سایر منابع:
سایر خبرها
به پسری بدنام پول دادم تا با عروسم رابطه برقرار کند
شدم که خودش است. فکر نمی کردم امام رضا(ع) این قدر زود حاجتم را بدهد. دردهایم را فراموش کرده بودم و فقط گریه می کردم. با همه بدی که به او کرده بودم او همچنان با من مهربان بود. اگر هیچ کس هم نمی دانست اما حداقل من می دانستم که به خاطر خودخواهی خودم چطور او را آواره کرده ام. بهناز گفت: بعد از جدایی و اتفاقی که افتاد مجبور شدیم آن محله را ترک کنیم. روزهای سختی را پشت سر گذاشتم اما بعد از ...
زندگی زنی که به همه حتی به خودش خیانت می کرد
خوبی بود ولی از نگاه من که دختری ماجراجو بودم بسیار ساکت و آرام جلوه می کرد به همین دلیل نمی توانستم علاقه ای به او داشته باشم. این بود که زندگی مشترک ما فقط 11 ماه طول کشید و من از او طلاق گرفتم. هیچ کس از اطرافیانم این ماجرا را باور نمی کرد و من در پاسخ آن ها فقط می گفتم علاقه ای به همسرم نداشتم. از آن روز به بعد به دختری لجباز و خودسر تبدیل شدم تا جایی که دیگر خانواده ام نیز دست از حمایت ...
روایت یک پزشک از ناگفته های فتح المبین
تحمیلی آغاز شد. پس ورود به جبهه ها درک درستی از جنگ نداشتیم و برایمان روشن نبود که حزب بعث به دنبال چیست؟ تصور می کردم پس هفت الی هشت ماه جنگ به پایان برسد اما توفیق حضور هست ساله در جنگ نصیبم شد. در ابتدا به عنوان نیروی رزمی وارد میدان های جنگ شدم اما پس از آنکه شهید حسین خرازی مطلع شد که بنده پزشک هستم دستور داد که به عنوان پزشک فعالیت داشته باشم و به مداوای مجروحین بپردازم اما بنا بر ...
گزارش مصور یک همکار از مراسم تشییع شهدای اهواز
.... من در شهر دیگری بودم و بعد از ساعتی، وقوع حادثه جنایتبار گروهک تروریستی "الاحوازیه" را شنیدم. دست پلید این گروهک به سرگردگی آمریکای جهانخوار و رژیم منحوس آل سعودی در اولین روز از هفته دفاع مقدس آغشته به خون مردم غیور و ولایتمدار شهر اهواز شد. مردمی که امام راحل درباره شان فرموده بود: "خوزستانی ها دین خود را به اسلام ادا کردند." در آن لحظات آشکارا دست و پایم شروع به ...
بسته ویژه خبری تابناک ایلام: از نقد عمیق تاوان دارد نه درآمد تا ایستگاه سوم تغییرات در ایوان
که توانایی حفظ دیالوگ ندارد نمی توان از او انتظار خلاقیت داشت، حالا همین افراد خودشان را با "نوید محمدزاده" و "علی شادمان" مقایسه می کردند و می گفتند اگر ما هم مثل آن ها شانس و پول داشتیم فلان می کردیم و من خنده ام میگرفت و گریه می شدم! *کلا وضعیت شبکه ایلام را چطور می بینید؟ روزی سرما خورده بودم و پیش یک پزشک رفتم، مرا شناخت و با حالت تمسخر گفت من اگر بخواهم سریال ببینم شبکه ...
سرنوشت هولناک پیرمردی که با کلاغ ها حرف می زد / آرمین در کلبه چه دید؟
زبون دیگه ای بود که من نمی شناختم. به گزارش رکنا، آرمین در ادامه گفت: کلاغ ها شروع کردن به سر و صدا کردن و دونه، دونه به هوا پریدن و در عرض چند ثانیه، دیگه حتی یک کلاغ هم اونجا نبود. از اینکه کلاغ ها حرف پیرمرد رو می فهمیدن، تعجب کرده بودم. بعد از اینکه کلاغ ها از ما دور شدن، پیرمرد آروم اومد سمت من و بی مقدمه از من پرسید: شغلت چیه؟ کمی از سوالی که پرسیده بود جا خوردم. با خودم فکر کردم ...
قتل دختر معلول به خاطر لپ تاپ
کنم که دخترم سراغم آمد و گفت بابا برایم لپ تاپ بخر. گفتم پول هزینه درمانت را ندارم، حالا چطور برایت لپ تاپ بخرم؟ دخترم از دستم ناراحت شد و گریه کرد. من خیلی عصبانی بودم و نمی توانستم این وضع را تحمل کنم. کنترلم را از دست دادم. رفتم سمت میز و جعبه دستمال کاغذی را برداشتم و سمت دختر معلولم پرت کردم. بعد ملحفه را از اتاق برداشتم و سمت دخترم که در حال گریه کردن بود رفتم و در اوج عصبانیت ملحفه را دور ...
برخی ملود ی های اصلا در خور اهل بیت (ع) ما نیست/ با تقلید از خوانندگان غربی خودمان را بی حرمت می کنیم
اینها همه درس های عاشوراست درسهایی که باید منتقل شود درسهایی که با سوز و گداز نوای مداحان و سخنرانان مجالس برایمان باید بیشتر تکرار شود. در این راستا با محمدرضا گلچین متولد 1336 در کرمان همراه شدیم وی از هفت سالگی مداحی می کند. چگونه وارد حرفه مداحی شدید؟ در کودکی 30 جزء قرآن را خوانده بودم و سه جزء آن را با نصف دیوان حافظ حفظ کردم بودم ،در هفت سالگی در ماه محرم در ...
حسرت ها و دلخوری های مرحوم عزت الله انتظامی در بازیگری
مجدالدوله که دانشجویی تنبل اما از خانواده بسیار پولدار بود از روی دفترهای خودم رونویسی می کردم دستمزد می گرفتم، اما هیچ وقت تجربه تماشای نخستین فیلم را فراموش نمی کنم، مات شده بودم . پدر و مادرم به شدت مخالف تئاتر و اصولا هنر بودند. یادم هست حتی بعدها که با انجام کارهای تابستانی پولی به دستم رسیده بود روزی سنتوری خریدم و به خانه بردم. پدرم که صدای سنتور را شنید قیامتی برپا شد و عشق موسیقی تا ...
رج به رج تا ملاقات خوشبختی
کجا به ذهنتان رسید؟ من الان دقیقاً هشت سال است که این کار را انجام می دهم. وقتی پدرم فوت شد ارثیه ای به من رسید که قرار بود آن را صرف کار خیر کنم. در روزهایی که تازه به این حوالی اسباب کشی کرده بودم متوجه شدم خانم های زیادی هستند که به خاطر فقر مالی تن به کارهای نادرستی می دهند. یک روز دنبال یکی از خانم ها راه افتادم و با هزار ترفند او را راضی کردم بگوید مشکلش چیست. من را برد به یک اتاق 9 ...
دختری که در حادثه اهواز دستش نلرزید/ عکاسی، رسالتم بود و آن را رها نکردم
یک نمای دور تصویر خودم را ثبت کنم به همین خاطر از مکان رژه دور شدم، به سمت گروه موسیقی رفتم و دیگر نزدیک جایگاه نبودم. حوالی ساعت 9 صبح بود و همه چیز در حین رژه عادی بود، افراد نیروی انتظامی و سپاه همه جا بودند که یکباره صدای تیراندازی آمد. با شنیدن صدای تیراندازی به ما می گفتند روی زمین بخوابید و سرتان را پایین بیاورید، من هم روی زمین خوابیدم درحالی که عکاسی را رها نکرده و از صحنه هایی که جلوی ...
رافت: برومند تا تریبون می بیند خودش را گم می کند
بار مارا جاهای مختلف دعوت کردند و روبوسی کردیم و حتی خودم پیشقدم می شدم برای این کار ولی وقتی دست می دادیم و می رفتیم فردایش تا یک تریبون می دیدند می گفتند پایان رافت فحش داده است. خب باید یک جوری حرکت شان را توجیه کنند و اگر این را نگویند چه می توانند بگویند؟ مهاجم سابق پرسپولیس در خصوص اینکه چرا کاملا توضیح نمی دهد در آن لحظات چه اتفاقی افتاد که این درگیری شکل گرفت گفت: گفتم که من ...
عجایب 7گانه کتاب در ایران
تمامی آثارش در موسسه ما ترجمه و چاپ شده مدتی نرسیدیم که جلد نخست از آثار او را که پرفروش ترین کتابش نیز بود، به بازار وارد کنیم اما به گوش مان می رسید که کتابی که چاپش تمام شده در بازار در حال ویزیت شدن در کتابفروشی ها و فروخته شدن به مردم است. به دنبال کتاب رفتم. جالب بود. در حالی که من 20 چاپ از کتاب را فروخته بودم، چاپ یازدهمش را به صورت زیراکس و غیرقانونی و با قیمتی کمتر از قیمتی که پشت جلد کتاب ...
موسیقی بعد از انقلاب تبدیل به شغل شد / آکادمیک کردنِ مداحی یعنی تخریب آن
. منظورشان هم ردیف موسیقی دستگاهی ایران بود. روزی خودم رفتم پیش آقای فرهت. با لباس ساده ای رفته بودم که خیلی بد به من نگاه می کردند. به آقای فرهت گفتم: شما گفته اید که موسیقی ایرانی شش یا هفت ساعت است، شما یک ساعت موسیقی ایرانی اجرا کن و من هم پنجاه ساعت اجرا می کنم. به من گفت: شوخی می کنید. گفتم: شما وقتی در تلویزیون به فرهنگی چندهزار ساله توهین می کنید، من حق دارم که بیایم اینجا و از این ...
مظاهری: شوک ارزی قابل پیشگیری بود/ همه گفتند چرا گوش نکردید؟
بانک مرکزی و بانک ها تا حد ممکن خودداری کند. جلوی پرداخت سود موهومی، سودی که بانک ها به دست نیاوردند ولی برای حفظ سپرده ها به سپرده گذاران پرداخت می شود، گرفته شود و می توان این کار را کرد. همین امروز بانک مرکزی اگر منع دولت نباشد می تواند جلوی این را بگیرد البته راه حل دارد و من الان وارد راه حل ها نمی شوم. *باعث نمی شود مردم پول ها را از بانک ها بیرون بیاورند؟ مظاهری: خیر. راه ...
اعتراف تلخ پدر به قتل دختر 12 ساله
...> وی درخصوص جزئیات جنایت گفت: روز حادثه همسرم برای ثبت نام دخترم به مدرسه رفته بود. دخترم در خانه تنها بود و من شب قبل در محل کارم شیفت بودم. اصلا نخوابیده بودم و به شدت خسته بودم. وقتی به خانه رسیدم ساعت حدودا 8صبح بود. زنگ زدم و دخترم در را باز کرد. وقتی وارد خانه شدم می خواستم بخوابم و استراحت کنم، دخترم سراغم آمد و گفت لپ تاپ می خواهد. به او گفتم پول ندارم اما اصلا حرفم را قبول نمی ...
دختر بودیم، اما می خواستیم فوتبال بازی کنیم/ آدم فضایی نبودیم
نبودیم که به لیگ دسته یک سقوط کنیم، اما به دلیل آن انحلال با عنوان نایب قهرمانی به لیگ یک سقوط کردیم و تنها دو هفته زمان داشتیم تا در لیگ شرکت کنیم؛ بنابراین با 14 بازیکن بومی قهرمان لیگ شدیم. از حس و حال خودتان و تیم در روز انحلال بگویید آن روز برای خودم ناراحت نبودم بلکه برای زحمت وتلاش بازیکنان ناراحت شدم، چون من به چیز هایی که می خواستم رسیده بودم. در یک خانواده ورزشی ...
درمان بیماریهای روانی بدون توجه به ابعاد اجتماعی ناقص است
.... ممکن است به ذهن خیلی افراد این گونه برسد اگر یک نفر بیماری نداشته باشد آدم سالمی است ولی سلامت جسم به تنهایی ملاک سلامت فرد نیست از جمله مقتضیات سلامت این است که فرد در رفاه کامل جسمی، روانی و اجتماعی به سر ببرد.یکی از ابعاد مختلف سلامت جسم، بیولوژی بدن است یعنی فرد از نظر بیولوژی در وضعیت طبیعی باشد و واسطه های شیمیایی مغز که باعث اضطراب و افسردگی می شوند در حد معمول ترشح شوند. ژنتیک نیز جزئی ...
فکر می کردیم امریه، حکم امام است؛ از قطار پیاده مان می کردند
.... یعنی کارت های یک مهره، دو مهره، سه مهره و چهار مهره وجود داشت که بنا به حساسیت و مسئولیت افراد به آنها داده می شد. کسی که کارت چهار مهره داشت می توانست همه دژبانیها را رد کند. برای اینکه بشود وارد اتاق جنگ شد، باید کارت چهار مهره می داشتید. ما به واسطه حاج علی فضلی از آن کارت ها داشتیم! آقای علی فدوی که الآن فرمانده نیروی دریایی سپاه هستند در آن زمان مسئول اطلاعات قرارگاه مقدم بودند و من ...
مردم از انگ دیوانگی می ترسند
باشد در نهایت چند یا هفته بستری می شود و هزینه بستری و درمان او به مراتب ناچیزتر از جراحی عمل قلب یا پیوند کلیه است. به عنوان مثال بنده خودم هفته گذشته درد قفسه سینه داشتم و رفتم بیمارستان خصوصی و معاینه شدم و برای نوار قلب و اکو و... نزدیک به یک میلیون و 300 هزار تومان پول دادم و بعد از 2 ساعت از بیمارستان بیرون آمدم. به نظر شما این هزینه قابل مقایسه با هزینه روانپزشکی است؟ ** مشکل عمده ...
خلق خاطرات خوشایند از مسجد برای کودکان
تا شما را ببرم در نمازجماعت مسجد محل شرکت کنید آن روز وقتی با همکلاسی هایم وارد مسجد شدیم و چادرهای سفید بر سر کردیم و نمازجماعت را در آن مسجد تازه ساز زیبا خواندیم برایم یک خاطره لذت بخش بود همیشه دلم می خواست به جای نمازخانه مدرسه دوباره ما را به مسجد نزدیک مدرسه ببرند و آن جا نماز بخوانیم ولی آن اتفاق خوشایند فقط یک بار افتاد و دیگر تکرار نشد من آرزو داشتم روزی خودم معلم شوم و این خاطره ...
اینجا کارت قرمز صادر می شود
خیابان ببینید بعضی از ماها هیچ گونه علائم ظاهری که نشان دهنده اسکیزوفرنیا باشد، نداریم و در بسیاری مواقع هم افراد توانمندی هستیم ولی هیچ جا به بیماران کارت قرمزی کار نمی دهند. مریضی که اینجا 40 روز بستری و بعد ترخیص می شود پول ندارد دارو بخرد. کار نیست کجا باید کار کنم؟ نه بهزیستی حمایتم می کند نه خیریه ها به بیماران روانی توجهی دارند. مادر محمد ادامه حرف های پسرش را می گیرد و می گوید ...
کارگر ساختمانی برای طلب دستمزدش با چاقو مدیر عامل شرکت را به قتل رساند
به این جرم زده است و تقاضای مجازات شایسته برای متهم را خواستارم. قاضی رمضانی در ادامه اعلام کرد: یکی از اولیای دم که مادر مقتول است به دلیل کسالت در دادگاه حاضر نشده است. پدر مقتول هم برای طرح شکایت خود در جایگاه ایستاد و این ماجرا را توضیح داد که در خانه بودم که دامادم چاقو خوردن پسرم را به من اطلاع داد و من هم سریع به بیمارستان ولی عصر(عج) رفتم که آن جا متوجه شدم پسرم را به ...
کتابی که امام رضا(ع) به سازگار هدیه داد/ مداحی عشق است
حرف هایی برای مداحان و جوانانی که به این عرصه وارد شده اند دارد که در ادامه گفت وگوی ایکنا با وی می خوانید: * شما مداحی و شاعری اهل بیت(ع) را چه زمانی شروع کردید و چگونه به این عرصه وارد شدید و یک مداح چگونه می تواند فرد بزرگی باشد؟ در دوران نوجوانی که پدرم مرا مدام با خود به مسجد می برد، به مداحی علاقه مند شدم. در یکی از شب هایی که با او به مسجد رفته بودم، پسری هم سن و سال ...
شکفتن در مه
، درکنار رادمهر کشانی، مجری، بازیگر و فرزند هنرمندش، بی مقدمه ما را به سال های 46 و 47 پرتاب می کند و صدای پر اعتماد به نفس و پخته اش با طمانینه ای آموزگارانه در بلندگوها شکوفه می زند: عباس رادی، برادر آقای اکبر رادی هم دانشگاهی ما بود و سینما می خواند. این خوانش هنری، موجبات رفت و آمدهای دوستانه را بیش از پیش فراهم می کند. کشانی ادامه می دهد: در این آمد و شدها، من با آقای اکبر رادی هم آشنا شدم، تا ...
31 سال زندگی با قرص/حرف های غیرواقعی اذیتم می کند
دشمن درآوریم. *نخستین مجروحیت در عملیات نصر 3 میرمحمدی می افزاید: برای نخستین بار در عملیات نصر3 مجروح شدم و با اصابت خمپاره، به بالای گوش و کتف سمت چپ ترکش خورد، به بیمارستان منتقل شدم؛ چهار تا پنج روز در بیمارستان بستری شدم و کمی که حالم بهبود یافت، به مرخصی رفتم.. وی ادامه می دهد: پس از اینکه به منزل آمدم به مدت یک هفته در یکی از بیمارستان های کرج بستری بودم و ...
وقتی شخصیت لیلا در سریال پدر واقعی می شود/ نمایش شخصیت شهید طاهرنیا در فیلم چ
. در ادامه بخش دوم گفت وگوی خبرنگار دفاع پرس با زهرا هاشمی همسر شهید قاسم طاهرنیا را می خوانید: دفاع پرس: چگونه خبر شهادت را دریافت کردید؟ رادیو شهادت وی را اعلام کرده بود. همه همسایه ها می دانستند؛ اما به ما نمی گفتند. من پس از خداحافظی با قاسم رادیو را قطع کرده بودم و به هیچ کس اجازه نمی دادم آن را روشن کند. ماه آخر بارداری خود را سپری می کردم. روز های سختی بود. تا این که یک ...
راز جسد دختر 12 ساله در خانه خالی چه بود؟!
ای که گوشه پذیرایی بود او را خفه کردم. 20 دقیقه ای این ماجرا طول کشیده بود، بعد از مرگ سارا تازه متوجه شدم چکار کرده ام. ترسیده بودم، فوراً از خانه خارج شدم و به سراغ همسایه ها رفتم و به دروغ به آن ها گفتم کلید ندارم و دخترم در را باز نمی کند. با این کار می خواستم صحنه سازی کنم و مسیر تحقیقات را تغییر دهم. با اعتراف مرد جوان به قتل دختر 12 ساله اش، بازپرس شعبه دهم دادسرای امور جنایی تهران دستور بازداشت موقت او را صادر کرد و متهم در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت قرار داده شد. ...
خالق ممد نبودی از نوحه ماندگارش چه گفت؟
تقسیم گروه ها برای گشت ها و نگهبانی ها را انجام می دادم. مدتی هم در قسمت عملیات سپاه خرمشهر بودم. این کار ها را ادامه می دادم تا جنگ شد. البته قبل از اینکه جنگ شود، شهید جهان آرا طبق نامه ای من را به دادسرای انقلاب برای کار معرفی کرد. من هم رفتیم، اما آن کسی که باید کارم را انجام می داد آن روز به محل کارش نرفته بود که از همان جا به خانه رفتم. شبکه آبادان داشت فیلمی پخش می کرد. فیلم طولانی، هنری و ...
شلیک، شات، شهید!
حادثه برایم به هزاران حسرت ابدی بدل شدند. من از زمانی که عکاس خبری شدم تا کنون پیش خودم مرگ را به جان خریده ام و همیشه در محافل گفته ام که جانم را بگیرید اما دوربینم را نه!" مرتضی جابریان دیگر عکاس روز حادثه، از آن روز می گوید: "صبح روز حادثه در خانه کاری برایم پیش آمده بود و تقریبا از رسیدن به مراسم رژه و پوشش خبری آن ناامید شده بودم که با یکی از همکاران تماس گرفتم و پرسیدم مراسم شروع ...