نجات دختر جوان از فرجامی تلخ!
سایر خبرها
افسانه از دست ناپدری آزارگر فرار کرد / در تهران عضو خانه فساد شدم
شده اند. مادرم دوباره ازدواج کرد و شوهرش شیشه ای (موادمخدر) بود. 20 سال با پدرم زندگی کردم و او مرا مورد آزار و اذیت قرار می داد، بنزین روی من می ریخت و با شیلنگ کتکم می زد و می گفت باید پول در بیاوری... می گفت باید با پسرهای خیابان دوست شوی و بگویی که اذیتت کرده اند تا من از آنها شکایت کنم پول در بیاورم! بعد از 20 سال آمدم پیش مادرم اما شوهرش می خواست آزارم دهد. شوهر مادرم 30ساله و شوهرش شیشه ای ...
ماجرای عاشقانه های روستای سفیدسنگان
. خفگی با حلقه های طناب و خودکشی علت مرگ اعلام شد و بنا بر شنیده ها عشق پسر شلقونی پیش از مرگش مطرح بوده است. پدر متوفی نیز به عنوان ولی دم مدعی خون فرزندش نشد. آن طور که گفته می شود دختر عموی ف پس از مدتی زندگی با پسری از روستای شلقون نهایتا آبان ماه 1398 از همسرش جدا شد. زندگی این زوج در سال 1391 با فرار از منزل پدر دختر (روستای سفیدسنگان) آغاز شده بود و به خیر و خوبی گذشت. پس از ...
4 ماه و 2 روز عاشقی به روایت همسر شهید حسین هریری/ قمر فاطمیون
مرا می شناخت، با هر زبانی که می توانست، به من می فهماند که این کار را نکنم. می گفتند تو سنی نداری. می گفتند در هجده سالگی همسرت را از دست می دهی. می گفتند داعش به کسی رحم نمی کند. می گفتند آینده مدافعان حرم روشن است. با همه این حرف ها چند روزی فکر کردم. باید خودم را در این چند روز حلاجی می کردم که آیا توان و تحمل نبودنش را دارم؟ یکی از آن شب ها برای افطار سر مزار شهدا رفتیم. بعد افطار از ...
نگاهی به 5 جلسه محاکمه روح الله زم؛ از عشق و عاشقی زم تا دستور صلواتی برای تحویل یک کتاب
اول آمدنیوز در اینستاگرام با 300 هزار عضو هک شد، او با ادمین تماس گرفت و گفت: می توانم صفحه را برگردانم. از او پرسیدم که هستی؟ گفت: کرد هستم با جوانمردی موضوع را چک کردم، جوانمردی گفت: قابل اعتماد است و با من کار می کند. من هم پسورد و رمز صفحه را به توانا دادم، در سال 95 یا اوایل 96 بود که با توانا ارتباط داشتم این ارتباط ادامه داشت تا این که یک روز گفت: من با یک جن ازدواج کردم، بعد عاشق دختر ...
قلم زنی هنری اصیل
خانوادگی اصالتش را نشان دهد. اصالت برایش معنای خاصی دارد و می گوید: اگر کسی اصالتش را حفظ کند همه چیز خواهد داشت. با تغییر شیوه زندگی اصالت شما تغییر نمی کند. اصالت هر کس برمی گردد به جایی که در آن ریشه دارد. پدرش در نوجوانی به مشهد می آید و اینجا را برای زندگی انتخاب می کند. محمد آقا می گوید: پدرم درمشهد با مادرم آشنا شد و بعد از ازدواج به محله نوغان رفت. بزرگ شده نوغان هستم و 20 سال است که ساکن کوی ...
4 عامل مؤثر در بروز خشم / نگاهی متفاوت به قتل تراژیک؛ عاشقی که معشوق خود را کشت
به گزارش ایکنا، داستان غم انگیز قتل دختر گیلانی قلب هر انسانی را به درد می آورد. از زمان وقوع قتل این دختر به دست پدرش، تحلیل های بی شماری را شنیده و خوانده ایم که گاه بیشتر آن ها دو روی یک سکه بوده اند. با تأکید بر بی طرفی و بدون اینکه ورود مستقیمی به موضوع قتل این دختر نوجوان داشته باشیم، آنچه در ادامه می خوانید گفت وگوی ما با سیدهادی معتمدی، روانپزشک و آسیب شناس اجتماعی، با موضوع چرایی وقوع ...
دختر جوان در چنگ شیاطین کثیف/ بلای هولناکی که بر سر او آمد
فهمیدم جوان راننده همان م-ت است. التماس های دختر جوان به مردان شیطان صفت در مشهد التماس کردم کاری به من نداشته باشند و رهایم کنند ولی او که شهوت و هوس چشمانش را کور کرده بود نه تنها به گریه ها و اشک های من توجهی نکرد بلکه با دوستان دیگرش تماس گرفت و مرا به منزل مجردی یک چوپان در اطراف منطقه سیدی بردند و با تهدید و کتک کاری مورد آزار و اذیت قرار دادند. تا صبح کتکم زدند و ...
شادی ترک اعتیاد سمیرا در سایه غم داستان لیلی
امروز صبح در اتوبوس توجه ام را دختر بچه 6 ماهه ای به خودش جلب کرد؛ همینطور که به کودک نگاه می کردم یک آن متوجه دست های مادر شدم که علائم نامفهومی داشت و این نشان از یک اعتیاد بود. به صورت مادر نگاه کردم، چهره اش برایم آشنا بود؛ کمی با خودم کلنجار رفتم که آیا نزدیک شوم و سر صحبت را با او باز کنم؛ فکر می کردم نکند حدس من اشتباه است؛ بالاخره نزدیک شدم و از او پرسیدم آیا من شما را در باغ ...
اعدام مرد 67 ساله به اتهام تجاوز به دختر 14 ساله / آیدا باردار شده بود
حادثه 24 - مرد 67 ساله ای که به اتهام تجاوز به دختر 14 ساله دستگیر و با حکم قاطع دیگری از سوی دستگاه قضایی خراسان رضوی به اعدام محکوم شده بود، در زندان مرکزی مشهد به دار مجازات آویخته شد. این ماجرای تکان دهنده سوم تیر سال 96 زمانی در مشهد لو رفت که زنی هراسان دختر 14 ساله بارداری را به بیمارستان دکتر شریعتی در انتهای بولوار وکیل آباد مشهد رساند. دختر نوجوان حال مناسبی نداشت و از شدت ...
داستان کودکانه
. روزها همین طور آمدند و رفتند تا یک روز زن نگاهی انداخت به قد و بالای پسرش و به فکر فرو رفت. با خودش گفت: "ای دل غافل! پسرم بیست و یک ساله شده و من هنوز نذرم را ادا نکرده ام." پسر وقتی دید مادرش به فکر فرو رفته پرسید: "مادرجان! چه شده؟ انگار خیلی تو فکری." زن گفت: "پسرم! نذر کرده بودم اگر بچه دار شدم یک من روغن و یک من عسل بخرم و بدهم به بچه ام ببرد برای ماهی های دریا." ...
قتل 3 زن دیگر بجز رومینا در روستای سفیدسنگان / عشق ممنوعه انگیزه قتل ها بود
پیکر بی جانی بود که وسط اتاق خوابانده بودند. اولیای دم این زن از همسر وی شکایت کردند و پرونده در دادگستری حویق همچنان مفتوح است اما به نتیجه ای نرسیده است. وی هنگام مرگ 22 سال داشت و فرزندان 13 و 10 ساله اش در کنار پدرشان زندگی می کنند. این آغاز کار نبود و پیش از این اولین مرگ به نام دخترعموی شوهر مقتول به ثبت رسیده بود. خفگی با حلقه های طناب و خودکشی علت مرگ اعلام شد و بنا بر شنیده ها عشق پسر شلقونی ...
خبر شکار مرا می کُشد
شما کبوتر ما را گرفته است . هشت یا نُه ساله بودم؛ روزی مدرسه ام داشت دیر می شد. برای رفتن به مدرسه باید حدود نیم ساعت از کوچه پس کوچه ها پیاده می رفتم؛ آن زمان ماشین هم نبود. آن روز کبوتری غریبه دیدم که برای خودم هم نبود؛ خواستم آن را بگیرم. مادرم گفت مدرسه ات دیر می شود، گفتم من این را بگیرم، بعد می روم. من گرفتم و در قفس انداختم و گفتم مادر، گرفتم! این ماجرای کبوتربازی تا چه زمانی ...
20 نکته در باب قتل رومینا اشرفی توسط پدرش/ احمد حاجی ده آبادی
اشرفی می خواسته با پسری 30 یا 35 ساله به نام بهمن که دو برابر سنش سال دارد ازدواج کند. خانواده دختر مخالفند. با هم فرار می کنند و پس از 6 روز دستگیر و توسط نیروی انتظامی به خانواده اش برگردانده می شود. پدر، در خواب با داس او را سر می برد. خبر بسیار وحشتناک، دلخراش و غیرقابل باور است. شکی نیست که رومینا مستحق این مرگ نبوده حتی اگر خدای نکرده با بهمن رابطه نامشروع هم برقرار کرده باشد. ...
محمد تقی بابای یتیمان محله بود
دیگر برادرم هم از جانبازان دفاع مقدس است. شهید اصغر خواجه میدان میری پسر خواهر ناتنی ا م هم بعد از مجید و قبل از محمد تقی به شهادت رسید. البته ما چند خواهر و برادر بزرگ تر هم داشتیم که عمرشان به دنیا نبود و در همان کودکی فوت شدند. وقتی محمدتقی به شهادت رسید من 19 ساله بودم. پدرم شیخ مهدی مصطفایی اهل کاشان و مادرم آغابیگم طباطبایی اهل روستای دستجرد اصفهان بود. پدرمان قبل از ازدواج با مادرم در ارتش کار ...
عاشقانه ای زیر سقف آسایشگاه/ مهر و محبتی که خیرین به هم پیوند دادند
و از طرفی مریم حتی دیگر اجازه نمی داد، لباس های نظرعلی در رخت شورخانه آسایشگاه شسته شود و می گفت: خودم می شورم. داستان عشق این دو چندین سال به همین شکل ادامه داشت ولی آسایشگاه به دلیل نداشتن مکان و امکانات لازم نمی توانست برای پیوند این دو دلباخته کاری انجام دهد. اما این بار دست سرنوشت جریان عشق مریم و نظرعلی را در مسیر یک دانشجوی مهندسی معماری که به اتفاق چند نفر از دوستانش برای ...
روزی کتابی خواندم و کل زندگی ام عوض شد، به مناسبت زادروز اورهان پاموک
روبه رو شود. پدر پدرم یک تاجر ثروتمند بو. پدرم کودکی و جوانی را به راحتی گذرانده بود. نمی خواست به خاطر نوشتن و ادبیات سختی بکشد. زندگی را با همهٔ زیبایی هایش دوست داشت. او را درک می کردم. طبیعی است اولین تصوری که مرا از محتویات چمدان پدرم دور نگه می داشت ترس از نپسندیدن آن چیزی بود که خواهم خواند. پدرم به همین خاطر تدابیر احتیاطی لازم را اتخاذ کرده و رفتاری از سر دست انداختن محتویات ...
داستان های عاشقانه؛ پرفروش ترین آثار ادبی جهان
ت و هویت های محرمانه به چشم می خورد. آلما سینگر چهارده ساله در تلاش است تا علاجی برای تنهایی مادرش پیدا کند. او که باور دارد علاج این تنهایی در کتابی است که مادرش با عشق و علاقه مشغول کار روی ترجمه آن است، تصمیم می گیرد تا نویسنده کتاب را پیدا کند. آن سوی نیویورک، پیرمردی به نام لئو گورسکی تلاش می کند تا کمی بیشتر زنده بماند. او روزهایش را با فکر و خیال درباره عشق از دست رفته خود می گذراند؛ عشقی ...
یک قصه؛ چند پایان بندی
کند و ما این را نمی خواهیم قبول کنیم. وقتی این فرهنگ در اقصی نقاط ایران وجود دارد، چرا باید فکر کنیم چنین چیزی دوباره اتفاق نمی افتد؟ همین امروز که من با شما صحبت می کنم، صبح دخترکی 15 ساله با من تماس گرفت و گفت کمکم کنید، پدرم دارد من را به زور شوهر می دهد. این دختر در یکی از شهرهای جنوبی ایران است و گفت من خودم را می کشم. چرا فکر می کنیم فقط بلوغ جنسی شرط ازدواج است؟ این استاد ...
زندگی خانوادگی امام راحل در چارچوب دیدگاه سیاسی و عقیدتی او بود
.... و انسان مؤمن می تواند از آن الگو بگیرد. به ویژه آن که در این شرایطی که اخلاق میان زوجین دچار خلل و ضعف شده است. عشق به خانواده در مکتب امام مسئله دومی که امام بر روی آن تأکید داشتند و به نزدیکانش می گفتند، ضرورت اظهار محبت و عشق و مودت در کلمات رد و بدل شده میان زوجین است، و مهمترین چیزی که توجه مرا به خود جلب کرد، نامه ای بود که امام به هنگام سفرش به لبنان در سال 1933م ...
عاشقانه های دیده نشده سردارآزمون با همسرش + عکس و بیوگرافی
حالا هم در لیگ روسیه مشاهده می کنیم. چه کرده ای با خودت که اینقدر از نظر فیزیکی آماده شده ای؟ من هر سال بزرگتر می شوم و دوست دارم پیشرفت کنم. من بدنساز اختصاصی دارم و در باشگاه زنیت هم همه روزه کار می کنم تا بدنم آماده تر شود. فرشاد پیوس می گفت زمانی که عضو پرسپولیس بود، بعد از تمرین، اختصاصی کار می کرد و مثلا مقابل دروازه خالی می ایستاد و شوت می زد. تو هم از این تمرین ها انجام ...
گفت و گو با شاعر و داستان نویس خورموجی بانو فرخ رزمی
...> در چه سالی ازدواج کردید و چه مشکلاتی در زندگی تان وجود داشت؟ در سال 1356 ازدواج نمودم و دارای 5 فرزند به نام های مهدی ، مهرداد ، عاطفه ، فاطمه و رضا هستم. به علت نظام مرد سالاری امکان تحصیل و پرورش توانایی های ذهنی در برابر خیل عظیم مردان برای قشر زن کم بود . شاعری را از کی شروع کردید و کی احساس کردید شاعرید ؟ در جوانی مخصوصا وقتی که پدرم از کتب مختلف ...
سرگذشت تلخ زنی که پس از 39 سال پسرش را پیدا کرد!
سال داشتم و او 24 سال داشت؛ وقتی برایم خواستگار می آید، درنهایت به برادرم اعتراف می کند که عاشقم شده و می خواهد با من ازدواج کند. این شد که به خواستگاری ام آمدند. اما مادرش مخالف بود. سه ماه عقد بودیم و بعد هم زندگی مشترک مان شروع شد. اوایل ارتباط عاشقانه خوبی داشتیم. حتی وقتی مادرشوهرم مرا اذیت می کرد، شوهرم در مقابلش می ایستاد و با او دعوا می کرد. اما مدتی که گذشت رفتار شوهرم هم عوض ...
زهرا مصطفوی: محبت به اعضای خانواده در تمامی ابعاد زندگی امام(ره) جاری بود
اقه من به خود مطلع بودند بخاطر اینکه برای من در آزمون مشکلی ایجاد نشود و لطمه ای نخورم به مادرم گفتند که نیازی نیست به او بگویید که عمل جراحی به فردا موکول شده است. فردا صبح که برای خداحافظی در اتاقشان خدمت امام رسیدم با گرمی مرا در آغوش گرفتند و گفتند که نگران نشوی، من عمل نکردم. امام این جمله را گفت که من با نگرانی در آزمون جامع دکترا حاضر نشوم. حال آنکه بلافاصله پس از خداحافظی من، ایشان برای عمل قلبشان عازم بیمارستان شدند و آن دیدار آخر من در خانه با ایشان بود. والسلام انتهای پیام ...
بیوگرافی احترام برومند، همسر داوود رشیدی + عکس های خانوادگی
گوینده و مجری سابق برنامه کودک درباره شروع فعالیت خود در گفت و گویی گفت: من سال 46 به یک برنامه کودک تلویزیونی دعوت شدم که یک بار در هفته به مدت 10 دقیقه پخش می شد و درباره معلومات عمومی ویژه کودک بود. در سال 46 چندان تلویزیون در خانه های مردم نبود و بیشتر به رادیو توجه می کردند و برنامه های رادیویی بسیار خوب و با کیفیتی در آن زمان ساخته می شد. 20 ساله بودم که با دعوت تهیه کنندگان وارد رادیو شدم ...
لایو عاشقانه و نامتعارف رومینا و بهمن + فیلم
.... ماجرا از این قرار بود که رومینا و دوست پسرش توافق می کنند که زندگی مستقلی را شروع کنند. بنابراین رومینا به خاطر رسیدن به معشوق از خانه رفت تا ازدواج کند اما ازدواج رومینا و دوست پسرش مورد رضایت پدرش نبود. پدر رومینا خیلی تلاش کرد او را برگرداند اما موفق نشد در نهایت با وساطت نزدیکان و مادرش به رومینا را راضی به بازگشت کرد. اما در زمانی که رومینا خواب بود با داس به سراغ ...
روز های بی قراری
کاروان به رفتار خوش او غبطه می خوردند. او به شدت زن دوست بود. هرشب به درب اتاق ما می آمد و مرا صدا می کرد تا چند دقیقه همدیگر را ببینیم. بانوان کاروان همیشه می گفتند ما به خاطر حاج آقا و توجه زیادش به شما با همسرانمان بحث می کنیم و می گوییم که همسرداری را از حاج آقای چرخنده یاد بگیرید. شب پانزدهم اقامتمان در هتل، چنددقیقه ای از هتل خارج شد تا دوستانش را ببیند. همسرم ناراحتی شدید قلبی داشت. وقتی برگشت ...