سایر منابع:
سایر خبرها
قلب جوانان کشور با قلب مدافعان حرم همراه است
در مقابل تیم پیکان سید جلال حسینی کاپیتان پرسپولیس پیراهنی منقش به تصویر شهید مدافع حرم محمد معافی به تن کرده بود. چه احساسی در خصوص این اقدام دارید؟ بله؛ چند روز بعد از شهادت محمد این اتفاق افتاد. من از آن جوان دلیر که کاری بسیار شایسته و اخلاقی کرد سپاسگزارم. محمد من در دل همه جا داشت. این حرکت زیبای کاپیتان تیم پرسپولیس نشان دهنده نزدیک بودن قلب ورزشکاران معروف کشورمان به قلب شهدای مدافع ...
شهیدی که مسئولیت هایش او را از مردم دور نکرد
مقدار که به دست آورده ام، در شأن زندگی طلبگی من نباشد و فردا در آستان عدل الهی باید پاسخگو باشم. پسر شهید توضیح می دهد که اگر دوستان وصیتنامه پدر را مطالعه کنند این جمله را خواهند دید که پدر بیان کرده اند من زندگی ام را از راه منبر اداره کردم و از بیت المال استفاده نکردم مگر در زمانی که در زندان بودم . واقعیت هم این است که ایشان به شدت روی بیت المال حساس بودند. همچنین پسر شهید بیان می کند: در ...
روضۀ مرضیه
منتظراسنپ بودم. فهمیدم اشتباهی رفته یه سمت دیگه دانشگاه. پیداش کردم و همدیگه رو دیدیم. وقتی صندلی عقب ماشین سوار شدم، فهمیدم چند دقیقه ای معطل شده، اونم بخاطر اینکه نگهبانِ درِ ورودیِ دانشگاه، نشانی رو غلط داده. گفت: برسیم دم در، بهش اعتراض می کنم. گفتم: لطفاً چیزی نگین، ما اینجا همکاریم. شاید جلوی من چیزی بهش بگین، سبک بشه. من بیشتر با شما حساب می کنم. نگاهی از ...
خطای پزشکی و قطع دست یک کودک!
خون در بیمارستان علی اصغر تهران تحت درمان قرار گرفت اما به دلیل خطای احتمالی در شیوه تزریق داروی شیمی درمانی، دست راستش عفونت کرد و از حدود یک ماه پیش علاوه بر سرطان با رنج عفونت شدید دست هم روبه رو شد؛ به طوری که پزشکان آخرین راه حل را قطع دست او تشخیص دادند اما علیرضا که دیگر طاقت مبارزه نداشت قبل از قطع دستش، جانش را از دست داد. با این حال خانواده علیرضا و وکیلشان همچنان اعتقاد دارند این کودک شش ...
سخنرانی رهبر انقلاب در مرداد 1359- امروز روزی است که باید سیاست توأم با اخلاق و عبادت باشد
تعارض بین فلان و فلان، بین رئیس جمهور و فلان ارگان یا فلان شخصیت از کجا شروع می شود. از بیرون مرز شروع می شود، از رادیو بی بی سی، از صدای امریکا، از صدای ایران آزاد که بهتر است بگوییم ایران امریکایی، صدای بختیار و اویسی، اول از آنجا شروع می شود و بعد در دست عوامل و مزدوران داخلی آن ها می افتد و در میان مردم مثل میکروب بیماری خطرناک پخش می شود. هرچه که می گویند خلاف واقع است و حقیقت همین است که من می ...
مهسا ایرانیان، اولین زن استنداپ کمدین ایرانی
تئاتر از کجا و چه زمانی شروع شد؟ از کودکی چنین استعدادی را در خودتان می دیدید؟ در بچگی مدام جلوی آینه بودم. خانم رضایی و خانم خامنه در تلویزیون برنامه داشتند. یادم می آید به سبک آنها روسری سر می کردم و کلیپس می زدم و پایینش را هم گره می زدم و جلوی آینه می ایستادم و ادای آن ها را در می آوردم. هر روز این شکلی جلوی آینه بودم و می گفتم: سلام بچه های عزیز... یا اینکه ادای خواننده ها را جلوی ...
خدمات نظافت منزل؛ از لیسانسه تا مرد 60 ساله!
.... مرد 60ساله هم نیاز به کار دارد و ما نمی توانیم او را ناامید کنیم. این جا حتی لیسانسه بیکار هم داشته ایم. برای این که شب عید پولی داشته باشد و دست جلوی خانواده اش دراز نکند به این جا آمده است. این ها همه حرف های احمد امیری است. کسی که از بیرون ماجرا را می بیند. برای او زنگ های تلفنی که از آخرین روزهای بهمن ماه شروع می شود نشان دهنده پول بیشتر است، اما کارگرها طور دیگری به ماجرا نگاه ...
استقلال مرا می خواست و مذاکره هم کرد اما قلبم پرسپولیسی است
...> مشکلت اون موقع با پرسپولیس چی بود؟ یک سوء تفاهم هایی پیش اومده بود که زیاد مهم نبود. انتخاب بعدیم خوب بود. رفتم ملوان که اون سال بهترین پاسور لیگ شدم حتی کاندید بودم که جام جهانی برم. آقای اسکوچیچ اون سال ملوان بود و من رو خیلی تشویق می کرد که می تونی بری جام جهانی ولی متاسفانه نشد. انتخاب بعدیم انتخاب درستی نبود که رفتم پیکان چون 3-4 تا تیم دیگه من رو می خواستن که حتی تو جام باشگاه ...
حضرت زهرا (سلام الله علیها) در نگاه خورشید
راه خدا تقدیم کنند. آنچنان که حضرت ابراهیم (علیه السلام) بر آن می شود که با دست خود فرزندش را سر ببرد و حضرت سیدالشهداء در کمتر از یک روز همه عزیزان خود را در پای معبود قربان می کند. آنان می توانند کسی از اعضای خانواده خویش را از خود برانند و از وجود او چشم پوشند، مانند حضرت نوح (علیه السلام) که از فرزند ناشایست خویش چشم پوشید. از طرف دیگر اگر فرزندی آنچنان که شایسته مقام بندگی است خود ...
مقامات دنیایی حضرت زهرا(س) از زبان پیامبراسلام(ص)
...> سلمان می گوید: کنار پیامبر صلی الله علیه و آله ایستاده بودم و به دست پیامبر صلی الله علیه و آله آب می ریختم. در این حال فاطمه علیهاالسلام وارد شد در حالیکه گریه می کرد. پیامبر صلی الله علیه و آله دستش را که آب از آن می چکید بر سر فاطمه گذاشت و گفت: خدا چشم تو را نگریاند، چرا گریه می کنی ای حوریه؟ عرض کرد: بر جمعی از زنان قریش که همه خضاب کرده بودند عبور کردم. وقتی مرا دیدند، از من و ...
من را برای لری حرف زدن کرایه می دادند
هیچی ندارم حوصله مون سر رفته. بگذریم. ده سالم بود که پدر به همدان منتقل شد و ما هم به آن جا نقل مکان کردیم. سر دو ماه لهجه ی لری من هم فراموش شد و حالا به غلظت بچه های چَپَرخانه ی همدان، همدانی حرف می زدم. باز از خود همدانی ها بهتر. باز فامیل از لهجه ی من ذوق می کردند. باز همسایه های اقوام من را کرایه می کردند. همه چیز مثل سابق بود ولی پدر دیگر به ساعتی پنج هزار تومان راضی نمی شد. می گفت ...
اهل بیت (ع) را خیلی دوست داشت. علاوه بر حضرت زهرا (س)، ارتباط قلبی ویژه ای با امام حسین (ع) داشت. ارتباط ...
می پوشیدند. هیچ وقت به آنها بی احترامی نکردند. خیلی به آن ها احترام می گذاشتند. همیشه هم حسرت بزرگ زندگیشان این بود که از پدر و مادرم دور هستم و نمی توانم بیشتر به ایشان خدمت کنم. همیشه غصه این را می خورد که کاش نزدیک بودم و بیشتر کمک می کردم. عشق به ولایت را با بذل جان ثابت کرد خیلی ولایتمدار بود. تاکید داشت که آقای خامنه ای را باید امام خامنه ای خطاب کنیم چراکه لفظ آقا ...
چرا مجردها منزوی می شوند؟
، محترم تر انگاشتن متأهل هاست. من و پسرخاله م همسنیم. اون چند سال پیش ازدواج کرد. توی مراسم عروسیش، شوهرخاله ام به من گفت ببین اینم همسن توئه. تو چرا ازدواج نمی کنی؟ پسر خاله ا م خندید و گفت ای بابا. این هنوز بچه اس، بزرگ نشده و بعد دوتایی باهم خندیدن. هیچ کس به انتخاب ما احترام نمی ذاره. کسایی که ازدواج کردن فکر می کنن همه چی رو بهتر از ما می دونن. در مورد هر مسأله ای که باهاشون ...
گفتم دیگر ملیحه بی ملیحه...
راه بود. از خانه برادر گرفته تا داماد و پسرخواهر و دوستان نزدیکم... وسوسه مثل خوره به جانم می افتاد و نمی گذاشت آرام باشم. گاهی ساعتها سر این قضیه با زنم بحث می کردیم اما آن بیچاره هم دستش به جایی بند نبود. می خواستم مصرف نکنم اما تا نیم ساعت مصرف مواد دیر می شد، انگاری سه تُن آجر خالی کرده بودند روی بدنم... تشنج می کردم و بدنم گُر می گرفت. هم خودم در عذاب بودم و هم خانواده ام ...
حیف از وام ازدواج!!!
توی بانک نشسته بودم و منتظر تا نوبتم بشود! بانک خیلی شلوغ بود و حسابی حوصله ام سر رفته بود! پیرمردی که یک دستش پاکت داروهایش بود و دست دیگرش پاکت بزرگ خرید منزل کنارم نشست و بی مقدمه شروع کرد به غر زدن و گلایه کردن! نگاهی به من کرد و پرسید: اگه وام مسکن رو پرداخت نکنی چی میشه؟! من که از سؤالش تعحب کرده بودم جواب دادم: خب معلومه پدر جان! بانک خانه را ازت پس می گیره! با کف دست محکم روی ...
سفر یَک روزه بی تیگزاس
، بی این فکر مَی کردم که ای کاش ما هم همین فرهنگ سلام کردن را داشتیم. پیش خود گفتَه کردم باید از خودم شروع کونم. از درون چاه میان پارک قمر در آمدم و در پیادَه رو خیابان، بی اولین نفری که رسیدم، سلام کردم. اما جیوابم را که نداد هیچ، همین طَور که رد مَی شد، سرتاپایم را برانداز مَی کرد که من که بودم بی او سلام کردم. پیش خود گفتَه کردم عَیبی ندارد؛ همه که این طَور نیستند. یَک خانم زنبیل بی ...
حضرت زهرا(س) در خطبه فدکیه خطاب به دشمنان ولایت چه فرمود؟
...: بعد از تو خبرها و مسائلی پیش آمد، که اگر بودی آنچنان بزرگ جلوه نمی کرد. ما تو را از دست دادیم مانند سرزمینی که از باران محروم گردد، و قوم تو متفرّق شدند، بیا بنگر که چگونه از راه منحرف گردیدند. هر خاندانی که نزد خدا منزلت و مقامی داشت نزد بیگانگان نیز محترم بود، غیر از ما. مردانی چند از امت تو همین که رفتی، و پرده خاک میان ما و تو حائل شد، اسرار سینه ها را آشکار کردند ...
روایتی 15 ساله از غدیر تا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
برای رفتن به مدرسه به روستای گنجان می رفت تا قرآن بیاموزد . سال پنجم ابتدایی بود که به جبهه اعزام شد. روزه و نماز اول وقت را ترک نمی کرد، مظلوم بود و احترام به پدر و مادر وجهه همتش بود. به بچه های کوچک دعای فرج فرج یاد می داد. در 15 سالگی مادرش را از دست داد و در 17 سالگی هم به آرزویش (شهادت) رسید. شهید جعفر شمس الدینی همسر شهید گفت: "شهید در آخرین روز قبل از ...
مظلومیت از یاس نیلوفری آغاز می شود
داشته اند.زیرا از طرفی پدر ایشان چه قبل و چه بعد از بعثت از مردان شریف و بزرگ عرب و قریش بوده اند و از طرف دیگر خود حضرت دارای شخصیتی بسیار والا بود. پیش از حضرت علی (ع)افرادی مانند ابوبکر و عمر آمادگی خود را برای ازدواج با حضرت زهرا(س) اعلام کرده بودند و هر دو از پیامبر یک پاسخ شنیده بودند و آن این که دخترم برای ازدواج منتظر وحی الهی است. علی علیه السلام که برای خواستگاری دختر ...
ستارگان مجازی (دوشنبه 30 بهمن 96)
منقبت ابرو و مژه هاش! در ضمن اگه کسی هم شک داره میتونه بره شخصاً دست بزنه تا بهش ثابت شه که دروغی در کار نیست؛ اونی که صحبتش بود اینه. فکرشو بکن احمد ایراندوست بیاد برات! احمدجان، فقط خواستی بری، اینجوری برو براش! دمت گرم، ما همه پشتتیم. دقیقاً همینه که عماد جان هم گفته. تنها راه حل براش، احمد ایراندوسته ولاغیر... سوشا مکانی نوشته: ...
زیارت از دیدگاه احادیث اهل سنت
از تایباد به زیارت مرقد حضرت می آمده است (تایبادی، 1382 ش، ص 59) و یک سال که به دلیل مشکلاتش، توفیق این زیارت را نداشته است، پسر ارشد خویش را به نیابت و با سفارش های خاص به زیارت می فرستد. در این مورد، در کتاب معتبر مقامات تایبادی از قول نوه ی مولانا که همنام خود وی است، نقل شده که از پدرش شیخ صدرالدین یکی از پسران مولانا ذکر می کند که: روزی در مسجد پیش پدر خود نشسته بودم، ناگاه به چشم ...
روضات الجنات مختصری از صاحب روضات/ سید کاشی ناشی مشغول دین تراشی
به گزارش خبرگزاری فارس از اصفهان، میرزا محمدباقر چهارسویی مشهور به صاحب روضات، فقیه اصولی، محدث، مورخ، ادیب و علامه رجالی نامدار اواخر قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم هجری است؛ سید محمدباقر چهارمین پسر علامه میرزا زین العابدین خوانساری در تاریخ 22 صفر 1226 قمری در خوانسار دیده به جهان گشود، خانواده وی از خاندان های علمی معروف در جهان تشیع است. پدر وی میرزا زین العابدین خوانساری، پدر ...
ابراز ارادت جامی به علی بن ابیطالب
خاک توده، حاشاک در راه تو زخم، محض مرهم بر یاد تو، زهر عین تریاک طغرای جلال تو لعمرک منشور ولایت تو لولاک (دامادی، 1368ش، ص57) جامی نیز در سروده های خویش، به این نکته توجه خاصی داشته است. چند نمونه در ادامه می آید: سلام علیک ای ز آغاز فطرت طفیل وجود تو ایجاد عالم (جامی، 1378ش، ج1، ص 53) رفعت ...
در انتخابات 96 شعور مردم به بازی گرفته شد
ویژه در یارگیری در شهرستانها باید بیشتر دقت می کردیم. شاید اگر بیشتر از گروه های مختلف اصولگرایی استفاده می شد، اندیشه آنها، نیروهایشان را می گرفتند. در یک فرصت بیشتری، شروع می شد موفق تر بود. از طرف دیگر بعد از انتخابات مردم می ترسیدند که جمنا ظهور و بروزی خیلی نداشته باشد که ندارد. البته برنامه دارد. بنده که اصلا خیلی نبودم. بعضی ها هم لطف داشتند هر چه که گفتم، گفتن ما به شما کاری نداریم رای ...
چند داستان کوتاه زیبا و جالب با تم های متفاوت
.... استاد 50 ساله مان با آن کت قهوه ای سوخته ای که به تن داشت، گفت: حالا که تونستید من رو از درس دادن بیاندازید، بذارید خاطره ای رو براتون تعریف کنم. من حدودا 21 یا 22 سالم بود، مشهد زندگی می کردیم، پدر و مادرم کشاورز بودند با دست های چروک خورده و آفتاب سوخته، دست هایی که هر وقت اون ها رو می دیدم دلم می خواست ببوسمشان، بویشان کنم، کاری که هیچ وقت اجازه آن را به خود ندادم با پدرم بکنم اما ...
بابا آمد
آنجا هم نبود. وسائل پیدا شده در کنار پیکر شهید بهرام بابا وی افزود: بدترین روزهای عمرمان همان روزها بود. خانواده شهیدی که خبر شهادت عزیزشان را می دهند بعد از چند ماه آرام می شوند، ولی برای ما اینچنین نبود. مادرم در مصیبت برادرم خیلی عذاب کشید، سی سال است که همه عذاب کشیدیم. یکی از کسانی که همه جا به دنبال گمشده اش گشت من بودم. از همان دوران وقتی بچه ام کوچک بود به معراج ...
در آمبولانس باز شد. یک نفر که زخم سطحی داشت، بالا آمد. بعد از اون دیدم یونس را با همون در گذاشتند توی ...
توی آمبولانس. رضا خودش را کشید به سمت پشت کابین، تکیه داد تا جا برای بقیه باز بشه. دست هاش را روی پهلوهاش فشار می داد. چند بار گفتم: رضا حالت چطوره؟ عرق تمام صورتش را گرفته بود؛ اما می گفت خوبم. می دونستم که روزه است؛ اما کاری از دستم برنمی آمد. رضا پاش رو دراز کرد و یونس را کشید سمت خودش. به من گفت: پاهاش را نگهدار. نباید جدا بشه. بغض کردم. رضا تو اون حال به فکر بقیه بود. از بی حال ...
تقویت هوش نوزاد، وظایف مادرانه
سوال مخاطب نی نی بان: پسرم 5 ماهش تموم شده. شکل اشیا، رنگ ها، تصویرها و صداها رو می شناسه. هرکس که لباس رنگی بپوشه حتی خودم نسبت به اون واکنش نشون میده. می خنده دوس داره اونو بگیره یا وقتی صداش می کنم برمیگرده باهاش حرف می زنم. اونم باهام حرف می زنه. می خنده و خیلی کارا انجام میده برای افزایش هوشش منم بهش کمک می کنم. بنظر شما هوشش خوبه؟چی کارکنم که پسر باهوشی بشه؟ پاسخ دکتر نوشین عیوضی ...
یک شکست و یک پیروزی در مستند قائم مقام
خاطره ها باقی ماند. وی با بیان اینکه مستند از لحاظ تکنیکی ضعف داشت، افزود: در واقع موضوع مستند است که به آن اهمیت می دهد و باید گفت که شیوه سنتی تک خوانی دیگر جوابگو نیست و باید از شیوه مناظره و بیان نظرات بیشتر استفاده کرد تا مخاطب بتواند خود قضاوت کند؛ این مستند شبیه یک کتاب داستانی است که چند صفحه از آن را به خواننده ارائه دهید، از این رو نمی توان شکاف ها و ابهامات را به وسیله آن پر ...
گزارشی از وضعیت زلزله زدگان در روزهای بارانی ؛ خانه های پارچه ای خیس خورده
سروین هشت ساله برایمان تعریف می کند: من چون آسم دارم آخرین نفر و جلوی ورودی چادر می خوابم و مادرم گوشه چادر رو باز می ذاره برای نفس کشیدنم. من اولین کسی بودم که خیس شدن پتوم رو احساس کردم، جیغ زدم و همه رو بیدار کردم و گفتم سیل آمده. ساعت چهار صبح بود که دیدیم آب چه کار کرده و حتی یک پتوی خشک هم باقی نمانده، چادر تا کمر و تمام پتوهایی که مردم آورده بودن خیس شده بود و هیچ چیز برای ما نماند ...