اقدام پلید ماساژور مرد با مشتریانش/علاقه مندان به ماساژ مراقب باشند!
سایر منابع:
سایر خبرها
با زن متاهل وارد رابطه شدم/ نازیلا در غیاب شوهرش من را به خانه اش می برد+جزئیات
جوان موج می زند. وقتی با او روبه رو شدم که خماری به سراغش آمده بود و مدام تقاضای زهرماری داشت. پسر جوان پس از کمی کش وقوس رازهای مگوی زندگی اش را چنین برایم تشریح کرد: از 4سال و 4ماه قبل خانواده ام مرا طرد کردند. همیشه خجالتی بودم تا اینکه اتفاقی با زنی شوهردار آشنا شدم و همان شد که در خانه اش معتاد شدم وقتی خانواده ام فهمیدند معتاد شده ام خیلی سعی کردند مرا از این منجلاب بیرون ...
در خانه شمال شهر تهران چه گذشت؟ دادگاه چرا ادعای دختر جوان را رد کرد؟ اشک های دختر دانشجوی تهرانی تمامی ...
به بهانه ملاقات با خانواده اش مرا به خانه شان در شمال تهران دعوت کرد. ارمغان گفت: من که فریب حرف های نیما را خورده بودم برای دیدن خانواده اش به خانه آن ها رفتم اما نیما آن جا تنها بود و من را آزار داد . من مقاومت کردم و با او درگیر شدم که او من را به شدت کتک زد. حتی موقع خروج از خانه آن ها، همسایه ها که متوجه درگیری ما شده بودند مرا با سر و وضع آشفته دیدند. با اعلام این شکایت ...
شوهرم به سراغ دختر 16 ساله ای رفت/ خودم به او اجازه دادم زن دیگری اختیار کند اما پشیمان شدم
در ارتباط است و دیگر عاشقانه نگاهم نمی کند. این بود که ناخواسته به تعقیب او پرداختم و متوجه شدم در منطقه پایین شهر وارد منزل فردی غریبه شد و چند دقیقه بعد در حالی از آن خانه خارج شد و پشت فرمان پرایدش نشست که دختری کم سن و سال او را همراهی می کرد. آن ها به منطقه ییلاقی طرقبه رفتند و داخل رستوران شدند. من هم بلافاصله با همان خودروی اجاره ای به محله آن دختر بازگشتم. تحقیقاتم به بهانه امر ...
رفت و آمدهای همسرم به خانه دختر خاله مطلقه اش، آتش به زندگیم زد!
دیگران توجهی نداشت تا این که خانواده اش به خاطر فرزندم سینا مرا هم پذیرفتند و من و حامد به زندگی مشترکمان در طبقه بالای منزل پدر شوهرم ادامه دادیم. در همین روزها دخترم سهیلا نیز به دنیا آمد و روزگارم بهتر شد اما گویی تقدیر من چیز دیگری بود. بعد از 13 سال زندگی مشترک روزی متوجه رفت و آمدهای نامتعارف حامد به خانه خاله اش شدم . ربیعه دخترخاله حامد بود که پس از چندسال زندگی مشترک از همسرش ...
مرگ، مجازات مردی که با ادعای توهم همسر جوانش را به قتل رساند
معتادی را دیدم که می گفت به تازگی اسلحه خریده و آن را چهار و نیم میلیون تومان می فروشد. من اسلحه را آنجا خریدم. او درباره سرقت مسلحانه خودرو گفت: بعد از خرید اسلحه در خیابان آن را روی سر یک راننده گذاشتم و تهدیدش کردم و ماشین را از او گرفتم. من اسلحه را در ماشین پنهان کرده بودم اما آخرین بار فکر کردم ممکن است پلیس ماشین را پیدا کند و اسلحه کشف شود. به همین خاطر آن را همراه خودم به خانه بردم ...
جوردی آلبا: باور نمی کنم بارسلونا بازی ها را خریده باشد؛ دوست دارم مسی برگردد
مشهور بودن روی زندگی شخصی اش: مشهور بودن مرا از انجام هیچ کاری منع نکرد. من هر کاری که مردم در بارسلونا انجام می دهند را انجام داده ام. به سینما و رستوران می روم و اگر حین انجام این کار مجبور شوم 50,000 عکس بگیرم، اهمیتی برایم ندارد. اما بازیکنان دیگری وجود دارند که ترک خانه برای شان سخت است. بازگشت لیونل مسی به بارسلونا: نمی دانم. با یکدیگر صحبت نکردیم زیرا او با پاری سن ژرمن ...
عاقبت شوم محبت های همسرم به خواهرم/شوهرم نصف شب رفت اتاق خواب خواهرم!
محبت هایش به خواهرم قدردانی می کردم تا این که فهمیدم توجه او به حمیرا غیرمتعارف است به گونه ای که یک شب به طور اتفاقی از خواب بیدار شدم و او را مقابل اتاق خواهرم دیدم. پیمان که دست و پایش را گم کرده بود در برابر نگاه های متعجب من گفت: صداهایی از اتاق شنیدم و تصور کردم دزد به خانه آمده است. خلاصه رفتارهای عجیب او به جایی رسید که روزی تصاویر زننده ای از خواهرم را در گوشی ...
اجاره رحم با 200 میلیون تومان! | زن 26 ساله؛ لیسانس کامپیوتر بدون اعتیاد
نفر دوم 26 ساله است و در شیراز زندگی می کند. او لیسانس کامپیوتر دارد. این زن نیز می گوید: سابقه اهدای تخمک داشتم، اما رحم نه. همسرم حدود یک سال است که در زندان به سر می برد. در مخارج خودم و پسرم مانده ام برای همین تصمیم گرفتم هم یکی دیگر را به آرزویی که دارد برسانم هم خودمان به پولی که می خواهیم. 140 میلیون تومان برای اجاره رحمم در نظر گرفتم. کمتر نمی توانم، چون مشکلم حل نمی شود. قانون ...
روایت هولناک از انتقام یک دوست | بابک از دخترم سوءاستفاده می کرد
مردی که وقتی همسرش فوت می کند احساس تنهایی شدیدی دارد و یک دختر 10 ساله نیز حاصل زندگی مشترک با همسرش است. مرد پریشان حال بود و درحالی که دست دختر 10 ساله اش را محکم گرفته بود، وارد اتاق مشاوره شد وبا تشریح ماجرای زندگی اش گفت: دخترم سمانه خیلی کوچک بود که همسرم در سانحه رانندگی جان سپرد. از آن زمان به بعد هم مادرش شدم و هم پدرش. نمی گذاشتم آب در دلش تکان بخورد و لحظه ای غصه ...
نقشه های شوم جوان شیطان صفت برای دختر 16 ساله
پایان سال تحصیلی زمان بیشتری برای جست و جو در فضای مجازی و عضویت در گروه های مختلف پیدا کردم و بیشتر اوقاتم را در فضاهای مجازی می گذراندم تا این که در یکی از همین گروه ها با پسر جوانی آشنا شدم. ارژنگ جوانی متین و موقر به نظر می رسید. با جملات محبت آمیز و مهربانی هایش مرا یک دل نه صد دل عاشق خودش کرد. از سوی دیگر من که تشنه محبت بودم و هیچ گاه مورد توجه پدر و مادرم نبودم، شیفته چرب زبانی ...
حضور نیلوفر در باند شیطانی و مستهجن/ همخوابی با ده ها مرد بوالهوس!
خواستم که خاله ام از این ماجرا بویی ببرد چون می دانستم آخر سر، همه تقصیرات به گردن من می افتد و آدم بده داستان خواهم شد. سال 92 بود که از خانه خاله ام فرار کردم. اعتیادت از کی شروع شد؟ از همان زمانی که خانه خاله ام بودم. من در حاشیه شهر به دنیا آمده بودم و در همان خیابان ها و کوچه های خاکی زندگی می کردم. در مسیر مدرسه ام چند موادفروش بودند که هر موقع از جلو خانه شان رد می شدم ...
مهدی گل فروش دنیا را زیبا می بیند
تولد خواهرم ما صاحب خانه شدیم. من از سال 95 درگیر بیماری میگرن شدم و سردردهای سخت می گرفتم. یک سال تحت درمان بودم و یکبار یک ماه بستری شدم. بعد از این هم همه بدنم مشکل پیدا کرد؛ انگار دست و پا و کمرم باد گرفته بود. بدنم بی حس شده بود؛ نمی توانستم راه بروم و دست هایم قدرت کار نداشتند. به خاطر همین مشکلات مامان و بابا نمی گذاشتند سر کار بروم. آن موقع با کمک مردمی داشتیم زندگی می کردیم. سال ...
عشق ممنوعه جنایت آفرید/ احسان و عاطفه در تختخواب بودند که شوهرش به خانه آمد!
روی در مصرف مشروب حالش بد بود و نمی توانست روی پاهایش بایستد .او همراه خودش دوربین عکاسی هم آورده بود به همین خاطر به او کمک کردم تا او را به خانه اش برسانم. من به اتاق خواب او رفته بودم تا دوربین عکاسی را در کمد بگذارم شوهرش سررسید و به سمت من حمله ور شد .او می خواست مرا خفه کند که من برای دفاع از خودم ناچار او را کشتم. و در حمل جسد از عاطفه و دوستم میثم نیز کمک گرفتم. وی ادامه داد ...
هوسرانی های دختر 16 با شوگرددی کار دستش داد/ اقدام به خودکشی و دست و پنجه با مرگ!
مقاومت می کرد تا این که دو هفته بعد دوباره دست به خودکشی زد و این بار هم من به طور کاملا اتفاقی متوجه شدم و او را به بیمارستان رساندم حالا از شدت نگرانی شب ها کابوس می دیدم و از ترس مرگ دخترم آرام و قرار نداشتم. تصمیم گرفتم او را به مسافرت ببریم تا شاید از این افسردگی رها شود اما حادثه تلخ دیگری روزگار سیاهمان را زیر و رو کرد. در مسیر سفر تصادف کردیم شوهرم قطع نخاع شد و ناهید از ناحیه پا ...
روایتی از دیدار خبرنگاران خانم با همسر امام خمینی/ خاطراتی از بانو خدیجه ثقفی
... به یادآورد که وقتی بدون پاسپورت و گذرنامه به ایران آمد در فرودگاه آن قدر جمعیت و شلوغی بود که کسی او را نشناخت. خانم ثقفی گفت: آقایی آمد و نگاهی به سر تا پای ما انداخت و پرسید؛ شما همسر امام هستی؟ گفتم: بله. آن آقا هول شد و گفت؛ وای چرا این جا مانده اید؟ بعد حلقه ای ده نفره دور من تشکیل دادند و مرا به خانه ای که برای مان اجاره کرده بودند بردند. خانه حیات بزرگی داشت. داخل عمارت هم ...
حرف های سیاسی زدم خوششان نیامد،ممنوع الخروج شدم
هم بعدها از مجلس به دلیل تخلفات مالی بیرون کردند اما می گفت که سرمربیان تیم ملی نباید حقوق بگیرند.جالب اینجاست که هر وقت به مشکل می خوردند سراغم می آمدند اما کاش سال 88 که رفتم دیگر بر نمی گشتم. *المپیک 88 سئول منظورتان است؟ بله ممنوع الخروج شدم. حرف های سیاسی زدم خوش شان نیامد. کاروان ورزشی ایران در حال اعزام بود که به یکباره در فرودگاه گفتند شما ممنوع الخروج هستید. برگشتم ...
شوکه شدن زن در هنگام رفتن به خانه: همسرم در اتاق خواب با خواهرم خوابیده بود+جزییات
تجاوز کرد| او خودش را کشت! وی در مورد نحوه اطلاع از این موضوع گفت: در دوران نقاهت بارداری در خانه پدر و مادرم بودم. یک شب به همراه برادرم برای برداشتن وسایل به خانه رفتم و آنجا بود که متوجه شدم شوهرم با خواهرم رابطه دارد. ابتدا اصلا نمی توانستم باور کنم که خواهرم در حق من خیانت کرده است ولی بعد از مدتی که توانستم بر خودم مسلط شوم به واقعیت پی بردم. این زن جوان با بیان اینکه ...
میرجلال الدین کزازی: نوروز درفش فرهنگ ایرانی است | همه سین ها در خوان نوروزی ما جایگاه ویژه ای دارد
. پلک می زند. چند بار پشت سر هم پلک می زند. بغض در گلویش می پیچد. صدایش را اندکی بالا می برد تا بر بغضش مسلط شود. بغضش را در گلو فرو می خورد و می گوید: اگر من در خانواده ای دیگر زاده می شدم و می بالیدم، به گمانم در راهی دیگر قرار می گرفتم. خانواده من خانواده ای فرهنگی بود. روانشاد پدر که نخستین آموزگار و راهنمون من شمرده می شد، در خانه مردی فرهیخته و آشنا با تاریخ ایران و سخن پارسی محسوب می شد. از ...
یک جمله شوهر خواهرم زندگیم را نابود کرد!/ شوهرم با یک زن خارجی ازدواج کرد!
ساله ام تجاوز کرد| او خودش را کشت! شب وقتی همسرم به خانه بازگشت مشاجره سختی بین ما شروع شد، به طوری که برای اولین بار در زندگی مشترک مرا کتک زد و سپس من و فرزندانم را به خانه مادرشوهرم برد و خودش به تنهایی به خانه بازگشت. از آن روز به بعد حساسیت های من بیشتر شد تا جایی که هر رفتار و گفتار او را به ازدواجش با یک زن دیگر ارتباط می دادم. شوهر خواهرم وقتی ماجرای دعوای ما را شنید به ...
خیال می کردم خواهرزاد ه ام عاشق پسرم است| او با شوهرم رابطه نامشروع داشت!+جزییات
از این ماجرا متوجه شدم همسرم و سیمین یکدیگر را در بیرون از منزل ملاقات می کنند و باز هم پنهانی به منزلم رفت و آمد دارند. اگرچه وقتی خواهرم و شوهرش متوجه موضوع شدند خیلی تلاش کردند تا سیمین را از همسرم جدا کنند ولی تلاش های آن ها بی فایده بود و بالاخره سیمین به عقد همسرم در آمد. حالا او در قصری که من سال ها برای هر تکه آجر آن زحمت کشیده ام پادشاهی می کند و من هر روز بیشتر از گذشته تحقیر می شوم و... شایان ذکر است، این پرونده توسط کارشناسان زبده دایره مددکاری اجتماعی مورد رسیدگی قرار گرفت. ...
پسر تاجر ثروتمند یک شیاد همه فن حریف بود / سرنوشتی که پسر سرکش برای خودش رقم زد
با حیرت زیادی خانه محمد را تحت نظر گرفتند و متوجه شدند توحید هیچ رفت و آمدی به آنجا ندارد. در حالی که این روزنه امید در حال خاموشی بود، تیم نامحسوس پلیس متوجه شد مردی سوار خودروی لکسوز مادر توحید را در برابر خانه شان سوار کرد و هر دو خندان به حرکت درآمدند. هنوز 2 چهارراه نرفته بودند که ماموران با توجه به مطابقت چهره راننده لکسوز با عکس توحید که از گوشی رعنا به دست آمده بود، پشت چراغ ...
بیماری نادر و دردناک این زن، شکل دست هایش را عوض کرد
متوجه شد که نمی تواند آرنج هایش را حرکت بدهد، به سختی دست هایش را بالای سرش می برد و حتی نمی توانست برای خودش یک فنجان چای درست کند. او همچنین هنگام پیاده شدن از قطار از پله ها زمین خورد چون زانوهایش قفل شده بودند. مجموعه ای از اتفاقات کلودیا را به تشخیص نهایی اسکلرودرمی سوق داد که می تواند بافت اطراف اندام های حیاتی مانند ریه ها، قلب و کلیه ها را سخت کند. به کلودیا گفته شد ...
عاشق دوست شوهرم شدم| از جواد طلاق گرفتم تا صیغه همت بشوم!
کشیدم تا شاید به یک زندگی رویایی برسم ولی همه این آرزوها پوچ و بیهوده بود چرا که همت با زنان دیگری نیز ارتباط داشت و من تازه فهمیدم چه اشتباه بزرگی مرتکب شده ام در این شرایط تصمیم گرفتم برای همیشه همت را از زندگی ام بیرون کنم به همین دلیل در خانه ام را قفل کردم و دیگر او را به زندگی مشترک مان راه ندادم ولی روز بعد از این حادثه زمانی که به همراه دخترم به خانه بازگشتم متوجه سرقت طلاها، مدارک و گوشی ...
راز شیطانی ماساژور زن تهرانی چگونه لو رفت/ هشدار جدی به آقایان طالب ماساژور زن!
هایش را در فضای مجازی منتشر می کنم. چه شد که این ایده به ذهنتان رسید؟ راستش من یک آپارتمان داشتم که آن را 24 ساعته اجاره می دادم. بعد متوجه شدم یکی از افرادی که خانه ام را اجاره کرده بود به بهانه انجام خدمات ماساژ و درمان درد کمر، طعمه هایش را به خانه کشانده و با تهیه فیلم سیاه دست به اخاذی زده است. همین موضوع جرقه این کار را در ذهنم روشن کرد. مشتری ها شکایت نمی ...
فرار مرد خیانتکار از دست زن جوان/ ماجرا چه بود؟
یکی از آن عکس ها هم مرا تا مرز سکته پیش می برد. بالاخره از این وضعیت خسته شدم و از این که باید میلیون ها تومان از حق و حقوق خانواده ام را به پریسا می دادم، زجر می کشیدم و عذاب وجدان داشتم. تازه فهمیدم چرا پریسا با آن که به مواد مخدر صنعتی اعتیاد دارد، چنین مرفه زندگی می کند و ... در این شرایط بود که به ناچار تصمیم گرفتم برای رهایی از این وضعیت اسفبار دست به دامان قانون شوم و ... ...
انتظاری که با چند تکه استخوان و پلاک پایان یافت/ مادرانی که هنوز چشم به راه هستند
صحنه ای توجه ما را به خودش جلب کرد. پسر جوانی آمد زنگ خانه ای را زد، مادری با مویی همرنگ روسری سپیدش در را باز کرد و از دیدن فرزندش خوشحال شد. مرد جوان جعبه های شیرینی و سبدهای میوه شب عید را از صندوق ماشین به حیاط خانه مادرش برد و این حس شادمانی بیشتر شد و پسر نیز از اینکه شادی را در چهره مادرش دیده بود احساس رضایت داشت. این خانواده اهل سخاوت هم بودند و همسایه ها که از جلو در خانه شان ...
نمایی دیگر از تلاش زنانه برای زندگی
ادامه می دهد : البته آن روزها با این اتفاقات زیاد روبه رو می شدم. خانمی بود که از او مواد می گرفتم، بعد فهمیدم این خانم برای من نقشه کشیده ولی من زود متوجه شدم، وقتی متوجه شد نمی تواند روی من سرمایه گذاری کند، دیگر جنسی به من نداد... آن روزها اصلا حالم خوب نبود... همان موقع برادرم من را به کمپ برد ولی بیرون آمدم و دوباره مصرف کردم تا اینکه صاحبخانه به خاطر اعتیاد اسباب و اثاثیه ام را بیرون ریخت و ...
دل تکانی به سبک شهدا/ بساط هفت سین پهن است
...؛ دو خواهر نکایی که مشغول زیارت هستند در گفت وگو با خبرنگار دفاع پرس از حس و حال شان می گویند. پیاده سازی سیره شهدا در مدارس جهاد تبیین است گل نساء شرفی فرهنگی است و در مدارس نکا تدریس می کند، حس و حال معنوی حرم شهدای گمنام را وصف ناشدنی می داند و می گوید: از وقتی شهدا مهمان ما شدند سالی یک بار به این مکان می آیم و چندین بار از این شهدا حاجت گرفتم و برای ادای نذرم امروز به ...
خبر خوب|تغییر ده حال ما را به بهترین حالات/ ماجرای مولود یک و نیم میلیاردی آخر سال
خیلی بلند شد. حس انسان دوستانه به من دست داد و وارد آن ساختمان شدم. یک دختربچه داخل آتش گرفتار شده بود. از روی آتش گذشتم و او را نجات دادم که هر دو پایم دچار سوختگی عمیق درجه 2 شد . این های حرف های سعید دلاوری، مهاجم جوان تیم داماش گیلان است که فقط در زمینه مسابقه نیست که تمام توان خود را می گذارد تا بهترین شود، بلکه او این بار درست وسط یک مهمانی، گل کاشت و تا دید دختربچه ای در میان شعله ...