گفته می شود این خانم اولین راننده تریلی زن ایران بود!
سایر منابع:
سایر خبرها
شوهر خواهر نادانم، زندگیم را به خاک سیاه نشاند/ شک افتاد به زندگیم تا شوهرم زن دیگری گرفت!
زن جوان با بیان این که مدتی قبل با وساطت پدرم به زندگی مشترک بازگشته ام درباره سرگذشت تاسف بار خود به مشاور و مددکار اجتماعی طبرسی شمالی مشهد گفت: سال ها قبل زمانی که من دختری خردسال بودم پدرم به مشهد مهاجرت کرد و در منطقه گلشهر ساکن شدیم. بیشتر بخوانید: عاقبت شوم محبت های همسرم به خواهرم/شوهرم نصف شب رفت اتاق خواب خواهرم! نه توان دارم نه تحمل؛ همسرم هرشب از من رابطه ...
فکر می کردم رفت و آمدهای دختر خواهرم به خاطر پسرم است/ غافل از این که با شوهرم رابطه نامشروع دارد!+جزییات
او پس از ازدواج با یکی از بستگانم، مرا همانند کارگر یک منزل تحقیر کرده است و هوویم در قصری که من ساخته ام امروز پادشاهی می کند و ... بیشتر بخوانید: عاقبت شوم محبت های همسرم به خواهرم/شوهرم نصف شب رفت اتاق خواب خواهرم! شوهرم به خواهر 15 ساله ام تجاوز کرد| او خودش را کشت! زن 38ساله با بیان این که همسرم مرا بلاتکلیف رها کرده است، درباره قصه زندگی اش به ...
زندگیم وقتی سیاه شد که پای دوستم به خانه ام باز شد/او و شوهرم رابطه پنهانی پیدا کردند/آخرش هوویم شد!
شمال کشور زندگی می کنند. این بار وقتی همسرم مرا به شدت کتک زد دیگر طاقت نیاوردم و دست به دامان قانون شدم اگرچه می دانم خودم در انتخاب دوست بعد از ازدواج اشتباه کرده ام و باید در همان روزهای آغازین معاشرت که او را بدون حجاب نزد همسرم مشاهده کردم به این ارتباط پایان می دادم اما ... با صدور دستوری ویژه از سوی سرهنگ عباس نادی (رئیس کلانتری قاسم آباد مشهد) رسیدگی تخصصی و کارشناسی به این پرونده در دایره مددکاری اجتماعی کلانتری آغاز شد. این خبر مربوط به گذشته می باشد و صرفا جهت عبرت آموزی باز نشر گردیده است. ...
زن 27 ساله از بی غیرتی شوهرش به ستوه آمد/ خواسته های بی شرمانه مرد جوان از همسرش!
اسباب و اثاثیه ام را یک جا خرید تا پدرم مجبور به تهیه جهیزیه نشود. من هم که از این ازدواج در پوست خودم نمی گنجیدم، سعی کردم زندگی عاشقانه ای را برایش فراهم کنم. خلاصه یک سال بعد از آغاز زندگی مشترکمان صاحب یک فرزند پسر شدم و تصور می کردم با تولد آراد، زندگی ما زیباتر خواهد شد اما نمی دانم چه حادثه ای رخ داد که این زندگی عاشقانه رنگ باخت و روابط من و انوش سرد و بی روح شد. با ...
روایت بانوی لرستانی که از دل کوه آشیانه ساخته است/ چه می کند این عشق مادری
کرمی انجام شده است روایت درد و امید ای روله گیانی میگه و انگار پرتاب میشه به سال های دور با خاطرات تلخ، این را از خیره شدنش به یه نقطه و چند بار دست روی دست زدن میشه فهمید، بعد چند لحظه مکث ادامه میده: وضع زندگیمان که از اول اینجوری نبود، خانه و زندگی داشتم برای خودم، با شوهرم کشاورزی می کردم و سیاه چادر می بافتم، سر رشته ای هم در تزریقاتی داشتم و خیلی از بچه های این روستا را ...
یک جادوگر گفت مرا با 100 میلیون رئیس فدراسیون می کند
دادگان گفته بود که بازی طبق آیین نامه، تک بازی در مشهد است. آن زمان آقای انصاری فرد دنبال بازی رفت و برگشت بود که برگشت آن در تهران باشد. آقای علی آبادی دخالت کرد که بازی باید رفت و برگشت باشد. علی آبادی گفت که "من در جاده فیروزکوه در راه افتتاح یک استادیوم بودم. در راه در یک قهوه خانه ایستادیم که قهوه چی گفت که بازی باید رفت و برگشت باشد. من هم به مطالبه او احترام گذاشتم و بازی باید رفت و برگشت ...
نمایی دیگر از تلاش زنانه برای زندگی
فهمیدم معتاد شده ام. همان موقع خانه را گشتم و وسایل شوهرم را پیدا کردم و شروع به کشیدن کردم... مثل آبی که روی آتش است، حالم خوب شد. وقتی مصرفم تمام شد، محکم به سرم می زدم و گریه می کردم؛ آنجا فهمیده بودم که واقعا معتاد شدم . بهار در اوج جوانی به مصرف کننده ای تبدیل شده بود که حالا هر چه به دستش می رسید، مصرف می کرد؛ از قرص، کراک، شیشه تا تریاک. با تلخی از عیان بودن اعتیادش یاد می کند که ...
داستان پیچیده سارا خادم الشریعه
مهاجرت کرده بود، می توانست سرآغاز مسائلی تازه باشد؛ به ویژه اینکه پیش از این، دیدار یکی دیگر از ورزشکاران ایرانی با رئیس جمهور آلمان هم حسابی خبرساز شده بود. گو اینکه برخلاف دیگر اقدام ورزشکاران زن ایرانی، این بار مسئولان ورزش ایران جبهه خاصی علیه سارا نگرفتند و اجازه دادند تا آن ماجرا در سکوت دنبال شود. البته بعد ها مشخص شد با وجود مهاجرت سارا از ایران، مسئولان ورزشی می خواستند همچنان با این ...
افسون های یک زن برای شکار رانندگان هوسران کافی بود ! / فیلم سیاه در خلوتگاه زنانه !
خواست با من طرح دوستی بریزد. با وجود اینکه وسوسه شده بودم، جواب خاصی به این پیشنهاد ندادم. وی افزود: زن جوان با این بهانه که موبایلش شارژ ندارد، خواست گوشی ام را در اختیارش قرار دهم و وی به یکی از دوستانش زنگ بزند، بدون اینکه احساس خطر کنم، موبایلم را به این زن دادم و وی به دوستش زنگ زد. اصلا متوجه حرف هایشان نشدم. در حد احوالپرسی بود و بعد گوشی ام را به من پس داد. راننده ...
مطلع عشق | نسخه محبت، بهترین به روز رسانی یک زندگی مشترک/ محبت باید کلامی باشد یا غیرکلامی؟
متقابل و رعایت حقوق یکدیگر است و این اختصاص به زن یا مرد تنها ندارد بلکه هر دو باید بدان توجه کنند. *فرزندآوری پایان بخش محبت زوجین نیست از یک زوجی که از روابطشان تا حدودی ناراضی بودند، شنیده بودم که تا زمانی که بچه دار نشده بودند هیچ مشکلی نداشتند و اتفاقا خیلی هم به هم محبت می کردند اما از زمانی که بچه ها یکی و بعد هم دو تا شدند دیگر همه چیز از یادشان رفت و اصلا دیگر محبتی ...
این زن زیبای سینمای قبل از انقلاب، الماس قدر نادیده است
تاییدی نیز از آن حرفه ای هایی بود که ستاره سینما نیز به شمار می رفت. در صحنه ما آدم های ماشینی بیدار می شدیم و من باید از بین آدم های ماشینی بیدار شده و به تاییدی نزدیک می شدم. برای من که از خانواده سنتی بودم، این سخت ترین کار بود! واقعا دست و پای خودم را گم کرده بودم و نمی دانستم دقیقا چیکار کنم و نکته دقیقا همین جا بود. تاییدی به من آموخت چگونه چگونه می شود بین زن مرد مِهر بود به پاکی و چگونه ...
ماجرای یک جیب بر حرفه ای که 3 بار ازدواج کرده است
شرطی که من سراغ او را نگیرم. من هم همه اختیاراتی که از شوهرم گرفته بودم به پدرم دادم. اینطوری برای بچه بهتر بود مادرم زنی است که واقعا مادری می کند اما من آدم مادر بودن نبودم. *بچه ات چند ساله بود؟ یک سال. به مادر و خواهرهایم عادت کرده بود حالا هم فکر می کنم مدرسه می رود. *چرا سرقت می کنی؟ اول که به خاطر شوهرم این کار را می کردم او خرج مواد نداشت من را کتک ...
در منزل خواهر شهید محمدرضا کسایی چه بر ما گذشت؟/ آیا کسی روضه کربلا می خواند یا روضه خرابه شام ؟
گریه می کردیم آنچنان که مازیار احمدی نوه دختری اش دستمال کاغذی مانند مراسم روضه در بین جمع چرخاند، او می گفت و ما گریه می کردیم. سه خواهر بودیم و یک برادر ، یکی از خواهرانم در مشهد فوت کرد و همانجا به خاک سپردیم ، پدرم کشاورز بود و مادرم زن زحمتکشی که در کشاورزی کمک رسان پدرم بود، محمدرضا به جبهه رفت و بعد از مدتی بیخبری ، پدرم خواب دیده بود که سرگردان در بیابانی به دنبال محمدرضا می گردد ...
روایت مادر شهید تیموری از نحوه شهادت فرزندش در حادثه تروریستی حمله داعش به مجلس
...: رضا به عنوان بسیجی به جبهه رفته بود. امام فرموده بودند که هر کسی که می تواند، کمک کند؛ لذا این ها سرباز نبودند بلکه بسیجی بودند. زمانی که سال 1367 قطعنامه امضا شد، تلگراف رضا آمد: جنگ را تمام کردیم و به امید خدا داریم بازمی گردیم. اما بعد از ظهر آن روز در جاده اهواز _ خرمشهر دوباره نیرو های بعثی و منافقین داخلی با هم متحد شدند و دوباره داخل اهواز می شوند. ما منتظر بازگشت رضا بودیم، اما ساعت دو ...
سال 1401 برای تئاتر و تئاتری ها؛ از زندان تا متهم شدن به عادی سازی
: رابینسون کروزو به کارگردانی علیرضا کوشک جلالی 25 اردیبهشت 1401 بعد از یک شب اجرا در قم متوقف شد. این نمایش پیش از این، در سال 98 به مدت 28 شب در قم اجرا شده بود. بعد از فروکش کردن کرونا کوشک جلالی، کارگردان مقیم آلمان که بار دیگر به ایران آمده بود، تصمیم گرفت این نمایش را مجددا روی صحنه ببرد. به همین دلیل اردیبهشت ماه بار دیگر تن به بازبینی داد و 4 مورد اصلاحیه از سوی شورای نظارت و ...