سایر منابع:
سایر خبرها
رزمی همان باشگاه ثبت نام کردم. چون دختری ساده و عشایری بودم مربی ام و ارشد باشگاه با نگاه تحقیرآمیزی نگاهم می کردند. مدام سرکوفتم می زدند و بااینکه خیلی قوی بودم، اما هر روز می گفتند تو به جایی نمی رسی. همه را تحمل کردم چون هدف داشتم و رزمی همان چیزی بود که می خواستم و دوستش داشتم. چندماهی را در آن باشگاه بودم، تااینکه مسابقات قهرمانی استان پیش آمد و من هم به همراه دیگر بچه های باشگاه به ...
به سال 1913، به نام زیر پل های پاریس را به یک اپرای فریبنده و بدون ابهام تبدیل کرد. در کمدی عاشقانه ی Sabrina ساخته ی Billy Wilder در سال 1954، آدری هپبورن (AudreyHepburn) به هامفری بوگارت (Humphrey Bogart) از جادوی قدم زدن روی پل های پاریس می گوید: تو نیمه گمشده ات را پیدا می کنی و هر روز با فنجان قهوه و روزنامه ات به آنجا می روی و به صدای رودخانه گوش می دهی. در ...
ها بود که شروع به مصرف مواد مخدر کردم. خانواده ات مخالفت نکردند؟ من عصبی هستم و حرفی بزنند شیشه های خانه را می شکنم. چرا زندان برای شما درس عبرت نمی شود؟ آزاد که می شوی می شود یادم تو را فراموش. زندان جای خوبی است؟ برای ما خوب است و خوش می گذرد. می دانی چه حکمی در انتظارت است؟ بله، اعدام. چه احساسی ...
به گزارش، نخستین قربانی حوادث رانندگی در ایران درویش خان بود. او از تاثیر گذارترین افراد بر هنر ایران بود. غلامحسین درویش خان در سال 1251 شمسی در تهران به دنیا آمد. پدرش حاجی بشیر (از اهالی زیدشت طالقان) کارمند پست و اندکی با موسیقی آشنا بود و سه تار می نواخت. غلامحسین در 11 سالگی به دسته ی موزیک مدرسه دارلفنون رفت. او در ابتدا به فراگیری طبل کوچک پرداخت و پس از مدتی به ...
آنچه که در ادامه آمده است ششمین شماره از پرونده زی مؤمنانه است. در این پرونده قرار است به سراغ کسانی برویم که در چهل سال گذشته نگذاشتند دامانشان به نجاست کاخ نشینی آلوده شود. این شماره به مصاحبه ای با دکتر احمد توکلی، نماینده سابق مجلس و وزیر کار و رفاه اجتماعی سال های 1360 اختصاص دارد ...
نرو به خاطر این است که یک نوجوان 16 ساله در خانه داریم. در جوابم گفت: متکفل همه بنده ها خداوند است هیچ وقت قائل به شخص نباش. گفتم: این را می دانم؛ اما من در زندگی به تو نیاز دارم، گفت نه بعد از مرگ همه انسان ها، باز هم خورشید طلوع می کند و همه به زندگی خود ادامه می دهند، همه چیز درست می شود، جز جای خالی من. اگر نروم غیرتم من را خفه می کند بارها به همسرم گفتم اگر بروی من با این بچه ها ...