز شوم تعمیرکار آبگرمکن با همسرم چگونه لو رفت/ زنم با او رابطه جنسی داشت!
سال است که ازدواج کرده ام و صاحب 2 فرزند هستیم من در این مدت با تمام وجودم روز شب کار کردم تا همسرم و فرزندانم در رفاه باشند. او دستان پینه بسته اش را به مددکار نشان داد و گفت من بنا هستم و ادامه داد: ماجرای زندگی از وقتی به کام ام تلخ شد که آبگرمکن خانه ام خراب شد به همسرم گفتم که با تعمیر کار محله تماس بگیرد تا او برای تعمیر به خانه مان برود ، من نمیدانستم وقتی این مرد وارد خانه ام شده ...
حاملگی زن خائن از داماد خانواده ! / پدر بی شرم دختر زیبا رو هستم ! / هشدار به خانواده ها !
بار که صحبت هایم با سمیرا تمام می شد بلافاصله این افکار به ذهن من خطور می کرد اما بعد چند ساعت وقتی شماره و یا پیام سمیرا را در گوشی خودم می دیدم همه چیز از یادم می رفت. چند وقتی بود مریم به من شک کرده بود و هر چقدر که تلاش می کردم خود را علاقه مند از قبل به مریم نشان دهم اما فایده ای نداشت و حس کنجکاوی همسرم کار دستم داد و وقتی که من به کاری مشغول بودم گوشی من را بررسی و متوجه رابطه من ...
زن جوان: نه از شوهر اولم شانس آوردم، نه از پدرام
رفتم تا در کنار آن ها زندگی کنم ولی مادر بزرگ و دایی ام نیز که در یک واحد آپارتمانی زندگی می کردند به مواد مخدر آلوده بودند. سرانجام دوسال بعد همسایگان وقتی شرایط تاسف بار زندگی مرا در کنار مادربزرگم دیدند با پلیس تماس گرفتند و بدین ترتیب من با دستور قضایی به عنوان کودک بدسرپرست تحویل بهزیستی شدم. در آن جا به تحصیل ادامه می دادم و روزگار آرامی داشتم تا این که 10 سال بعد، مادرم به یاد من افتاد و در ...
از تجاوز در رستوران تا صیغه مخفیانه
که من از همان دوران کودکی نقص عضوی در چهره ام داشتم و همه اطرافیان و نزدیکانم مرا دختری زشت رو می پنداشتند اگرچه سعی می کردم به این حرف ها توجهی نکنم ولی خودم را فریب می دادم چون واقعا زیبایی ظاهری از نظر چهره نداشتم با وجود این تا مقطع دیپلم درس خواندم . هنگامی که ورود به 17 سالگی را جشن می گرفتم و در کلاس سوم دبیرستان تحصیل می کردم مرد 3 زنه ای به خواستگاری ام آمد که همه زن های او نازا ...
ولاسکو بازیکن سالار نبود، اما کواچ بین بازیکنان فرق می گذاشت
جوان از لحاظ فیزیکی شرایط ایده آلی دارند. عقب گردی به آن صورت نمی توانیم داشته باشیم ولی باید تدابیری باشد که درجا نزنیم و رو به جلو حرکت کنیم. حالا این که تدابیر چگونه هست مربوط به تصمیمات کلان ورزشی است. ولی در کل با این وضعیت مالی که والیبال دارد یک مقدار این دل سرد کننده است. امیدوارم این قضایا حل شود. فدراسیون باید ساپورت مالی سنگینی شود، این همه تیم را در طول سال اعزام می کنند. بازیکنان هم ...
پشیمان نیستم، آن ها کری می خواندند!
بیمارستان طالقانی مشهد به چنگ قانون افتاده بود، کارد چوبی مخصوص بازسازی صحنه جنایت را به دست گرفت و پس از تفهیم اتهام از سوی قاضی محمود عارفی راد (قاضی ویژه قتل عمد) به معرفی کامل خود پرداخت و گفت: حدود یک سال بود که از زندان آزاد شده بودم و جا و مکانی نداشتم. چند روز قبل از وقوع قتل به میان معتادان داخل فضای سبز در بزرگراه پیامبر اعظم(ص) آمدم. تعدادی از معتادان دور هم نشسته و مشغول مصرف مواد مخدر ...
از قتل پشیمان نیستم، مقتول کری می خواند
چون خیلی خمار بودم فقط در همان مکان شیشه و کریستال مصرف می کردم و به درگیری آن ها توجهی نداشتم! به دنبال اظهارات این دختر جوان، کارآگاهان به ردیابی متهم فراری پرداختند و مشخصات او را به همه مراکز انتظامی اعلام کردند. حدود 2 ماه بعد سرنخ هایی از حضور وی در چناران به دست آمد اما قبل از آن که کارآگاهان عازم چناران شوند، نیروهای انتظامی مستقر در بیمارستان، متهم فراری را شناسایی کردند و ...
مشکل شخصی داشتم، از ورزش قهرمانی رفتم!
بلند بودند. من انتخاب شدم و از آن جا مسیر من تغییر کرد و بعد از 6 ماه انتخاب شدن و به تیم ملی رسیدم. تمرینات خودم را آغاز کردم و دیگر 12 سال است که در این رشته فعالیت می کنم. هزینه های این رشته در ایران سنگین است؟ نه، چون هزینه شخصی به آن معنا وجود ندارد. قایق و پارو و همه از طرف فدراسیون است. شخص خودش هزینه زیادی نمی کند و برای همین جزو رشته هایی است که خیلی هزینه بر نیست ...
تولید بدون استراتژی
به1600 هکتار رسیده با 9000کیلو زعفران درجه یک. دسترنج چند هزار بهره بردار در قالب پنج تعاونی، سرازیر جیب اسپانیا می شود، کشوری که فقط یک تن تولید دارد اما همه اروپا نامش را با زعفران گره زده اند! این القاب دهان پرکن که پشتش سودی کلان خوابیده، در عالم تجارت و اقتصاد، برند نام گرفته است! سال ها می گفتند برند سازی زعفران در اصفهان و ایجاد کارخانه ای برای برند سازی این محصول توجیه اقتصادی ندارد، محصولی ...
در این عملیات یا به اهدافی که نظر امام است می رسیم یا اینکه جنازه من...!
پدرتان فوت کرده است . گفتند : اشکال ندارد وقتی که آمدم برایشان تعزیه می گیرم . برای چهلم پدرشان از منطقه آمدند و در روستا مجلس گرفتند . تعزیه که تمام شد خودشان شروع به صحبت می کنند و می گویند : الان تمام افراد اینجا جمع شدید ، هر کس از پدر من ناراحتی دیده است ، قرض و طلب دارد بیاید به خودم بگوید . خودم حاضرم دین پدرم را ادا کنم . چون میخواهم پدرم خاطر جمع باشد . 4)در سال 52 یک روز آقای ...
علیرضا منصوریان: روی صحبت ما رژیم بعثی عراق بود/در لباس عربی احساس خوشتیپی می کردم
چک در فوتبال نیست و تشخیص اینکه توپ به دست بازیکن خورده و اینکه دست بازیکن باز بوده یا بسته خیلی سخت است. خودم را جای داور می گذارم و نمی دانم که می توانم تشخیص بدهیم یا خیر. سرمربی جدید فولاد اظهار داشت: نمی گویم چون بردیم، داور خوب بود بلکه دو، سه آوانتاژ با لول داد که اتفاقا به ضرر ما بود. بازیکنان ما در چند صحنه خطا کردند که داور ادامه بازی داد ولی وقتی توپ را ما گرفتیم، اعلام خطا ...
پوشش “خانم مجری سرشناس” بعد طلاق زیر و رو شد/ عکس
.... من فکر میکنم ما و مردم یکی هستیم. پیج قبلی ام هک شد, در پیج جدیدم گاهی مجبور می شدم کامنت ها را ببندم, چرا که برخی به شدت بی عفت کلام بودند. گاهی با خودم می اندیشیدم که آیا این ها واقعا ایرانی اند؟! اما اکنون کامنت هایم را باز گذاشته ام تا مردم با خیال راحت حرف دل شان را بزنند. من چند سال پیش زندگی مشترکی را با عزیزدلی آغاز کرده بودم, که خانواده اش به شدت بسته بودند. ...
تجدید عهد زوج ساروی در طلائیه|بهشت را شنیده ای همین جاست
است و میگوید که اسفند 1396 بود که مدیر کاروان راهیان نور دانشگاه آزاد بودم همسرم هم مدیر کاروان بود، همدیگر را در طلاییه مقر حضرت ابوالفضل عباس (ع) جایی که براتم را آنجا گرفتم، دیدیم. از نظر این جوان مومن انقلابی، خادم الشهدا بودن قابل وصف نیست، کاری دلی است، جاذبه ای که این مناطق دارد هیچ جایی ندارد، این جاذبه هر سال اسفند ماه انسان را به آرام ترین جای زمین (مناطق عملیاتی دوران دفاع ...
روایت خواندنی محمد و فاطمه ها از سلام فرمانده 2 + فیلم
خبرگزاری فارس - فاطمه احمدی ، اولین باری که دیدمش کلاس اول بود. من یکی از معلم های مدرسه شان بودم. به زبان کودکانه بخواهم بگویم، یک دختر گردالوی بانمک؛ که وقتی حرف می زد قند توی دل آدم آب می شد. توی مدرسه هم معلم ها و هم دوستانش دوستش داشتند. حقیقتش من خودم همیشه داشتم لُپش را می کشیدم. سال بعد وقتی فاطمه کوثر کلاس دومی بود کلاس من هم عوض شد، معلم کلاس چهارمی ها شدم. این بار هم انگار ...
راه رفتن روی لبه تیغ
.... زیرا نخواستم تخیل داشته باشم و از فضاسازی خارج از چیزی که راوی به من گفته استفاده کنم. این اولین کتاب من بود و خیلی به تاریخ شفاهی و این که دخل و تصرفی نداشته باشم معتقد بودم. نمی دانم اگر حالا بخواهم دوباره این کتاب را بنویسم، برخوردم با تاریخ شفاهی چه خواهدبود، مثلا شاید بگویم 10 تا 15درصد به خودم اجازه دخل و تصرف بدهم، اما در آن زمان به این کار به شدت حواسم بود. از یک طرف هم نمی خواستم مخاطب ...
نکات مهم هنگام خرید زعفران
مطمئن شویم که بهترین محصول را در قبال هزینه پرداختی دریافت می کنید. با توجه به این نکات دیگر در هنگام خرید زعفران سرتان کلاه نخواهد رفت! زعفران و اهمیت آن زعفران قرن هاست که به عنوان چاشنی و رنگ آمیزی در غذاهای مختلف در سراسر جهان استفاده می شود. این ادویه از کلاله های گیاه Crocus sativus گرفته می شود و یکی از گران ترین ادویه ها در سطح جهان است که قیمت آن اغلب از طلا بیشتر ...
درخشان: صددرصد گزینه مناسبی برای تیم امید هستم
و با ارزیابی درست، شخصی را انتخاب کنیم که اگر هم قرار شد پول خوبی به او بدهیم، ارزش داشته باشد و به ما کمک کند. من اسم نمی برم، چون زمانی که نامی مطرح می شود، همه شروع به صحبت می کنند. در این مورد حتما فدراسیون فوتبال وظیفه دارد که آگاهانه و با تحقیق بیشتر، رزومه ها را کنار هم بگذارد و در نهایت دست روی گزینه ای بگذارد که رزومه سنگین تری دارد. * با این اوصاف شما اصلا موافق حضور مربی ...
شکست عشقی مرد تهرانی، باعث ویرانی زندگی اش شد
.... دوستم هم بود، او را هم گرفتند. *اعتیاد داری؟ بله. گفتم که مواد برای مصرف خودم و دوستانم بود. *از کی معتاد شدی؟ از وقتی با همسرم دچار مشکل شدم کم کم به سمت اعتیاد رفتم. اول تفریحی مواد می کشیدم بعد معتاد شدم. *هنوز هم با همسرت هستی؟ 10 سال قبل از هم جدا شدیم. بعد از جدایی زندگی من به کلی دگرگون شد و من از خانه طرد شدم و بیشتر به ...
خواهرزاد ه ام با شوهرم رابطه نامشروع داشت!
به گزارش سیتنا، او پس از ازدواج با یکی از بستگانم، مرا همانند کارگر یک منزل تحقیر کرده است و هوویم در قصری که من ساخته ام امروز پادشاهی می کند و ... زن 38 ساله با بیان این که همسرم مرا بلاتکلیف رها کرده است، درباره قصه زندگی اش به کارشناس اجتماعی کلانتری قاسم آباد مشهد گفت: 18ساله بودم که با طاهر ازدواج کردم. پدرم وضعیت مالی مناسبی داشت، به طوری که همه خواهران و برادرانم را حمایت می ...
خارگ و هزاران صفحه خاطره از جنگ
.... در دوران جنگ همه مردم این جا مثل من درگیر بودند. مراسم عقد من زمان جنگ در خارگ بود امام جمعه وقت به نام آقای صالحی، محمد ابراهیم دهقان، فرمانده سپاه، بخشدار و شهردار و رئیس منطقه کسانی بودند که سر سفره مراسم عقد من حضور داشتند. قبل از اینکه خطبه تمام شود خارگ بمباران شد، سفره عقد ما به هم ریخت و مراسم به روز بعد موکول شد. من همسرم را از قبل ندیده بودم، فقط می دانستم که خانواده ای مذهبی ...
آقا سیدِ هندوستانی
رفیت بسیار خوبی برای ایجاد یک تجارت پرسود می باشد. در این مدتی که در ایران بودم همه ظرفیت ها را سنجیدم که در قدم اول همین تجارت سیب را سرجایش خواهم گذاشت و در گام های بعدی تجارت سنگ و سپس زعفران را انجام خواهم داد. مشکل ایران در دنیا! فارس: حالا این برنامه ریزی تجاری تان به نفع خودتان و هندوستان است یا نفعی برای ایران و تبریز هم خواهد داشت؟ قطعا برای هر دو! ا ...
خاطرات پستچی کتابخانه سیار
چه به دخالت در امر تربیت و... تا جا های دیگر. اما همه این ها یک طرف، ماجرای کوه های سفید هم همان طرف و کلی طرف دیگر؟! * * قضیه این جوری بود که چند تا از بچه های یکی از روستا های نزدیک بینالود، خیلی روح تازه ای داشتند، منظم تر بودند و علاقه مندتر، یک روز که خیلی سرذوق بودم و دماغم چاق بود، کتاب خوبی که خودم دوستش داشتم را روی دست گرفتم و گفتم: - بچه ها من کوچیک که بودم این کتاب رو ...
یاغی پرسپولیس و راز های ناگفته از پروین، انصاریان/تیم ملی ام پرسپولیس بود!
در زد و بند است. خودشان هم می دانند. اگر دلال بازی نبود ما این همه ایجنت بدون مدرک نداشتیم. *اگر شما هم با یک دلال می بستید الان مثلا می شد سرمربی پرسپولیس شوید؟ همین الان هم می توانم. پول بدهی سرمربی پرسپولیس شوی؟ حالا پرسپولیس نه ولی پول بدهم حداقل سرمربی یک تیم لیگ یکی یا تیم سطح پایین لیگ برتری می شوم. اما به چه قیمتی؟ من این همه سال در پرسپولیس بودم ...
سلام بر مسعود عزیز
خانه ای که همیشگی است. وقتی برای اولین بار فهمیدم قرار است به خانۀ کتاب بیایی گفتم: مسعود چرا هر جا من می رم تو می آی دنبالم؟ رفتم بنیاد اومدی، اومدم اینجا اومدی، می ترسم بعد از مرگم گورکن سنگم رو برداره و بگه: -جمع تر بخواب که آقای دیانی هم جا بشه و تو با قهقهه خندیدی. خندیدی و بغلم کردی. اما این بازی سه نداشت آقای دیانی. تو زودتر از من رفتی. حالا تو رفته ای و پزشک جوان به ...