سایر منابع:
سایر خبرها
از دفاع مقدس تا خط مقدم مبارزه با کرونا؛ روایت جانبازی که با پول خانه خود کارگاه ماسک دوزی راه اندازی کرد
به ایران عزیزمان تحمیل شد. من پای ماندن نداشتم. به فرمان امام خمینی (ره)، راهی خط مقدم شدم. نزدیک دو سال مهمان جبهه ها بودم. یک روز که از جبهه برگشته بودم، عکسم را بین شهدای هوانیروز دیدم! شهید شده بودم و خودم خبر نداشتم. چه سعادتی! با خنده به یکی از دوستانم در هوانیروز که سرباز عقیدتی سیاسی بود، زنگ زدم. گفتم برادر! من شهید نشده ام. من زنده ام. عکس مرا از بین شهدا بردارید. ...
روزی که شیخ حسین انصاریان می خواست از منبر رفتن دست بکشد +فیلم
میلانی از دنیا رفته بود. او یکی از علمای کم نظیر مکتب اهل بیت (ع) بود و در زمان حیات به من محبت داشت. من همواره زمانی که به مشهد می رفتم، اول برای زیارت امام رضا (ع) و بعد دست بوسی ایشان می رفتم. یک مرتبه ماه رجب به مشهد رفتم. آیت الله میلانی در یکی از شبستان های مسجد گوهرشاد نماز می خواند. من نماز مغرب و عشاء را به ایشان اقتدا کردم. اما تصمیم گرفته بودم به دلیل محبت های ایشان نسبت به ...
سرقت از حساب بانکی همسر بعد از جنایت
برداشتم و دور گردن او پیچیدم. به خودم که آمدم متوجه شدم نفس نمی کشد. با جسد چه کردی؟ جسد را تکه تکه کرده و داخل پلاستیک گذاشتم و به پارکینگ بردم. زمانی که قصد داشتم جسد را داخل صندوق عقب بگذارم پوریا آمد. به او گفتم مادرت را کشته ام و او هیچ حرفی نزد. بعد جسد را در بیابان های شهریار دفن کردم. در راه برگشت برای اینکه کسی به من مشکوک نشود از گوشی تلفن همراه همسرم به همکارانش پیامک ...
پرویز بهرام؛ صدای همیشه ماندگار دوبله ایران
دارد که تا مدت ها هر شب جمعه به آنجا سفر می کند. مادرش هم با اینکه آذری زبان بود اما هر شب جمعه به بابل می رفت. او دوران کودکی و نوجوانی اش را چنین روایت می کند: پدرم من را به سر کار می برد و من دوست داشتم، مجسمه سازی را یاد بگیرم اما خب مجسمه ساز نشدم، البته علاقه خیلی زیادی هم به حرفه پدرم نداشتم، پدرم انسانی اهل هنر، خوش بیان و خوش اخلاق بود و شب ها که همه دور هم بودند قصه هایی از ...
روایت های سردار چهارباغی از شهید سلیمانی/ وقتی حاج قاسم یک ماه از منطقه محاصره شده بیرون نرفت
به گزارش گروه دفاعی خبرگزاری فارس، سردار محمود چهارباغی از مسئولان و فرماندهان وقت توپخانه سپاه در محور مقاومت چند روایت از حضور سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه در جنگ سوریه را بیان کرده است. ** مقاومت در میانه محاصره ما در حلب هنگامی که در حال جنگیدن با دشمن بودیم دشمن آمد پشت سر ما را بَست و در منطقه جنوب حلب جاده خَناسر به اَسقیا را هم بست.به این ...
تبعید تازه داماد بعد از خودکشی یک دختر
دهند بعد هم برای شهادت در این باره رومینا را که از دوستانش بود نزد من آورد. از همان موقع آشنایی و ارتباط من با رومینا آغاز شد تا اینکه بعد از مدتی فهمیدم همه حرف های زن برادرم فقط از روی حسادت و برای خراب کردن رابطه من و نامزدم بوده است، این گونه شد که به رومینا گفتم دیگر نمی خواهم او را ببینم چون بزودی ازدواج خواهم کرد. اما رومینا حاضر به جدایی نبود. تا اینکه یک روز مانده به تاریخ ...
زنجان شهر غواصان دریادلی که دریا ندارد
50 درصد با اشاره به اینکه در روزهای ابتدای جنگ من دو فرزند داشتم و فرزند سوم من اندکی پس از آغاز جنگ متولد شد، می گوید: به لطف خدا همسری داشتم که روحیه انقلابی گری داشت و مرا بسیار حمایت کرد. او در نبود من، فرزندانم را سالم و صالح بزرگ کرد و هیچ وقت مانع رفتن من به جبهه نشد. این فداکاری او دل مرا در دوران جنگ، قرص و محکم می کرد. مرحله اول در خرمشهر برای رویارویی با دشمن به سمت کارون حرکت ...
مردانگی زنان خرمشهری در دفاع از ایران بزرگ
ادامه آمده است. لیلا محمدی در بیان خاطره ای اظهار داشت: پیرزن ها و خانم های مسن گوشت ها را قطعه قطعه می کردند و آبگوشت بار می گذاشتند. ما هم کمکشان می کردیم. سبزی پاک می کردیم و آبگوشت ها که می پخت آن ها را می کوبیدیم. لای نان می پیچیدیم و یک وانتی می آمد همه را می برد خرمشهر و بین مدافعان پخش می کرد. وقتی گوشت کوبیده لای نان می گذاشتم با خودم می گفتم کاش یکی از این لقمه ها هم برسد به دست ...
عکس: مهناز افشار کشف حجاب کرد
قضاوت دیگران درباره زندگی شخصی تان ناراحت و دلگیر نمی شوید؟ الان میزان ناراحتی ام کمتر شده است. سال های اول به خصوص زمانی که دخترم به دنیا آمد از یک سری مطالب و حواشی آزرده شدم. اما از جایی به بعد گفتم من نمی توانم تمام عمرم را برای اثبات خودم زمان بگذارم. ما در یک مملکتی زندگی می کنیم که همین الان من می توانم به شما بگویم دزد. اگر همه آدم ها این حرف را بشنوند از من نمی خواهند ادعایم را ...
حواشی ازدواج پرحاشیه ترین بازیکن فوتبال
متوجه شد که من برای تست به بم رفتم و از خجالتم در آمد (خنده) پدرم بعد از استادیوم به کلانتری رفت نیکبخت واحدی درباره حضور پدرش در ورزشگاه گفت: پدرم اصلا علاقه ای به دیدن فوتبال من نداشت، یک بار خواهش کردم از نزدیک بازی تیم ما را ببیند. پدرم قبول کرد و به ورزشگاه آمد، در جایگاه ویژه نشست و بازی را تماشا کرد. وی افزود: در آن بازی من سه گل هم زدم، بعد از بازی که به ...
ماموریت آخر می دانست شهید می شود
وجود و مهدی مرادی، که همرزم پدرم بودند در عملیات قبلی به شهادت رسیده بودند، پس از مراسم این شهیدان پدرم به همراه همسایه مان به منطقه رفت. در تمام این سال ها برایم سوال بود که پدرم چطور به شهادت رسیده است، تا اینکه چند سال پیش که به همراه خانواده کنار مزار پدرم بودیم، آقایی آمد و پس از احوالپرسی و اینکه متوجه شد من پسر شهید هستم از من پرسید: ماجرای شهادت پدرت را می دانی؟ گفتم، نه. گفت اگر خواستی به ...
حواشی ازدواج پرحاشیه ترین بازیکن فوتبال/تعبیر جالب نیکبخت از سریال های نمایش خانگی
من را نگاه می کند و با خودش می گوید پسرم که به اردو رفته بود، خلاصه زمانی که به خانه آمد متوجه شد که من برای تست به بم رفتم و از خجالتم در آمد (خنده) پدرم بعد از استادیوم به کلانتری رفت نیکبخت واحدی درباره حضور پدرش در ورزشگاه گفت: پدرم اصلا علاقه ای به دیدن فوتبال من نداشت، یک بار خواهش کردم از نزدیک بازی تیم ما را ببیند. پدرم قبول کرد و به ورزشگاه آمد، در جایگاه ویژه نشست و بازی ...
سردار آزمون: با زنیت قرارداد دارم، اما می خواهم چالش جدیدی را تجربه کنم
. در حال حاضر قرار است ما هر سه، چهار روز یک بار در لیگ روسیه بازی کنیم، اما اطلاعی از زمان آغاز اردوی تیم ملی ندارم. بعد از پایان این فصل نیز قرار است بلافاصله فصل آینده روسیه آغاز شود. سردار آزمون با تاکید بر کار سخت تیم ملی فوتبال برای صعود به جام جهانی عنوان کرد: کار تیم ملی خیلی سخت است، اما می توانیم به دور بعد صعود کنیم. با اسکوچیچ در این مدت در ارتباط بودم، اما هنوز با ...
تعریف و تمجید سردار آزمون از خودش!
صورت انفرادی در محل تمرین حاضر شدیم و از روز گذشته تمریناتمان دو به دو برگزار می شود و قرار است امروز به صورت چهار نفری در تمرین حاضر شویم. مهاجم تیم ملی ایران و زنیت روسیه درباره زمان شروع لیگ این کشور گفت: لیگ روسیه از 21 ژوئن (اول تیر) آغاز خواهد شد و بازی ها به صورت فشرده در فاصله سه، چهار روزه انجام خواهد شد. * شایعه علاقه مندی ناپولی به جذب سردار طی ماه های ...
کتابی که در نبودن حاج قاسم رونمایی شد
شهید شد؟ سرش را زیر انداخت و گفت: قسمتش بود. سر گودی نشستم. چطور می توانستم باور کنم تا دقایقی دیگر محمد را به خاک می سپارند؟ ... سردار سلیمانی، توی قبر رفت. حسین را صدا زدند. دلم می خواست جای حسین بودم و وقتی که کفن را از روی صورتش کنار می زدند، یک بار دیگر می دیدمش. دخترها دورتر کز کرده بودند... محمد جمالی اوایل شهریورماه 1392 رهسپار دفاع از حرم می شود و 12 آبان 1392 در دمشق به شهادت ...
خلیل آزمون و آرزوهای بزرگش برای سردار
انس بعدی به در حالی که سردار و پدر و مادرش روی یک مبل سه نفره نشسته بودند، شروع شد.... سردار در مورد خانواده اش گفت: من کلا خانواده فانی داریم که خیلی به ما خوش می گذرد. پس از این صحنه دوباره به سکانس قبلی بازگشتیم که سردار و پدر و مادرش ایستاده بودند و بازیکن زنیت در حال صحبت بود: زمانی که من بچه بودم، خیلی در ورزش پارتی می شد. اگر من می خواستم به والیبال بروم، حتما می توا ...
عکسی از آیت الله هاشمی رفسنجانی بعد از ترور شدن /روزی که عفت مرعشی سپر جان آیت الله در مقابل منافقین شد
. این پدرسوخته نیز هیچ ابا نکرد. دستش را زیر دست من آورد و دو تا تیر پشت سر هم خالی کرد. یک تیر هم زد به دیوار اتاق و از دررفت. احتمال داد که آقای هاشمی کشته شده است. او که رفت، من بلند شدم. دیدم خون از شکم آقای هاشمی بیرون زده. چادری را که برای نماز برداشته بودم، دور بدن آقای هاشمی بستم. فاطمه شروع کرد به جیغ زدن و گریه کردن. گفتم: جیغ نزن، برو ماشین خبر کن. او رفت. خودم هم دویدم داخل کوچه و داد زدم ...
جو هارت دروازه بان سابق تیم ملی انگلیس: پپ که به منچستر سیتی آمد می دانستم باید بروم
جو هارت در گفت و گو با گاردین درباره ورود گواردیولا به منچسترسیتی که باعث شد او جایگاهش را از دست بدهد گفت: زمان گواردیولا جایگاه خودم را در خطر می دیدم. همه به من اطمینان می دادند که جایگاهم از دست نمی رود اما به هرحال حس عجیبی داشتم. یورو 16 تمام شده بود و من دیر به تمرینات برگشته بودم. مشخص بود باید در فصل نقل و انتقالات از سیتی جدا شوم. پپ انسان با هوشی بود. او تصمیمش را می گرفت و ...
رجبی: به خاطر استقلال کتک خوردم
بازی به خانه رفته بودم تا به پدر و مادرم سر بزنم و دوباره به اردوی تیم ملی برگردم. در خانه نشسته بودم که چند نفر از استقلالی ها آمدند و به طور رسمی پیشنهاد دادند. پاسخ شما به این پیشنهاد مثبت بود؟ من عاشق استقلال بودم، استقلال را بیشتر از هر تیم دیگری دوست داشتم. من به خاطر استقلال کتک هم خوردم. هیچ وقت فراموش نمی کنم در سن 8 سالگی کنار ورزشگاه آب و نان بربری می فروختم تا پول ...
سردار آزمون: خودم را تحسین می کنم چون ...
این روزها قرنطینه هستیم و این ریسک را نمی کنم. فقط به تمرین می روم و برمی گردم. یک ماه نیمی هست که این شرایط را دارم. یوسفی- از تمرینات بگو سردار- ما اوایل به صورت اینترنتی تمرین می کردیم. همه بچه ها به یک گروه می آمدند و بچه ها تمرینات را انجام می دادند. یک هفته قبل تمرینات را به صورت انفرادی شروع کردیم و هر روز که می گذرد تمریناتمان را با تعداد بیشتری دنبال می کنیم. ...
نام امام رضا(ع) را برای حسینیه خودمان در اسپانیا انتخاب کردیم
تأثیر گذاشت و مرا به اسلام متمایل کرد. مسایل مختلفی در وجودم جمع شد تا بالاخره یک روزی من شهادتین را گفتم البته به شما بگویم روزی که شهادتین را گفتم رسماً مسلمان شدم، در آن زمان هنوز قلباً مسلمان نشده بودم چون آگاهی های لازم را نداشتم. فقط به خاطر محیطی که در آن بودم و دوستانم، به اسلام تمایل پیدا کردم و مسلمان شدم. منتهی 3 سال بعد با آگاهی و اعتقاد کامل اسلام را پذیرفتم. من در دهه 80 میلادی ...
صدیقه کیانفر در گذشت + بیوگرافی و علت مرگ
ستری شدن در بیمارستان خانم صدیقه کیانفر درباره بیماری اش میگوید من را بیکاری بیمار کرده است وقتی به من پیشنهاد کار نشده و سالهاست که در دنیای بازیگر بدو شده ام زمین گیر شدم بیکاری من را مریض کرده است. گفتگوی خواندنی با صدیقه کیانفر * خانم کیانفر از اولش بگویید؛ از آن زمانی که به عرصه ی هنر وارد شدید. – سال 1336 وارد هنر شدم. آن زمان در آبادان بودم و برای گرف ...
روایتی از بانویی که زخم جنگ را بر تن دارد اما هنوز مقاوم ایستاده است + تصاویر
وضوع را به من گفت خیلی ناراحت شدم اما نه از دست آن خانم بلکه به خاطر اینکه فکرمی کردم آیا واقعا من باید دوباره بچه دار شوم؟ تازه اگر هم دوباره مادر شوم توانایی بزرگ کردن بچه را با این وضعیت جسمانی دارم؟ پس تکلیف زندگی ما بدون بچه چه می شود؟ تکلیف جوانی علی چه می شود؟ و هنگامی که این افکار در سرم جولان داده می شد. تصمیم گرفتم با پزشک معالجم مشورت کنم وقتی ماجرا را برایش تعریف کردم او گفت: هر که چن ...
زیباترین اوقات زندگی شهید بروجردی ساعات قبل از شهادتش بود
ها و دریافت نظریات شهید بروجردی خدمت وی رسیده بودم و جلسه ای داشتیم. وسط جلسه دیدم بروجردی رادیو را به گوشش چسباند و بعد هم برخاست و ایستاد. به اعتراض گفتم: مثلاً دارم حرف می زنم! . به خواهش گفت: بگذار ببینیم امام چه می گوید . امام که صحبت می کردند، بروجردی به احترام فرمایشات ایشان برمی خاست، می ایستاد و گوش می داد. اعتقادش این بود که در شنیدن کلام رهبر هم باید احترام لازم را به جای ...
روایتی شنیدنی از آزاده ای که قبل فتح خرمشهر اسیر شد
: محمدعلی من شهید می شوم حلالم کن. در آن لحظه واقعا مانده بودم. در نهایت با حالتی زار و درمانده از او طلب شفاعت کردم و او را بوسیدم و گفتم: علی جان آقا امام زمان را صدا بزن و "یا مهدی" بگو. علی ناله می کرد و نای نفس کشیدن نداشت. حس کردم ابتدا یکی دوبار ذکر یا مهدی را با آه و ناله و درد کشیدن بر زبان جاری ساخت، ولی لحظاتی بعد که هرگز از ذهنم نخواهد رفت صدایش را شنیدم که چنان با صدایی روان و ...
ونگر: به آرسنال برنمی گردم، حتی برای تماشا!
کسب کرده اند. لیورپول واقعاً در تمام طول فصل عملکرد خوبی داشته اما باختن این تیم نشان می دهد تکرار کاری که ما انجام دادیم بسیار سخت است. به هر حال من آن روز از کلی از هواداران آرسنال پیام دریافت کردم. ونگر بعد از ترک آرسنال دیگر مربیگری نکرده است. او در پاسخ به این سؤال که امکان دارد دوباره هدایت تیمی را برعهده بگیرد، تأکید کرد: در حال حاضر من خودم را وقف کارم در فیفا کرده ام. فیفا مسئول رسیدگی به 211 فدراسیون است و کارآمد بودن در این شرایط کار سختی است. نمی گویم که دلم برای مسابقات فوتبال تنگ نشده اما فعلاً دارم تلاش می کنم که در حوزه کاری خودم مفید و کارآمد باشم. تسنیم ...
پرویز پرستویی؛ عباس قادری و دیگر ماجراهای آقای بازیگر
...، در برنامه اش، این پست را نشان داد و علیه من حرف های تندی زد و گفت که جیره خوار نظام هستم. راه ارتباطی و شماره تماسی از او نداشتم، برای همین از طریق دایرکت اینستاگرام به او پیام دادم. به او محترمانه گفتم، پستی که برای سردار سلیمانی گذاشتم، کاملا نظر شخصی خودم بود و به توصیه کسی نبود. من برای دفاع از پستم درباره شهید سلیمانی، به سراغ او رفتم و گفتم برای این کار، پولی نگرفته ام. همان یک بار هم بود ...
شهید جواد الله کرم می گفت: مهم نیست چه مسئولیتی داریم و کجا هستیم، هرجا که هستیم باید درست انجام وظیفه ...
: چیزی شده که آنقدر بهم ریخته ای؟ گفت: نه؛ فقط آقا جواد مجروح شده است. دیدم چشمان دخترم اشک داشت. گفتم: مادر! می دانم آقاجواد شهید شده است. به من بگو چون از صبح انگار بمن تلقین شده است که امروز خبر شهادتش را می شنوم. همین موقع بود که دیدم جمعی از فامیل و همسایه ها وارد منزل شدند برای تسلی دادن. خداوند در قران فرموده وعده من حق است و عملی می شود. اگر بپذیریم وعده مرگ و شهادت هر انسانی آنطور رقم می خورد که تقدیر خداوند است، دیگر دلیلی ندارد برای رفتن فرزندمان به جبهه دفاع از حرم اهل بیت(ع) ممانعت کنیم. منبع: تسنیم ...