سایر منابع:
سایر خبرها
دیدگاه امام(ره) درباره کیفیت خودرو
بعضی جاها من می روم صحبت کنم... البته من جلویش را گرفتم. دیدم قبل از اینکه در سالن بیایم، ورقه امضا می کنند. گفتم: چیه؟ گفتند: می خواهیم گواهی کنیم که ایشان یک ساعت به کلاس تو آمده است. گفتند: بریزیم در آموزش. گفتم: من سخنرانی نمی کنم. کار به اینجا کشیده که یک ساعت می خواهد دو تا حرف یاد بگیرد، باید با عمل سزارین یاد بگیرد. یا پولش بدهیم. یا توبیخش کنیم. خیلی زشت است. یک کار خیری که پیش ...
از تذکر مداح معروف به مدیران تا سلام آقا به مردم خوزستان
به تو جرم تلقی می شد گریه هرشب ما برکت روح الله است *** پس از انجام امورات بازرسی و قبل از ورود به حسینیه پیرمردی خوش سیما از میهمانان می خواهد شیر و شیرینی تبرکی به مناسبت میلاد حضرت زهرا سلام الله علیها میل کنند؛ اما غافل از اینکه ما خسته و گرسنه و بدون صبحانه... به یاد شب های هیئت تا توانستیم شیر و شیرینی تبرکی خوردیم و نگاه می کردم به جعبه ای که کم کم خالی می ...
داماد راز دله بازی عروس را می دانست! / حمید شب عروسی بهم گفت که همه چیز را می داند
این طرف و اون طرف می رفت تا اینکه اومد توی اتاق با عجله چادرشو برداشت و وقتی خواست بره یه تیکه هم به من بار کرد. چند دقیقه گذشته بود که من چشمم به یه بسته پول افتاد که روی فرش به من چشک می زد، سریع اونو برداشتم و گذاشتم توی جیبم تا مامانم بیاد و بدم بهش. از وقتی پول رفت توی جیبم شیطون هم اومد سراغم، من یه راه حل پیدا کرده بودم اما باید ریسک می کردم و حرف های شیطون رو گوش می دادم. فردای اون روز با ...
برای گرفتن رضایت از مادر پاها و کفش هایش را بوسید/ خواب عجیب مادر
دیدم که شهید شده است. فردای آن روز پدرم به اهواز رفت تا خبری از خلیل برایمان بیاورد. ولی پیکر شهید در تهران بود. به همین دلیل پدرم روز تشییع پیکر مطهر خلیل تهران نبود. مراسم تشییع پیکر شهید بسیار با شکوه برگزار شد و تمام اهالی محله مان آمده بودند. بر اساس این گزارش، شهید خلیل مه آبادی متولد 28 اسفند ماه 1342 دوران نوجوانی به عنوان دانش آموز بسیجی به جبهه های نبرد حق علیه باطل رفت و در دوازدهم اردیبهشت ماه 1361 در خرمشهر به درجه رفیع شهادت نایل شد. پیکر پاک این شهید والامقام دوران دفاع مقدس در قطعه 26 گلزار شهدای بهشت زهرا(س) به خاک سپرده شده است./ فارس 115 ...
اَملی نوتومب: نیچه ناجی زندگی ام بود
کارها انجام شده. همه این کارها را توی ذهنم انجام می دهم، چون صدایم همه چیز را خراب می کند. واقعا هر روز می نویسید؟ از سال 1989 هر روز ساعت چهار صبح از خواب بیدار می شوم. حتی اگر مریض باشم یا یک مشکل خیلی بزرگ پیش آمده باشد. وقتی در آن ساعت روز یعنی صبح خیلی زود از خواب بیدار می شویم، موقعیت روحی ما بسیار منحصربه فرد است. در تمام این بیست سال فقط یک روز تصمیم گرفتم از آن بگذرم ...
پسرم از قول حاج قاسم به ما گفت ممکن است از عملیات پیش رو هیچکس برنگردد/مصطفی آگاهانه به سوریه رفت
سال و نیم دوره ی آموزشی گذراند. آگاهانه به سوریه رفت. یکی از همرزمانش می گفت: وقتی وارد سوریه شدیم، به مصطفی گفتم اصلاً فکر می کردی ما الان در سوریه باشیم؟! گفت من برنامه ریزی داشتم. باید به سوریه می آمدم. حتی برای شهادت خودم هم برنامه ریزی دارم...! روز آخر که آمد خانه، گفت: حاج قاسم سلیمانی گفت عملیات بسیار مهمی در پیش داریم و احتمال دارد هیچ کس برنگردد. واقعاً همین طور بود. چون چهار ...
حکایت آقا محمد ؛ عاشق حضرت زهرا (س) با تیر در پهلو آسمانی شد +تصاویر
عید بود و آزمایشگاه بسته بود، ما چهارم فروردین سال 90 عقد کردیم . برای اوایل تیر تالار رزرو کرده بودیم که محمد دو هفته قبل مراسم مدام زنگ میزد و من را آماده میکرد که مراسم را کنسل کنیم؛ بعد فهمیدم که روز مراسم ماموریت باید بروند. قبل از این که عقد کنیم به من گفت: زود عقد کنیم تا برویم سفر سمت شمال منزل کمیل صفری تبار. ماهم راهی شمال شدیم و آنجا بود که باخانواده اقاکمیل آشناشدیم. سمت راست ...
سوپراستار بزرگ قبل از انقلاب چطور رفت؟
...؛ بعدازظهری که برای من تلخ ترین بعدازظهر بود. خیلی زود فهمیدیم فردین در خواب به دلیل ایست قلبی مرده است. شب آن روز همه اهالی سینما با هم تا فنی از فردین می گفتند و همه ناراحت بودند. فردین در 69 سالگی مرده بود. با آرزوی شنیدن صدای دوربین. بزرگ ترین سوپراستار قبل از انقلاب چطور رفت؟ او از آخر سال 60 با این آرزو زندگی کرده بود و 19 سال عده ای نگذاشته بودند او به این آرزو ...
ماهینی: در بچه داری مدرک دارم/ به همسرم گفتم پای تلویزیون باش، بچه ها برایت هدیه دارند
... تصور من این بود که می خواهند دست ها را به شکل ننوی بچه کنند، می خواهند من هم کنارشان باشم. من هم قبل از بازی تماس گرفتم با همسرم و حال مایسای بابا را پرسیدم (خنده) البته حال همسرم را هم پرسیدم و بعد گفتم پای تلویزیون باش، بچه های تیم برای تو و مایسا هدیه دارند. گل را هم مهدی طارمی دقایق آخر زد و سریع فرشاد و محسن به من اشاره زدند، بیا سمت ما و وقتی رسیدم لب خط، محسن و مهدی، فرشاد را ...
راز ماندگاری نوروز در جامعه ایرانی بعد از تلاقی آن با اسلام چیست؟
. یعقوب گفت: من هم به او فحش دادم، آیا عمرم کوتاه می شود؟ امام فرمود: خداوند بیست سال دیگر بر عمر تو می افزاید؛ زیرا تو در راه بازگشت، به عمه ات خدمت کردی. اگر در برابر آن قطع رحم که نسبت به برادرت کردی، این وصل رحم نبود، عمر تو نیز کوتاه می شد و از این سفر به وطن بازنمی گشتی؛ زیرا قطع رحم، عمر سی ساله را به سه سال و صله رحم، عمر سه ساله را سی و سه سال می کند . ب)افزایش روزی و رفع فقر ...
اگرعشقت نبود اینجا نبودم + تصاویر
مقصدشان یکی است و تو کمی آرامش میگیری. قراربی قرارنی دوکوهه دوکوهه اولین میعادگاهی است که قدم در آن می گذاری دوکوهه را فقط شنیده ای اما این بار از نزدیک قدم درآن میگذاری تازه میفهمی که چرا می گویند قرار بی قرارانی دوکوهه! ساختمان ها را به تو نشان میدهند که روزهایی در سال هایی نه چندان دور جایگاه دلدادگی مردان آسمانی بوده، همانجا که برای عملیات ها روز را شب و شب را به روز سپری می ...
سال 1395؛ سال فقدانهای بزرگ
سال بازیگری در بیش از صد فیلم و سریال، آخرین نقش خود را در سریال "معمای شاه" ایفاء کرد. افرندنیا در نهمین روز از بهمن ماه 1395 در سن 71 سالگی درگذشت. * حسن جوهرچی 15 بهمن 1395 فوت حسن جوهرچی بازیگر خوش سیمای سینما و تلویزیون نیز از اخبار غافلگیرکننده سال بود. از آثار ماندگار او فیلم سینمایی "بر بال فرشتگان" در ژانر دفاع مقدس و سریال محبوب "در پناه تو" است ...
یکی از نخستین محافظان آیت الله هاشمی: امام بارها به ما گفت خیلی مراقب آقای هاشمی باشید/ آیت الله شب ...
او از نسل اول محافظان شخصیت ها در تاریخ انقلاب است؛ معتقد است که آن نسل از محافظان شخصیت ها، از اعماق وجود باور داشتند که هدفشان از حفاظت شخصیت ، نه حقوق و مزایا، بلکه آرمانی و اعتقادی است. می گوید نسل ما معتقدند که نه از شخص بلکه از نظام و انقلاب محافظت می کنند و این راه ارزش جان فداکردن دارد. هنوز 18سالش نشده بوده که بعد از یک دوره آموزش کوتاه، به بیمارستان شهدا فرستاده شد تا از جسم نحیف و آسیب دیده شیخ اکبر هاشمی ...
پربازدیدترین خبرهای روز گذشته فرادید
زنده یاب نشان داده که افرادی زیرآوار زنده هستند و همسر شما هم جزو افراد زنده است. اما در آخرین روز آواربردای پاسکو یک مامور نیروی انتظامی به او که هنوز امید داشت همسرش زنده باشد خبر می دهد که احتمال زنده ماندن هیچ کسی زیرآوار پلاسکو وجود ندارد. "بابای من بر می گرده" از قاسم یک دختر 8 ساله و پسر 9 ماهه بجا مانده است؛ هستی و ابوالفضل. همسر او مربی پیش دبستانی است و حال باید ...
زندگی روزانه و خصوصی آیت الله به روایت دخترش
...> از بعد از ظهر جمعه بگویید و صحبت های که در دیدار با پدر داشتید. انگار آن روز، مراسم عروسی نوه حاج آقا بود. درست است؟ بله! جمعه عصر بابا را در خانه برادرم یاسر دیدم. مراسم عقد لیلی دختر یاسر بود. مهمان ها ساعت سه آمده بودند و بابا ساعت سه و نیم رسید. خیلی سرحال و بشاش بود و با همه خوش و بش می کرد. کنار سفر عقده نشست و مرا صدا زد. گفت می دانی فلسفه چیدن سفره عقد چیست؟ گفتم بابا مگر خودتان ...
اموات چگونه صدای زندگان را می شوند؟
أَبْلَغْتُکُمْ رِسالَةَ رَبّی وَنَصَحْتُ لَکُمْ وَلکِنْ لا تُحِبُّونَ النّاصِحینَ پس زلزله ای بر آنان آغاز گردید تا آن که همه در خانه هایشان از پای در آمدند . چون علائم عذاب رسید صالح از ایمان قوم ناامید شد و از آنان روی گردانید و گفت : ای قوم من از خدای خود ابلاغ رسالت کردم و شما را اندرز دادم ولکن شما ناصحان را دوست نمی دارید(4) 2 درباره قوم شعیب نیز شبیه این گفت و گو آمده است(5) 3 ...
می گفتند قاسم زنده است، آب وغذا دارد، اما جنازه تحویل دادند
دستگاه زنده یاب نشان داده که افرادی زیرآوار زنده هستند و همسر شما هم جزو افراد زنده است. اما در آخرین روز آواربردای پاسکو یک مامور نیروی انتظامی به او که هنوز امید داشت همسرش زنده باشد خبر می دهد که احتمال زنده ماندن هیچ کسی زیرآوار پلاسکو وجود ندارد. "بابای من بر می گرده" از قاسم یک دختر 8 ساله و پسر 9 ماهه بجا مانده است؛ هستی و ابوالفضل. همسر او مربی پیش دبستانی ...
روایتی از آخرین خداحافظی مسلم ؛ وقتی زهرا خواب بود+عکس
برگزیده سپاه انتخاب شد. در سال 85 هم وارد یگان صابرین سپاه شد، همان اوایل عقد من و مسلم بود که برای نیروی یگان صابرین انتخاب شد، به محض انتخاب در این یگان حساس از دانشکده افسری با من تماس گرفت و گفت : یک خبری میخواهم به تو بدهم، گفتم : چه خبری مسلم جان؟ گفت : من و تعدادی از دوستان برای یگان صابرین انتخاب شدیم و کارمان خیلی حساسه و در مورد کارشان کمی برایم توضیح داد و این که من باید بمانم ...
حاج حسین کمارجی؛ مردی که بزرگترین هنرش مردمداری بود
سالهای قبل از انقلاب بودند. یک روز جلسه که تمام شد یکی از حاضران که زمانی معاون یکی از وزارتخانه های مهم در رژیم سابق بود وقتی پرسید اهل کجا هستید و من گفتم برازجان. گفت مرحوم صمیمی را می شناسید؟ گفتم: نه نمی شناسم. با تعجب گفت: محمدحسین صمیمی، شناسنامه دشتستان و حتی استان بوشهر بوده شما چه دشتستانی هستید که مردی مانند او را نمی شناسید؟ آن روز زیر نگاه های سنگین حاضران خصوصأ لبخند معنی دار دکتر ...
شهیدی که برات شهادتش را از آیت الله بهجت گرفت
تغییر دهند که همسرم، نام عبدالمهدی را انتخاب می کند. سال ها از ازدواج شان می گذرد و عبدالمهدی که دیگر صاحب دو فرزند به نام های فاطمه و ریحانه شده، کم کم هوای سوریه به سرش می زند؛ هوای دفاع از حرم همسر شهید می گوید: سه روز قبل از آمدنش از سوریه خواب دیدم رفته ام به حرم حضرت زینب(س). عکس همه ی شهدا به دیوارهای حرم بود. همان طور که نگاه می کردم، دیدم عکس عبدالمهدی هم بین آن هاست. از شوکی که به من ...
فرزندم عاشق شهادت بود / اعتقاد به شهادت مرا مقاوم ساخت
جنگد و در 31 فروردین ماه94 مظلومانه به شهادت می رسد. از خاطرات کودکی محمدمهدی هم گفت. این که در کودکی مادرش می گفت: "محمدمهدی تو از بس پسر خوبی هستی آخر شهید می شوی!" ایستادگی پدر شهید برایم شگفت انگیز بود. صدایش نمی لرزید و قرص و محکم جواب می دهد. دلیل این اسقامت را از او جویا شدم که ایمان به شهادت و اعتقاد به وعده صدق الهی پاسخش بود. حاج احمد از دیدار خاطره انگیزش ...
بیوگرافی هادی کاظمی و همسرش +ماجرای ازدواج و گفتگو
... این چیزها شخصی و خصوصی است و نمی توان گفت. حالا تو یک مورد که قابل گفتن است را بگو. هر کس ایده آل هایی در زندگی خود دارد. برای مثال در همین سینما هنوز یک قدم هم به آنچه می خواستم، نزدیک نشده ام. این مهم ترین بدهی است که هنوز به خودم نتوانستم بپردازم. چند تا آخرین بار در زندگی ات تجربه کردی که نمی دانستی آخرین بار است؟ نگاه مادرم. آخرین بار که او را ...
شهیدی که وصیت کرد با گریه بر امام حسین(ع) او را یاد کنند
گردی اما گویا به احمد الهام شده بود، در جوابم گفت؛ انگار شهدا صدایم می کنند، انگار که از آسمان به من ندا می رسد که تو داری به سفر لقاءالله می روی . احمد پس ازمرخصی 7 روزه برای بار دوم عازم جبهه ها شد، 10 روز طول نکشید که خبر آوردند که احمد مجروح شده است، به در خانه احمد رفتم که دیدم از بچه های بنیاد شهید خبرآوردند که احمد بعد از مجروح شدن به بیمارستان نرسیده و 2 فروردین سال 1363 به درجه ...
رضا کیانیان: یکی از حسرت هایم این است که تا الان موسیقی کار نکرده ام!
ساز را دوست داشتم. رضا: دو تا کار را جبراً انجام داد؛ موسیقی و زبان. وقتی بالاخره پیانو نواختن را آموخت اوایل دوره راهنمایی بود که یک روز به من گفت بابا دیگه یاد گرفتم (یعنی بسه دیگه) و یک قطعه از موتسارت زد و ناگهان وسط نوازندگی قطعه موتسارت گفت البته به نظرم اگر اینجا را این جوری می زد، خیلی بهتر بود! یادم است همان جا به همسرم نگاه کردم و گفتم این پسر عمراً نوازنده شود، تهش آهنگساز می ...
آقای دیپلمات در انتخاب لباس با چه کسانی مشورت می کند؟/ زمان احضار سفرا دقیقاً چه اتفاقی می افتد؟/ ماجرای ...
به گزارش دیار آفتاب ؛به نقل از خبرگزاری دانشجو - زهرا مهران راد : چند روز مانده تا بهار به همراه تیم خبری خبرگزاری دانشجو عازم ساختمان وزارت امور خارجه یا همان کاخ شهربانی سابق شدیم. ساختمانی زیبا با قدمتی غریب به 70 سال در مرکز تهران، عمارتی که در زمان رضاخان پهلوی در سال 1315 برای اداره شهربانی تهران ساخته و ظاهرا در سال 1381 توسط وزارت امور خارجه از نیروی انتظامی خریداری شد و پس از بازسازی ...
حبیب الله بدیعی کماندار زرین دست
...، 'نگاه گویا'، و'لهی بمونی' اشاره کرد. 'اشک گرم'، 'امتحان مکن'، 'گلریزان'، 'فروغ دیده'، 'آرزوها'، 'قسم'، 'بیا بیا'، 'دگرچه خواهی'، 'شبگرد'، 'سیل بنیان کن'، 'بستر گل ها'، 'پیوندگل ها'، 'پشیمان'، 'سراب'، 'غروب عشوه گر'، 'پیام صبا'، 'حکایت نگفته'،'حدیث آشنایی'، 'سنگ صبور'، 'دل شیدا'، 'دل غافل من'، 'ماه کنعان من'، 'یار رمیده'، 'گیسوی شب'، 'نمی روی تو از یادم'و'بس کن' از دیگر آثار این موسیقیدان است ...
نوروز در جبهه/ از چیدن سفره هفت سین در سنگر تا آتش بس رزمندگان اسلام در لحظه تحویل سال/ قولی که عملی نشد
بودیم و خوش اما همهٔ دلها زابل بود تصریح کرد: با اعلام تحویل سال از طریق رادیو ترانزیستوری کوچک، نیروهای عراقی شروع به ریختن آتش سنگینی روی خط ما کرد و ما هم علیرغم قولی که داده بودیم شروع به پاسخ دادن کردیم و از توپخانه و خمپاره تا کلاش همه بی هدف آتش کردیم. حسابی مقدم ادامه داد: فردای آن روز، در اولین روز پس از عید، در سنگر مسجد پس از نماز ظهر اعلام شد که به متاهلین مرخصی پنج روزه ...
گورخوابهای پر سر و صدا
.... بعدش من تا یک هفته نمی تانستم بخوابم. وسواس کار کردن گرفته بودم. گفتم مرد خدا ذلیلت کنه، منو ببر دکتر، نمی تونم بخوابم. یه چیز دیگه بشم داد گفت اینو بکشی می خوابی، هرویین بود، اونو که زدم تا دو روز خواب بودم، انگار مرده بودم. برای آرام شدن، مجبور شدم دوباره بکشم و کم کم کارمم از دست دادم . دانه های درشت اشک روی گونه های فرو رفته اش می چکد، نفس عمیقی می کشد و انگار به پنج سال گذشته ...
راز تولد الله اکبر
یافتند به معفت توحید خداوند بلند مرتبه، و تسبیح او و ستایش وی. پس از چندی خداوند آدم را آفرید و ... .[3] آنگاه پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم برای نشان دادن برتری خود و اهل بیت بر جبرئیل می فرماید که در معراج هنگامی که به پرده های نور رسیدیم، جبرئیل به من گفت: شما بفرما و مرا بگذار. گفتم در چنین جایی از من جدا می شوی؟ گفت ای محمد این جا پایان حد من است که خداوند برایم در این مکان نهاده است ...