در حال طلاق از مهران مخم سوت کشید که فهمیدم از محمود باردارم!
سایر منابع:
سایر خبرها
دوستی زن متاهل با پسر 25 ساله !
اقامت من مطلع نشود. در این مدت فقط با کمک های آن پسر جوان که شغل آزاد داشت، زندگی را می گذراندم تا این که همسرم از من به اتهام سرقت لوازم داخل خودرواش شکایت کرد. من هم زمانی که متوجه این موضوع شدم بلافاصله ماجرای شکایت را برای غضنفر تعریف کردم و احتمال دادم که همسرم از این طریق قصد دارد محل اقامت مرا پیدا کند! غضنفر هم با شنیدن این ماجرا، بلافاصله با شماره تلفن شوهرم تماس گرفت که من در ...
همسرکشی به خاطر خرید اینترنتی
عابربانکم را بدهد تا به بیمارستان بروم؛ اما او کارت را نداد. به او گفتم صبح تا شب کار می کنم و خسته به خانه برمی گردم و او نباید این طور رفتار کند. نسیم با بی اعتنایی به آشپزخانه رفت و من خوابیدم؛ اما در یک لحظه احساس کردم یک نفر با چاقو بالای سرم ایستاده. وقتی چشمانم را باز کردم چاقو را گرفتم و چند ضربه زدم. اصلاً چیزی از ماجرا به خاطر ندارم و نمی دانم چه کسی چاقو را به من داد. از قتل همسرم پشیمان هستم. در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رأی صادر کنند. ...
زنی با مهریه 2450 سکه طلا همسرش را به دادگاه کشاند
عنوان مهریه برای جدایی طلب شده بود. زن 48 ساله ای که به عنوان خواهان در دادگاه حضور پیدا کرده بود، به قاضی عموزادی گفت: سال گذشته در آلمان با همسرم که 56ساله است آشنا شدم و بعد از مدتی او به من ابراز علاقه کرد. چند وقت بعد از اینکه به ایران آمدم، او هم به ایران آمد و با بیان اینکه به من علاقه مند شده است، از من خواستگاری کرد. من هم با درخواست او موافقت کرده و با هم ازدواج کردیم .چرا ...
راز زن خائن در مسیر شلیک های مرگ / پرونده ای که در آبادان رسیدگی شد + عکس
به گزارش رکنا، ساعت 12 شب 14مهرماه 1392 صدای چند در ایستگاه 2 کوی قدس آبادان کافی بود تا اهالی محل در تماس با پلیس ماجرای شلیک های وحشت آور را گزارش کنند و در ادامه تیمی از ماموران کلانتری 13 قدس برای بررسی موضوع در محل حاضر شدند. ماموران با حضور در محل مشاهده کردند مرد جوانی به نام حسن هدف شلیک مرگبار در جلوی در خانه اش قرار گرفته است و همین کافی بود تا بازپرس ویژه همراه تیمی از پلیس ...
معجزه داستان
ناممکن می کنند. در یک خانواده کاتولیک بزرگ شدم، اما در نوجوانی، کم کم متوجه تحریفات متعدد کلیسا و نواقص دین مسیحی شدم و از آن فاصله گرفتم. چند سال سرگردان و در جست وجوی حقیقت بودم، تا این که انقلاب اسلامی رخ داد و به برکت آن فهمیدم که بر خلاف تصور رایج آن زمان، اسلام صرفا دین عرب ها نیست، بلکه بین المللی است. با خداشناسی زلالش آشنا شدم و در کنار آن با شگفتی دریافتم که اسلام جمیع پیامبران ماقبل را تأیید ...
راز قتل شوگرددی 70 ساله آبادانی فاش شد
خانواده نیز که در سناریوی قتل پدرشوهرش نقش داشته در محل جنایت دستگیر شد و او نیز راز این جنایت را فاش کرد. در ادامه نامادری این عامل جنایت اظهارات پسر شوهرش را تأیید کرد و گفت: عروس و پسر همسرم دست و پاهایم را بستند و با تهدید از من امضا گرفتند و من از ترس اینکه آنها مرا نیز به قتل نرسانند، مجبور به امضا دادن شدم. بنا بر این گزارش، جسد پدر خانواده برای بررسی های بیشتر به پزشکی قانونی منتقل شد و زن و مرد جوان برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان دایره جنایی پلیس آگاهی آبادان قرار گرفتند تا مشخص شود کدام یک از آنها عامل اصلی قتل مرد 70 ساله هستند. ...
قتل پدر توسط پسر و عروس آبادانی
پسر جوان وقتی دید پدرش خانه شان را به نام نامادری اش زده است به کمک عروس خانواده سناریوی قتل پدر و آتش افروزی خانه شان را به اجرا گذاشت.
آتش نشان فداکار جان یک دختر 12 ساله را نجات داد
همشهری آنلاین: این اظهارات عبدالله علیدادی، آتش نشان فداکاری است که چند روز قبل به طرز شگفت انگیزی جان دختری را از مرگ حتمی نجات داد. چطور از حادثه ای که برای دختر نوجوان اتفاق افتاده بود باخبر شدید؟ من رئیس ایستگاه آتش نشانی شماره 5اصفهان هستم. چند روز قبل در زمان خارج از شیفت همراه با همسرم در حال قدم زن در حاشیه زاینده رود و حوالی پل خواجو بودیم. با اینکه این زمان خارج از ...
قتل فجیع برادر زاده بدهکار با میلگرد!
؛ زمانی نگذشته بود که شماره تماس برادرزاده ام را در تهران پیدا کردم و نقشه کشیدم تا پولم را از او بگیرم! متهم ادامه داد: در این ساختمان لاکچری یک استخر وجود داشت که استفاده نمی شد به همین دلیل آن جا را محلی برای تسویه حساب مشخص کردم و سپس با برادرزاده ام تماس گرفتم و او را با چرب زبانی به ساختمان کشاندم. مرد جنایتکار با بیان اینکه میلگرد را از قبل در صحنه جنایت جاسازی کرده بودم ...
قتل کودک 18ماهه با مشت پدر شیشه ای
شیر خورد و حوالی صبح متوجه شدم که او فوت شده است. یکی از اقواممان که مهمان خانه ما بود به پلیس زنگ زد و شوهرم از ترسش فرار کرد. در ادامه تحقیقات مشخص شد که مادر و پدر سودا کوچولو، به تازگی در آپارتمان طبقه اول ساکن شده بودند و در همین مدت زمان کوتاه، همسایه ها بارها صدای درگیری و دعوای زوج جوان را شنیده بودند. آنها حتی به دلیل گریه های بی وقفه سودا با اورژانس اجتماعی هم تماس گرفته ...
حماسه تشییع میلیونی سیدالشهدای مدافع حرم
است که پیکرهای شهدا پس از چند ساعت، به نزدیک حرم می رسند و نمی توانند آن ها را به حرم ببرند. چاره ای جز این نمی بینند که شهدا را به فرودگاه برگردانند تا به برنامه ای که در تهران تدارک شده بود، برسند. برنامه این بود که پیکرهای شهدا، عصر روز پانزدهم، از فرودگاه مشهد به فرودگاه امام خمینی، و از آن جا به حرم حضرت امام منتقل شود. پس از آن، پیکر شهید سلیمانی، چند دقیقه ای به خانه اش برده شود. آخرین ...
شرط عجیب مهسا برای طلاق از شوهرش همه رو شوکه کرد
جای اینکه به من و زندگی مان تمرکز کند همه فکرش رفتن به کلاس ها و برنامه هایی است که با دوستانش گذاشته. اصلاً چرا وقتی چند ماه سحر به خانه ما می آمد و جلوی خودش به من محبت می کرد، اعتراضی نداشت. حالا با چند تا پیامک من خائن شدم؟ اگر سحر مشکلی داشت چرا گذاشت به خانه مان رفت و آمد کند. بعد هم مقصر من نیستم مقصر تویی که به من توجه نکردی و حالا هم ما را در مسیر جدایی قرار دادی. مهسا که در ...
نجات مرد همسرکش از قصاص با اثبات خیانت
...: مدتی بود که همسرم در خانه رفتار خوبی با من و دو فرزندمان نداشت. آنها را زیاد کتک می زد و تماس های تلفنی مشکوکی داشت . این موضوع باعث شده بود بین من و او اختلاف بیفتد تا اینکه همسرم از خانه قهر کرد و به خانه پدرش رفت. وی ادامه داد: او را مدتی تعقیب کردم و بعد دیدم سوار خودروی مردی غریبه شد و با او رفتار صمیمانه ای داشت. وقتی از او پرسیدم آن مرد غریبه چه کسی بود، گفت دوستم است. با ...
معجزه را در به آهستگی دیدم/ امام رضا را سیاسی نکنیم
.... مسئولان فرهنگی باید دلشان برای سینما بسوزد میری ادامه داد: به آهستگی هنوز هم بعد از گذشت اینهمه سال برای من حال خوبی دارد و اتفاقات خوبی را با آن تجربه کردم. کارگردان فیلم به آهستگی گفت: شب فیلم داری، صاحبخانه از دادن خانه ای که قرار بود سکانس ها را بگیریم منصرف شد و اتفاقی خانه ای را پیدا کردم که کارگرها در حال خراب کرد خانه بودند. آقای یعقوبی صاحبخانه را پیدا کردم ...
فال حافظ امروز شنبه 6 خردادماه/ وین بحث با ثلاثه غساله می رود
...> بسوختیم در این آرزوی خام و نشد به لابه گفت شبی میر مجلس تو شوم شدم به رغبت خویشش کمین غلام و نشد تعبیر: فال حافظ امروز شما نشان می دهد آیا موانع پی در پی و آزار دهنده ای که مدام سر راهتان قرار می گیرند شما را خسته کرده اند؟ شاید دلیل این وضعیت این باشد که برای تکمیل کارها و مسئولیت هایی که به عهده دارید وقت کافی صرف نمی کنید و همین شما را در وضعیتی قرار ...
روایت حضور خواهر شهید در فهرست اعزام به جبهه؛ شماره یک: بتول خورشاهیان!
در یک کوچه همسایه شدم. همسرم راننده جاده بود و باز مرتضی بود که در نبود همسرم به جز رسیدگی به همسر و 4 فرزندش مراقب زندگی من و 2 پسرم بود. چند ماهی از بی خبری ام می گذشت و من بیشتر از همیشه دلتنگ مرتضی بودم با نوک انگشتان، اشک های جاری شده از چشمانش را پاک می کند و می گوید آن شب به عادت همه شیف های شب که با همکارانم برای دیدن شهدا به سردخانه بیمارستان می رفتیم نیمه های شب با خلوت شدن بخش به ...
جزئیات مجازات بهلول در قتل جنجالی شیما
مادرخوانده اش در دستور کار جنایی قرار گرفت. صباگردی مقدم، پدرخوانده شیما در طرح شکایت اولیه خود اعلام کرد: دخترم چند ساعت قبل از خانه بیرون رفته و دیگر بازنگشته است.او ساعتی بعد از اینکه از خانه خارج شد با شماره ای ناشناس با تلفن خانه تماس گرفت. من و مادرش به او التماس کردیم که به خانه برگردد اما دیگر تماسی نگرفت و الان هم نمی دانیم او کجاست. پدرخوانده شیما در ادامه گفت: مدتی قبل دخترم با یک ...
سوزان با ورودش به زندگیم، نابودم کرد/ او هوش و حواسم شوهرم را برد تا آخرش هوویم شد!
با همان کنجکاوی زنانه رفتارهای همسرم را زیر نظر گرفتم تا این که فهمیدم پای یک زن دیگر در میان است به همین دلیل یک روز به طور پنهانی گوشی همسرم را بررسی کردم و از پیام ها و تصاویر آن متوجه شدم که همسرم با سوزان ارتباط صمیمانه تری دارد، چرا که سوزان نیز حدود یک سال قبل از شوهرش طلاق گرفته بود، ولی همچنان به منزل ما رفت و آمد داشت. وقتی موضوع را با جدیت پیگیری کردم تازه فهمیدم که ابوذر از ...
زنان خیانتکاری که شوهرانشان را به قتل رساندند
.... احتمال دادم شکیلا از شوهرش طلاق بگیرد و با تیمور ازدواج کند، اما هرگز فکر نمی کردم آن ها نقشه قتل او را طراحی و اجرا کنند. او ادامه داد: روز حادثه من، شکیلا و تیمور با هم بودیم که آن ها از من خواستند با استاد دانشگاه تماس بگیرم و او را به محل قرار بکشانم. فکر کردم آن ها می خواهند با او درباره اختلافشان صحبت کنند، به همین دلیل با سعید تماس گرفتم و به او گفتم می خواهم درباره اختلافشان ...
نقشه های شوم زن جوان برای شوهر سابق
ماه با صمد زندگی کردم و بعد هم طلاق گرفتم اما بعد به خاطر فرزندانم پشیمان شدم و قصد داشتم دوباره به زندگی سابقم بازگردم ولی دیگر این امکان وجود نداشت. خلاصه دخترم به 17 سالگی رسید و پسری از بستگانم او را خواستگاری کرد. از سوی دیگر من می خواستم به طریقی همسرم گذشته را فراموش کند و به خاطر دختر و پسرم به زندگی مشترکمان ادامه دهیم اما او به خاطر ازدواجم با صمد که زندگی آن ها را با خیانت ...
فکرش هم نمی کردم اینقدر نامرد باشد/ او مرا صیغه کرد اما با دخترم رابطه داشت! از بارداری تینا شوکه شدم!
پس از مرگ همسرم مجبور شدم دنبال کار بگردم ،پس از چند هفته دوندگی و سپردن به دوستان و فامیل در یک شرکت خصوصی کار پیدا کردم ،من همیشه زن خانه بودم و حالا خیلی برام سخت بود که بیرون از خانه و در یک محیط رسمی کار کنم اما ناچار بودم. خیلی زود ازدواج کردم و یک سال بعد خدا نینا دخترم را به من هدیه داد ،وقتی نینا بزرگ تر شد اختلاف سنی کم ما با توجه به ظاهرمون خیلی جلب توجه می کرد .زندگی خوش و ...
افشای راز تعرض پدر قاتل به دختر 17ماهه
. روز اول فروردین ماه تصمیم گرفتم بیرون بروم و کمی خرید کنم. دخترم ساناز را پیش پدرش گذاشتم و بیرون رفتم، چند ساعت بعد برگشتم و دیدم بچه خیلی بی قرار است. بعد متوجه شدم بچه تب کرده است و او را به بیمارستان رساندم. او درباره اینکه چه کسی فرزندش را مورد آزار و اذیت قرار داده است، گفت: من نمی دانم چه کسی این کار را کرده است، من بچه را پیش فرد غریبه ای نگذاشتم، دخترم پیش پدرش بود ...
آرش خیلی زود عوض شد و دیگه منو دوست نداشت/اگر من رو دوست داشت زن صیغه نمی کرد!
رضایت آنها طلاق بگیرم، مجبور شدم ادامه دهم. در اینستاگرام با هم آشنا شدیم. از عکس های من خوشش آمد و بعد هم چت های ما شروع شد. طبق معمول یک هفته بود که خانه نیامده بود. با دوستانش به سفر رفته بود، در این مدت من به او زنگ نزدم و اصلاً با هم صحبت نکردیم به همین خاطر هم مشکوک شده بود. کلاً از رفتارم فهمیده بود که من دیگر مثل سابق نیستم. اگر من را دوست داشت زن صیغه نمی ...
روایتی تلخ از زندگی با یک جانباز اعصاب و روان
.... مجروحیت به قدری سنگین بود که مشاعرش به شدت آسیب دید و سمت راست بدنش حالت فلج پیدا کرد. اوضاع طوری نبود که بتواند به تنهایی اموراتش را انجام دهد به همین علت من مجبور شدم برای پرستاری از او کارم را کنار بذارم. ما هر دو پیش از انقلاب مبارزات انقلابی داشتیم و قرار بود در مسیر زندگی مشترک نیز راه ولایت را ادامه دهیم، چون اعتقاد داشتیم مسیر ولایت همان مسیر اهل بیت (ع) است و راه ...
یکی بود، هنوز هم هست/ زندگی پس از زندگی
واقعا اهمیت اهدای عضو را نمی دانستم ولی وقتی همسرم گفت دخترمان تاکید کرده بود اگر روزی مرگ مغزی شدم اعضای بدنم را اهداء کنید. وقتی این حرف دخترم را شنیدم به اهدای عضو او راضی شدم. همچنین یکی از خانم دکترها آمد و به ما گفت می توانید بیایید و باهم به بخش قلب برویم، آنجا ببینید چند پسر جوان به پیوند قلب نیاز دارند، می توانید خانم ها را ببینید که روی تخت بیمارستان بستری هستند و منتظرند خانواده ...