شبی که ابو امیر زیر ماشین خوابید! +عکس
سایر منابع:
سایر خبرها
بی خانمانی با طعم سرما
داشته باشم. آن زمان من سمت مناطق پایین شهر نمی رفتم، مگر درحالی که سوار اتوبوس بودم. به همین دلیل ون های گشت را نمی دیدم و از وجود این گرمخانه ها خبر نداشتم. سپیده در ادامه بیان می کند: در مددسرای چیتگر زیاد به ترک معتادان کمک نمی کنند. زهرا سخن او را قطع می کند و می گوید: من یک بار به یکی از بچه های آنجا گفتم بیا باهم برویم و مواد مصرف کنیم، اما یک خانم که آنجا بود نگذاشت او بیاید ...
باهنر: اینکه در مجلس جایم خالی است را خیلی ها می گویند
، مادرش باز عضو هیات علمی دانشگاه آزاد است که ایشان هم قبل از اینکه من با او ازدواج کنم عضو هیات علمی آنجا بود، بنابراین اکنون 6 فرزند و 7 نوه فعلاً دارم و با بچه ها شوخی کردم و به آن 5 فرزندم گفتم شما 5 نفر هستید و 5 تا هم از شما نوهمی خواهم و این فرزندَ ششم، چون ششمی است به او گفتم تو باید 6 نوه داشته باشید. اتهام تیزهوشی به من نمی آید و آن را رد می کنم/ نباید اینقدر به پست خود بچسبیم که ...
وقتی چاره ای جز قرار دادن تن مقابل تانک نیست!
را برداشت، رو به حسین کرد و گفت: بیا داداش... از این ضبط صوت خوشت می اومد؟ بیا بگیرش. نگو نه. خودم دیدم خوشت اومده بود. دست مرا گرفت و دو بلندگوی استریویی کوچک ضبط را میان دست هایم گذاشت و گفت: بیا داداش جون، اینم مال تو ... ضبطش مال اون، بلندگوش مال تو. تو ضبط داری. اینم می دم هر وقت باهاش نوارای آهنگران رو گوش کردی، یاد منم باشی. اون وقت برام فاتحه بخونی. گریه ام گرفته بود. چرا این ...
شهدای مدافع حرم 23 دی ماه چه کسانی بودند؟
سال ها همراهش بود. ماه مبارک رمضان سال 1393 خیلی ناراحت بود. شب ها مداحی گوش می کرد و در حال و هوای خودش آرام و بیقرار اشک می ریخت. می گفت برای اعزامم به عراق و سوریه موافقت نمی کنند. اما نهایتاً موافقت مدیرانش را گرفت و رفت. دی ماه سال 1394 ساعت 5 بعد از ظهر برای آخرین بار اعزام شد سوریه. سه روز بعد از اعزام در منطقه خان طومان حلب با سه تیر مستقیم قناسه النصره به شهادت رسید. شهید علی ...
کنسولگری ایران گفت بی خود می کنید هیئت دارید!
زود نیست؟ *: برای من نبود و این به فضای خانوادگی ام برمی گشت. من یواشکی کتاب های پدرم را در زمان هایی که بچه ها برای زنگ تفریح به حیاط می رفتند؛ در کلاس و زیر نیمکت، می خواندم. یکی از کتاب هایی که در همان سالها خواندم، دلاور زند بود و به قدری شیفته لطفعلی خان زند شده بودم که به خاطر کشته شدنش، ساعت ها اشک ریختم! **: در بین شاعران امروزی انتخابتان کیست؟ *: اگر بگویم ...
روایت مدیر کل بحران استانداری کهگیلویه و بویراحمد از سفر به یکی از محروم ترین مناطق استان و شرح 30ساعت ...
... برق هم تا اون نزدیکی ها رفته و البته چندین روستای بزرگ مثل اشکفت شاه و خزیون و شهرک و ... در همین دولت برق دار شده اند اما عشایرش هنوز تحت پوشش خدمات عشایری نیستند. ساعت 4 عصر پنجشنبه از یاسوج حرکت کردیم البته کریم بنام از ریواس جنوب و علیپور تل زالی از گفتن نگین هم تشریف آوردند . حدود ساعت 9 شب رسیدیم به انتهای دنیا ... اونجا که صدای رودخانه شور همچون صدای خرسان و ...
40 سال 40 روز – سال 75
عطر تو رو کم میاره امشب همین ترانه هم نفس نفس دوست داره ببار ای ابرکم بر من ببار و تازه تر شو ببار و قطره قطره نم نمک آزاده تر شو... عاشقان عشق آباد فهیمه پناه آذر پاییز 75 بود؛ نمایش های زیادی در تئاترشهر و چند تالار نمایشی مرکز اجرا می شد. اما مقابل گیشه سالن اصلی تئاترشهر هر شب صف بلندی دیده می شد. تماشاگرانی که به عشق عشق آباد به ...
زندگی؛ شرط یا بازی؟!
. پس سرجمع دوتامون یه کلیه داریم. پس هر دو شرط رو باختیم و هیچ پولی هم نیازی نیست بدیم. خب، حالا می شه لطف کنی کتابمو بهم بدی؟ سویینی دست هایش را بالا بُرد تا دست غریبه به کتاب نرسد. با لحن مبارزه طلبانه ای گفت: فک کردی من اینقد خنگم؟! غریبه گفت: تا اونجا که می تونستم و برام اهمیت داشت به این موضوع علاقه نشون دادم. جناب، لطفا... کتابم! سویینی گفت: اگه هیچ کلینه داری ...
صدور حکم متهمان پرونده در مهلت قانونی
متهم می شدم که بنده سواد اقتصادی ندارم. به مرور زمان متوجه شدم که ورودی های شرکت با خروجی ها مطابقت ندارد لذا تصمیم به ترک شرکت گرفتم. قاضی صلواتی پرسید: زمانی که شما از شرکت خارج شدید چند سرمایه گذار در شرکت سرمایه گذاری کرده بودند؟ متهم پاسخ داد: حدود 40 نفر. قاضی صلواتی گفت: آیا آن زمان مشکلی در پرداخت سود وجود نداشت که متهم افزود: خیر هیچ مشکلی وجود نداشت و همه سرمایه گذاران سود های ...
صدور حکم متهمان پرونده در مهلت قانونی
متهم می شدم که بنده سواد اقتصادی ندارم. به مرور زمان متوجه شدم که ورودی های شرکت با خروجی ها مطابقت ندارد لذا تصمیم به ترک شرکت گرفتم. قاضی صلواتی پرسید: زمانی که شما از شرکت خارج شدید چند سرمایه گذار در شرکت سرمایه گذاری کرده بودند؟ متهم پاسخ داد: حدود 40 نفر. قاضی صلواتی گفت: آیا آن زمان مشکلی در پرداخت سود وجود نداشت که متهم افزود: خیر هیچ مشکلی وجود نداشت و همه سرمایه گذاران سود های ...
موفقیت خردسالان در نتیجه همراهی والدین است/ مسابقات دارالقرآن امام علی(ع) جایی برای کشف استعدادهاست
...> برای چی ؟ اون ها که بچه ندارند بچه بیارند. بچه را دوست داری؟ بله. ربطه ات با برادرت چطوریه؟ خوبه؛ دوستش دارم. چی یادش دادی؟ خودم که وقت نمی کنم ولی هر چی از تلویزیون بشنوه حفظ می کنه اگه وقت کنم یادش می دهم. چی در اتاقت داری؟ چند تا دایره المعارف علوم قرآنی، قلم قرآنی، کتاب های ترجمه، تخت، کمد و لب ...
شلمچه، پروازگاهِ غواصان و مَعْبرگاهِ تخریب چیان-3
آوری کنیم، اتوبوس ها برای انتقال آماده بودند. اگرچه ترکِ این منطقه سخت بود، اما ضمن خداحافظی با دیگر دوستان، پادگان را ترک و به طرفِ محلِ جدید حرکت کردیم. در بین راه به اصرار بچه ها! 30 بستنی گرفتم و بین اون ها تقسیم کردم. شهرهای اندیمشک و دزفول را پشت سر گذاشته و هنگام اذان ظهر به مَقَرِّ جدید وارد شدیم. هنوز چند دقیقه ای نگذشته بود که صدا زدند: برادران به خط شوند ، بلافاصله هم با تحویل اسلحه ی کلاش ...
صدور حکم متهمان پرونده در مهلت قانونی
متهم می شدم که بنده سواد اقتصادی ندارم. به مرور زمان متوجه شدم که ورودی های شرکت با خروجی ها مطابقت ندارد لذا تصمیم به ترک شرکت گرفتم. قاضی صلواتی پرسید: زمانی که شما از شرکت خارج شدید چند سرمایه گذار در شرکت سرمایه گذاری کرده بودند؟ متهم پاسخ داد: حدود 40 نفر. قاضی صلواتی گفت: آیا آن زمان مشکلی در پرداخت سود وجود نداشت که متهم افزود: خیر هیچ مشکلی وجود نداشت و همه سرمایه گذاران سود های ...