مدل موی عجیب لیلا بلوکات تو ملاعام همه را میخکوب کرد | لیلا بلوکات با این ...
سایر منابع:
سایر خبرها
روایت بانوی لرستانی که از دل کوه آشیانه ساخته است/ چه می کند این عشق مادری
خبرگزاری فارس لرستان- پریسا قربانی نژاد؛ چقدی راه اومده بودم و دقیق نمیدونم، اما دیگه نفس هام به شماره افتاده و آب دهنم خشک شده بود، سنگینی گِل های سمج چسبیده به کفش هامم شده بودن قوز بالا قوز. همین که اومدم سر بالا کنم که ببینم کجای مسیرم، تیزی تیغه های خورشید خورد تو چشام، تو کسری از ثانیه پلک هام به حالت تدافعی دراومدن و روی هم قرار گرفتند، تو د ...
ماجرای خانه رؤیایی وزیر ایرانی در آمریکا چه بود؟/هجوم نوزادان آمریکایی به مطب پزشک ایرانی
... اوایل انقلاب که آمده بودم ایران، آمده بودم تا در ایران یک استاد دانشگاه باشم تا خدمت کنم. اما خانمم مدارکم را هر دانشگاهی که برد و حتی پیش دکتر سامی وزیر بهداری، همگی گفتند ما نیازی به ایشان نداریم! با اینکه من فوق تخصص نوزادان داشتم اما همه گفتند نمی خواهیم. از بیکاری حاضر شدم با ماشین واکسن رایگان بزنم! روز تسخیر لانه جاسوسی در 13 آبان 58 به ایران آمدم و خانمم گفت ...
وقتی فکرش رو میکنم که خواهرم با شوهرم رابطه جنسی داشته اند دیوانه ام می کند/ آین مرد لیاقت مرا نداشت!
مدتی بود به همسرم شک کرده بودم اما چون مدرکی نداشتم نمیخواستم زندگیم را تباه کنم . به خیلی ها فکر میکردم که ممکن است با همسرم ارتباط داشته باشند اما حتی یک درصد هم فکرش را نمی کردم آن زن خواهرم باشد. بیشتر بخوانید: زنی با حضور در شعبه 240 دادگاه خانواده با بیان اینکه شوهرم لیاقت پاکدامنی من را در زندگی نداشت ، مدعی شد: چهار سال است که از زندگی مشترک ما می گذرد و یک فرزند پنج ...
قصه توپ و رنگ!
وجود داشت مدرسه و کلاس های دودزده و تاریک و کثیف بود. با خود بچه ها رفتیم سراغ کلاس ها و رنگشون کردیم به طوری که تا پایان سال بیش از 400 کلاس درس رنگ آمیزی شد توپ ونماد آن او در ادامه درباره استفاده از توپ و نمادهای بازی صحبت کرد: بچه ها نیاز دارند بازی کنند این روزها بچه ها بیشتر با گوشی و تلویزیون درگیرند وهمین موضوع جلوی تحرکشون رو می گیره. ما الان با وضعیتی مواجهه هستیم که بازی برای ...
سرزمین سیم های خاردار/ مردانِ این جا همگی از سیم های خاردار نَفس شان عبور کردند
...> بند مشک را پاره کرد چشم هایش دیگر ساکت نبود. قصه اش توی چشم هایش پیش از زبانش جاری شده بود. نگاهش کردم و عطیه، به قول ما عرب ها، بند مَشک آبش را پاره کرد تا فاش کند این بغضی را که تمام سفر توی گلویش گیر کرده بود: سر راه بودم. یعنی نه که من خواسته باشم اما مادرم سر راه گذاشتم و تقدیر، من را به دست آنا رساند. آنا آن موقع هم سن و سال دار بود. بچه هایش درس خوانده بودند و پخش و پلا؛ هر ...
روایتی از ماجرای غم انگیز محاصره گردان کمیل و حنظله
اما من هنوز امید داشتم. باخودم گفتم ابراهیم شرایط بسیار بدتری از این را هم سپری کرده، اما وقتی به یاد حرف هایش قبل از شروع عملیات افتادم دلم لرزید. درباره چگونگی شهادت ابراهیم نیز یکی از همرزمانش نقل می کند: به بچه های گردان گفتم عراق دارد کار کانال کمیل را تمام می کند چون فقط آتش و دود بود که دیده می شد. اما هنوز امید داشتم. با خودم گفتم: ابراهیم شرایط بدتر از این را سپری کرده ...
فرارِ معجزه آسای رزمنده نجف آبادی از بین عراقی ها
کنم و پیاده شوم، یکی از عراقی ها رسید و یقه ام را گرفت. تکان شدیدی به خودم دادم و هم زمان هلش دادم عقب و از دستش خلاص شدم. بعد هم خیلی سریع خودم را رساندم روی جاده و رو به عقب، شروع کردم به دویدن. در همان لحظات، رضایی که درشت تر از من بود، تا خواست پیاده شود، اسیر شد. تمامی این اتفاقات، در چند لحظه روی داد. هنوز از تویوتا خیلی دور نشده بودم که عراقی ها هم زمان از چند نقطه شروع کردند به ...
تاجر لباس دزد آبرو دختران بود!
...> وی افزود: در قسمت خصوصی درخواست سفارش دادم که مرد جوانی شروع به صحبت کرد او می گفت چون در خارج از کشور است اگر بخواهم می توانم سفارش های دیگری بدهم و پس از رسیدن سفارشات به خانه پول را برایش واریز کنم. دختر جوان ادامه داد: چون به حرف های پسر جوان اعتماد کرده بودم چند سفارش دیگر دادم و جالب اینکه با قیمت های مناسبی سفارشات را برای من تهیه کرد. مدتی در فضای مجازی با هم در ...
ایرانخواه: در فجرسپاسی همه را تراکتوری کرده ام/ از عیدی گرفتن خوشم نمی آید!
گرفت و همین امر منجر به انتقالم به تراکتور شد. البته بحث حضورم در تراکتور از رده سنی نوجوانان مطرح بود که در آن موقع قسمت نشد. موضوع جالبی که می خواهم مطرح کنم و تا الان مثل یک راز بوده، این است که من در اوایل یک بازیکن راست پا بودم اما در ادامه با تمرین به بازیکن چپ پا تبدیل شدم. درحال حاضر با هر دو پا می توانم بازی کنم اما تسلطم بیشتر روی پای چپ است و چپ پا محسوب می شوم. پست تخصصی ام ...
مربی که جام حذفی گرفته نمی تواند گزینه تیم ملی باشد
در مورد مربی های خارجی حرف نزنم،چون خودم خیلی از این انتخاب خوشحال شدم. سه یا چهار سال با امیر قلعه نویی کار کردم و فکر می کنم در بین گزینه های داخلی او بهترین است. نه اینکه بخواهم به خاطر رابطه خوبی که داریم بگویم، واقعا از همه لحاظ، کنترل بازیکن ها، چه داخل و چه بیرون از فوتبال در بحث مدیریت در ایران تک است. نمی خواهم بگویم بقیه مربی ها خوب نیستند ولی با توجه به شناختی که داشتم خیلی خوشحال شدم و ...
برای جلوگیری از بودن شوهرم با زنان برایش زن گرفتم!
. خودم ابتدای ازدواج شرط گذاشتم، که همسرم برای نهار تا بعد از اذان مغرب، در کنار همسر اول و بچه هایش باشد. برای شام و استراحت تا فردا صبح که به کلاس درس و سرکار می رود، به منزل من بیاید. اوایل دوران عقدمان کمی این حس را داشتم، که شوهرم بین ما فرق می گذارد. چون من کرمان بودم و وقتی تماس می گرفتم و او می گفت: خانه هستم حس می کردم، الان کنار همسر اول اش است و به او محبت ...
دوستم رو فرستادم شوهرم را امتحان کنم با خودش رو هم ریخت/ مرجان نامردی کرد و زندگیم تباه شد!
. با توجه به اینکه مرجان دختری زیبا و خوش اندام بود و پوریا تحویلش نگرفته بود تو دلم خوشحال بودم و امیدوار شدم و تا حدودی افکار سیاهی که تو ذهنم بود خارج شد . چند ماه از این موضوع گذشت که اتفاقی به گوشی پوریا دست پیدا کردم و چت های عاشقانه پوریا رو با یه دختر دیدم .دنیا دور سرم چرخید،شماره را برداشتم و تصمیم گرفتیم نازی به اون دختر زنگ بزنه و تهدیدش کنه اما وقتی نازی داشت ...
مهسا جاور: پول قرارداد ما اندازه حقوق یک سال کارگران هم نیست
برگشتم و در حال تمرین هستم، موفق شدم در قهرمانی آسیا مدال طلا کسب کنم. الان دارم خودم را برای مسابقات آسیایی آماده می کنم و انشالله بعد از آن برنامه خیلی خوبی برای المپیک داریم. انشالله این فرصت پیش بی آید که دوباره در المپیک حضور پیدا کنم و این بار نتیجه بهتری بگیرم. در زمانی که نبودم مشغول تمرینات خودم بودم. *امکانات مناسب در رشته روئینگ؟ امکانات و شرایط که نسبت به گذشته تغییر نکرده ...
اعترافات یک جیب بر حرفه ای با 3 بار ازدواج ناموفق
اینطوری است دیگر. *خانواده داری؟ بله. پدر و مادر و دو خواهر دارم *با آنها زندگی می کنی؟ نه. چند سال است که جدا شدم. نه آنها دوست دارند من کنارشان باشم نه من. *چرا؟ اخلاقمان بهم نمی خورد. *آخرین بار کی پدر و مادرت را دیدی؟ وقتی که از شوهر سوم طلاق گرفتم و بچه ام را به خانه پدرم بردم. پدرم گفت بچه را بگذار و برو دیگر ...
خانواده فروپاشیده ای که در نوروز جوانه می زند
کلی فیلم را کمی باز و باحال نشان دهم. این کارگردان درباره برنامه ریزی خود برای ورود به سینمای بلند حرفه ای هم گفت: واقعیت این است که من همین سال گذشته باید در جشنواره فیلم فجر حاضر می بودم اما نرسیدیم. زمانی که در اختتامیه جشنواره فیلم 100 حاضر بودم حس متناقضی داشتم. از یک طرف با خودم می گفتم تو فیلم کوتاه و سریال ت را ساخته بودی و امسال می توانستی در جشنواره فجر باشی اما فیلمنامه ام به موقع آماده نشد. از طرف دیگر هم حضور در جشنواره 100 را دوست داشتم چرا که معتقدم این رویداد جوهره سینما را دارد. حتماً در آینده نزدیک اولین فیلم بلندم را خواهم ساخت. منبع: مهر ...
ارتباط با زن شوهردار زندگیم را نابود کرد/ همسرش خانه نبود به آن جا می رفتم اما بیچاره شدم!+جزئیات
...؛ اما شیشه و کراک روح و بدنم را وابسته خود کرده بود و اراده ای برای ترک نداشتم. در این مدت 2 بار به خاطر سرقت دستگیر شده ام و سابقه کیفری هم دارم. این وسایلی را که امروز از من کشف شده، خودم ندزدیده ام. از دوستم طلب داشتم. او هم این وسایل سرقتی را به جای طلبش دستم داد و داشتم برمی گشتم که دستگیر شدم. پسر جوان آهی کشید و افزود: من با یکی از دوستانم که پدرومادرش از هم جدا ...
زندگی متفاوت روحانی جانباز با وضعیتی خاص!
من گفت قبل از جانبازی با دست راست می نوشتی یا چپ؟ گفتم با دست راست؛ همان دستی که در جبهه قطع شده بود. رفت و با یک دفتر و خودکار برگشت و به من گفت بسم الله از همین الان تمرین برای نوشتن را شروع می کنیم! طبیعی است برای من در شرایطی که با یک دست و پای قطع شده روی تخت بیمارستان برایم این کار دشوار باشد. من از خودم بیزار بودم؛ چه برسد به اینکه مثل یک بچه کلاس اولی دوباره شروع کنم به خودکار در دست گرفتن ...
حیوان مُرد +عکس
سرویس شبکه های اجتماعی جوان آنلاین: مهدی بختیاری فعال رسانه ای در رشته توییتی نوشت : عامیتسور کوهن رو شاید تا همین چند ماه قبل کسی نمی شناخت؛ الان هم اگر کسی #مستند_طنطوره را ندیده باشد، احتمالاً او را نمی شناسد. کوهن یک قاتل بالفطره بود که آخر عمرش جلو دوربین نشست و با خنده از کشتارهایش گفت. او فرزند یک خانواده یهودی بود که پدر، مادر و برادرش از اعضای گروه تروریستی و ...
با ابو جواهر بر کرانه ی کارون/ روایتی از روزگار بزرگ ترین، پرآب ترین و طولانی ترین رودخانه ی ایران
...: قبول کردی ابو جواهر؟ زفه روی کارونو قبول کردی؟ دوباره با اخم موتور قایق را روشن کرد: آخه کی حرف دیوونه ها رو گوش میده بویه؟ و هر دو با هم خندیدیم. بر کرانه ی کارون قایق داشت به ساحل نزدیک میشد و من هنوز دلم پی کارون بود. توی قایق که کارون را بچرخی دیگر از برگشتن به شهر و چپیدن توی ساختمان های خفه اش ذوق نمی کنی. دوست داری از همان جا، راهِ آب را بگیری و برگردی به ...
گروه مخفی پریا و دوستان
نکرده بودی، اون یارو رو با این کیف می گرفتیم. البته گرفتیمش بالاخره. ولی تو نیم وجب بچه کار ما رو خراب کردی. هیچ فکر نکردی توی کیف چیه؟ گفتم: اِم... گفت: هیچ فکر نکردی شاید دزد باشه؟ گفتم: اِم... گفت: هیچ فکر نکردی؟ گفتم: اِم... گفت: یعنی اصلا فکر نکردی؟ تا آمدم باز شروع کنم چیزی بگویم، گفت: بسه چقدر حرف می زنی، بچه! زنگ بزن. اگه ازت معلوم نبود چقدر چلمنی ...
از چشمان بازیگر مقابلم خجالت می کشیدم!
کن بله! البته با این گریم (ابوخالد) هم این روزها که یک نقش مهم بازی کرده ای شناخته نمی شوی؟ دقیقا همین طور است. واقعا به عنوان یک بازیگر دوست داری در محافل مختلف دیده نشوی؟! یک زمانی بله، ولی الان نه ، نه اینکه دوست نداشته باشم شناخته شوم، دوست دارم یک دفعه بگویند که تو آن بودی! (با تعجب و خنده) خب پیدا نمی کنند تو را؟ در خیابان نه ...
سایه روشن گفتگو با ساکت الهامی: کسی که شایعه نساجی را راه انداخت نمی بخشم؛ در رختکن درباره حدادیان صحبت ...
ولی من از یک چیزی ناراحت بودم. شاید الان بود هیچوقت انجام نمی دادم آن کار را، نه بخاطر اینکه مهندس حدادیان به عنوان مالک باشگاه نساجی است. نساجی تیم خیلی بزرگی است و قهرمان فصل قبل است بعد به نظرم می آید همه شان مرا دوست دارند، چون من هم همه شان را دوست دارم و ارتباط دلی که با نساجی چی ها دارم خیلی نزدیک است. شخصی مثل رضا حدادیان را نباید مثل مالک بداند. اگر حدادیان ناراحت شد حق می دهم به او و گفته ...
تولد نوزاد در رابطه سیاه یک مرد با زن برادر همسرش ! / به غلط کردن افتاد !
مردی 36 ساله که از افسردگی و اضطراب شدید رنج می برد با مراجعه به دایره مشاوره و مددکاری کلانتری ، شرح حال خود را اینگونه بیان کرد: در 23 سالگی با دختر دایی خود که عاشقانه دوستش داشتم ازدواج کردم، اگرچه در ابتدای زندگی به دلیل مشکلات مالی ناشی از گرفتن وام های زیاد در تنگنا بودم اما با کمک و همراهی مریم توانستیم از چالش های ابتدای زندگی عبور کنیم و کم کم وضع زندگی من بهتر شده بود و ماحصل 13 سال ...
انتخاب برای بازی گاو در دقیقه 99 و نیم!
بازیگر فیلم سینمایی گاو گفت: زمانی که داریوش مهرجویی خواست این فیلم را بسازد همه نقش ها را انتخاب کرده بودند و من دقیقه 99 و نیم انتخاب شدم. عزت الله رمضانی فر در گفت وگو با ایرنا و در توضیح حال و هوای خود بیان کرد: روزهای اول سال عید دینی می رویم امسال هم که ماه رمضان است و بیشتر شب ها دیدوبازدید خواهیم کرد. خواهری بزرگتر از خودم دارم که اول عید به دیدن ایشان می روم و فامیل های دیگری داریم ...
مصاحبه اختصاصی مارکا با مسوت اوزیل؛ از مادرید که جدا شدم فقط اشک ریختم
اوقات خوشی داشتم. اما فرصت زیادی برای بازی نداشتم و پس از درگیری بین آقای پرس، پدرم و ایجنتم، باید به دنبال یک باشگاه جدید می گشتم. حتی زمانی که هواپیما از فرودگاه مادرید حرکت کرد چشمانم پر از اشک شد، آن لحظه متوجه شدم که همه چیز تمام شده است. اگر می توانستید به گذشته برگردید آیا این تصمیم را تغییر می دهید؟ در آن زمان احساس می کردم کار درستی است، زیرا بعد از درگیری بین پدرم و ...
گفت وگوی فارس با جودوکایی که از بُرجک، حریفان را ایپون کرد/ فتحی پور: دستمزد فوتبالیست ها میلیاردی است ...
به گزارش خبرنگار ورزشی خبرگزاری فارس، مهدی فتحی پور که جودو را از 13 سالگی و بر حسب اتفاق شروع کرد می گوید: در خانواده ما کسی جودوکا نبود اما من به واسطه دوستانم جودوکا شدم و حالا سیزده سال است که عضو تیم ملی جودو کشورمان هستم و با پشت کاری که داشتم سال 1401 با وجود تعلیق موفق شدم پنج مدال برون مرزی را کسب کنم. به شدت به فوتبال علاقه دارم و شاید اگر با پشتکاری که دارم فوتبال را ادامه ...
تجاوز گروهی 5 نفر از فامیل شوهر به زن جوان | به آتش کشیده شدن زن جوان توسط همسر متعصبش
رابطه جنسی زنی با فامیل همسرش او را سوزاند در ادامه طلب بخوانید ماجرا از چه قرار بوده است. شیلا توسط پسرخاله، پسرعمه، پسردایی، پسرعمو و عموی همسرش مورد تجاوز Rape قرار گرفته است، به گفته این متجاوز Rapist ها این رابطه با رضایت و علاقه از سمت شیلا صورت گرفته و او هم مایل به این جور رابطه ها بوده و هیچ تعرض زوری و اجباری در کار نبوده است. وی که نامش نامشخص است به افسر پرونده گفت: زمانی که فیلم های ناجور همسرم به موبایلم فرستاده شد، حسی مانند جنون به من دست داد به طوری که هیچ چیزی جلودار من نبود، به همین علت به سراغ شیلا رفتم اما او با گریه و وحشت مدام تکرار می کرد که این کار زوری بوده و بارها با تهدید او را مجبور کردند که در اختیار خواسته هایشان باشد، اما من که فیلم های او را دیده بودم و حس کردم ک ...
ازدواج مجدد بهاره رهنما علنی شد | رونمایی بهاره رهنما از لباس عروس میلیاردی اش
تو آستین داشتم. اما با دیدن یکی از فیلم های علیرضا داوود نژاد عاشق بازیگری شدم و تصمیم گرفتم شغل آینده ام همین باشد. در 14 سالگی بعد از آشنایی با عباس معروفی یکی از دوستان پدرم رقیب تازه ای برای عشق بازیگری ام پیدا شد و آنهم نوشتن داستان بود. در نهایت سال 1370 وقتی 17 ساله بود در فراخوان تست بازیگری حاضر شد و پس از قبولی اولین بار در فیلم افعی کنار جمشید هاشم پور بازی کرد. ...
من از خدا پیامبری می خواهم که معجزه اش خنداندن کودکان خیابانی باشد
...، هر سه کودک بساط جوراب ها را زمین گذاشتن ، من نگاهی به پاهای بچه انداختم یا قمر بنی هاشم دیدم ته یک بطری شیشه ای نوشیدنی بصورت خوراک پنس یا واضح تر بگویم شبیه یک بست که دو دندانه تیز دارد شکسته و در کفش این کودک حدود 12 سال فرو رفته . خم شدم و دو کودک دیگر هم کمک کردند به زور و با تمام توان شیشه را از زیر کفش پسربچه بیرون کشیدیم، متاسفانه اصلا شهامت دیدن چنین صحنه هایی را ندارم و به محض ...
روایت نگارش کتاب لبخند ماه از زبان نویسنده
یکی از شهدای جاوید الاثر بودم. نجفی گفت: طرح اولیه ی کتاب لبخند ماه بعد از نگارش سه کتاب فوق در تابستان سال 97 آغاز شد و ارتباط اولیه با خانواده شهید برقرار گردید، اما به دلیل عود بیماری ام مسئله نگارش کتاب به وقفه افتاد. او ادامه می دهد: بهار 98 به زیارت امام رضا (ع) مشرف شدم و در رواق دارالحجه و با توسلی که به حضرت داشتم، ناخواسته اسم شهید بزرگوار را به زبان آوردم. بعد از ...