سایر منابع:
سایر خبرها
بیژن بنفشه خواه: نقشهایی سن بالا به من پیشنهاد می شود
هنر حضور دارند را چگونه می بینید؟ بیشتر جوانان که به بازیگری علاقه دارند حرف شما را می گویند، اینکه پول و پارتی شرط اول است. به نظرم به همه بازیگران توهین می شود واقعا همه با پول و پارتی نیا مده اند، خود من پدرم در این حرفه بود یک بار منو به کار معرفی نکرد. از طرفی خودم هم به پارتی علاقه ای نداشتم و دوست داشتم راه خودم را پیدا کنم. شاید غیر مستقیم فامیلی پدرم را یدک می کشم. از ...
زندگی نامه فرماندهی که مسیح کردستان لقب گرفت
ازدواج کرد و یکسال بعد به خدمت نظام وظیفه فراخوانده شد. مادرش میگوید: به او گفتم پسر حالا که احضارت کرده اند میخواهی چکار کنی؟ گفت : مادر من مسلمانم مطمئن باش تا جایی که بتوانم تن به چنین ذلتی نمی دهم. من از خدمت به این شاه لعنتی بیزارم.می فهمی مادر، بیزار! محمد که علاقه ای به خدمت در ارتش شاهنشاهی نداشت اندکی پس از این فراخوان به قصد دیدار با مرشد در تبعید مکتب انقلاب حضرت امام خمینی ...
احمد توکلی:اصولگراها حرف شنوی ندارند/قالیباف کار خوبی نکرد
خب پدرش را خیلی دوست دارد. پسر من هم ممکن است که همینگونه باشد. دو جوان مسلمان میخواهند با هم ازدواج کنند و ما قبول میکنیم. اما سیاست اگر سیاستمدار راستین باشد که لغزش نداشته باشد، با اعتقادات برخورد میکند و وارد بده و بستان نمی شود. *منظور از بده و بستان، بعد منفیش نیست. اینکه با یکدیگر تعامل داشته باشند. بله. تعامل داشته باشند. به نظر من میشود. وقتی به یکدیگر ...
روایت 8 سال زندگی با شهید مدافع حرم+عکس
زندگی سختی هایی را تجربه می کنند که شاید دیگران از آن مطلع نباشند، سال 89 ماموریتی رفت که قرار بود 45 روزه برگردد؛ ولی 57 روز طول کشید و ده روز آخر کاملا از ایشان بی خبر بودم. اوایل زندگی خیلی اصرار داشتم که بگوید کجا می رود و چه کار می کند؛ ولی بعد از مدتی دیدم، آدمی نیست که حرفی از کارش بزند و با این رفتارم او را اذیت می کنم، من آقا محمد را دوست داشتم و نمی خواستم که اذیت شود. با وجودی که برای خودم بسیار سخت بود و حتی گاهی از نگرانی کارم به بیمارستان می کشید، ولی تحمل می کردم و چیزی نمی پرسیدم. *دفاع پرس ...
خنده دارترین و عجیب ترین نقل قول های اهالی فوتبال در سال 2016
! یورگن کلوپ : در حال حاضر خبر ندارم که تیم های دیگر لیگ برتر انگلیس چه نتیجه ای را گرفته اند اما از این خبر دارم که بایرن بازی اش را باخته است ( خنده بلند) ! جرارد پیکه : به همسرم پیام دادم تا حالش را بپرسم، این کار را با سوالی معمول آغاز کردم و از او پرسیدم، هوا چطور است ؟ انتظار داشتم که او بگوید هوا خوب است و تمام اما او شروع به توضیح دادن کرد که هوا خوب است و هوای دقیقه به ...
خواستگاری پشت جبهه وشستن ظرف های نذری
...، با ازدواج با ایشان موافق بودم اما حاج آقا از همان اول مظلوم بود، چراکه آن وقت به دلیل عدم تمایل خانواده اش با ازدواج ما، به تنهایی به خواستگاری ام آمد، مرا پسندید و من نیز با اشتیاق قبول کردم. نارضایتی خانواده شهید با ازدواج وی ادامه می دهد: دلیل مخالفت خانواده اش این بود که آنان با ازدواج پسرشان با دختری مومن و اهل علم مخالف بودند و شاید مادرشان دوست داشت پسرشان با دختر خواهرش ازدواج ...
گورخوابی و کارتن خوابی به همدان رسید
باید سرم بیاید. اسمش رضا شیری است او ادامه می دهد: حدود 34 ساله هستم و ازدواج کرده ام و یک فرزند دارم. می گویم خانواده طرد کرده است؟پاسخ می دهد: من آن ها را طرد کردم . خانه و یارانه ام را داده ام که زندگی کنند؛ همسرم ناسازگار بود. البته خبرندارند اینجا هستم حتی برادرم فکر می کند شیراز هستم. ترس از آینده اجازه نمی دهد ترک کنیم. اگر ترک کنم ،کجا باید بروم؟ اعتیاد نتیجه بیکاری است ...
مادر بوشهری که بدون آموزش نقاشی می کشد
شدم از او طلاق گرفتم. 14 ساله بودم که از شوهر اولم جدا شدم اما دوباره در 16 سالگی ازدواج کردم. چند سال بعد از شوهر دومم هم جدا شدم اما به خاطر این که 7 فرزند داشتم که باید به تنهایی خرجشان را می دادم مجبور شدم که دوباره ازدواج کنم. زن اگر سرپرستی داشته باشد بهتر است. شوهر سومم گر چه زن دیگری داشت اما به خاطر این که پذیرفت تا فرزندانم پیش خودم باشند با او ازدواج کردم. او آدم بدی نبود و بچه هایم را ...
گره کور در پرونده قتل یک دختر شیرخواره
.... 5 ماه پیش با مرد جوانی به نام محمد آشنا شدم که با همسرش اختلاف داشت. بعد هم به عقد موقتش درآمدم. محمد هم پسر 3 ساله ای دارد که همگی با هم زندگی می کنیم. چون پدر و مادرم مخالف این ازدواج بودند، با آنها ارتباط نداشتیم. البته از مدتی قبل دختر 15 ساله ای به نام ترمه که از خانه شان فرار کرده و پسر جوانی که دوست همسرم است، با ما زندگی می کنند، به همین خاطر نمی دانم چه کسی دخترم را کتک زده است. ...
همسر شهید مدافع حرم، سیدرضا طاهر با اشاره به ویژگی های بارز سید در بردباری و حلمی که داشت، تاکید کرد: ...
بود که رضا با من داشت و بعد از آن به شهادت رسید. شاید تنها آرزویی که سیدرضا داشت و به آن نرسید این بود که دوست داشتن سوار شدن پسرمان بر دوچرخه ای که برای سالگرد تولدش خریدیم را ببیند. هر بار که تماس می گرفت از من می پرسید که آیا سیدمحمد سوار دوچرخه شده است یا نه؟ هر بار که تماس می گرفت می گفت که حالش خوب است و فقط تماس گرفته است تا صدایم را بشنود و آرام شود. گاهی می شنوم که برخی افراد از بی علاقگی و ...
گفتگو با همسر آزاده شهید محمدفرخی راد
که سکینه به دنیا آمده بود محمد زیر لب زمزمه می کرد : سکینه دخترشاه شهیدان . من بخاطر ارادت به اهلبیت که داشتم اسم سکینه را انتخاب کرده بود . راضیه که در دوران اسارت بابا به دنیا آمد ، اسمش را گذاشتم راضیه بعد که نامه ای از محمد بدستم رسید محمد نوشته بود، خواب دیده ام بی بی فاطمه زهرا نوزادی روی پایم گذاشته است ولی نمی دانم دختر یا پسر بود ، اگر دختر بود فاطمه بگذار و اگر پسر بود علی ...
چرا ماه چهره خلیلی ممنوع الخروج بود؟
... وی درخصوص ماجرای شکایت قضایی و ممنوع الخروج شدن خود در انگلیس عنوان کرد: در یک مجتمع تجاری بودم. آقایی با بچه اش دعوا می کرد و او را کتک می زد. من هنوز آن موقع مادر نشده بود. سعی کردم با زبان قانعش کنم که کار درستی نمی کند اما او خیلی عصبانی بود و من مجبور شدم به او سیلی بزنم (خنده). در پی این اتفاق او از من شکایت کرد و من ممنوع الخروج شدم اما خب بعد از آن حل شد. بازیگر کلاه پهلوی ...
ماجرای هولناک مرد جوان و پسر 10 ساله همسرش در حمام!
زندگی اختلافات ما شروع شد. چرا که معیارهای ما در زندگی کاملاً با یکدیگر متفاوت بود. این زندگی هفت سال طول کشید ولی هیچ گاه نتوانستیم با یکدیگر به تفاهم برسیم. خانواده همسرم از نظر فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی با ما فاصله زیادی داشتند. از سوی دیگر نیز همسرم دوست داشت آزاد باشد ولی من مخالف رفتارهای او بودم این بود که او از من طلاق گرفت و من هم حضانت دختر کوچکم را به عهده گرفتم. چند ماه بعد ...
قاتلی که می خواهد کلینیک کنترل خشم راه اندازی کند
؟ در یکی از فرهنگسراهای جنوب غرب تهران گالری نقاشی دارم و سال هاست نقاشی می کنم. چه شد همسرت را به قتل رساندی؟ چند سال قبل یکی از همسایه ها مدعی شد افراد غریبه به خانه ام رفت و آمد دارند. از آنجا که به همسرم اطمینان داشتم به حرف آنها گوش نکردم و از آن محله اثاث کشی کردم. دو روز قبل از قتل وقتی برای برداشتن دوچرخه ام به خانه آمدم متوجه شدم همسرم سر کار نرفته و مضطرب ...
موانع پیش روی فعالیت های علمی، کارشناسی و حرفه ای در ایران
انتخاب خبر: بعد از دوازده سال هزینه و سرمایه گذاری و تلاش شبانه روزی، در آبان ماه 95 دامنه و سایت arman.ac.ir که طبق قرارداد مشارکت تحت مالکیت و مدیریت محمد حسن آریان بود و برای رشد و پیشرفت ایرانیان یازده سال روی آن هزینه و سرمایه گذاری شده بود طی درخواست وزارت علوم، تحقیقات و فناوری طی نامه شماره 2/24/180060 مورخ 1395/08/17 غیر فعال شد. این اقدام، ارتباط محتوی سرمایه ای علمی گرداوری ...
مادر معتادی که فرزندش را کشت باید مجازات شود
پیشنهاد همسرم، درسم را ادامه دادم تا حداقل از این حالت کسالت آور بیرون بیایم. به دانشگاه رفتم و فضای متفاوت آن را با تمام وجودم احساس کردم. بعد از مدت ها با یکی از همکلاسی هایم به اسم شیما صمیمی شدم. شیما دختر خیلی شاد و دوست داشتنی بود و دوستان خیلی زیادی داشت. فرقی نداشت طرف مقابل دختر باشد یا پسر، ترم اول یا آخر، شیما آنقدر خونگرم بود که خیلی سریع با طرف دوست می شد و بگو و بخند ...
بازخوانی یک گفت وگوی قدیمی با ناصر ملک مطیعی
دستخوش حوادثی است که سر بلند کردن و اظهار وجود کردن عبث و بیهوده است. چنان از همه جوانب مورد بی مهری قرار گرفته ایم که خدا باید به دادمان برسد و بعد از خدای بزرگ، شما روزنامه نویس ها که به وجودآورنده همه حوادث روزمره هستید. دوست عزیزم حرف دل را به شما می زنم، بدون آن که گله و شکایتی داشته باشم، آه و ناله کنم، حقیقت را می گویم؛ کاش یک کارمند ساده یا یک کارگر کوچک یک کارخانه بودم... و دنیای ...
ارغوان رضایی در مصاحبه با تنیسفا: اگر ذره ای به موفقیت دوباره ی خود تردید داشتم، هرگز به برگشتن فکر نمی ...
اسپانیایی و ایتالیایی دوست بودم، با تنیس بازهای فرانسوی خیلی رابطه نداشتم. از بین تنیس بازان مرد هم با فرر، نادال و اندی ماری رابطه خوبی داشتم. چون تقریبا در یک رده سنی هستیم، از کودکی این ها را می شناسم و در تورنمنت های اروپایی که بازی می کردیم، هم دیگر را زیاد می دیدیم. از تنیس بازان مورد علاقه تان بگویید، الگوی ورزشی تان چه کسی بوده؟ من آغاسی را دوست داشتم، البته فقط بازی اش ...
موقع عقدمان مرا شریک ثواب تمام مجاهدت هایش کرد
ادا کنیم. چه زمانی وارد سپاه شد؟ من و احمد سال 70 با هم ازدواج کردیم. فرزند اولمان محمد سال 72 به دنیا آمد و بعد از به دنیا آمدن فرزند دوم مان احمد در سال 73، همسرم وارد سپاه شد. پسرم احمد اکنون راه پدرش را در کسوت یک پاسدار ادامه می دهد. فرزند سوم ما هم فاطمه خانم است و 14 سال سن دارد. فرزند آخرمان رضا نام دارد که بعد از تأکید رهبری بر افزایش جمعیت به دنیا آمد و حالا پنج سال دارد. ...
از همت خیّرین برای گازکِشی مدرسه تا فداکاری معلم شیرازی
زندگی ما و چند سال بعد در کمال نا باوری خداوند درب خانه خود را بر ما گشود و به مکه مکرمه مشرف شدیم و دو سال بعد به زیارت سرورم ابا عبدالله الحسین(ع) نائل شدیم و هر چند نتوانستم سر پناهی مناسب و امکانات موردنیاز خانواده رافراهم آورم، اما خداوند را شاکرم که آرزوی همسرم را با زیارت خانه خدا و عتبات عالیات برآورده کردم و بعداز گذشت 19سال با توکل به خداوند توانسته ام زندگی عاشقانه ای در کنار همسر و فرزندم ...
موسوی یا عقل نداشت یا خائن بود
... در انقلاب بود که با ایشان ارتباط نزدیک داشتیم. بیشتر هم از آنجا شروع شد که آقا در 6 تیرماه زخمی شد. آن زمان من وزیر بهداری بودم. من زنگ زدم به همه جا و در مجلس هم یک جلسه بود که من آنجا بودم بعد آمدم بیرون. هر کدام از جراحان را می شناختم که دستشان بی کار بود گفتم فوری خودتان را برسانید به بیمارستان بهارلو و بعد خودم هم رسیدم و دیدم خیلی شلوغ شده است. اصلاً راه نیست جلو برویم. ما آقا را با ...
وزیرِ موسوی و هاشمی: سران فتنه کودتاگر بودند
عروس های من و نوه های من مهریه های بیشتر از 14 سکه نداشتند. پدر یکی از دامادها می گفت ما یک حج تمتع هم به این سکه ها اضافه کنیم. گفتم نیاز نیست اگر داشتید بروید و اگر نداشتید باید زندگی کنید. خدا برکت. در این کار اعتقادی که باید داشته باشیم خیلی ضعیف شده است. پسر خودم من، پسر اول ایشان ازدواج کرد تا دوسال بعد از ازدواج در اتاقی که برای پسر بود زندگی می کردند. ذره ای مشکل ایجاد نشد تا ...
گفتگو با شبنم قلی خانی و فرناز رهنما
فقط سعی کردم خودم را از قالب کمدی نجات بدهم و به یاد مردم بیاورم که من هم درام بازی کرده ام و آنها من را دیده اند، البته این کار را در تئاتر انجام دادم اما مخاطب تئاتر بالطبع کمتر است. بعد از سریال هشت و نیم دقیقه برای انتخاب های بعدی ام به قصه خوب توجه می کنم و درام و طنز بودنش خیلی مهم نیست. از جمله بازیگرانی هستی که از تئاتر به تلویزیون وارد شدی اما کماکان حضور در تئاتر را ادامه دادی ...
روایت جامانده کاروان شهدای خان طومان از آخرین لحظات همرزمان شهیدش
، علی آقا عبدالهی) ده ساله بودم و یک پسر شر و شور، عجیب شیطون و بازیگوش بودم و حالا هم همچنان هستم، بچگی سر بچه ها و دوستانم رو با سنگ می شکستم و هیچ کسی از دست من آسایش نداشت، همه دوست و آشنا و فامیل تا من می رسیدم مهمانی یا هر جای دیگری از بزرگ تا کوچک می گفتند ای وای سید امیر اومد خدا کمکمون کنه تا دوساعت سالم برسیم خونه هامون. هر روز یکی می آمد در خانه مان که پسرت امروز پسر من را زده، فردا ...
کوتاه قامتانی با اراده آهنین/هنرمندی دستانی کوچک بر کلاف های رنگارنگ
برادر داشتم که یکی به دلیل مشکلات جسمانی فوت شده است افزود: فرهاد نیز به مانند من مشکل کوتاهی قد دارد و در تکلم تا حدودی ناتوان است اما دیگر برادرم از لحاظ جسمانی سالم ولی قادر به حرف زدن نیست که ازدواج کرده و دختری سالم دارد. مریم ادامه داد: من و فرهاد علاقه بسیاری به صنایع دستی به ویژه کاموابافی داریم و بیشتر وقتمان در حال بافتن سپری می شود. وی اذعان کرد: کاموا بافی را به فرهاد ...
چرا می گویند من بچگی نکردم؟
عنوان نشانه ای از عظمت خداوند دوباره برایمان تداعی شده، بفرمایید که آیا از آن زمان با این دید که کودکی خاص را تربیت خواهید کرد مواجه بودید؟ ما ابتدای امر مثل همه، بسیار خوشحال بودیم که خدای مهربان فرزندی سالم به ما عطا کرده است ولی همسرم، در سن یک سالگی ظاهراً به این مهم رسیده بود که سارینای عزیز با بقیه متفاوت است، چون راحت و زیاد صحبت می کند ولی در کل از سه سالگی متوجه شدیم که با فردی ...
زوجی که بعد از 10 سال صاحب سه قلو شدند/ زوجی که نیازمند کمک مسئولین هستند
توفیق پدر شدن بسیار خوشحال است اما هزینه های سنگین باروری و مخارج کمر شکن پزشکی باعث شده تا این روزها قصه پر غصه ای داشته باشد. وی در گفت و گو با پایگاه خبری زیرکوه نیوز،شرح زندگی خود را اینگونه بیان کرد:حدود 11 سال است که ازدواج کرده ام و به علت مشکل نازایی هر چند مدت مجبور بودم به پزشک ها و مراکز زیادی مراجعه کنم و هر چقدر درآمد داشتم در این راه هزینه می کردم. لشکری ادامه ...
گفت وگو با همسر شهید فیروز حمیدی زاده از شهدای مدافع حرم
.... از طرفی آقا فیروز دوست برادرم بود و قبلاً ایشان را دیده بودم و خصوصیات اخلاقی شان را می شناختم. سال 1381 هنگامی که برای خواستگاری آمد و ایشان گفت که من به خصوصیات شما آشنا هستم و من هم گفتم این آشنایی را از شما دارم. شناخت اولیه را از هم داشتیم. دیگر در رابطه با چه مسائلی صحبت کردید؟ هم ایشان و هم من می خواستیم همسر آینده مان اهل نماز، دین و خدا باشد. من می خواستم همسر ...
هیس، این آدم های آهنی خفته اند
ساعت در خانه خوابیده بود اما من از وضعیت او بی اطلاع بودم بعد از اینکه متوجه شدم، خیلی ناراحت شدم. آرش جوانی حدود 21 ساله است، می گوید: والدینم از اینکه بیشتر اوقات مشغول گوشی تلفن همراهم هستم، شاکی هستند و همیشه سر این مساله با آن ها جر و بحث دارم. -چرا دوست داری بیشتر در فضای مجازی باشی تا با خانواده ات؟ - این طور نیست که دوست نداشته باشم با آن ها باشم اما فکر ...
زنی که از ویرانه های بمباران تهران دوباره متولد شد
وقتی تنها شدم با خودم فکر کردم اول بچه و بعد هم خودم را می کشم اما بعد دیدم من آدمی نیستم که بتوانم بچه ام را به قتل برسانم. بعد فکر کردم بهتر است خودم و بچه را از بالای پل ستارخان پایین بیندازم اما بعد گفتم اگر نمردیم و فلج شدیم یا اگر بچه مرد و من زنده ماندم چه؟ نهایتاً تصمیم گرفتم زندگی کنم و این تصمیم را به بقیه هم اعلام کردم و گفتم به من بگویید اصلاً در این 2 هفته چه اتفاقاتی افتاده است؟ چون در آن مدت انگار با پاک کن ذهنم را پاک کرده بودند. به آن ها گفتم از این لحظه که تصمیم گرفتم، باید زندگی کنم و هیچ کس هم حق ندارد جلوی من گریه کند. ...