سرنوشت دختری که با عشق پوشالی گره خورد
سایر منابع:
سایر خبرها
فهیمه: خام حرف های عاشقانه ای شدم که بوی نامردی می داد/ اخاذی پایان رابطه نامشروع دختر 18 ساله با راننده ...
آنی و زود گذر خام او شدم دلم می خواست زمین دهن باز کند و مرا در خود فرو ببرد ولی افسوس که پشیمانی سودی نداشت و به قولی خود کرده را خود تدبیر نیست... وقتی به دست های ترک خورده پدرکارگرم فکر می کردم از خودم متنفر می شدم که چرا دست به چنین حمقتی زده ام. اگر پدرم موضوع را می فهمید سکته می کرد. بعد از این ماجرا تا چند روزخبری از آرش نبود و به تلفن هایم جواب نمی داد تا اینکه فیلم و عکس هایی ...
بی عفت شدن دختر دانشجو در جشن تولد دوستش / مرد متاهل 2 سال مرا بازی داد و بی آبرو شدم
خطابم کنند، آن شب با پوششی نامناسب به جشن تولد مختلط رفتم و برای خودنمایی مانند آن ها رفتار کردم. آن جا بود که با تعارف پسری جوان، شربت آلبالویی را نوشیدم که بعد فهمیدم آن شربت به و داروی خواب آور آلوده بوده. خلاصه در آن شب شوم حیثیت و آبرویم بر باد رفت و صبح که از خواب بیدار شدم سرنوشتم به تباهی کشیده شده بود.با وجود این چیزی به پدر و مادرم نگفتم و این راز را همچنان پنهان نگه داشتم. بعد از این ماجرا ...
آدم ربایی 5 میلیاردی برای انتقام از کارفرما
شدند که من در کار خرید و فروش مواد هستم. هرچه گفتم مرا اشتباه گرفته اند فایده ای نداشت. آنها به زور مرا سوار ماشین خود کرده و راه افتادند. وی افزود: گروگانگیران مرا به خانه ای در جنوب تهران منتقل کرده و در آنجا دست و پایم را بستند. سپس با پدرم تماس گرفتند و برای آزادی من درخواست پول کردند. در نهایت وقتی فهمیدند که پدر و مادرم پلیس را در جریان قرار داده اند، حساب مرا که 90 میلیون تومان در ...
رابطه نامشروع زن آرایشگر با مرد سه زنه/ او به خاطر ثروتم مرا فریب داد و...
. چند سال بعد با پول هایی که پس انداز کرده بودم خانه ای خریدم و همه امکانات رفاهی را فراهم کردم اما همسرم همچنان نسبت به من بی تفاوت بود همواره سعی می کردم با ظاهری آراسته از محل کارم به منزل بازگردم تا شاید بتوانم عشق و محبت همسرم را به خود جلب کنم ولی او باز هم کوچک ترین توجهی به من نمی کرد دراین شرایط مدام غر می زدم و او را نصیحت می کردم که انسان باید با سرووضع آراسته و مرتب ...
عکسی دیده نشده از عروسی حمیرا در 18 سالگی
ریبی ، هدیهٔ عشق ، بهار نو رسیده ، مرا تنها نگذاری ، پنجره ای به باغ گل ، آهنگ محبت ، با دلم مهربان شو ، بهار عشق من ، ای رفته از بر من ، به خاطر تو ، می عاشقانه ، دل شکنی گناهه ، چند با یادت فریبم این دل دیوانه را ، و... اجرا کرده است. وی بعد از چند سال، به دلیل مشکلات ویژه ای که برایش در زندگی پیش آمد، از پرویز یاحقی جدا شد. بعد از طلاق ارتباط هنری حمیرا با پ ...
دختری با پیراهن چهارخانه در حرم حضرت معصومه (س)
100 متری در نازی آباد از او به ما رسید. وقتی مادرم هم فوت کرد من خانه را فروختم و به خاطر اینکه محل کار همسرم در کرج بود به آنجا رفتیم و من خانه ای به نام خودم خریدم. الان هم با همسر و دو فرزندم زندگی می کنم اما سال هاست که به دنبال پدر و مادرم و از همه مهم تر هویت واقعی خودم هستم. در این سال ها ده ها سؤال ذهنم را درگیر کرده است. می خواهم بدانم آیا من در کودکی گم شدم یا اینکه مرا در حرم ...
مردی که زنش را در برابر چشمان دختر جوانش کشت!
سردار کارآگاه علی ولی پور گودرزی در تشریح جزئیات این خبر گفت: دوشنبه بیستم شهریورماه 1402، دختر جوانی با مرکز فوریت های پلیسی 110 تماس گرفت و با صدایی لرزان به اپراتور گفت، پدرم با چاقویی که در دست داشت، ضربه ای مرگبار در حیاط مجتمع مسکونی به قفسه سینه مادرم وارد کرده است؛ لطفا با اعزام ماموران به ما کمک کنید. وی افزود: با اعلام این خبر، بلافاصله تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی ...
وصیت نامه شهید نیک بخت محمودی
دوست می داشتم پدرم تو کعبه مقدس آنان می بودی و مادرم تو گل سرسبد وجودی هستی ام بودی - اما حقیقت را بگویم من خدا را بیشتر از همه شما دوست می داشتم و همه شما را در برابر جلوه عشق خدا فراموش کردم می دانید چرا چون در طی این بیست بهار عمرم گفته بودم اشهد ان لا اله الا الله چون همین کلمه بود که پیغمبر ما محمد مصطفی (ص) برای آن مبعوث و در این راه زحمت ها و شکنجه ها دید و علی به خاطر آن در محراب به شهادت ...
بازیگر معروف ایرانی درگذشت | علت فوت آرش میراحمدی ساعتی پیش در بیمارستان +عکس
ا سختی پذیرفت. پدربزرگم، یعنی پدر مادرم انسان بسیار بزرگی بود و من از ایشان بسیار آموختم. وقتی با پدرم صحبت کرد، حرف شان اثرگذار شد و پذیرفت. درواقع پدربزرگم از روراستی و صداقت آرش خوشش آمده بود. می گفت او حیله گر نیست و تو فقط همین یک زاویه را از او می بینی. هیچ کس از صداقت بدش نمی آید و برای من هم بسیار مهم بود. آرش:به نظرم وقتی روراست و ساده جلو می روید و با عشق و علاقه واقعی قدم می گذا ...
درخواست قصاص برای عروس خطاکار
حرف زدند و بعد که به خانه رفتیم، پدرم خواب بود. سعید و مادرم دهان پدرم را با چسب بستند و بعد مادرم دست هایش را به دور گردن پدرم فشار داد. آن ها سپس جسد پدرم را با ویلچر از خانه بیرون بردند و سوار خودرو کردند. من هم همراهشان بودم که به بیابان رفتیم و جسد را آنجا رها کردند. مادرم در این مدت من را ترساند و گفت نباید در این باره با کسی حرف بزنم. بعد از اطلاعاتی که کودک خردسال در اختیار پلیس گذاشت ...
اختلاف مالی عامل قتل همسر
به گزارش گروه اجتماعی عصر قانون، سردار کارآگاه علی ولیپور گودرزی رئیس پلیس آگاهی پایتخت اظهار کرد: دختر جوانی به مرکز فوریت های پلیسی 110 تماس گرفت و با صدایی لرزان به اپراتور گفت، پدرم با چاقویی که در دست داشت ضربه ای مرگبار در حیاط مجتمع مسکونی به قفسه سینه مادرم وارد کرده است؛ لطفاً با اعزام مأموران به ما کمک کنید. وی افزود: با اعلام این خبر، بلافاصله تیمی از کارآگاهان اداره دهم ...
قتل هولناک همسر به خاطر اختلافات مالی مقابل چشمان 2 فرزند
به گزارش گروه اجتماعی ایسکانیوز، سردار کارآگاه علی ولیپور گودرزی رئیس پلیس آگاهی پایتخت اظهار کرد: دختر جوانی به مرکز فوریت های پلیسی 110 تماس گرفت و با صدایی لرزان به اپراتور گفت، پدرم با چاقویی که در دست داشت ضربه ای مرگبار در حیاط مجتمع مسکونی به قفسه سینه مادرم وارد کرده است؛ لطفاً با اعزام مأموران به ما کمک کنید. وی افزود: با اعلام این خبر، بلافاصله تیمی از کارآگاهان اداره دهم ...
پژوهشی تازه درباره تجربه گران مرگ؛ مغز تا یک ساعت پس از ایستادن قلب فعال است
گوشه ی بالا سمت راست جایی که بودم می توانستم یک نفر را ببینم. هیچ صورتی نداشت، ولی بدنش مردانه بود. اسمم را فریاد زد و قبل از اینکه خیلی دیر شود، دستم را قاپید. من دستم را دراز کردم و احساس کردم کسی مرا به طرف خودش می کشد. صدایی شنیدم که می پرسید: نفس می کشد؟ نفس می کشد؟ بیمار شماره 2: یادم است که در یک زمین وسیع بودم که چادرهای خاکستری رنگی در همه جای آن پراکنده بود. پیکرهای بدون صورتی هم ...
دو مهر طلاق !
تریاک مصرف می کرد. از این بابت نگران شدم . موضوع را با پدرش در میان گذاشتم. دعوای مفصلی بین شوهرم و پدر و مادرش درگرفت. او که تعهدی برای مسئولیت پذیری نداشت مدتی است از خانه فرار کرده و هیچ خبری نداشتیم تا این که گفتند در حال سرقت وسایل داخل خودرو دستگیرش کرده اند. تقاضای طلاق دادم. این زندگی آخر و عاقبتی ندارد. ازدواج اولم به خاطر پول و ثروت خانواده شوهرم بود و ازدواج دومم به ...
فرزند طلاق بودم و 17سالگی از رابطه نامشروع باردار شدم...
برای سایت جنایی از زندگی پر فراز و نشیبش می گوید: 17 ساله هستی و به تازگی نوزادی به دنیا آوردی. برایمان از زندگی ات بگو. من وقتی 11 ساله بودم پدر و مادرم از هم جدا شدند، آنها اختلاف داشتند و در نهایت از هم جدا شدند. بعد من با مادرم زندگی می کردم تا اینکه مادرم ازدواج کرد. مدتی با مادربزرگم زندگی می کردم و بعد هم رفتم پیش پدرم. *پدر و مادرت بعد از جدایی ازدواج کردند ...
دلنوشته شهید کریم زادگان درباره دفاع مقدس
زیر می خوانید: این دفاع مقدس چه نعمت عظیمی است. من در این مکان لامکان دانستم که پول، قدرت، جاه، مقام و خانواده و از همه والاتر زندگی نخواهند توانست به من امنیت دهند. جبهه هم نا امن است. فقط امنیت مطلق خداوند است. من دلواپس مولود و امید (همسر و فرزند) نیستم. من نگران گریه های سوزناک مادرم و ناله های شبانه ی پدرم نیستم. من شادمانه می روم، چون خدای من خدای آن ها هم هست. عظمت ...
زن جوان دور از چشم همسرش به دفتر کار مرد پولدار رفت/لو رفتن رابطه غیر اخلاقی زن جوان با مرد ...
من زندگی مشترکم را با فولاد آغاز کنم. خلاصه بدون هیچ مراسمی زیر یک سقف رفتیم اما هنوز 6 ماه از ازدواجمان سپری نشده بود که فهمیدم شوهرم از چند سال قبل با زن مطلقه ای رابطه دارد در همین روزها بود که فولاد همه جهیزیه ام را برای زندگی با آن زن به مکان نامعلومی برد و مرا رها کرد. من هم پس از دو سال دوندگی بالاخره موفق شدم از فولاد طلاق غیابی بگیرم. بعد از این ماجرا چند بار به صورت موقت ...
قتل مرد تهرانی توسط همسر بلاگرش /افشای رابطه پنهانی قاتل بلاگر با جوان
خواب بود مادرم و مرد غریبه دهان پدرم را با چسب بستند و مادرم با دست هایش پدرم را خفه کرد. این دختر که ترس در چشمانش موج می زد ادامه داد: آنها پدرم را روی ویلچر گذاشتند و حتی مرد همسایه ما را مقابل در خانه دید. ما با هم به بیابان رفتیم و انها آنجا با هم آتش روشن کردند. در این مدت مادرم گفته بود حق ندارم در اینباره به کسی حرفی بزنم او مرا تهدید می کرد. سپس آریا در جایگاه متهم ...
قتل به خاطر سیگار کشیدن؛ برادرم به صورتم سیلی زد!
سیگار می کشیدم. روز حادثه برای کشیدن سیگار به گوشه حیاط رفته بودم که شاهرخ من را دید و با لحن تندی اعتراض کرد. خواستم از خانه خارج شوم که یقه ام را گرفت و یک سیلی به صورتم زد من هم به یکباره از کوره در رفتم و چاقویی که در جیبم بود را بیرون آوردم و چند ضربه به او زدم در همین حین پدرم سر رسید و از ترسم یک ضربه هم به او زدم و بعد هم مهران آمد و ناچار شدم او را هم بزنم تا بتوانم از خانه فرار ...
دستم همچنان بلندی ها را طلب می کند
من بزرگ تری. فقط می توانم به حرف هایت گوش دهم و بغلت کنم . خانواده ام تنها افرادی هستند که لغزش و نگرانی مرا می بینند. تنها کسانی که با آن ها کاملاً صادق، شاد و بی خجالت روبه رو می شوم. آن ها به شکل خوبی مراقبم هستند. پس درحالی که گفته می شود، بهترین پدر دنیا هستید، پدر پُرمشکلی هم هستید؟ یک بار وقتی از دکتر می آمدم، دیدم بیرون مطب صدهانفر ایستاده اند. به همدیگر فشار می دادند تا ...
طلای کاراته جهان بر گردن دانش آموزی از نصف جهان درخشید
. بعد، ابتدا دو سال در کلاس های تکواندو شرکت کردم؛ سپس به دلیل جابه جایی محل زندگیمان، پدرم مرا به باشگاه سپاهان برد و همان جا از استاد عزیزم، آقای افتخاری پور، سؤال کردند که با توجه به سابقه ی دوساله ی فعالیت پسرم در رشته ی تکواندو، الان بهتر است در همان رشته کار کند یا به سمت کاراته برود؟ استاد افتخاری پور، آن روز گفتند تکواندو فقط با پا کار دارد اما کاراته با دست و پا کار می کند و پیشنهاد دادند ...
فرار زن 17 ساله از چنگ همسایه شیطان صفت
بدسرپرست بود اما من هیچ وقت پدر و مادرم را ندیدم! وقتی با شاهین به گفت وگو نشستم، مهر و محبت عمیقی را در چشمانش دیدم و متوجه شدم که او هم به خاطر همین بی پناهی کاملا مرا درک می کند! خیلی زود اشک شوق ریختم و دل باخته شاهین شدم و در حالی پای سفره عقد نشستم که شاهین باید به خدمت سربازی می رفت. از سوی دیگر نیز هزینه های زندگی سرسام آور بود و ما چیزی نداشتیم. این بود که با کمک خیرین خانه ای اجاره کردیم و ...
سوء استفاده پسر جوان از دختر 21 ساله/ او مرا به خانه خواهرش برد!
مادرشوهرم با بهانه های بیخودی مرا کتک می زدند تا مجبور شوم از شروین طلاق بگیرم. آن ها آن قدر مرا در تنگنا قرار دادند تا 2 سال بعد ناچار شدم به منزل پدرم بروم چرا که آن ها مرا از خانه بیرون انداخته بودند. یک سال از این ماجرا سپری شد ولی شروین مرا رها کرده بود و هیچ گاه از من خبری نگرفت. در این مدت تنها شده بودم تا این که شبی به یک میهمانی جشن تولد دعوت شدم. آن جشن به صورت مختلط و همراه با رقص و ...
عضو باند زنبور های سرخ از قصاص فاصله گرفت
نگرفتی؟ من 15 سال زندان بودم و در زندان هم با افراد خلافکار زیادی آشنا شدم و انواع جرم یاد گرفتم. عبرتی برای من نداشت و فقط وقتی آزاد شدم همه چیز و زندگی ما هم عوض شده بود. پس از آزادی در مغازه رنگ فروشی مشغول به کار شدم، اما مشکلات خانواده و گرفتاری هایی که پیش آمد، باعث شد دوباره به مواد پناه ببرم و زندگی ام را دوباره تیره و تار کردم. چه مشکلاتی داشتی؟ مادرم در دوران نوجوانی اش با ...
تجاوز وقیحانه به زن جوان جلوی چشمان همسر بی غیرتش/ زن جوان همان شب همسرش را به قتل رساند+جزییات
مصایب و رنج و غم های زمانه که با خطوط سرنوشتم عجین شده و سخت آزرده ام ساخته است!؟ از بس قلب کوچکم مالامال از درد ها، ناامید ی ها و لبریز از ناراحتی ها و غم ها شده، احساس می کنم که روزی این همه اندوه و درد، سرانجام محو و نابودم خواهد ساخت. در یک خانواده ساده و معمولی زندگی می کردم ، مادرم مرا همیشه ایّام مورد مهر و محبّت فراوان خود قرار می داد، ولی پدرم آنگونه که می بایست هیچگاه به اعضای ...
اعترافات تلخ سارق معتاد در قتل مادرش | چرخ خیاطی را برداشتم و روی سر مادرم کوبیدم
. متأهلی؟ نه 20 سال قبل عاشق دختر همسایه بودم اما خانواده ها مخالفت کردند. من هم دیگر ازدواج نکردم؛ تا جایی که می دانم او هم ازدواج نکرده اما زندگی من نابود شد. بعد از آن وارد باند سرقت مسلحانه شدم. 4 نفر بودیم که سال 80 نقشه سرقت های مسلحانه از خانه ها را اجرا می کردیم. اسم باندمان را زنبورهای سرخ گذاشته بودیم اما خیلی زود دستگیر شدیم. هر 4 نفر محکوم به 15 سال حبس ...
استمرار کربلا امام حسین (ع)، در کربلا ایران متبلور می شود
...> حاضر به مصاحبه نبود، او می گفت: کار برای رضای خدا بوده، ولی من اصرار داشتم، در نهایت پذیرفت. از سردار پرسیدم، اصالتا اهل کجا هستید؟ در حالی که متواضعان سرش پایین بود، گفت: از استان البرز و اهل اشتهارد هستم؛ ادامه داد، پدرم کشاورز بود و من هم در حین درس خواندن کنار پدرم مشغول کار بودم و بعد ها هم در کوره آجرپزی به کار مشغول شدم، در حالی که نگاه نافذش عکس امام را نشانه گرفته بود ...