سایر منابع:
سایر خبرها
طالبیان: می خواهم بهترین احمدرضای خودم باشم
قایقرانی بلد نیستم. اگر بخواهم بعد از بازنشستگی ام کاری بکنم باید در ورزش باشد. از حالا به مربیگری فکر نمی کنم، اما بالاخره من 16 سال در قایقرانی تلاش کرده ام و مدال های زیادی هم گرفته ام. در این مدت برای من کلی هزینه شده، سفر ها و اردو های زیادی رفته ام. حالا این پتانسیل را در خودم می بینم که در آینده هم در ورزش کار کنم و تجربیات و دانشم را به بقیه منتقل کنم. تعویق یک ساله المپیک را چطور ...
یادداشت های علم، پنجشنبه 22 اردیبهشت 1356/ شاه: کارتر خیلی عاقل تر شده و تمام حرف های مزخرف تبلیغاتی ...
نتوانستند بخورند. شاهنشاه خندیدند، فرمودند: همین طور است، به علاوه کارتر خیلی عاقل تر شده و تمام حرف های مزخرف تبلیغاتی خودش را فراموش کرده است. عرایض دیگرم را می کردم که شیخ راشد (شیخ دوبی) وارد شد، فرصت نشد مسئله افغانستان را عرض کنم. فقط اجازه گرفتم فردا با دکتر خودم که از فرانسه دعوت کرده بودم، برای دو سه روزی به بیرجند بروم. اجازه فرمودند. پس از مرخصی، شاهنشاه گردش تشریف بردند ...
ماجرای پسری که نامزد 28 ساله اش را به آتش کشید!
مورد بازجویی قرار گرفت. وی با قبول اینکه او خودرو را آتش زده، گفت: من و طناز یکسال قبل با هم آشنا شدیم و قصد داشتیم با هم ازدواج کنیم. او در یک دفتر مشاور املاک کار می کرد. به تازگی تصمیم گرفته بودیم که با سفر به کشور ترکیه سرمایه گذاری کنیم برای همین همه دارایی ام را برداشتم و به پول نقد تبدیل کردم و با خودم به ترکیه بردم، اما به مشکل برخوردیم و نتوانستیم در کارمان موفق شویم و در ...
خداحافظی جودوکار جوان خوزستانی از تیم ملی
کم بینایان خداحافظی می کنم، گفت: چنین رفتارهایی من را اذیت کرد؛ در مسابقات جهانی سال گذشته که در پرتغال برگزار شد، من برای کاهش وزن باید به سونا می رفتم که از آقای علیرضا امینی، سرپرست تیم خواستم، من را به سونا ببرد که به من گفت، "خودت یک سونا در سطح شهر پیدا کن و برو و باید از جیب خودت هم هزینه آن را بدهی". من نیز 50 یورو هزینه کردم تا وزنم کم شد. بعد هم به سختی و به تنهایی به سالن وزن کشی رفتم ...
اولین کاپیتان استقلال بعد از انقلاب من بودم!
بزرگ ترین اشتباه زندگی ام را در 2 سال آخر بازیگری ام مرتکب شدم. من در آن سال ها همه کاره استقلال بودم. به من می گفتند تو علی پروین استقلال هستی و همان کاری را که او در پرسپولیس انجام می دهد، در استقلال انجام می دهی. آن روز ها مشاور نداشتم و شاید اگر از یکی مشورت می گرفتم، هرگز این کار را انجام نمی دادم. با استقلال 2 سال قهرمان ایران شده بودیم و پیش خودم فکر کردم اینجا نه جشنی می گیرند ...
شفقتیان: فوتبال برای همه آب و نان داشت، برای من افسوس
کفن و دفن ایشان نداشتم، انصاری فرد تماس گرفت و مشکلی نداری به او گفتم پول ندارم و جنازه همسرم در سردخانه بیمارستان است، گفت در حال رفتن به مسافرت هستم شما پول از یکی چند روزه قرض بگیر و من وقتی برگشتم حتما آن را پس خواهم داد. من هم از دختردایی همسرم 10 میلیون تومان قرض گرفتم. باشگاه پرسپولیس این پول را پس نداد؟ وقتی انصاری فرد از مسافرت برگشت نامه ای را امضا کرد که این پول به ...
اولین اصفهانی تیم ملی چه کسی بود؟
روی آوردم که دامنه این کار تا مدرسه کالج و تا سال 1325 طول کشید. در تیم فوتبال مدرسه کالج اصفهان عضو بودم و همه ساله در ایام نوروز مسابقه هایی با فوتبالیست های کالج آمریکایی البرز که در تهران بود برگزار می کردیم. بعدا عضو تیم فوتبال اصفهان شدم و به اتفاق دوستان چندین مسابقه با شهرستان ها دادیم. دعوت از سه اصفهانی برای سفر به افغانستان بعدها ورزشگاه امجدیه تهران درست شد. سال ...
کامیابی نیا: قرارداد برخی بازیکنان با یک متمم 6، 7 میلیارد گران شد
نبودم که بخواهم حرفی بزنم یا خبرچینی کنم و این یک دروغ بزرگ بود. بعد هم که آمدم، 8 بازی پشت سر هم بردیم و نیازی به خبرچینی نبود. کالدرون شناخت زیادی نداشت و مشاوره های خوبی هم نمی گرفت. با این حال، کالدرون قبل از شروع فصل به من گفت سبک بازی ات به شکلی است که هیچ مربی ای نمی تواند از تو بگذرد. واقعاً از شایعه خبرچینی عصبانی بودم. در آن زمان هیچ کس از من حمایت نکرد و خودم هم مصاحبه ای انجام نمی ...
متن و حاشیه 40 ساله یک همکاری بین المللی/ مردم حق دارند شک کنند!
شما گوش کنند، نه ضبط استودیویی. در هر صورت این ابراز علاقه از طرف مایسترو برای من بهترین شانس بود. من یک ضبط بسیار عالی از کنسرتی که یک ماه قبلش در سالن مشهور طلائی وین داشتم و در آن پوئم سمفونیک دون خوان اثر ریشارد اشتراوس را رهبری کرده بودم را برداشتم و به جای اینکه آن را با پست بفرستم خودم با خوشحالی تمام با ماشین بیش از هزار کیلومتر رانندگی کردم و از پاریس به سالزبورگ بردم. ضمناً ...
کرونا بار مضاعف بر دوش کولبرها
پشت مرز رفت و مغز گردو و بادام روی کوله بارش گذاشت و راهی پاوه شد. همانجا مأمورها گرفتند و تا می خوردم کتکم زدند، برای 30 کیلو مغز گردو و بادام که آورده بودم. همان روز میانه گردنه ها پایش لغزید و افتاد و از دو جا شکست. از همان روز دیگر نتوانست کولبر باشد، قانع سراغ کار دیگری رفت، تعمیرکاری لوازم خانگی. درآمد کولبری بیشتر بود. ماهی 20 روز، کمتر یا بیشتر می رفتیم و بابت هر بار صد تومن، اگر وزن کوله ...
پای صحبت احمدحسین یساقی، راوی دفاع مقدس/ روایت عشق در کربلای 4
انتخاب نفر دوم رو به همه کرد و گفت: آهای اونی که چندروزه هی می گی عینکم شکسته، پاشو بیا کنار نهر. آن روز با استرس زیاد و اینکه اگر اشتباهی مرتکب شوم، باعث خنده دیگران شود، وارد آب شدم. به لباس غواصی عادت نداشتم و آن روز ناخواسته آن قدر آب خوردم که نفس کشیدن با تجهیزات غواصی را یاد گرفتم. تا آخرین نفس این رزمنده دوران دفاع مقدس ادامه می دهد: یک هفته از آموزش های نظامی گروهان گذشت، اما ...
جوادی: گزینه دومی وجود ندارد و همه باید روی تشک و با مسابقه انتخاب شوند/ استثنا فقط یک نفر است
کشتی بیهوش شدم و به بیمارستان رفتم. ساعت 11 شب بود که حالم جا آمد و پزشکان گفتند امشب باید بمانی، اما فردای آن روز کشتی داشتم و با رضایت خودم بیرون آمدم. بقیه حریفانم را بردم و 10 روز بعد دوباره مسابقه گذاشتند، دستم خوب نشده بود، همه را بردم و رفتم المپیک. من در عرض یک ماه سه بار وزن کم کرده بودم، ببینید چه به سرم آوردند. من سه سال پشت سر هم قهرمان جهان شده بودم، می شد در مورد من استثنا قائل شوند ...
سلبریتی هایی که گیاه خواری را ترک کردند: از ناتالی پورتمن تا آن هتوی + عکس
کنار گذاشتند. سنگ کلیه لیام همسورث و ترک گیاه خواری لیام همسورث چهار سال وگان بود تا آنکه وقوع یک مشکل جسمی در فوریه ی 2019 باعث شد او در رژیم غذایی خود تجدید نظر کند. او در این باره گفته: فوریه ی سال قبل احساس کسالت می کردم. بعدش سنگ کلیه گرفتم. یکی از دردناک ترین هفته های زندگی ام بود... مجبور شدم بروم بیمارستان و عمل کنم. همسورث توضیح داد که گرچه او تصور می کرد ...
روایت زندگی شهید مدافع حرم جاویدالاثر علی آقاعبداللهی
را به هم زد و بعدش هم ماشین همسایه مثل بچه های بی حال که بعد یک بازی حسابی از یک شیب پایین می آیند، از شیب آمد و درست جلوی در انباری واحد خودشان ایستاد. کلید را توی قفل انباری چرخاندم و به نشانه ادب با خانم همسایه که با کلی خرید از ماشین پیاده شده بود، سلام و علیک کردم. بعد تعارف کردم که: بیایم کمک؟ ولی ایشان قبول نکرد. راستش ته دل خودم هم حال این همه پله بالا رفتن و برگشتن را نداشتم ...
باور نمی کردیم روزی مبتلا شویم
هم نمی کردم کرونا گرفته باشم / حس چشایی ام را از دست داده بودم و هیچ بویی احساس نمی کردم / همه اطرافیان برایم گریه می کردند / یک ماه دور از خانه بستری و قرنطینه بودم هفته ها از شیوع بیماری کرونا در کشور می گذرد. شهرستان ما نیز از این قاعده بی نصیب نمانده و تاکنون حداقل 23 نفر درگیر این ویروس شده اند. شاید نشستن پای صحبت کسانی که به این بیماری مبتلا شده اند ...
مامور پلیس برای دستگیری سارق تا یک قدمی مرگ پیش رفت
کلانتری ادامه می دهد: در آن لحظه فکر این بودم که ماموریتم را به پایان برسانم و ذره ای فکر جان خودم نبودم. دستبند را با وجود اینکه خون زیادی از من می رفت به دستان سارق انداختم و او را به سمت لاین کند روی اتوبان هدایت کردم. خوشبختانه سرباز کلانتری همان لحظه خودش را رساند و سارق را که بازداشتش کرده بودم تحویل گرفت. من اما حال خوبی نداشتم و هر لحظه ممکن بود بیهوش شوم و جانم را ازدست بدهم. همان ...
اینجا کارتن خواب ها و معتادان سابق جهادگر شدند
...، ورزش می کردم و سن و سالم هم کم بود برای همین خانواده ام متوجه اعتیادم نشدند. اما سال آخر اینقدر اوضاع جسمی و ظاهری ام به هم ریخت که همه فهمیدند چه به روز خودم آوردم. مصرف من سنگین بود. هر روز کلکسیونی از مواد مخدر را با هم مصرف می کردم و یک روزهایی بود که کشیدن پشت سر هم تریاک و حشیش و شیشه هم راضی ام نمی کرد و 250 عدد قرص را یک جا می خوردم که فقط دو روز نشئگی کنم. من شده بودم مایه ننگ و ...
الهام پاوه نژاد| عکس دیده نشده از تتو جنجالی اش + عکس و بیوگرافی
ق است که شامل همه عواطف و چارچوب ها باشد. یک جاهایی لازم است با فرزند رفیق باشیم و یک جاهایی باید رابطه مادر-فرزندی حاکم باشد. در این بین رابطه مادر- فرزندی برای ثبات و سالم ماندنش نیاز به مدیریت کردن دارد و اگر این مدیریت نباشد ممکن است با فرزند به تناقض برسیم. آیا تابه حال با دخترتان به چالش رسیده اید؟ نه، خدا را شکر دختر آرام و محجوبی دارم و رابطه مان ...
برانکو که رفت، گریه کردم!
همین بهانه، مصاحبه مان بیش از 2 ساعت به درازا انجامید. بخش اول را می خوانید و بخش دوم مصاحبه طی روزهای آینده منتشر می شود. با قرنطینه و کرونا کنار آمده ای؟ اوایل واقعاً سخت بود، چون هیچ کس شناخت کاملی از این بیماری نداشت و در فضای مجازی هر کسی مطلبی می گفت و به هر حال، همه دچار استرس می شدند به خصوص برای خانواده. بعد هم فوتبال را لغو کردند که این موضوع، روی روحیه مردم تأثیر منفی ...
محمدیان: با حسن یزدانی تمرین می کنم/ من و کریمی انتخابی خوبی در 97 کیلوگرم خواهیم داشت
گفتند چه ماده ممنوعه ای مصرف کردی، درحالیکه چیزی استفاده نکرده بودم. رئیس فدراسیون پزشکی وقت، گفت به شهرم بروم و نامه ای فرمالیته بیاورم که به خاطر درد زانویم، دارو مصرف کرده ام. بعد همه مردم می پرسیدند که چه آمپولی مصرف کردی. من هم به شهرم رفتم که نسخه بیاروم اما برعکس شد و با آن نسخه یک روز هم کم نشد. 4 سال و یک روز گذشت و بعد از آن اجازه کشتی گرفتن گرفتم. موضوع زانوی مصدوم با توصیه رئیس کمیته ...
کارت عروسی ای که به دست آقا رسید
دوشنبه به همراه کارت ملی در حوزه هنری تهران حضور داشته باشید. این متن یک پیام بود، یک پیام بین صدها پیام ارسال شده به گوشی من. اما یک پیام عادی نبود. اهالی شعر خوب می دانند دریافت چنین پیامی در نیمه های ماه مبارک رمضان چه معنایی دارد. چندین بار پیام را خواندم. به خودم گفتم: خیلی خوشحال نباش، شاید اشتباه شده باشد. هنوز در کشاکش شک و یقین بودم که تماس تلفنی از طرف حوزه هنری تمام تردیدهایم را از بین ...
چهل کیلومتریِ چشم هایی خیره در صفیر گلوله/ روایت مردانی که خار گلوی شیطان شدند
؛ اراده ام از خودم نبود و قدم های سنگینم آخرین نفس هایشان را با تقلا میکشیدند! آسمان به زمین و زمین به آسمان نزدیک شده بود و من در اضطراب غربتم در حال خفگی بودم، خودم را تا نزدیکی درهای بسته کشاندم و با بغض و جانی که به گلوگاه روح رسیده بود در سکوت زجه زدم. گنبد فیروزه از پشت حصار محدودیت های بشری برایم دست دراز کرده بود اما جسم مادی ام در حصار نشان دادن کارت و معرفی نامه به نگهبانی، جان ...
ماجرای دردسر روبوسی علیرضا افتخاری با رییس جمهور
...، اما پای سفره عقد نشستم و زندگی شروع شد. همسرم دختر دایی ام بود و من همیشه سعی کردم پدر خوبی برای خانواده باشم و تا جایی که توانستم در کنار خانواده باشم. من خیلی به همسرم بدهکارم و از او عذرخواهی می کنم چرا که همه لحظه هایی که باید کنار او می بودم در استودیو بودم، آن زمان که باید یک شاخه گل برایش می گرفتم باز هم در استودیو بودم و خیلی کم به او رسیدم و از او پوزش می طلبم. علیرضا ...
گفت وگوی ویژه مارکا با موسس گروه تابوت موزیکال!
بعد تصمیم گرفتم رقص تابوت را به تشریفات خاکسپاری اضافه کنم. برای این کار مشکلاتی داشتیم. تشریفات خاکسپاری در غنا بسیار زیاد است و طبیعتا مردم برای فرد فوت شده، به گریه و زاری می پردازند تا اینکه ما تصمیم گرفتیم، رقص تابوت را به مراسم بیاوریم و آنجا بود که حاضران گریه و زاری را کنار گذاشته و به تدریج شروع به خندیدن کردند تا جایی که همه از این حرکت استقبال کردند. مشهور شدن ویدیوی رقص تابوت ...
نوای دل نواز
انجام می دادم؛ کوهنوردی به صورت حرفه ای بود. استادان کوهنوردی داشتم که هر هفته حتی در هوای سرد به کوه می رفتیم و موارد تخصصی را به ما آموزش می دادند. ورزش دیگری که به آن مشغول بودم؛ فول کنتاکت یکی از شاخه های ورزش های رزمی بود. ما در دبیرستان دو روز در هفته نمازخانه مدرسه را آماده می کردیم و یکی از دانش آموختگان مدرسه که خود از استادان این رشته بود، به ما آموزش می داد. همه ما از این فعالیت ها ...
مصائب بغل سیاسی!
رفتاری که با شما و خانواده تان شد منصفانه نبود شکی نیست کاربر دیگری گفته است: واقعا دلم براش سوخت، خود من از کسانی بودم که بعداز اون ماجرا دیگه ولش کردم و....این همه آدم احمدی نژاد را در آغوش کشیدن و با او فوتبال بازی کردند و رفتند مراسماش. بیچاره افتخاری.من به سهم خودم شرمنده اش شدم دیگری نوشت: واقعا حقش نبود، این حنجره و صدا بخوابه تو خونه. اونم برای اینکه رئیس جمهور وقت رو بغل کرده ...
نگاهی به زندگی و کار نجف دریابندری آقای نیم قرن ترجمه
، ابوالقاسم حالت، ابراهیم گلستان، محمود فخر داعی... من از همه آنها جوانتر بودم. یک روز آقای نطقی مرا صدا کرد و گفت گزارش خیلی خوبی برای تو به کارگزینی فرستاده ام و آن را به من نشان داد. بعد گفت دلم می خواهد تو اینجا کار کنی. این بود که من یک مقدار به اصطلاح خجالت زده شدم و خودم را جمع و جور کردم. همان، ص43 در اینجا بود که ورق برگشت و آن شخص گریز پا و فراری از نظم، قدری آرام گرفت و رفت در چارچوب ...