همسرم بهرام، کثافت دوست پسر دخترم شد! بارداری تینا دیوانه ام کرد!
سایر منابع:
سایر خبرها
خودم برای شوهرم زن گرفتم | شوهرم به چند همسری علاقمند بود
ازدواج متوجه شدم که قبل از ازدواج مان ایشان ازدواج موقت داشت. البته وقتی ازدواج کردیم هم همسر صیغه ای داشت. برای اینکه از بودنش با هر زنی جلوگیری کنم و اینکه خسته شده بودم از بس به من گفته بود برایم زن دوم بگیر، تصمیم گرفتم برایش زن بگیرم. یادم می آید که یک روز بلند تابستانی بود، من تنها در خونه بودم و بچه ها تهران منزل پدرم بودند و همسرم یک خانمی را به خانه آورد و به من گفت: برو بیرون . شما حساب کنید ...
محاکمه جنجالی مردی که زنان را می کشت | با کشتن زنان آرام می شدم
آرام می شدم. ببین الان چند بار حرفت را درباره انگیزه قتل ها تغییر دادی؟ (دوباره سکوت) همسرت در قتل ها چه نقشی داشت؟ هیچ نقشی نداشت. او را بی گناه دستگیر کردند. نمی دانست من زنان را می کشم. فکر می کرد از زنان اخاذی می کنم. او فقط گاهی طلاها را می فروخت. موقع قتل زنان، او کجا بود؟ هر وقت همسرم از خانه بیرون می رفت من زنان را به خانه می ...
حسادت مرد بیوه به رابطه دخترش! / غزاله 15 ساله در کلانتری چه گفت؟
لابه لای کیف و کمدش را می گشتم، اما هیچ اثری از وجود یک پسر پیدا نکردم، حتی متوجه شدم دخترم در مسیر مدرسه تنهاست و انگار با هم مدرسه ای هایش نیز رابطه خوبی ندارد. او را نزد مشاور بردم و آنجا به من گفتند مقصر من هستم. باور نمی کردم. من با غزاله مهربان بودم، حتی نامادری اش را از خانه بیرون انداختم، اما مشاور که بعدها فهمیدم از دوستان رویا است، مرتب می گفت این زن باید به خانه برگردد، چرا که ...
رفت و آمدهای همسرم به خانه دختر خاله مطلقه اش، آتش به زندگیم زد!
دیگران توجهی نداشت تا این که خانواده اش به خاطر فرزندم سینا مرا هم پذیرفتند و من و حامد به زندگی مشترکمان در طبقه بالای منزل پدر شوهرم ادامه دادیم. در همین روزها دخترم سهیلا نیز به دنیا آمد و روزگارم بهتر شد اما گویی تقدیر من چیز دیگری بود. بعد از 13 سال زندگی مشترک روزی متوجه رفت و آمدهای نامتعارف حامد به خانه خاله اش شدم . ربیعه دخترخاله حامد بود که پس از چندسال زندگی مشترک از همسرش ...
شوهرم به سراغ دختر 16 ساله ای رفت/ خودم به او اجازه دادم زن دیگری اختیار کند اما پشیمان شدم
بودم که برات به خواستگاری ام آمد و من خیلی زود با شادمانی لباس سفید عروس را به تن کردم. همسرم اگرچه پادوی بازار بود و هر روز در یک فروشگاه کار می کرد اما من به درآمد اندکش توجهی نداشتم. هر روز پای سفره شام انتظارش را می کشیدم چون بدون او لقمه غذا از گلویم پایین نمی رفت. عاشق برات بودم و چیزی جز او نمی دیدم، او هم با من مهربان بود و من در عمق چشمانش دوست داشتن را با همه وجودم حس می کردم اما هر روز ...
رابطه سیاه نوعروس با برادر داماد/جریان چه بود؟
توانست زمین می خرید و با دیگر همکارانش شروع به ساختن آن می کرد. گرچه مجبور بودم به دلیل موقعیت شغلی او گاهی مدت ها از او به دور باشم ولی چندان دوری او آسیبم نمی داد زیرا ما تنها از نظر جسمی با یکدیگر در ارتباط بودیم و از ابتدا روح از کالبد زندگی ما رخت بر بسته بود وبسان ساختمان هایی که همسرم می ساخت جنسش از سنگ و سیمان شده بود. چند سالی گذشت تا در فراسوی گذشت زمان خدا فاطیما ...
از فرش تا عرش با سیدباتعصب / علاقمندی جالب مدافع تراکتور شاید شما را شوکه کند!
فوق العاده سپری شد. در یک بازی دوستانه که با استقلال داشتیم، رضا آذری به من گفت که سید خوب کار کن چرا که کادرفنی استقلال به تو نظر دارد. آن زمان از شنیدن این خبر خوشحال شدم. زمان گذشت و وقتی فرهاد مجیدی از استقلال جدا شد، من از قضیه استقلال ناامید شدم. یک روز خواب بودم که صبح یک نفر دو سه باری به من زنگ زد که جواب ندادم. پیام داد که اجلال نصیری هستم از استقلال که با وی تماس گرفتم و گفت که در لیست ...
پشیمانی مردی که با زن برادر همسرش طرح رفاقت ریخت
زن باوقار و با کلاسی بود و دیدن اون همیشه حس خوبی به من می داد زیاد صحبت نمی کرد اما در مهمانی های خانوادگی همیشه سعی می کردم به هر بهانه ای با او صحبت کنم ، وقتی به آن لحظات فکر می کنم آرزو می کنم ای کاش هیچ وقت آن پیامک وسوسه انگیز را دریافت نمی کردم. رسم داشتیم به صورت هفتگی مهمانی های خانوادگی را در منزل بستگان نزدیک خود برگزار کنیم و 5 سالی بود سمیرا با برادر خانمم ازدواج کرده بود و دارای یک دختر 3 ساله بودند. سمیرا زن باوقار و با کل ...
مرگ، مجازات مردی که با ادعای توهم همسر جوانش را به قتل رساند
.... اما چند روزی بود دوباره مواد مصرف می کردم. شیشه به من نمی ساخت، دچار توهم می شدم و به همین خاطر مدام با همسرم درگیر بودم. حتی همسرم سر همین موضوع چند بار قهر کرده بود اما من حاضر به جدایی نبودم. آن روز هم وقتی دختر و پسرم به مدرسه رفته بودند سر ترک مواد مخدر با همسرم درگیر شدم. او می خواست لباس هایش را بپوشد و از خانه بیرون برود که با هم درگیر شدیم. من اسلحه را دو هفته قبل از این ماجرا ...
عکس های دیده نشده از عروسی معصومه، مهناز، حکمت و پروانه / دامادی از کرمانشاه تا شیراز
عزیزآبادی و آقای حسین خجسته تهران ...سال 1359 عروس خانم زیبا تعریف میکنند که: مادوستان خانوادگی بودیم ..برادرمن با همسرم در ارتش تازه استخدام شده بودند و دوره شبانه روزی باهم بودند ... ما به هم آبجی و داداش میگفتیم . یک روز که من سال آخر دبیرستان بودم کلاسور بغل که امتحان آخرینم بود با عجله کوچه رامیدویدم که زودتر برسم دبیرستانم که عاصمی نام بود و در خیابان آیزنهاور آزادی کنونی برسم ...
روایت هولناک از انتقام یک دوست | بابک از دخترم سوءاستفاده می کرد
نداشتن مادر آزارش دهد. درهمه این سال ها به خاطر دخترم حاضر نشدم ازدواج کنم. اما... رضا درحالی که سری به نشانه تأسف تکان می داد، اظهارکرد: بابک دوست چندین و چند ساله ام بود و با هم رفت و آمد زیادی داشتیم. بعد از اینکه همسرم فوت کرد این رابطه نزدیک تر شد و همسر بابک هر روز برای ما غذا می آورد یا گهگاه به من زنگ می زد ومی خواست که با هم خرید برویم. و...خلاصه آنقدر به هم نزدیک شده بودیم که ...
عشق ممنوعه جنایت آفرید/ احسان و عاطفه در تختخواب بودند که شوهرش به خانه آمد!
ساله ای به نام احسان آغاز شد .همسر 37 ساله وی به نام عاطفه که به پلیس آگاهی رفته بود گفت: همسرم دو روز پیش از خانه بیرون رفت و دیگر باز نگشت.من همه جا را دنبال او گشتم اما خبری از او به دست نیاوردم .گوشی موبایل همسرم خاموش است و میترسم بلایی سرش آمده باشد. با شکایت این زن تلاش ماموران پلیس برای افشای راز ناپدید شدن احسان آغاز شد .تا اینکه ماموران پلیس با بررسی تماس های تلفنی عاطفه به ...
جوردی آلبا: باور نمی کنم بارسلونا بازی ها را خریده باشد؛ دوست دارم مسی برگردد
بودم اما همیشه فکر می کردم با کیفیتی که در تیم اصلی وجود دارد، هیچوقت قرار نیست به آنجا برسم. من هرگز با ایده اینکه به آنجا برسم، بازی نمی کردم و تنها به فکر لذت بردن بودم. خوش شانس بودم که پدر و مادرم فوتبال را دوست نداشتند و مانند والدین دیگر هم تیمی هایم، به من فشار نمی آوردند. آن ها فقط می پرسیدند که آیا به من خوش می گذرد یا نه. در عوض درس و رفتار خوب در خانه ضروری بود. یک روز با برادرم دعوا می ...
عاقبت شوم محبت های همسرم به خواهرم/شوهرم نصف شب رفت اتاق خواب خواهرم!
اشک ریزان ماجرا را برای خانواده ام بازگو کردم آن ها خواهرم را سرزنش کردند ولی او نیز خودش را دل باخته پیمان دانست و تهدید به خودکشی کرد. این گونه بود که با قلبی شکسته و در 20 سالگی از همسر 29 ساله ام طلاق گرفتم و مدتی بعد نیز حمیرا با بی حیایی و آبروریزی با پیمان ازدواج کرد و با هم برای زندگی به شهر دیگری رفتند. من هم با غروری لگدمال شده وارد دانشگاه شدم و ادامه تحصیل دادم. اما هنوز دو س ...
عاشقانه های مجید مظفری و دخترش | تدارک جشن نوروز همراه با همسایه های ارمنی
دعوت می کند و خودش به تنهایی تمام کارها را انجام می دهد. چون خیلی به روابط خانوادگی پایبند است. نیکی: من معاشرت با فامیل را به هر چیز دیگری ترجیح می دهم. مجید مظفری: مدتی بود که بیشتر دوست داشتم در خانه بمانم وکاری انجام نمی دادم و این موضوع نیکی را خیلی ناراحت کرده بود تا اینکه یک روز تصمیم گرفتم از این رخوت خارج شوم و فکر می کنم سرحال شدنم بهترین هدیه برای او بود چون این ...
حضور نیلوفر در باند شیطانی و مستهجن/ همخوابی با ده ها مرد بوالهوس!
ام می گذراندم. آن سال ها به سختی می گذشت و نبودن پدر و مادر از یک سو و تحمل زخم زبان های اطرافیان از سوی دیگر، زندگی را به کامم تلخ کرده بود. اینکه هم سن وسالانم، همگی، سایه پدر و مادر روی سرشان بود و من از این سایه بی نصیب بودم سخت آزارم می داد. سیزده ساله بودم که رابطه من و پسرخاله ام بالا گرفت و این رابطه شوم موجب بی آبرویی ام شد. دیگر راهی جز ترک آن خانه برایم نبود. از طرفی، نمی ...
10 قتل هولناک و جنجالی سال 1401 / سرنوشت باران تلخ تر از همه قربانیان
... 11 آبان سال گذشته زن ومرد جوان افغان ربوده شدن 2 فرزند خود را به ماموران پلیس گزارش دادند. مادر دو کودک در توضیح نحوه ربوده شدن فرزندانش به پلیس گفت: وسط روز در خانه با فرزندانم تنها بودم که 2 خانم ناشناس مقابل در خانه مان آمدند.آنها خودشان را نیکوکار معرفی کردند و گفتند از طرف یک موسسه خیریه مراجعه کرده اند و با شناسایی خانواده های بی بضاعت اقدام به خرید کفش برای کودکان خردسال می ...
بی آبرو شدن زن متاهل در برابر همسرش/ رابطه او با دوست همسرش لو رفت!
قرار بگیرد. خلاصه یک سال بعد زندگی مشترکمان را آغاز کردیم و همسرم نیز در یکی از روزنامه های معروف استخدام شد. با به دنیا آمدن دخترم زندگی ما شیرین تر شد اگر چه گاهی مشکلات و ناملایماتی در فراز و نشیب های زندگی مشترکمان رخ می داد اما تاثیری در روابط من و همسرم نداشت تا این که حدود 2 سال قبل، پدرم فوت کرد و من خیلی از نظر روحی شکسته شدم و احساس تنهایی می کردم. در همین روزها همسرم یکی از ...
مژگان دوستم مربی بدنسازی بود / پاش به خونه ما که باز شد قاپ شوهرم رو دزدید/ ناصر هم ضعف جنسی داشت!/ ...
هاش از اندام مژگان هم تعریف می کرد . این اولین اشتباه من بود و اشتباه بعدی من دعوت مژگان و باز کردن پای اون به خونه و زندگیم بود . مژگان دختر راحتی بود و حتی وقتی ناصر خونه بود با ساپورت تنگ و چسبان می نشست و باسن قلمبه اش بد جوری تو چشم بود. در تمام زندگی مشترک من به ناصر اطمینان کامل داشتم و هیچ وقت چیزی از اون ندیده بودم اما با باز کردن پای مژگان به خونم با دست ...
با منصورخان برزگر از کشتی تا کی روش و فوتبال که به نظرش یک ورزش مافیایی است
؟ خدا را شکر راضی بودم اما خیلی سخت بود. هر چه هم جلوتر آمدیم، سخت تر شد. *برای شما که سال ها در کشتی( عشق تان )بودید.این سختی از کجاست که هنوز هم همراه شما است؟ 7 ساله بودم پدرم فوت کرد. سختی کشیدیم تا بزرگ شدیم. تازه داشتیم از زندگی لذت می بردیم که جنگ شد و مشکلاتی که همه در جریان هستند، پیش آمد. من به مادر همسرم 10 هزار تومان بدهکار بودم اما وقتی انقلاب شد با ...
مهدی گل فروش دنیا را زیبا می بیند
تولد خواهرم ما صاحب خانه شدیم. من از سال 95 درگیر بیماری میگرن شدم و سردردهای سخت می گرفتم. یک سال تحت درمان بودم و یکبار یک ماه بستری شدم. بعد از این هم همه بدنم مشکل پیدا کرد؛ انگار دست و پا و کمرم باد گرفته بود. بدنم بی حس شده بود؛ نمی توانستم راه بروم و دست هایم قدرت کار نداشتند. به خاطر همین مشکلات مامان و بابا نمی گذاشتند سر کار بروم. آن موقع با کمک مردمی داشتیم زندگی می کردیم. سال ...
هدفم المپیک 2024 پاریس است / هشت سال در پارک تمرین می کردم
ام بودم؛ در سطح حرفه ای بزرگترین انگیزه ام شاید مطرح شدن بود ولی بعد از طی آن مراحل سخت، الان به المپیک فکر می کنم. بخاطر بیماری تان شد که اصلا ناامید شوید؟ - تا الان حتی به این معلولیتم فکر هم نکرده ام و تاثیری روی من نداشته است. من سال هاست با این موضوع کنار آمده ام و نمی توانیم این را پنهان کنیم و می دانم که با زندگی من عجین شده و با آن کنار آمده ام و حتی اگر شرایط جسمی ام ...
حرف های سیاسی زدم خوششان نیامد،ممنوع الخروج شدم
و رفتم اما کاش دیگر بر نمی گشتم. *راستی تولدتان مبارک! خیلی ممنونم. باید از دوستانم تشکر کنم که در این چند روز محبت داشتند. *حالا به گله های شما هم می رسیم اما می خواهیم بپرسیم در طول این 76 سال از زندگی تان راضی بوده اید؟ خدا را شکر راضی بودم اما خیلی سخت بود. هر چه هم جلوتر آمدیم، سخت تر شد. *برای شما که سال ها در کشتی( عشق تان )بودید. ...
به مدت 6 سال شوهر دو خواهر بودم/ لعنت به آن شب که زندگیم را تباه کرد!
2حسنا من را بیدار کرد و گفت :هانیه حالش خوب نیست یه سر برو براش آمپول بزن و بیا ! راستش با اکراه و غر زدن رفتم که ای کاش نمی رفتم ،هانیه بعد از فوت شوهرش یک سره خونه بود و کمتر رفت و آمد می کرد . وقتی رسیدم زنگ واحد را زدم رفتم بالا دیدم درب آپارتمان را باز گذاشته ،امپول و الکل را روی پاتختی گذاشته بود و خودش روی تخت دراز کشیده بود . اون شب آغاز ماجرای من و هانیه بود ...
یک جمله شوهر خواهرم زندگیم را نابود کرد!/ شوهرم با یک زن خارجی ازدواج کرد!
زن جوان با بیان این که مدتی قبل با وساطت پدرم به زندگی مشترک بازگشته ام درباره سرگذشت تاسف بار خود به مشاور و مددکار اجتماعی طبرسی شمالی مشهد گفت: سال ها قبل زمانی که من دختری خردسال بودم پدرم به مشهد مهاجرت کرد و در منطقه گلشهر ساکن شدیم. بیشتر بخوانید: عاقبت شوم محبت های همسرم به خواهرم/شوهرم نصف شب رفت اتاق خواب خواهرم! نه توان دارم نه تحمل؛ همسرم هرشب از من رابطه ...
شوکه شدن زن در هنگام رفتن به خانه: همسرم در اتاق خواب با خواهرم خوابیده بود+جزییات
زنی با حضور در شعبه 240 دادگاه خانواده با بیان اینکه شوهرم لیاقت پاکدامنی من را در زندگی نداشت ، مدعی شد: چهار سال است که از زندگی مشترک ما می گذرد و یک فرزند پنج ماهه داریم. شوهرم متاسفانه با خواهرم رابطه دارد و من این ماجرا را بعد از به دنیا آمدن فرزندمان متوجه شدم. بیشتر بخوانید: عاشق دوست شوهرم شدم| از جواد طلاق گرفتم تا صیغه همت بشوم! شوهرم به خواهر 15 ساله ام ...
خیال می کردم خواهرزاد ه ام عاشق پسرم است| او با شوهرم رابطه نامشروع داشت!+جزییات
از این ماجرا متوجه شدم همسرم و سیمین یکدیگر را در بیرون از منزل ملاقات می کنند و باز هم پنهانی به منزلم رفت و آمد دارند. اگرچه وقتی خواهرم و شوهرش متوجه موضوع شدند خیلی تلاش کردند تا سیمین را از همسرم جدا کنند ولی تلاش های آن ها بی فایده بود و بالاخره سیمین به عقد همسرم در آمد. حالا او در قصری که من سال ها برای هر تکه آجر آن زحمت کشیده ام پادشاهی می کند و من هر روز بیشتر از گذشته تحقیر می شوم و... شایان ذکر است، این پرونده توسط کارشناسان زبده دایره مددکاری اجتماعی مورد رسیدگی قرار گرفت. ...
رابطه نامشروع دختر 17 ساله با پسر 15 ساله/در ویلای پدر مولتی میلیاردر چه گذشت؟
رابطه نامشروع دختر و پسر نوجوان پای آنها و خانواده هایشان را به دادگاه باز کرد تا قاضی در مورد اتفاق پیش آمده قضاوت کند چرا گه خانواده دختر تقاضای ازدواج آن دو نفر را دارند در حالی که پسر می گوید تحت اثیر فیلم های مستهجن بوده ام دختر را نمی شناسم. بیشتر بخوانید: عاقبت شوم محبت های همسرم به خواهرم/شوهرم نصف شب رفت اتاق خواب خواهرم! عاشق دوست شوهرم شدم| از جواد طلاق ...
نقشه های شوم فرح ونینا برای کامران/ماجرای رابطه سیاه توسط کارگر سوپر مارکت لو رفت!
تا پیش از ورود به حرفه وکالت، برخی اخبار آنقدر عجیب و خیالی بود که به صحت و اعتبار آن خبر و صداقت راوی خبر شک می کردم. بیشتر بخوانید: عاقبت شوم محبت های همسرم به خواهرم/شوهرم نصف شب .. به مدت 6 سال شوهر دو خواهر بودم/ لعنت به آن شب که زندگیم را تباه کرد! رابطه سیاه نوعروس با برادر داماد/جریان چه بود؟ تا اینکه حوادث و اتفاقاتی پیچیده تر از آنچه شنیده و ...
فرزانه فصیحی در گفتگو با طرفداری: سرعت همیشه خوشایند نیست، مثل سرعت دلار؛ پدرم اجازه ندارد مسابقه من را ...
شد و سر تمرین هستیم همانطور که می دانید. سخت نیست سال نو با تمرین شروع شود؟ نه سخت که نیست چون برای ما یک روتین معمول است. چون الان چند سال هست سال تحویل به همین منوال ادامه می دهم. برای من قشنگ است و من دوست دارم. سال 1401 چطور گذشت؟ سال 1401 واقعیتش برای من پر از اتفاقات بزرگ بود از همان لحظه سال تحویل که در مسابقات قهرمانی جهان بودم تا همین لحظات آخر ...