سایر خبرها
ناگفته های همسر امیرانتظام از زندگی خانوادگی و اتهامات جاسوسی همسرش
. پدربزرگ مادری ام نیز تحصیل کرده سوئیس و در اوایل دوران سلطنت محمدرضا پهلوی وزیر راه بود. پدر و مادرم خیلی زود ازدواج کردند و برای ادامه تحصیل به آمریکا رفتند و در همان زمان به دنیا آمدم. من به دلیل سختی در رفت و آمد والدینم به ایران، در تهران و در کنار مادربزرگ ها و پدربزرگ هایم ماندم. با وجود این که پدر و مادرم در ایران نبودند، اما دوران کودکی ام بسیار قشنگ و خوب بود. هنگامی که می خواستم وارد دوران ...
دختر عضو باند مستهجن بابا دستگیر شد
ساله بودم و همیشه می ترسیدم نکند پدرم بلایی سر من و مادرم بیاورد. دعواهای آنان تمامی نداشت. هر روزِ زندگی مان شده بود جروبحث کردن های مادر و پدرم. پدرم بیکار بود. مادرم هم به من توجه نمی کرد تا اینکه آن ها از همدیگر جدا شدند. بعد چه شد؟ پدر و مادرم پس از طلاق، مرا بین همدیگر پاس کاری می کردند. مادرم می گفت: خودت پای این بچه را به این دنیا باز کرده ای. پس خودت هم باید از او ...
دختری که رفاقتش از کانال کمیل شروع شد
شادتر بشوند، اما من می گفتم، من خودم انرژی دارم؛ نیازی به آن ندارم. هر روز ظاهرم متفاوت با روز قبل بود. در تیپ زدن الگوی اطرافیانم بودم و همه منتظر بودند که من را ببینند تا متوجه شوند اکنون تیپ شان باید چگونه باشد. **: رابطه شما با خدا و اهل بیت (ع) چگونه بود؟ ظاهرم به نحوی بود که خانم های چادری همیشه با تندی به من تذکر می دادند. از رفتارشان دلم می شکست و سعی می کردم از آن ها ...
این زن به مدیرعامل پول می داد تا دست از سرش بردارد!
دستگیر شدم. شنیدم یک میلیارد 500 میلیون تومان پول به دست آوردی؟ نزدیک به این مبلغ بود که هر چه در می آوردیم هزینه زندگی می کردیم. زندگی لاکچری داشتی؟ نه، ولی برای خانه راحت خرج می کردم البته در خیلی از مواد وقتی طعمه هایمان زنگ می زدند بخشی از پول را به حسابشان برمی گرداندیم. چند سال است که ازدواج کردی؟ 3 سال عقد بودیم و نزدیک به 2 ...
زن جوان بعد از ارتباط شومش تازه فهمید او هم معتاد است
ازدواج او در تهران بودند مرا برایش خواستگاری کرده اند. این گونه بود که اختلافاتی بین ما شروع شد و من حدود یک سال بعد و در دوران نامزدی از او طلاق گرفتم. دیگر همه به چشم زنی مطلقه به من نگاه می کردند تا این که شش سال قبل محمود به خواستگاری ام آمد این بار نیز پدرم بدون آن که نظرم را بپرسد مرا پای سفره عقد نشاند در حالی که هیچ شناختی از او نداشتم. مدت کوتاهی بعد از برگزاری مراسم ...
بسیاری باورشان نمی شد که دادستان از راه روسری فروشی زندگی را می گذراند!
قمع کرده بودند، ولی بعد که به تدریج مرا شناختند، رابطه ها بهتر شد و دوستان زیادی پیدا کردم. قبل از شهادت پدرتان هم این برخوردها را می دیدید؟ واکنش شما چه بود؟ در باره این برخوردها با پدرتان حرف هم می زدید؟ قبل از شهادت پدرم، من هنوز سن زیادی نداشتم و چندان وارد محیط اجتماعی نشده بودم و بیشتر در جمع های فامیلی یا دوستان خانوادگی بودم. بعدها که وارد اجتماع شدم، اغلب افراد شناخت درستی از ...
رحیم پورازغدی بدون تحریف
از ما؟ همه جا تقصیر ما بوده؟ امام گفت می ترسم روزی برسد که بگویند همه این مسائل منشأ آن افراط گری های ما بوده. ما تقصیر داشتیم که آمریکا و غرب با ما درافتادند و می گویند تقصیر ما بود. یکی از اعضای گروه های سیاسی چندوقت پیش گفت مرا می خواستند در لیست شورای شهر تهران بگذارند گفتند دو میلیارد بده تا اسم تو را در لیست بگذاریم. ما در دهه 60 این حرف ها را داشتیم؟ دو میلیارد پول بدهد که ...
گفتگو با دکتر میرزایی اولین و تنها پزشک متخصص اورولوژی بومی ایلام
لزومی است به شهرهای دیگر برای تحصیل بروم و سال 55 بود که نتایج کنکور اعلام شد و من در رشته پزشکی قبول شدم اما پدرم ناراحت شد . - اصولاً یک بچه درس خوان بودید یا بازیگوش؟ اصلاً بازیگوش نبودم بلکه یک آدم جدی و سر به زیر بودم و وظایفی که در دوران تحصیل به من داده می شد را به نحو احسن انجام می دادم. از لحاظ درسی و آموزشی هم تا قبل از دوران دبیرستان در حد متوسط بودم و در دوران ...
طلاق دختر قالیباف از شوهرش
بدتری می داشت چون دیده بودم مخالفت دو خواهر بزرگ ترم برای ازدواج با مردانی که پدرم معرفی کرده بود، باعث شده بود چه بلایی بر سر آن ها بیاید. از یک طرف می ترسیدم و از طرفی می دانستم سرنوشت خوبی در انتظارم نیست. باید کاری می کردم و از مادرم خواستم تا با پدرم حرف بزند و با نا امیدی این کار را انجام دادم. فردای روزی که از مادرم خواستم مخالفت من با این ازدواج را به پدرم بگوید، او به سراغم ...
کار شرم آور فرشته با 23 سال سن در اتاق مدیر شرکت !
روز باوجدان خودم درگیر بودم چرا که دل بریدن از همسری مهربان و دلسوز و پسری شیرین زبان خیلی برایم سخت بود. با این وجود 500 میلیون تومان مهریه همسرم را پرداختم و او را طلاق دادم با اینکار همه ی از من رویگردان شدند پدرم نیز مرا از کارخانه بیرون کرد. حالا فرشته می گوید تو دیگر چیزی نداری که بخواهم با تو ازدواج کنم نمی دانم چگونه درگیر هوس های شیطانی شدم... ...
عصیانگری های یک ذهن شورانگیز
قطعه ی حصار نشان داد که از همان ابتدا تا چه اندازه دغدغه های سیاسی و اجتماعی داشته است. حصار را می توان در ادامه ی همان نگاهی دانست که در سوران دشت امید وجود داشت. خالقِ این اثر آن را برای همسر آن زمان دربندش نوشت و به زندانیان سیاسی رژیم شاه هدیه کرد. خودش می گوید در ساخت این قطعه از خاطرات دوران کودکی اش از آیین های مذهبی الهام گرفته است. او برای قطعه ی حصار از مراسم زنجیرزنی روز عاشورا الهام ...
بیوگرافی و عکس های سمانه پاکدل و هادی کاظمی
: همه چیز درباره باباشاه قهوه تلخ خاطری هادی کاظمی از دوران نوجوانی و کارگری اش وقتی 14 سالم بود در خیابان پامنار پادو چرخکار بودم. یک نفر پاکستانی آنجا کار می کرد و هی به من زور می گفت مرتبا می گفت زود باش، عجله کن تنبل. یک روز عصبانی شدم و گفتم برو بابا افغانی. شاکی شد و تا توانست من را کتک زد. هادی کاظمی هادی کاظمی می گوید: بهترین انسان برای من پدرم است ...
حقایق ناگفته سومین وزیر بهداری بعد از انقلاب از انفجار مشکوک دفتر نخست وزیری
بارها به بهانه های مختلف این بیت از ملک الشعرای بهار را زمزمه می کند: اقوام روزگار به اخلاق زنده اند، قومی که گشت فاقد اخلاق، مردنی ست ... به بهانه روز پزشک و آغاز هفته دولت به دیدارش رفتیم. در ادامه با دکتر هادی منافی - سومین وزیر بهداری بعد از انقلاب را می خوانید: - ابتدا خودتان را معرفی کنید؟ من هادی منافی، متولد 24 اسفند ماه 1320 هستم. تحصیلات ابتدایی و ...
خواستگار بیچاره فرناز را تا مکان خجالت آوری که رفت تعقیب کرد !
.... مدت ها از این ماجرا گذشت تا این که حدود یک سال قبل هنگامی که در یکی از شبکه های اجتماعی تلفن همراه مشغول جست و جو بودم به طور کاملا اتفاقی با دختر جوانی آشنا شدم و پیامکی برایش ارسال کردم. ابتدا به خاطر سرگرمی با او چت می کردم اما روزی با دیدن یکی از عکس هایش، گویی قلبم لرزید به طوری که احساس کردم می توانم با او خوشبخت شوم. این بود که از او خواستم حضوری با یکدیگر ملاقات کنیم. در همان دیدار ...
شهیدی که رعشه به تن منافقین انداخت/امام برکناری شهید لاجوردی را فاجعه می دانست +عکس وفیلم
تخم و ترکه های ما نیستند. ما این قدر آدم های نپخته که این جوری به کسی اتهام بزند، نداریم. اگر حقیقت را بگوید، چه بهتر و این شهامت است، ولی اینکه ندیده و نشناخته حرف بزند و بدون اینکه کسی را بشناسد، به خود تو بگوید لاجوردی مرا شکنجه کرده، چنین آدمی نداریم. این خاطره هیچ یادم نمی رود. در محوطه اوین بود. **چرا لاجوردی عزل شد اداره دادستانی انقلاب تهران در زمانی که گروهک ها ...
تازه داماد بعد از ازدواج فهمید همسرش مطلقه و چند سال از او بزرگتر است !
با خانواده ام در میان گذاشتم آن ها به شدت مخالفت کردند اما من که عاشق سمیه شده بودم، حرف های آن ها را نمی شنیدم. شناسنامه ام را برداشتم و سوار بر اتوبوس به اراک رفتم و بدون هیچ گونه تحقیقی و تنها بر پایه اعتمادی که از سر احساسات در فضای مجازی شکل گرفته بود از سمیه خواستگاری کردم. چند روز در یک مسافرخانه اقامت کردم تا این که مراسم خواستگاری و عقدکنان بدون برگزاری هیچ گونه تشریفاتی انجام شد. سمیه ...
زن صیغه ای با بی شرمی از زن شوهردار درخواست خجالت آوری کرد !
بعد فهمیدم که پدر و مادر امیر او را به خاطر همین ارتباطات خیابانی از خودشان طرد کرده اند. پدرم به شدت با این ازدواج مخالفت کرد اما من که رابطه نزدیکی با امیر داشتم و نمی توانستم او را فراموش کنم. اما متأسفانه اختلافات ما از همان سال اول آغاز زندگی مشترک مان شروع شد، چراکه امیر برخی از شب ها را به منزل نمی آمد و اعتراض های مرا هم با توهین و فحاشی پاسخ می داد. اختلافات اساسی ما بعد از به دنیا آمدن ...
ناگفته های مرزبان آزاد شده ناجا از روزهای اسارتش/ در 15 ماه با خواندن قرآن آرامش گرفتم
بدنم گرم بود و چندان درد هم نداشتم یا متوجه نمی شدم. موقعی که از ماشین مرا پیاده کردند تازه فهمیدم که چه وضعیتی دارم. اولش مسیر زیادی مرا پیاده بردند تا به ماشین هایشان برسند و بعد هم ساعت ها در راه بودیم. در این مدت من خونریزی داشتم و کسی اصلا توجهی نمی کرد. در روزهای اسارت شما، پدر، مادر، مادربزرگ و برادرتان بسیار ناراحت بودند و حتی چندین بار اخبار متفاوتی درباره شما منتشر شد. مثلا یک بار معاون ...
فصل پنجم زندگی بیماران با نسخه عشق و امید پزشک مهربان
.... چقدر این صمیمیت در زندگی شخصیتان تاثیر داشته است؟ جیم:بازتاب در زندگی شخصی ام که به عینه لحظه به لحظه بازتابش را می بینم. خیلی موارد هم به خاطراین نزدیکی بیش از حد به بیماران از من انتقاد شده خیلی وقت ها هم خودم واقعا از نظر روحی اذیت شدم ولی گریزی ندارم ، من خودنمی روم دگری می برد مرا چرا اینقدر رابطه صمیمی با بیمارانتان دارید؟ جیم: ...
عمل های زیبایی ساناز راز قتل فجیعش را فاش کرد!+ جزییات
ماجرای مزاحمت ها و انگیزه طلاق خواهرش پرده برداشت. این دختر جوان به ماموران گفت: خواهرم به خاطر عمل های زیبایی به مطب دکتری رفت و آمد داشت که پس از مدتی پزشک جوان برای ازدواج با خواهرم شروع به مزاحمت برای وی و خانواده اش کرد و همین باعث شد تا ساناز به فکر جدایی از شوهرش افتاد. وی افزود: ابتدا ارتباط آن ها تلفنی بود و گاهی با هم بیرون می رفتند. اما دکتر جوان با تماس هایش دردسرساز ...