سایر منابع:
سایر خبرها
عشق به دختر مسافر مرا به خاک سیاه نشاند
کردم اوضاع خانوادگی آن ها با آن چه بازگو می کردند، تفاوت دارد و بسیاری از نزدیکانشان از اعتیاد رنج می برند، اما چنان عاشق ندا بودم که جز او چیزی نمی دیدم. خلاصه دوران نامزدی ما آغاز شد و من هر بار همه درآمدم را برای نامزدم می فرستادم تا اقساط وام هایش را بدهد یا برای خودش هزینه کند، زمانی هم که او به مشهد می آمد، برایش سنگ تمام می گذاشتم تا این که دو سال بعد من دچار نوعی بیماری روده شدم و از سوی ...
مرا به خانه ای در یکی از محلات شمال تهران برد / به اون نگفتم که شوهر دارم !
خیابان رها کرده بود. من عاشق او شده بودم و به خاطر این عشق از شهر خودم راهی تهران شدم همسر بیمارم را فریب دادم و مثل یک همسر چندین روز در کنار ندیم بودم و او مرا درست مثل یک وسیله مصرفی دور انداخته بود. سرخورده و شرمنده به شهرم بازگشتم و درست زمانی که تصمیم گرفتم گذشته را جبران کنم و با پنهان کردن خیانتم به زندگی با همسرم ادامه دهم او نیز بر اثر بیماری درگذشت. فکرش را بکنید ...
تجاوز به زنان به بهانه مسافرکشی | درباره عقرب سیاهی که کابوس زنان تهرانی شد
عنوان مسافر سوار ماشین این آقا شدم شروع به صحبت کرد و گفت که یکی از آشنایانش می تواند کار بهتری برایم فراهم کند. او با این ترفند مرا به خارج از تهران برد و نقشه اش را عملی کرد. متهم با شنیدن این حرف ها سکوت می کند و سرش را پایین می اندازد. قاضی می پرسد: اگر می گویی که این کارها را انجام ندادی پس چرا اعتراف کردی؟ متهم جواب می دهد: اعترافات من تحت فشار بوده و مجبور بودم که چنین اعترافاتی داشته باشم. قاضی: پس چرا در اولین جلسه محاکمه ات به همه چیز اعتراف کردی؟ در دادگاه که هیچ فشاری نیست. متهم جوان باز هم سکوت کرد. ...
خداحافظی زلاتان با هواداران میلان: اگر خوش شانس باشید همین اطراف همدیگر را می بینیم!
جاده میلانلو تنگ خواهد شد. آینده من؟ در حال حاضر وقتم را صرف لذت بردن از کاری که انجام داده ام می کنم. تصمیم گیری به این سرعت درست نیست. تابستان را صرف تأمل در این باره می کنم. مربیگری یا مدیریت مسئولیت بزرگی است. گرفتن این تصمیم بدون حضور رایولا در کنارم؟ وقتی آن تراژدی رایولا اتفاق افتاد، فوتبال دیگر برای من مثل قبل نبود. تنها بودم و کسی را نداشتم که در مورد مسائلم با او صحبت کنم. اگر به عهده او بود، ادامه می دادم چون او کمیسیون می خواست (با خنده). ...
همسرم باعث شد با دختران دم بخت طرح دوستی بریزم!
مان وقتی در راه بازگشت به خانه بودم، فرزاد با شگردی خاص، طلاهایم را به سرقت برد. وی گفت: فرزاد خودش را طلافروش معرفی کرده بود و چندی قبل از من خواست تا طلاهایم را برای سرمایه گذاری در اختیار او قرار بدهم. من از همه جا بی خبر طلاهایم را در کیفم قرار دادم و فرزاد به بهانه اینکه می خواهد کنار خیابان پارک کند از من خواست تا از ماشین پیاده شوم و به مغازه طلا و جواهر فروشی او در پاساژ بروم ...
وارد خانه که شدم صحنه ای دیدم که تمام بدنم به لرزه افتاد / امیدوارم آن چه من دیدم هیچ زنی شاهد آن نباشد!
با همسرم شرط گذاشتم که فقط در صورتی حاضرم با او ازدواج کنم که اجازه ادامه تحصیل و کار در بیرون از منزل را به من بدهد! خلاصه با موافقت باقر زندگی ما آغاز شد و من در رشته علوم انسانی دیپلم گرفتم اما خانواده همسرم شرط گذاشتند که اگر قصد ورود به دانشگاه را دارم باید ابتدا آن ها را نوه دار کنم چرا که همسرم تک فرزند خانواده اش بود و آن ها دوست داشتند از تنهایی بیرون بیایند! بالاخره باردار شدم و دختری ...
بابک برای خیانت راحت تر کافی شاپ راه انداخت / زن پولداری بودم !
می کرد. تازه فهمیدم او نیز در کافی شاپ با زنان و دختران دیگر ارتباط دارد و فقط به دنبال هوسرانی است. این بود که شش ماه بعد از بابک هم طلاق گرفتم؛ چرا که خودم درآمد خوبی داشتم و از اعتبار مالی هم در بازار برخوردار بودم و مخارج زندگی و حتی اجاره منزل را پرداخت می کردم. بعد از به منزل خاله ام رفتم تا تنها نباشم، ولی بابک مرا رها نمی کرد و همه آشنایان و اطرافیانم را برای عذرخواهی فرستاد ...
زن دوم امین حیایی را می شناسید ؟ / افشای راز شخصی امین حیایی + عکس ها
در گفتگو درباره طلاقشان گفت: من از بچگی عاشق پیشه بودم و با تک تک افراد دوستی داشتم، دوست داشتم با آنها ازدواج کنم اما همیشه در عشق شکست می خوردم. در ازدواج اولم حتی یک سال با همسرم زندگی نکردم و طلاق گرفتم. امین حیایی برای دومین بار با بازیگر سینما و تلویزیون ازدواج کرد. خانم خوش خلق متولد 1351 و 2 سال از امین حیایی کوچکتر است. نیلوفر خوش خلق که در خارج از کشور زندگی می کرد پس از ...
نمایش عروسکی بهترین ابزار برای تربیت کودکان است
رضوی با بیان اینکه 26 سال در حوزه ساخت عروسک نمایشی فعال هستم، گفت: به دلیل مشغله کاری سالها از شرکت در جشنواره رضوی فاصله گرفتم تا اینکه دوستی پیشنهاد ساخت عروسک های نمایشی برای تئاتر به من داد. وی ادامه داد: عروسک ها ساخته شد و نمایش به اجرا در آمد. آن عروسک ها را برای شرکت در جشنواره رضوی ارسال کردم و رتبه نخست را کسب کردم. وقتی برای اختتامیه در جشنواره دعوت شدم حس و حال عجیبی داشتم و ...
بی تابی امام در شب عملیات حصر آبادان به روایت محافظ سابق حاج احمد خمینی
تصادف روبه روی کمیته جماران همانا! و چون دو پایش شکست به بیمارستان رفت و به مشهد برگشت و من شدم حاکم مطلق تیم حفاظت حاج احمد خمینی که دیگه خیلی قیافه می گرفتم. رزمنده دفاع مقدس افزود: حالا من دیگه خیلی مهارت پیدا کرده بودم تازه از افراد جدید امتحان می گرفتم، در آن موقع داماد امام آیت الله اشراقی در بیمارستان قلب بستری بود و ما مجبور بودیم در روز چند بار به او سر بزنیم؛ پسر حاج احمد ...
آقای استاندار از مصائب مردم در مجتمع پرگان برازجان خبر دارید؟! /تصاویر
اتحادخبر-زینب رنج کش: با تماس یکی از اهالی مجتمع مسکونی پرگان شهر برازجان کنجکاو شدم و برای بار شاید دهم به مجتمع پرگان رفتم. اتحاد خبر سال گذشته نیز گزارش های سریالی در مورد مشکلات و مصائب این مجتمع تهیه کرده بود که مسؤولان اگر به خود زحمت خواندن داده بودند ولی زحمت پاسخ و اقدام عملی موثر برای رفع مشکلات این مجتمع هرگز! مدت ها بود معضل و مشکلات کوچک و بزرگ مجتمع پرگان به گوشم می رسید ...
بازخوانی یک روایت شنیدنی از پرواز تاریخی امام
فرانسه (نوفل لوشاتو)، تنها خبرنگار ایرانی بود که گزارش ها و عکس هایش را در روزنامه "اطلاعات" می توانستیم مشاهده کنیم. رسول صدرعاملی با اشاره به دوران فعالیتش پیش از انقلاب به عنوان خبرنگار در روزنامه اطلاعات اینگونه ماجرا را روایت کرده است: در سال 56 برای ادامه تحصیل به دانشگاهی در "مون پلیه" (جنوب فرانسه) رفتم. کمتر از یک سال بعد از سوی آقای غلامحسن صالحیار (سردبیر وقت روزنامه اطلاعات) به ...
نعیمه نظام دوست از عشق زندگی اش رونمایی کرد | استوری نعیمه نظام دوست با چهره جدیدش و موهای بلوندش حسابی ...
به راحتی بدون بررسی خاصی انجام می دهند. زمانی که بالون را داخل معده ام گذاشتم 90کیلو بودم اما الان 126کیلو هستم. یعنی اضافه وزنم بعد از بالون خیلی شدیدتر بود و اگر فقط روش های دیگر را ادامه می دادم شاید نتیجه بهتری می گرفتم. روز به روز چاق تر شدم من انواع و اقسام رژیم ها و ورزش ها را امتحان کردم اما متاسفانه خودم هم نتوانستم ادامه بدهم و به نتیجه مطلوب برسم. ورزش هم می کردم ...
پرنده آسیا چگونه سقوط کرد؟
از سال 56 تا سال 62 عضو تیم ملی بودم. 17 ساله بودم که به تیم ملی دعوت شدم و در سن 23 سالگی مجبور شدم به دلیل آسیب دیدگی ورزش را کنار بگذارم. تصادف کردم و پایم را به تیغ جراحی سپردم. به ناچار پلاتین در پایم گذاشتند. اما با آن وضعیت دیگر نتوانستم به ورزش حرفه ای ادامه دهم. خیلی تلاش کردم، خیلی تمرین کردم، اما دیگر نمی شد. به ناچار کنار کشیدم. انگار دنیا از کنار چشمم رد شود. همه چیز برای من تمام شده ...
با کیارنگ علایی که بیش از 100 گربه را نجات داده است/ 70 درصد درآمدم برای درمان گربه هاست
به خاطر گربه ها خانه ام را عوض کردم 6سال قبل، پس از یک جراحی از بیمارستان به خانه منتقل شدم. یادم هست اصلاً حال خوبی نداشتم؛ ظهر بود و دراز کشیده بودم. بین خواب و بیداری سروصدایی از پارکینگ خانه شنیدم. بچه گربه ای وارد پارکینگ شده بود و همسایه ها جمع شده بودند تا آن را بگیرند و به جای دیگری منتقل کنند. احتمالاً بچه گربه ترسیده بود و این سبب شده بود بیشتر سر و صدا راه بیندازد. من بین ...
درباره کتاب کاوه گلستان؛ عکس ها و یک گفت وگو ؛ نمی توانی جلوی حقیقت را بگیری؛ هیچ کس نمی تواند
را بترساند؟ من که نمی دانستم، بچه بودم. هفت هشت ساله بودم، ده سالم بود. چقدر بود؟ بیست و نه تا چهل و دو می شود دوازده سال. سیزده سالم بود. ولی موقعی که مقاله رشیدی مطلق چاپ شد. خب از قبل امام و داستانش را می دانستیم. به عنوان یک فرد ناراضی، نه بیشتر. اصلاً این جور نبود که حتی به فکر کسی بیاید این آدم، تاریخ را به هم می ریزد. نمی شود همه متن کتاب را اینجا نوشت، طولانی می شود و مخاطب را از ...
درخواست بانوی تکواندوکار خراسانی از مسئولان ورزش
ریحانه امام دادی در گفت وگو با شهرآرانیوز در خصوص آغاز مسیر ورزشی خود بیان کرد: هشت سال است که تکواندو را آغاز کردم در این سال ها موفق شدم 8 مدال کشوری و دو مدال جهانی را کسب کنم که مدال جهانی کره جنوبی که سال 2019 در رشته هان مادانگ کسب کردم مهمترین مدال من است. در بخش کیورگی و هان مادانگ نوجوانان به اردوی تیم ملی دعوت شدم اما به علت مصدومیت به مسابقات جهانی اعزام نشدم. وی در خصوص ...
مریم نصیحتی: از 9 سالگی راه رفتن برایم سخت شده بود و اجازه ورزش نداشتم/ممکن است که لازم باشد با شکست ...
شدم و راه رفتن برایم سخت شده بود تا کلاس سوم دبستان قهرمان پینگ پنگ مدارس استان بودم به اجبار ممنوع از ورزش شدم در تمام زنگ های ورزش در کلاس می نشستم و نقاشی می کشیدم تا کلاس دهم (اول دبیرستان) که به طورکلی مداوا شدم اولین سؤالم از پزشکم این بود که آیا می توانم ورزش کنم و خوشبختانه پاسخ مثبت بود و او گفت حالا هر ورزشی که به آن علاقه داری را می توانی ادامه بدهی حتی تکواندو که همه ضربه هایش با پا ...
تهدید زن 24 ساله به انتشار فیلم های زناشویی| سرنوشت تلخ زن مشهدی در خانه شوهر صیغه ایش / فاطمه دخترزا بود
نرسیده بودم که پدرم به دلیل ابتلا به بیماری سرطان از دنیا رفت و من فقط با نوازش های دل انگیز مادرم بزرگ شدم. بعد از مرگ پدرم، تامین هزینه های زندگی برای مادرم بسیار سخت بود به همین علت هم او در یک شرکت تولیدی کار می کرد تا فرزندانش را سروسامان بدهد. خلاصه من هم بزرگ شدم و تا مقطع راهنمایی تحصیل کردم اما زمانی که 15 سال بیشتر نداشتم خانواده محمدرضا به خواستگاری ام آمدند. آن ها هم روستایی ما بودند و ...
مدافع پرسپولیسی از فوتبال خداحافظی کرد
.... این پست و رو گذاشتم، که هم یک سری حرف های نگفته را گفته باشم و هم مطلبی بماند به یادگار که چه روزی من به شکل رسمی از ورزشی که هم کارم بود، هم عشقم بود و بیست و اندی سال هر روز درگیرش بودم خداحافظی کردم (در جایگاه بازیکن.) فوتبال بازی کردن برای من تمام شد و راهی بسیار سخت تر و طولانی تر پیش رو دارم که به یاری خدا امیدوارم که بتوانم تجربیاتی که در این راه پر پیچ و خم به بهای سوزاندن استعداد و جوانیم در این ورزش به دست آورده ام رو به جوانان سرزمینم منتقل کنم.” 257 251 ...
دکتر زهرا عالی نژاد: در کره زمین چیزی ارزشمندتر از اندیشه انسان نیست
دربار و پرسنل با دانشکده پزشکی بود. آنجا که رفتم دیگر کار جدی انجام نمی دادم. شاگردم رئیسم شد. من ریاست نمی خواستم و هدفم ادامه درسم بود. بودجه محدود بود. بیماری که زخم معده داشت باید کباب می خورد بودجه این را نداشتند پرسنل هم حقوق خود را از دانشکده می گرفتند. من هیچ پستی نگرفتم و فقط سرپرست یه گوشه از بیمارستان شدم. این بار به مدرسه پرستاری رفتم که دو سال در آنجا درس خوانده بودم، نیره فتوحی رئیس آنجا ...
ورزشکار ایرانی وسط یک جنگ
را در ورزش دیدیم که اصلا مطابق با روح ورزشکاری نیست. تحریم های سیاسی در ورزش تحریم های سیاسی در بسیاری از رشته های ورزشی بارها رخ داده که اگر تمامی موارد را نام ببریم از حوصله خارج می شود. به عنوان مثال تنش سیاسی دولت های ایران و عربستان که قربانیان آن، هواداران فوتبال بودند که بیش از سه سال به اجبار از تشویق تیم هایشان مقابل هم محروم شدند. در سال 1980 سازمان ملل ...
گفت وگو با رکوردار مسافت پاراگلایدر استان کرمان
، کم کم علاقه مند به پرواز و خلبانی شدم تا جایی که همیشه دنبال ساخت هواپیماهای کاغذی و جمع کردن عکس هواپیماهای جنگی بودم و این برای سن من در آن زمان بسیار جذاب بود. رکوردار پاراگلایدر استان کرمان در رشته مسافت عنوان کرد: همیشه در طول آن سال ها پرواز و خلبانی برای من یک آرزو شده بود، تا اینکه با آشنا شدن برادرم با پاراگلایدر من هم بعد از گذشت یک سال وارد رشته ورزشی پاراگلایدر شدم و با ...
نامه رئیس فدراسیون جودو به رهبر انقلاب
بعد از المپیک آتن وقتی در دفاع از آرمان ها، ارزش های انقلاب و حمایت از مردم مظلوم فلسطین از رسیدن به مدال قهرمانی چشم پوشی کردم، حضرتعالی این کار بنده حقیر را در ملاقاتی حضوری ارزشمند خواندید. اکنون نیز که چهار سال طاقت فرسا، جودو بخاطر دفاع از همان آرمان ها و ارزش ها در تعلیق ظالمانه سپری میکند، بازهم حضرتعالی با شهامت در محافل ورزشی از این کار با ارزش فدراسیون مظلوم جودو در زمانی که ...
با برادرِ رحمان بی رحم درباره شباهت شان، تقلب و کشتی گرفتن به جای همدیگر!
برنده شد. در کشتی رده بندی بردم و سوم شدم. مهم این است که تلاشم را کردم و از خودم راضی ام. وی در مورد مبارزه اش با پیمان بیابانی در جام تختی و پیروزی مقابل او گفت: بیابانی کشتی گیر باتجربه ای است، یکی از خوب های وزن 65 کیلوگرم که مدال آسیایی و جوانان جهان هم دارد. در مورد این کشتی با مربی ام که برادرم فرزاد هست، صحبت کردم و گفت که با بیابانی چطور باید کشتی بگیرم. فرزاد گفته بود باید خیلی ...
اشتباه همسرم اعتماد به دوستش بود/ من هم حماقت کردم با او رابطه پیدا کردم/سرنوشتم را در آتش هوس سوزاندم!
فاصله گرفت و روابط آنها شکرآب شد. پس از گذشت چند ماه، من که به حرف های دروغین محمود و وعده های او دلخوش کرده بودم سر ناسازگاری گذاشتم و آن قدر شوهر بیچاره ام را عذاب دادم که به ناچار حاضر شد به طور توافقی از هم جدا شویم. با وجود آن که جدایی از همسرم خیلی سخت بود و تحمل نگاه تحقیرآمیز اطرافیان را نداشتم اما به پادرمیانی های بزرگان فامیل توجهی نکردم و حتی شوهرم نیز چند بار تماس گرفت و خواهش ...
شلیک پسر کینه جو به پدر سالخورده
. وی ادامه داد: من بدهی سنگینی داشتم و به همین خاطر به دردسر افتاده بودم. چند بار سراغ پدرم رفتم و از او کمک خواستم اما به من کمکی نکرد. تا اینکه مجبور شدم برای پرداخت بدهی هایم از یک نفر از دوستانم پول نزول بگیرم و دیگر امیدی به زندگی نداشتم. همه این مسائل سبب شده بود تا از پدرم کینه به دل بگیرم. وی در تشریح قتل گفت: من مدتی پیش از یک فروشنده دوره گرد یک کلت کمری خریده بودم ...
خلبانی که پس از سه بار اخراج برگشت و جنگید و اسیر شد
بعد از بار اول و دوم آمده بودند و می گفتند خوش به حالت! ما هم اگر می توانستیم می رفتیم. ولی وقتی برگشتم، می خواستند حذفم کنند. وقتی اسیر شدم نفس راحتی کشیدند. خیلی مسائل هست که باعث می شوند از درون خودم را بخورم. لحظه آخر که داشتم می رفتم، یکی از همین ها را گرفتم و حسابی با او ماچ و بوسه کردم! که بچه ها آمدند و از زیر دست و پای من بیرونش آوردند. جوان پاکی بودم. نه قلدر بودم ...
تجلیل از ورزشکاران نابینا و کم بینای مدال آور استان فارس
به گزارش خبرگزاری برنا از فارس به نقل از روابط عمومی هیئت ورزش های نابینایان و کم بینایان استان فارس؛ نماینده مردم شیراز و زرقان در این آیین گفت: ورزشکاران نا بینا و کم بینای ما در میادین مختلف نشان داده اند که معلولیت، محدودیت نیست یک شعار نیست بلکه با استعدادهایی که دارند محدودیتشان را نادیده می گیرند و علیرغم مشکلاتی که دارند در کشور و جهان افتخارآفرینی می کنند و برای استان فارس کلکسیونی از جام ها را به دست آورده اند و پیشرو بودن فارس و ...