سایر منابع:
سایر خبرها
مرثیه ای برای کودکانی که حتی اسم آموزش مجازی را هم نشنیده اند
به گزارش فرهیختگان آنلاین ، سیامک شادکام نوشت: سلام فاطمه بعید میدانم مرا یادت باشد اما من تو را خوب یادم هست. مرداد سال 87 بود با چندتا از بچه های دانشگاه سمنان آمدیم بیرجند و سربیشه. گمانم 4 سال بیشتر نداشتی. اما خب سن که عدد نیست. اینرا زنان شهری می گویند برای اینکه سنشان را پنهان کنند اما خب برای تو واقعا سن عدد نبود که اندازه خیلی از همان زنان شهری تجربه داشتی و بیشتر ...
یک گورکن: اگر مملکت را مثل قبرستان اداره می کردند اوضاع گل و بلبل بود
ریزد تابوتی که کفش یک برزنت قرمز است را برمی دارد و می برد کنار خیابان می گذارد و شروع می کند به درآوردن لباس های پلاستیکی اش. به سمت او می روم و سرصحبت را باز می کنم. از احوال این روزهایش می پرسم. می گوید: سنگ هم که از آسمان ببارد کار قبرستان تعطیلی ندارد. چندین سال است که در بهشت زهرای تهران به دفن اموات مشغول ام و حالا ویژه ترین شرایطی است که تجربه می کنیم. حالا همه چیز عوض شده ...
هم شغل مان در خطر است، هم جان مان
کار نکنیم مردم برای رفت و آمد با مشکل مواجه می شوند و اگر هم کار کنیم باید همه این مشکلات را به جان بخریم و با روزی 30تا 40 هزار تومن به خانه برویم. در این شرایط با شیوع بیماری خیلی از همکاران ما برای حفظ جان خودشان قید کار را زدند اما من همه روزهای عید با اتوبوس توی این خط کار کردم. بعضی روزها با 8 تا مسافر به پارک شهر می رفتم و با 5مسافر برمی گشتم. خب همان چند نفر هم اغلب رعایت نمی کردند. همین ...
هشت فراز از خروج به نیتِ هشت قهرمانش افشین هاشمی | کارگردان و بازیگر سینما
طور شد بدانید من به وقت شام را هم دوست داشتم؛ یک فیلمِ خوش ضرباهنگ و مهیج؛ همان پلانِ گردن زدن توسطِ داعشی اگر در فیلم مل گیبسون بود، الان همه به به و چه چه می کردند. خلاصه این که من خروج را دوست داشتم؛ در لحظاتی بغض کردم و به خوشمزگی هایش خندیدم و خب البته می دانم که نظرات متفاوت است.
کرونا، جنگ جهانی چهارم است/ جانباز شیمیایی: خدا کند تا نَفَس دارم، خدمتگزار باشم
یادگارهایش وسط این گفت وگو هم خودنمایی می کنند؛ نفس هایی که کم می آورند و سرفه هایی که گاه وبیگاه سرک می کشند بین جملات قهرمان داستان ما. از ماجرای شیمیایی شدن که می پرسم، آقای همیشه رزمنده می گوید: اتفاقی که باعث شد نتوانم به حضورم در جبهه ادامه دهم، همین لطف صدام بود که شامل حالم شد! برخلاف تصوری که وجود دارد، عراق از همان اوایل جنگ علیه ما از بمباران شیمیایی استفاده می کرد. به این صورت که ...
رازگشایی علیرضا فغانی از دلیل مهاجرت خود ، برادرش و اتهامات رنگی
؟ طبق معمول در چنین موقعیت های بحرانی مثل سیل و زلزله و حالا هم کرونا افرادی کمک می کنند. دم همه کسانی از قشر بازیگر، ورزشکار و همه اقشار که در این مواقع به هم نوعان خود کمک می کنند گرم. من الآن فیلم های آقای پوریا تابان را می بینم، استاد پرویز پرستویی، رسول خادم، کمیل قاسمی، کمپین اشکان خطیبی که به کمک نیاز دارد. خب این افراد هستند که الآن کمک می کنند و فکر می کنم مجموعه ای از چهره هایی که ...
سهراب انتظاری: انصاری فرد و رسول پناه در تلویزیون مناظره کنند
کار کنند. ما یک جوان را پرورش دادیم که باید هم خودش هم باشگاه از این شرایط سود ببرد. خب این یک نکته منفی برای باشگاه است. الان وقت بهره بردن از این بازیکن است و اگر خودش هم نمی خواست، باشگاه باید قراردادش را تمدید می کرد. ما روی این بازیکن سرمایه گذاری کرده ایم و اگر قرار به رفتنش شد یک پولی بدهد، اما متأسفانه این مدیران چیزهایی را نمی دانند که یک جوان 10، 15ساله فوتبالی هم می داند. مطمئناً دود این ...
روایت حسین آقا از رنج اعتیادی 50 ساله
نمی ره،فرد سالم هم طرف معتاد نمی ره، برای همین همیشه اطراف آدم معتاد فقط معتاد هست. بعد از اخراجم کار به جایی رسید که خانوداه سعی می کرد من رو از چشم همه مخفی نگه داره یا برای من تصمیم بگیره، مثلا به من که یه مرد جوون بودم می گفتن پاشو برو بیرون الان مهمون داریم یا برو حموم بو می دی، اینا جملاتی بود که با شنیدنش یک فرد سالم تحقیر می شه اما راستش اون زمان من فقط به فکر این بودم که چطوری به مواد ...
بعد از خط خوردن از تیم ملی آن هم در آستانه جام جهانی روسیه شرایط بدی داشتم
من ایستادند، چون بعد از خط خوردن از تیم ملی آن هم در آستانه جام جهانی روسیه شرایط بدی داشتم. همان بحث دلسردی و ناامیدی پیش آمده بود و خانواده ام و هواداران پرسپولیس دوباره به کمک من آمدند تا به شرایط عادی برگردم. از طرف دیگر اغلب بچه های تیم هم مصدوم بودند و بازیکن هم نداشتیم. با 12 یا نهایتاً 13 بازیکن مجبور بودیم در همه جام ها و آسیا بجنگیم ولی بچه ها همت کردند و خدا هم کمک کرد جلوی هواداران ...
خودرو هایی که می توانید با نصف قیمت بخرید
آنجا که ابدا خریدارانش را اذیت نمی کند، پیدا کردن مدل های کارکرده آن در بازار سخت است، ولی خب ارزش صبر کردن و گشتن را دارد. تندر پلاس که فرم ظاهری بهتری در مقایسه با نسخه معمولی تندر 90 دارد، در بخش کابین هم بهتر از قبل طراحی شده و کسالت کمتری حین مسافرت به سرنشینان منتقل می کند. این خودرو رانندگی ساده ای دارد، گنجایشش بالا و صندوق بارش بزرگ است و در هر 100 کیلومتر یکی از کمترین نرخ های مصرف را به مالک خود تحمیل می کند. تندر پلاس اتومات مدل 1397، قیمت حدود 185 میلیون تومان دارد. ...
خروج زبان حال زمانه خود است/ اعتراض های اندک را جدی بگیریم
حضور نیروهای امنیتی می شود که برای ساکت کردن حاج کاظم، از واکنش جهانی این اعتراض حرف می زنند. در خروج نیز راهی که مردها به سوی تهران پیش می گیرند، به حضور نیروهای امنیتی منجر می شود و باز همان حرفها زده می شود، البته این بار با ابزار جدید ارتباطی موبایل و آپلیکیشن اینستاگرام که به نقش شهروند خبرنگار موجودیت جدی و موثر می دهد و نشان می دهد که وجه بین المللی و حساسیت استراتژیکی که ایران در منطقه و در ...
دردهای بی پایان یک سوگ ابرازنشده
روان سرازیر کند. شما در مقام شنونده باید بتوانید اضطراب تان را کنترل کنید. حرف های فرد سوگوار را گوش کنید، سریع پاسخ ندهید، اجازه بدهید افکار و احساساتش را به زبان بیاورد، گاهی بخندد، گاهی گریه کند و فقط با انعکاس دادن یعنی گفتن خب ، می فهمم ، چقدر سخته و مثل این ها با او همراهی کنید. مراقب او باشید فرد داغدیده ممکن است از خودش غافل شود. سعی کنید در تماس های تان با او خواب، خورد و خوراک و ...
در اینستای ستاره های خارجی؛ عید پاک سلبریتی ها
. قشنگ معلومه قرنطینه فشار آورده ها! خب سوییشرت رو با شلوارک مامان دوز پوشیدی، کلاهشم گذاشتی، زیر آفتاب احساس گرما می کنی؟ کی مجبورت کرده آخه؟! حالا هرکی هم که با اسنپ چت، خرگوش نشده بود، توی عید پاک مسیحی ها خرگوش شد! الان وقت خوبیه برای بچه دار شدن اورلاندو بلوم؛ قشنگ باهمدیگه بزرگ میشن؛ فقط کار کیتی پری یکم سخت میشه! فکر کنم توی هند، هنوز مرد خشن جذاب ...
اسمم را می شنیدند، می گفتند تو همانی که فقط تیرک می زنی؟
.... *آرزوی فوتبالی ات چه چیزی است؟ البته فکر می کنم در این سال ها درآمد خوبی از تیم های لیگ یکی هم به دست آورده ای.. هر کسی خب دوست دارد در فوتبال پیشرفت کند. باشگاه مس کرمان باشگاه بسیار خوبی است که پرداخت های بسیار منظمی هم دارد و به نظرم حتی در میان تیم های لیگ برتری هم می تواند از این حیث بعد از برخی تیم ها ششم هفتم باشد. من دوست دارم در لیگ برتر بازی کنم ولی حالا که تمام ...
روایت حامد عنقا از سینمای سیاسی و امنیتی در 50 سال اخیر
همه چیز جامعه تحت تاثیر سیاست است. پس نگاه به تئاتر و سینمای سیاسی از همان روزها شروع می شود و جدی ترین فیلم آن زمان را مسعود کیمیایی با نام خط قرمز و با بازی خسرو شکیبایی، سعید راد و فریماه فرجامی می سازد که به نظرم هنوز هم یکی از بهترین فیلم های مسعود کیمیایی است ولی متاسفانه به خاطر مسئله حجاب خانم فرجامی دیده نشد. از سوی دیگر مرگ یزدگرد بهرام بیضایی هم به نوعی درباره یزدگردی که نماد پهلوی است ...
شهادت در دقیقه پنجاه و پنج
ها فکر کنید وسط میدون جنگید و دارید با دشمن می جنگید. همه تلاشتونو بذارید روی بازی. فرض کنید در خط مقدم جبهه هستید. با شجاعت و شهامت بجنگید. دست علی همراهتون. حمیدرضا سوت زد و وسط زمین را نگاه کرد. چه لذتی داشت بازی کردن و داوری و دویدن با تمام توان. درست مثل جنگیدن در خط مقدم جبهه بود. سوت ادامه بازی را زد. یک دقیقه بعد صدای غرش هواپیما به گوش رسید. اما بازی ادامه داشت ...
فاصله گذاری اجتماعی در حمل ونقل عمومی تهران؛ از حرف تا عمل سیدمحمدجواد آل داود
به ادامه سفر بپردازم. در وسط خیابان ولیعصر (عج) که ایستگاه اتوبوس بی آرتی است بسیاری از کارمندان را می بینم که دوان دوان و با عجله سوار اتوبوس می شوند تا در زمان تعیین شده بر سرکار حاضر شوند. وقتی که وارد ایستگاه مترو مهدیه شدم از همان ابتدا فاصله ورود شهروندان بر ورود تعیین شده و حتی در قسمت ورود به پله برقی و تهیه بلیط نیز فاصله مناسبی با برچسب های رنگی مشخص شده است. ...
سعادتمند:اجازه نمی دهم حتی یک آجر از باشگاه ببرند
را پرداخت کنیم.اتفاقا اگر کمی شرایط را جلو ببریم می توانیم کار را خوب پیش ببریم. روز گذشته صمیمانه با 4 بازیکن سابق استقلال نشستم و با آنها حرف زدم و حس مثبتی از آنها گرفتم، بعد از این اتفاق انگیزه ام 2 برابر شده است.اگر همه چیز گل و بلبل باشد هم چندان کار کردن لذتی ندارد. باشگاه استقلال 20 سال از سن من قدمت بیشتری دارد و من از صدا و سیما می خواهم شرایط در برنامه هایش به شکلی باشد که به باشگاه ...
ایست؛ ناقلان بی صدا در شهر جولان می دهند
. بعد هم به یکی از شاطرها می گوید بیا پشت دخل بایست و خودش می رود و با یک اسپری ضد عفونی کننده برمی گردد و نرده و توری کنار نانوایی را ضد عفونی می کند. می پرسم همیشه از این مشتری ها دارید؟ می گوید: الان نمی دانم چه شده، می گویند ازادشان کردند.تعدادشان انگار زیادتر شده ؛ هر بار می آیند و از ترس آنکه نکند بیمار باشند سریع ردشان می کنیم. شده از جیب مان پول نان شان را می دهیم تا آلوده نشویم ...
پای تفسیر یک معتاد؛ خاطره یک همراه جهادی بیمارستان
زنده است، کمی ترسیده بودم، چاقوی میوه خوریش را هم از جلوی چشمانش دور کردم، دو روز بعد نوبت شیفتم بود، تا وارد بیمارستان شدم دیدم در حیاط است و به سمت در خروج میآید، من را که با لباس روحانیت ندیده بود نشناخت، با اسم کوچک صدایش کردم که کجا میروی؟ گفت حاج آقا کبریت میخوام بخرم، سیگار دارم،ساعتی بعد در راهرو دیدمش، دوباره سرش را شسته بود، کمک خواست، گفتم برو تو اتاقت میام ببینم چی شده، باز هم ناله و ...
دیداری که سردار سلیمانی اجازه نداد ضبط شود
...: اینها خانواده های شهدا هستند، از خود ما هستند چرا این بی احترامی را کردید؟ گروه بازرسی سریع همه وسایلش را جمع کرد و از خانواده ها عذر خواهی کردند. از بعد شهادت سردار سلیمانی دیدار و قرار ما بچه های شهدا هر هفته کنار مزار مطهر حاج قاسم است. الان خیلی بیشتر از قبل می توانم کنار او باشم و حرف ها و درد دل هایم را بگویم. اکثر اوقات من در گلزار شهدا کرمان کنار قبر بابا و عموجانم می ...
آدم در حصارِ واقعیت
کتاب ها به دنبالش گشتن کار بیهوده ای است؛ چون هر انسانی خود فیلسوف زاده شده است. خب، حتما همین الان تک زبانتان آمد که بپرسید آخه مگه می شه؟ اگه این جوری بود الان هرکی واسه خودش یه پا کانت بود! حق با شماست. بیایید به روزی فکر کنیم که شما کاری را آغاز می کنید. شما صبح از خواب بلند می شوید، کارهای روزمره را انجام داده، راهی کار می شوید. در این حین، همین که در وسیله نقلیه یا پیاده رو، از جلوی چند مغازه ...
لحظات پایانی رضا چراغی چگونه گذشت؟
بهشت زهرا(س) دفن کردیم، روز اوّل ماه رجب بود. هم پدر و هم مادرم روزه بودند. هنگامی که جنازه ی رضا چراغی داخل قبر گذارده شد، اتفاقی افتاد که فاطمه؛ خواهر رضا چراغی آن را این گونه روایت کرده است: ... موقعی که پدرم پیکر رضا را داخل قبر گذاشت صورت رضا را بوسید و از داخل قبر بیرون آمد. بعد از چند وقت رضا را در خواب دید که روی گونه اش چیزی مثل ستاره می درخشید. پدرم در خواب از رضا پرسیده بود: آن چیست که روی صورتت می درخشد؟ رضا گفت: وقتی که شما مرا داخل قبر گذاشتی و صورتم را بوسیدی، یک قطره از اشک چشمت به روی صورتم افتاد و این؛ همان قطره اشک است که می درخشد. انتهای پیام/ ...
جنجال رونمایی از همسر علی صادقی + عکس همسرش
و فقط بعضی هایش گل کرده است. اتفاقا بازی طنز بسیار دشوار است. نمی خواهم مقایسه کنم اما به بزرگان این سبک هم نگاه کنید، می بینید کارهای چاپلین بعد از این همه سال شما را از خنده روده بر می کند اما کار کمدین های جدید مانند بن استیلر بعد از یکی، دو بار دیدن، آن تازه بودنش را از دست می دهد. خب چه چیزی هست که چاپلین دیگر تکرار نشد؟ به نظرم دست کم گرفتن طنز یک جور توهین و ساده انگاری است. ...
پیدا و پنهانِ شکسته نویسی
؟ اون + کسره بدل از فعل+ الف یا های تاکید+ ضمیر؟ نمی دانم! هر چه هست از قواعد زبان معیار دور است. خب، دانش آموز و نوجوانی که به هنگام نوشتن چنین جمله هایی را به کار می برد- جمله هایی که هیچ نسبتی با زبان معیار فارسی ندارند- طبیعی است که نحو زبان معیار را غریب و کهن بداند. البته اینها اشتباه نشود با واژگانی چون ازش و درش و... یعنی حرف اضافه به علاوه ضمیر. در متون کهن هم واژگان اخیر آمده اند. برای ...
روایتی از پرستار کرونایی ها که مدافع حرم است
به بیمارستان، گروه 40 نفر ما، 15 نفره شد و خیلی ها منصرف شدند. خبر شهادت چند پزشک و پرستار بر اثر ابتلا به کرونا در مازندران پیچید و نیرو های داوطلب را حسابی ترسانده بود. پشت در بیمارستان که رسیدیم 5 نفر دیگر هم انصراف دادند و خلاصه شدیم 10 نفر. با پای خودتان آمدید بیمارستانی که همه از آن فراری اند؟! بسم الله گفتیم و وارد بیمارستان شدیم. می پرسم: واکنش کادر درمان به حضور شما ...