سایر منابع:
سایر خبرها
زن و دختر تهرانی قربانی مسافرکش قلابی
مشخصات متهم تحت تعقیب گفتند او آنها را مورد آزار و اذیت قرار داده است. یکی از آنها دختر جوانی بود که به خاطر حادثه ای که برایش اتفاق افتاده بود دچار تب و لرز و مشکلات روحی شده بود. او گفت: به عنوان مسافر سوار خودروی متهم شدم اما چند لحظه بعد او برایم چاقو کشید و با تهدید مرا مورد آزار و اذیت قرار داد. آن روز من روزه بودم و به او التماس کردم که رهایم کند اما فایده ای نداشت و او بی توجه به ...
دستگیری مدیر شرکت در مقابل عشوه گری منشی
دامان اعتیاد پناه آورده بود و با آن درد و دل می کرد و هرروز در منجلاب اعتیاد فروتر می رفت. بیستمین بهار عمر راسپری می کردم که آن ازدواج لعنتی شکل گرفت.ازدواج خودت؟ نه بابا. فرشته خواهر کوچکترم ازدواج کرد و رفت سر خانه بخت. با ازدواج فرشته نابود تر شدم! چرا؟مگه ازدواج بده؟! نه. ولی همیشه میگن آسیاب به نوبت. من دختر بزرگتر خانواده بودم مگه احترام به بزرگتر واجب نیست؟ نه خانم ...
ربودن گوی شهادت از برادر بزرگتر/ پدرم می گفت برای علی اکبر امام حسین (ع) گریه کنید
خاطره ای اظهار داشت: روزی که خبر شهادت علی اکبر را آوردند، میهمان داشتیم. همسرم وقتی خبر شهادت را شنید به هیچ کس خبر نداد تا مهمان ها با ناراحتی خانه ما را ترک نکنند. وقتی همه رفتند، خبر شهادت را اعلام کردند. وی افزود: چند ماه بعد از شهادت علی اکبر خوابش را دید. او در دوران حیاتش گاهی شوخی می کرد و می گفت می خواهم با یک دختر تهرانی ازدواج کنم. در خواب دیدم که مراسم ازدواج علی اکبر است. به او گفتم: با دختر تهرانی ازدواج کردی؟ پاسخ داد: نه. گفتم: در بهشت ازدواج کردی؟ با لبخند پاسخ مثبت داد. از آن پس خیالمان راحت شد که او در بهشت سکونت دارد. انتهای پیام/ 131 ...
مادر معصومه ابتکار: از خدا خواسته ام با لبخند بمیرم
از فوت پدرم، من و پسرعمه ام با هم ازدواج کردیم. سال اول زندگی مان در سوئد گذشت و بعد از آن به تهران برگشتیم و تدریس در دانشگاه تهران را شروع کرد. آقای ابتکار در مکانیکی ریل های راه آهن تحصیل کرده بود اما ادامه تحصیل دوباره ما را مسافر کرد و این بار به آمریکا. او تحصیلاتش را در مقطع فوق لیسانس و دکترا به پایان برد. خوب به یاد دارم که تز دکترایش مورد توجه ناسا قرار گرفت تا جایی که از او خواستند جذب ...
دختر 10 ساله مامور آماده کردن بساط نشئگی پدر معتاد
از جدایی پدر و مادرم از یکدیگر، من و 3 خواهر و دو برادرم، هیچ کدام رنگ خوشبختی را ندیدیم. خواهر بزرگترم که آن روزها، دختری 10 ساله بود، از طرف پدرم ماموریت داشت تا هر روز بساط نشئگی او و دوستان از خدا بی خبرش را آماده کند و در همین گیر و دار هم خودش و هم من نیز معتاد شدیم. ملیحه در ادامه به رد بریدگی ها و سوختگی ها روی دست راستش اشاره کرد و گفت: رد پای سنگدلی و بی رحمی پدر معتاد ما هم ...
به ایرانی نگو باید!
کنار هم داشته باشم بیشتر بود اما یک دختر بودم و کار خاصی از دستم بر نمی آمد و نمی توانستم خارج از چارچوب همسرم کاری را انجام دهم . علیخانی درباره ازدواج فاطمه سوال کرد و او گفت: پدرم قبل از ازدواج من پنج شش ماه نبود و دوباره می آمد اما بعد از دواج قضیه جدی شد و برای همیشه رفت . در ادامه برنامه پدر فاطمه جلوی دوربین آمد و در سخنانی گفت: واقعیت این است که همین فاطمه خانم تمام ...
مرد متجاوز با شلوار زنانه!
بزرگی از زیر پایش برداشت و به پهلویم گذاشت. از ترس دست و پایم به لرزه افتاده بود و راننده هم مسیرش را تغییر داد تا اینکه دقایقی بعد در خیابان خلوتی توقف کرد و مرا با تهدید چاقو مورد آزار و اذیت قرار داد. خواهرم را با تهدید چاقو از پارکینگ خانه مان ربود دختر جوان دیگری روز جمعه 21 اردیبهشت ماه خبر ربودن خواهر جوانش را به مأموران پلیس خبر داد. وی گفت: ساعتی قبل با خودروی بی ام و گرانقیمتم ...
300 میلیون تا رهایی از اعدام
...> 24 سال زمانی که قتل را انجام دادی چند ساله بود؟ آن زمان تنها دو ماه بود که وارد 18 سالگی شده بودم. چه شد که دست به قتل زدی؟ من اصلا خلافکار و اهل دعوا نبودم. به خاطر مادرم وارد این درگیری شدم. ماجرا از این قرار بود که یک روز عصر داشتم به خانه مان می رفتم. روز بیستم آبان سال 91 بود. از کنار بازار مظفری در کرمان می گذشتم که از دور متوجه شلوغی و درگیری شدم. وقتی ...
من با یک "فرشته" زندگی می کنم!
و پدر و مادرم را درجریان گذاشتند و آنها هم به شیراز آمدند، متوجه نخاعی شدن من شدند. البته باید اضافه کنم من در آن شرایط مننژیت شدیدی شده بودم که متاسفانه با اقدامات پزشکان بی دقتی که می خواستند مرا با هواپیما به تهران بفرستند که همان فشار هوای هواپیما کار ما را یکسره می کرد و البته عملی که روی نخاعم انجام شد و ترکشی که کنار نخاع من اصابت کرده بود باعث شد که به نخاعم آسیب بیشتری وارد ...
زخم تیغه های چاقو!
قدر در افکار و خیالات آینده غرق می شدم که دیگر حتی شب و روزم را نمی فهمیدم، در دیدارهای پنهانی، قول می دادم که همه تلاشم را برای خوشبختی او به کار می گیرم. شش ماه بعد از آغاز این روابط عاشقانه موضوع ازدواج با عارفه را با خانواده ام در میان گذاشتم اما همه اعضای خانواده با این ازدواج مخالفت کردند. مادرم می گفت: من دختر خوبی از میان اقوام دور برایت در نظر گرفته ام ولی تو از دختری سخن می گویی که هیچ ...
نقشه شیطانی مرد میانسال برای سوءاستفاده از دختر 13 ساله دوستش
یک مرد 40 ساله آشنا شدم . احمد وقتی شرایط سخت زندگی ام را فهمید به من قول داد کمکم کند . من حتی درباره احمد با مادرم هم صحبت کرده بودم. وی ادامه داد: من بیشتر وقت ها به خانه مرد میانسال می رفتم . او به من مواد مخدر می داد و وقتی از خود بی خود می شدم مرا آزار می داد. من که پس از مدتی از این وضعیت خسته شده بودم، خواستم ارتباطم را با احمد تمام کنم، اما او دست از سرم برنمی داشت. پدرم که از ...
رابطه نامشروع زن مطلقه با مرد غریبه | مادرم را با مرد غریبه دیدم در حالی که ....
به نقل از رکنا، دختر 17 ساله که در جست و جوی راهی برای آزادی مادرش بود در حالی که عنوان می کرد اکنون نمی دانم به حال خودم بگریم یا برای پدر و مادرم افسوس بخورم به کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: پدرم مرد معتادی بود که همه پول هایش را پای منقل دود می کرد و همین موضوع ریشه تمام اختلافات بین او و مادرم بود. مشاجره و نزاع های آن ها پایانی نداشت به طوری که هیچ کدام از خواسته خود کوتاه نمی آمدند این ...
سوء استفاده از خلاء عاطفی دختر نوجوان
قبل با مردی آشنا شدم. وقتی با او بودم احساس امنیت می کردم؛ موضوع را به مادرم گفتم او هم گفت: درصورتی که آن مرد را ببیند و تأیید کند، اشکالی ندارد که ما با هم رابطه داشته باشیم و بیرون برویم. بعد از اینکه مادرم با مرد میان سال صحبت کرد، من هم با او بیرون می رفتم و با هم دوست شدیم. اما یکی از دوستان پدرم ما را در خیابان دیده و موضوع را به پدرم خبر داده بود. او هم از این مسئله ...
رابطه نامشروع دختر 14 ساله با مرد متاهل همسایه | مرد شیطان صفت ایدز داشت و به من تجاوز وحشتناک کرد!
شد و پرده از یک سناریوی سیاه برداشت. فریبا در حالیکه اشک می ریخت به ماموران گفت: چندی پیش خواهر کوچکترم را برای بازی به پارکی نزدیک خانه مان بردم و در آنجا با پسر جوانی که همراه یک دختر کوچولو به پارک آمده بود آشنا شدم. وی افزود: هر روز که به پارک می رفتم امیر را ملاقات می کردم و وی ادعا کرده بود که دختر کوچولو خواهرش است. دوستی ما ادامه داشت تا اینکه کامران به خواستگاری ام آمد و ...
ماجراهای خواندنی از شوهرداری همسران علما
...> خانم زهرا اشراقی چنین نقل می کند: دلیل علاقه بسیار حضرت امام به همسرشان، فداکاری ایشان بود. امام خمینی; همیشه می گفت: خانم، بی نظیر است. همسر امام پانزده سال در آب وهوای گرم نجف مشکلات را تحمل کرد و همه جا همراه امام بود؛ درحالی که در خانواده پدری شان در رفاه به سر می برد. ایشان دختر خانم پانزده ساله ای بیش نبود که به خانه امام وارد شد. مثل اینکه در آن موقع قم را دوست نداشت؛ ولی هرگز این مسئله را ...
آن زن گفت من کلفت خانه می شوم؛فقط برای شوهرم بچه بیاور/حالا شوهر وهووام بچه ام را دزدیده اند
او گفت: در یکی از روستاهای دور افتاده شهرستان قوچان به دنیا آمدم، متاسفانه برادری نداشتم و مادرم برای آن که صاحب فرزند پسری شود ،شش خواهر برایم به دنیا آورد ولی هیچ کدام از فرزندانش پسر نشد. پدرم نیز کارگر ساده ای بود که وضع مالی مناسبی نداشت. او برای اهالی روستا کار می کرد و به زحمت می توانست هزینه های زندگی ما را تامین کند به همین دلیل من هم که تنها یک خواهر بزرگ تر از خودم داشتم، سعی می کردم ...
زنان آسمان و دریا | گفت وگوی همشهری با یک خلبان زن و یک کاپیتان زن
دوره راهنمایی و دبیرستان را در همان شهر در دبیرستان علامه امینی سپری کردم. آن قدر در محیط اصفهان رقابت در درس خواندن زیاد و جدی بود که همه تشویق می شدیم تحصیل کنیم. می خواهم این را بگویم که ریشه تحصیلی ام از یک شهرستان جوانه زد . بعد از اتمام دوره دبیرستان خانواده احمدی به تهران نقل مکان می کنند. او قصد داشت بعد از پذیرفته شدن در کنکور سراسری در رشته مهندسی پزشکی تحصیل کند که این اتفاق ...
هانیه روی پاهایش ایستاد
قطع نخاع شدن او خبر داده بودند اما پزشکان قطع نخاع شدن هانیه را رد و اعلام کردند که ستون فقرات او صدمه دیده و دچار شکستگی مهره ها شده است. به این ترتیب، درمان او ادامه یافت و امروز هانیه دختر زلزله زده روستای تایشه شهرستان سرپل ذهاب، پس از گذشت بیش از 6 ماه از وقوع آن حادثه مهیب با پیگیری مراحل درمان، دوباره روی پاهایش ایستاد. ...
سوءاستفاده مرد میانسال از دختر 13 ساله
مرد میانسال وقتی فهمید پدر دختر نوجوان در زندان است و مادرش نیز او را رها کرده، این دختر را به تله شیطانی اش انداخت . این مرد دیروز با حکم قضایی به شلاق و تبعید محکوم شد . اواخر سال 96 یک زن جوان به همراه برادرزاده 13 ساله اش به نام مهتاب به پلیس آگاهی تهران رفت و از یک مرد 40 ساله به نام احمد شکایت کرد . این زن گفت: یک سال است که برادرم به خاطر حمل مواد مخدر به زندان افتاده ...
عصبانیت علیخانی از گریه های مهمان ماه عسل
منطقی فکر کنیم نمی توانید بگویید فقط یک نفر مقصر است بلکه مادرم به خاطر فوت برادرم مشکل داشت و پدرم هم به خاطر مصرف مواد مخدر به جایی اینکه ما را آرام کند ما را رها کرد و رفت بدون اینکه ما پشتوانه ای داشته باشیم. در آن روز ها می گفتم بابا من را ندید و رفت، خیلی دنبال پدر بودم. وی ادامه داد: پدرم قبل از ازدواج من پنج یا شش ماه می رفت و دوباره می آمد، اما بعد ازدواج قضیه جدی شد و برای همیشه ...
نقشه برای تصاحب دختر ایرانی در حجله شیخ نشین میلیاردر
سانحه رانندگی فوت کرد و دو سال بعد پدرم با بتول ازدواج کرد. بتول هر چند زن مهربان و باگذشتی بود و در برابر همه رفتارهای زشت من همیشه صبوری می کرد، اما من دوستش نداشتم وهمیشه دلسوزی هایش حرصم را درمی آورد. اما او بی توجه به بدخلقی های من تلاش می کرد راه و رسم خوب زندگی کردن را به من بیاموزد و به قول خودش، اصول یک دختر نجیب و باوقار بودن را یادم بدهد، البته من هرگز به حرف هایش چندان اهمیتی ...
چرا سازندگان رهایم نکن ، رسانه ملی را رها نمی کنند؟!
موثری که ضرب دراماتیکی ندارند را در همان قسمت ابتدایی به صورت تفصیلی معرفی کنند؟! جلال شوهر معلول راضیه(علیرضا استادی) خواهر رسول، جهان برادر رسول(محمدرضا هدایتی)، با مکث های نمایشی در قسمت نخست معرفی می شوند و نمایش مضحک مهمانی نامزدی، به پیشروی روایت اصولمند با منطق های نمایشی عرف، کمکی نمی کند. مراسم نامزدی پسر رسول و فرناز دختر خواهرش با یک سطح کرخت نمایشی برگزار می شود. دو نفری که ...
مثل حججی باشیم برای وطن
پدر و مادرم هم نقش مهمی در این موضوع داشتند و هردو انسان هایی فوق العاده روشنفکر بودند. پدرم با این که کشاورز بود اما شرایط تحصیل را برای همه بچه هایش فراهم کرد. از همان روزهای تحصیل به معلمی فکر می کردید؟ بله واقعا تدریس را دوست داشتم، البته وقتی دیپلمم را گرفتم خیلی از دبیرهایی که دورادور من را می شناختند به من می گفتند در رشته پزشکی ادامه تحصیل بده، استعدادش را داری اما ...
همسرداری و فرزندآوری منافاتی با حضور موفق زنان در اجتماع ندارد
نظر می آید این دید ناشی از سخت گرفتن بیش از حد بزرگ کردن یک کودک است و ریشه این سخت دیدن و سخت گرفتن فرهنگی است که می تواند با کار رسانه ای و حضور در کارگاه های مشاوره اصلاح شود، آموزش هایی که می تواند در دوران تحصیل دانش آموزان برای آنها تدریس شود. البته من شخصاً فرزندپروری را در خانه و کنار مادرم با مشاهده بزرگ کردن خواهر و برادرهایم دیدم و تمرین کردم. وی ادامه داد: اگر انتخاب همسر با دید ...
مرد بی رحم به نازنین دختر 13 ساله دوست صمیمی اش هم رحم نکرد! / او به شلاق و تبعید محکوم شد
و با مرد غریبه ای در ارتباط است. بعد از آن بود که به ملاقات برادرم رفتم موضوع را به او گفتم. به این ترتیب با پیگیری های قانونی حضانت نازنین به من سپرده شد. این اتفاق باعث شد من بیشتر با نازنین باشم و با هم بیشتر صحبت کنیم. به همین دلیل او را قانع کردم تا به اداره پلیس بیاید و از آن مرد شکایت کند. با این توضیحات دختر نوجوان تحت بازجویی قرار گرفت و گفت: بعد از طلاق پدر و مادرم آواره شدم ...
تازه داماد تهرانی برای پنجمین بار محکوم به اعدام شد
به پرداخت دیه، ده سال حبس و دو سال تبعید محکوم کرد.ولی این بار نیز حکم در دیوان عالی کشور مهر تایید نخورد. به این ترتیب محمد با گذشت 13سال از این ماجرا هفته گذشته برای پنجمین بارپای میز محاکمه ایستاد. در آن جلسه که در شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی اسلامی و با حضور یک مستشار تشکیل شد اولیای دم برای محمد تقاضای قصاص را مطرح کردند. سپس متهم در دفاع گفت: چون پدر و خواهر ...
فیلم های خانوادگی هیروکازو کورئیدا برنده نخل طلای کن 2018 بررسی شد داستان دردآور ژاپنی علیه معمای جدید ...
، فیلم هیچکس نمی داند (2004) که در آن بچه 12 ساله ای وقتی که مادرش از خانه بیرون می رود به دنبال خواهر یا برادرش می گردد. ترحم و تلخی، فیلم های هیروکازو کورئیدا را هدایت می کنند. همین باعث شده که فیلم های او را با آثار استاد بزرگ یاساجیرو ازو مقایسه کنند. از زمانی که فیلم عجیب، غریب، دوست داشتنی و کالت پس از زندگی (1998) کورئیدا را دیدم عاشق سینمایش شدم. مکان رویایی که در آن شادترین خاطرات مان ...
مادرم گفت: مرا میان مزار دو شهیدم دفن کنید
...، بهبهان را مورد حمله هوایی قرار می دهد. مادرم و خواهرم ملیحه در این حمله هوایی به شهادت می رسند و همه اعضای خانواده خاله خیری که شش نفر بودند هم شهید می شوند. خواهرم زهرا که12ساعت زیر آوار مانده بود نجات پیدا می کند. 24 بهمن 1362 دقیقاً هفت ماه بعد از شهادت حمید، بی بی معصومه و خواهرم ملیحه به شهادت رسیدند. مادر و خواهرم ملیحه را در گلزار شهدای خرمشهر دفن کردیم. ...
شهادت نواب از تلخ ترین خاطرات عمر من است
.... ابتدا پدرم در حوزه علمیه مشهد با ایشان آشنا شد و من از طریق پدرم با آیت الله آشنا شدم و بعد هم رفت وآمدهای ما با هم شروع شد. همین رفت وآمدها هم شناخت ما را نسبت به ایشان بیشتر کرد و پدرم - که بسیار به ایشان علاقه داشت- خواهرم مرحومه بی بی خدیجه را - که از من بزرگ تر بود- به عقد آقای سعیدی در آورد. ایشان تا سال 1338 در منزل ما و با ما زندگی می کرد و بعد به اتفاق خانواده به قم رفت. بنده هم ...
خانواده، نقش اول در موفقیت قرآنی فرزندان دارد
ها خیلی بازیگوش هستند. من هم خیلی اهل بازی بودم. بچه که زیاد بازی می کند خود به خود شب به خواب می رود و فرقی نمی کند چه ساهتی باشد. هیئت ها و جلسات قرآن هم از همان زمان شب ها بعد از اذان مغرب برگزار می شد. یادم می آید که بارها پدر و مادرم من را بیدار کردند و داخل ماشین می گذاشتند و به سمت هیئت یا جلسه قرآن می بردند. در آن سال ها پدرم خیلی زحمت می کشید. ارومیه شهر سردی است و برف هایی که ...