(ویدئو) با موبایلش حساب ها را خالی می کرد/پشت پرده ثروت میلیاردی مرد ...
سایر منابع:
سایر خبرها
شهره، زنی که سردسته باند تبهکاران تهران بود
...> بله. سال ها قبل با پول دزدی آن را خریدم. بعد از آن شروع کردم به ساخت اتاقک در حیاط تا آن را اجاره بدهم. مجرمان می آمدند آنجا که نقشه سرقت یا کلاهبرداری بکشند. چه شد که تبدیل به یک خلافکار شدی؟ مشکلات زندگی. 16ساله بودم که به زور مرا پای سفره عقد نشاندند. همسرم یک قاچاقچی حرفه ای بود که مدتی بعد از ازدواج دستگیرش کردند و اعدام شد. من هم از شهرمان فرار کردم و برای کار به تهران ...
دزد سرقت های عجیب و غریب به دام پلیس افتاد
زن جوان که مقابل افسر پلیس آگاهی نشسته بود، اشک ریزان شکایت خود را روی برگه ای چنین نوشت. سرقت با رسید های جعلی آگهی فروش گوشی تلفن هوشمندم را در سایت دیوار گذاشته بودم. می خواستم با فروش آن پول رهن منزل را جور کنم. چند دقیقه بیشتر از ثبت آگهی نگذشته بود که مرد جوانی با شماره تلفنم تماس گرفت و ادعا کرد مشتری خرید گوشی است. با خوشحالی نشانی منزلم را در خیابان آخوند خراسانی ...
گروگان گرفتن پسر نوجوان توسط افراد مالباخته
کارخانه بودیم، پول هایمان را روی هم گذاشتیم و به مرد کلاهبردار دادیم، اما با گذشت 5 ماه هیچ خبری از خودرو ها نشد. بعد متوجه شدیم که وی کلاهبردار حرفه ای بوده است و از او شکایت کردیم، اما او خانه و زندگی اش را ترک کرده و فراری شده بود. ما با پرس و جو های گسترده متوجه شدیم که وی پسری 16 ساله دارد. او را ربودیم تا آدرسی از مرد کلاهبردار به دست آوریم، اما او هیچ آدرسی به ما نداد. چون حالش بد شده بود از ترس اینکه مبادا بلایی بر سرش بیاید، رهایش کردیم. بنا بر این گزارش، متهم پرونده بازداشت شده و تحقیقات برای دستگیری 2 گروگانگیر دیگر ادامه دارد. منبع: همشهری ...
دخترم که باردار شد تازه فهمیدم چه بلایی سرم آمده|شوهر صیغه ایم با او رابطه نامشروع داشت!
پس از مرگ همسرم مجبور شدم دنبال کار بگردم ،پس از چند هفته دوندگی و سپردن به دوستان و فامیل در یک شرکت خصوصی کار پیدا کردم ،من همیشه زن خانه بودم و حالا خیلی برام سخت بود که بیرون از خانه و در یک محیط رسمی کار کنم اما ناچار بودم. خیلی زود ازدواج کردم و یک سال بعد خدا نینا دخترم را به من هدیه داد ،وقتی نینا بزرگ تر شد اختلاف سنی کم ما با توجه به ظاهرمون خیلی جلب توجه می کرد .زندگی خوش و ...
مرور چند پرونده در دادگاه خانواده
. دیگر بین ما رابطه عاطفی وجود نداشت. چند سالی مدارا کردم و حتی در یک برهه ای از زمان از هم جدا شدیم بدون اینکه رسما ثبت شود و هر دو به خانه پدرمان رفتیم ولی مدتی بعد به خاطر دخترمان دوباره در کنار هم زندگی کردیم. فکر می کردم شاید این جدا شدن و دور شدن بتواند زندگیمان را درست کند اما هرچه گذشت تنهاتر شدیم و زندگی تلخ تر. در نهایت با همدیگر به توافق رسیدیم و من مهریه ام را بخشیدم و همسرم ...
آروین به من توجه نداشت/ او ندانست چقدر به محبتش نیاز دارم! خیانت کردم و حرفی برای گفتن ندارم!
را چشم و گوش بسته امضا می کردم و اثر انگشت می زدم و به هیچ چیزی جز رضایت خاطر ارسلان نمی اندیشیدم تا این که کم کم وضعیت مالی ارسلان بهتر شد و به خرید و فروش گسترده تلفن همراه روی آورد. مدتی بعد تازه متوجه شدم که ارسلان علاوه بر من، با دختران و زنان زیادی ارتباط دارد و از همه آن ها به خاطر این دوستی خیابانی پول قرض می کند! پول هایی که هیچ وقت آن ها را باز نمی گرداند. در واقع، این ماجرا به شغل اصلی ...
من یک ترنس هستم که عروس فراری نام گرفتم! قبل از اینکه مرد باشم یا زن، انسانم!
من یک ترنس هستم که عروس فراری نام گرفتم اما قبل از این که جنسیت ام مرد باشد یا زن، انسانم! انسانی که هویت گم شده خویش را می جوید. کاش به جای تحقیر، تمسخر و قضاوت های نابه جا کمی درکم کنید این جملات بخشی از اظهارات جوان 23 ساله ای است که با دلی پر درد اما قلبی مالامال از امیدواری و عشق به زندگی پا به دایره اجتماعی کلانتری شفای مشهد گذاشته است. او در شرح مشکلش به مشاور و مددکار اجتماعی ...
همسر اشرف حکیمی: او بی پول بود که با هم آشنا شدیم
هم درنمی آورد و من از او معروفتر بودم. همسر اشرف حکیمی همچنین گفت: بخش خوب ماجرا این است که اصلا روی من اثر نمی گذارد. من به عدالت اعتماد دارم و می دانم حرفهایم منطقی است. او چند روز پیش هم گفته بود، خانوادگی هیچ وقت به پول اهمیت نداده اند. حکیمی و ابوک باید درآمدی که بعد از ازدواج به دست آورده اند را با هم نصف کنند و این بازیگر اسپانیایی می تواند از حکیمی به خاطر اینکه اموالش را به نام مادرش زده، شکایت کند. ...
مردی که میرزا کوچک خان جنگلی را کشت و مجلس را به توپ بست از خاطراتش می گوید | سر میرزا کوچک خان را من ...
بودند که به افراد ما آموزش های لازمه را می دادند. پس از طی دو سال دوره ی کارآموزی، در یکی از بعد از ظهرهایی که آماده ی بازگشت به خانه ی خود بودم، اطلاع پیدا کردم جزو افرادی انتخاب شده ام که می بایست در فردای آن روز مجلس شورای ملی را به توپ ببندند. توپ های ما آن وقت توپ های ورشویی انگلیسی بود و جز در ماه رمضان و هنگام سحر و افطار، به غرش در نمی آمدند. ولی به خواست محمدعلیشاه و به خاطر ...
پسر 16 ساله بخاطر بدهکاری پدرش تا حد مرگ کتک خورد / او را جلوی مترو ربودند
. ماموران از پسر او تحقیق کردند که گفت: آن شب از باشگاه ورزشی بیرون آمدم و با سوار شدن به مترو در غرب تهران راهی خانه شدم. بعد از خروجم از مترو دو مرد با چاقو مرا تهدید کرده و به داخل خودروی وانت انداخته و ربودند . هر چه به آنها التماس کردم رهایم کنند و مادرم دلنگران می شود توجهی نکردند. بعد از طی مسافتی مرا در زیر پل متروکه که کنار آن تابلوی شهرستان گرمسار نصب شده بود پیاده کردند. به شدت کتکم زدند و ...
تولد نوزاد زیباترین لحظه ایست که ماماها تجربه اش می کنند/ ماماها جان دو نفر را نجات می دهند/ چرا سختی ...
اتحاد خبر-زینب رنج کش: از راهروهای طویل بیمارستان شهید گنجی برازجان در حال عبور بودم. به اتفاق عکاسمان از بخش اورژانس گذشتیم وحتی به آن نگاه هم نکردم؛ زیرا معتقد بودم دردناک ترین بخش همین اورژانس است و ممکن است پرستاران و پزشکان این بخش هرچیزی را تجربه کنند و در دل از خداوند برایشان قوت خواستم. به دنبال بخش مورد نظرم بود و از اطلاعات درباره اش پرسیدم و پاسخ آن مرد این بود: خط زرد و قرمز را دنبال ...
دسیسه شوهر برای قتل زن ثروتمندش
رسیدگی به این پرونده از 10 دی ماه سال 93 با ادعاهای مادر نگران کلید خورد. وی به پلیس گفت: 2 ماه است از دختر 30 ساله ام به نام مریم هیچ خبری ندارم. دامادم ادعا می کند دخترم را طلاق داده است ولی اگر دخترم از شوهرش جدا شده بود حتماً پیش من می آمد. وی ادامه داد: آخرین بار قرار بود خانه ای را که سه دانگ آن به نام من و سه دانگ به نام مریم بود بفروشیم. به همین خاطر به بنگاه رفتیم، اما آن روز ...
مرموزترین زن شهر تهران بالاخره لو رفت؛ خانه ای که پاتوق مردان خلاف بود! +تصویر
سریالی از خانه ها اعتراف کرد، بلکه راز خانه ای را برملا کرد که پاتوق خلافکاران بود. هویتی جدید در فضای مجازی با دختر جوانی آشنا شدم و قصدم ازدواج بود. او در زندگی تنها یک شرط برای ازدواج گذاشت. نباید خلاف می کردم. کاری که تمام عمر بلد بودم، آموزش دیده بودم و کارم بود. تنها راه چاره تغییر هویتم بود. نمی خواستم دختر موردعلاقه ام بداند من متهم سابقه دار هستم. پلیس هم نمی ...
وقتی شوهرم را جلوی در اتاق خواهرم غافلگیر کردم...
... پیمان که دست و پایش را گم کرده بود در برابر نگاه های متعجب من گفت: صداهایی از اتاق شنیدم و تصور کردم دزد به خانه آمده است. خلاصه رفتارهای عجیب او به جایی رسید که روزی تصاویر زننده ای از خواهرم را در گوشی پیمان دیدم و تازه فهمیدم که باید از ارتباط بیشتر او با حمیرا جلوگیری کنم. خلاصه زندگی مشترک من و پیمان در حالی آغاز شد که دیگر با همسری خشمگین و عصبانی رو به رو بودم ...
اثر انگشت قاتل را لو داد
و با این جنایت روبه رو شده اند. سمیه نیز در حالی که گریه می کرد، ادعا های خواهرش را تأیید کرد و اسدالله - باجناق - با بیان اینکه وی و علی خیلی با یکدیگر صمیمی بودند اظهارات مشابه خواهر زن و همسرش را پیش روی تیم تحقیق قرار داد. با به دست نیامدن هیچ گونه سرنخی از عاملان این قتل، تحقیقات به بن بست رسید و پرونده در دادگاه عمومی شهرری بایگانی شد. اما ابتدای سال 77 حدود 10 سال بعد از ...
عجیب ترین پرونده همسرکشی در خط پایان محاکمه / قتل زن ثروتمند در تهران
.... سپس متهم دیگر که ناصر نام داشت و خریدار خانه مقتول بود به جایگاه رفت و گفت: من بعد از اینکه خانه پلمب شد ، فهمیدم خانه متعلق به مقتول بوده است. در این لحظه وکیل شاکی از متهم پرسید: هنگام خرید خانه می دانستی قیمت آن چند برابر مبلغی است که پرداخت کرده ای.چطور چنینی ادعایی را مطرح می کنی؟ ناصر گفت: من بابت آن 65 میلیون تومان پول دادم . هومن روز معامله به من گفت ...
تعرض مرد مسافرکش به دختر دبیرستانی
آشنا شدیم و رابطه مان ادامه پیدا کرد. در دادگاه متوجه شدم بچه داری. درست است؟ بله من بچه دارم. چند سال قبل از همسرم جدا شدم و پسری 3 ساله دارم که پیش همسرم زندگی می کند. هدف تو از رابطه با مهسا چه بود؟ هدف من این بود که بتوانم او را بیشتر بشناسم و ازدواج کنم. البته از او خواستگاری نکرده بودم اما با همین انگیزه با او وارد رابطه شدم. چرا پدر مهسا ...
مردی در تهران زن جوانش را خفه کرد و اموال مقتول را فروخت!
را که به آنجا مراجعه می کند، احراز هویت کنم یا از او آزمایش بگیرم. ایرج گفت سند ویلا شورایی است و سند رسمی ندارد. من اصلاً از ماجرای قتل همسر او اطلاعی نداشتم. در این میان هومن برخاست و گفت: قسم می خورم که آن روز هیچ زنی را به جای همسرم به دفتر این مرد نبرده بودم. سپس متهم دیگر که ناصر نام داشت و خریدار خانه مقتول بود به جایگاه رفت و گفت: من بعد از اینکه خانه پلمب شد، فهمیدم خانه متعلق ...
طلاق خانم پرستار درکابوس خیانت به مهندس تهرانی
و گفت که همکار همسرم است و مدتهاست که با فرانک رابطه دارد حاضر است با او روبرو شود . برای باردوم وقتی این مرد با من تماس گرفت وچنین ادعای را مطرح کرد آنجا بود که دنیا روی سرم خراب شد و احساس پوچی و تهی بودن به من دست داد . باورم نمی شد بعد از 10 سال زندگی مشترک فرانک به من خیانت کرده باشد چرا که در زندگی مادی و معنوی هیچ چیزی برای او کم نگذاشته بودم با خود کلنجار رفتم وقتی از محل کارش ...
مرد تحصیلکرده ای که فقط ماشین لوکس می دزدید
هر ماشینی را روشن می کند و در چشم برهم زدنی سرقت! حتی اگر از جدید ترین سیستم های ایمنی نیز برای آن استفاده کرده باشند. مردی 35 ساله است که تاکنون 13 بار به زندان افتاده و حالا نیز به جرم دزدیدن 14 ماشین لوکس بنز، مزدا و... در مناطق اعیان نشین تهران توسط مأموران پایگاه چهارم پلیس آگاهی تهران دستگیر شده است. این دزد ماشین های لوکس می گوید: هر ماشینی را که اراده کنم حتماً سرقت می کنم ...
یک پدر پسر 17 ساله اش را جلوی چشم همسایه ها در تبریز کشت!
تمام شده است و چیزی نداریم به تو بدهیم. ولی علی اصلاً دست بردار نبود، از خانه بیرون رفت و کمی بعد دوباره برگشت و باز تقاضای پول کرد. این بار مادرش گفت به خدا چیزی نداریم که به تو بدهیم، ولی صبر کن ببینم می توانم از همسایه ها یا کسی پول قرض کنم و به تو بدهم. مادرش چادر سر کرد و همراه علی از پله ها پایین رفتند. دیدم سر و صدایشان زیاد شد، چرا که علی اصلاً زیر بار نمی رفت و پافشاری می کرد که هر ...
مادرترزای ایران و راز 50 سال خیرخواهی
زک را در انتهای جاده قم، بعد از بهشت زهرا(س)، راه اندازی می کند، فقط برای اینکه این افراد جایی برای خواب و نانی برای خوردن داشته باشند. کمک های خیران کم ، اما تعداد معلولان زیاد است و دکتر دست تنها. اشرف قندهاری آدرس همین خیریه را به مرد غریب می دهد تا مادر پیرش را آنجا ببرد. می گوید: پس از مدتی، دوباره به سراغم آمد و با التماس از من خواست که یک بار هم شده از آسایشگاه دیدن کنم. بوی تع ...
جزئیات قتل وحشتناک پزشک تهرانی به دست 2 پزشک دیگر+ عکس های بازسازی صحنه جنایت
اظهارات این مرد، برادر مقتول که تا پیش از این مدعی بود مقتول به او بدهکار بوده و اختلافشان بر سر همین بدهی بوده است، گفت: راستش این من بودم که به مقتول بدهی داشتم و می خواستم از او امضا بگیرم و وانمود کنم بدهی هایم به او صاف شده است. وی ادامه داد: من سال ها قبل کاندیدای انتخابات شده و او برای من تبلیغات زیادی انجام داده و میلیاردها تومان خرج کرده بود. اما در انتخابات برنده نشدم و نتوانستم پول ...
سارق عاشق پیشه نشانی خانه جرائم را به پلیس داد
اختیار افراد خلافکار قرار می دادی؟ من از این راه درآمد کسب می کردم. چطور صاحبخانه ها خانه هایشان را اجاره می دهند، من هم اجاره می دادم، اما به خلافکاران، چون آن ها پول بیشتری می دادند. البته واقعیتش این است که من از خلاف و سرقت خسته شده بودم و از پولی که به دست آورده بودم، چند سال قبل خانه قدیمی در جنوب شهر خریدم و تصمیم گرفتم خلاف را کنار بگذارم و خانه ام را اجاره بدهم. به چه کسانی اجاره ...
عطربرکت|کارگرانی که کارفرمایشان خداست/جوان مردانی در دل شب
های زندگی اش را نمی دهد اما همین جاست که برکت روزی حلال را به چشم دیده.کوچه به انتها رسیده. دست از کار می کشد. جارویش هم. می گوید: ما با خدا معامله کردیم. خدا روزی رسان هست. پدرم همیشه می گفت روزی را از خدا بخواهید نه از بنده. همین که ما به خاطر حرف خدا رنج می کشیم و روزی حلال درمی آوریم هرچند کم، خدا هم هوای ما را دارد. شاید باور نکنی دخترم اما من هربار پول لازم بودم و کم آوردم پای همین جارو از ...