سایر منابع:
سایر خبرها
جای می گیرند. در سال 1981 زمانی که پدربزرگش در بستر بیماری بود، ایزابل نامه نوشتن به او را آغاز کرد که بعدها دستمایهٔ رمان بزرگ خانه ارواح وی شد. پائولا نام دختر وی است که پس از تزریق اشتباه دارو به کما رفت. ایزابل رمان پائولا را در سال 1991 به صورت نامه ای خطاب به دخترش نوشته است. رمان های آلنده به بیش از 30 زبان ترجمه شده و نویسندهٔ خود را به دریافت جوایز ادبی بسیاری مفتخر نموده اند که ...
.... پروفسور اورلیپان اعلام کرد: هیچ چیز وجود ندارد و اگر کسی نظر دیگری داشته باشد اشتباه می کند . پس درباره سیب زمینی ها هم چیزی نمی شود گفت، ولی به دلیلی کاملاً متفاوت از آن چه کانت گرایان نو ادعا می کنند. پروفسور اورلیپان با آسودگی خیال و بی خبر از جمعیت ضد سیب زمینی گرایی که با سیب زمینی های پوسیده در جلوی خانه در کمینش بودند، هم چنان به مطالعات و تحقیقات خود ادامه می داد. در این ...
با اشارت ائمه عدل علیهم صلوات الله بوده است، زیرا در عالم هستی پس از نام مبارک حضرت حق که حقیقت عالم است و توحید آن ذات بی مثال، واژه ای به زیبایی و عظمت و سعه عدل و رفتاری دوست داشتنی تر و آرام بخش تر از عدالت وجود ندارد. در فرهنگ مدون معارف اسلامی آنچه در باره عدل گفته و نوشته شده است تنها در بعد کلامی آن عدل الهی و یا در بعد اخلاقی اعتدال روحی فردی بوده است و با کمال تأسف در زمینه ...
1 ) شهر کراکو در ایتالیا نخستین مورد از معروفترین شهر ارواح جهان ، شهری به نام کراکو است که در ایتالیا واقع شده. این شهر در قرن هشتم بنا شد اما بنا به فجایع مختلف ساکنانش آن را ترک کردند. شهر کراکو روی سخره ای با ارتفاع 400 متری از سطح زمین بنا شده است. از فجایع طبیعی که موجب متروکه ماندن این شهر شده می توان به رانش زمین در سال 1963 اشاره کرد و مورد دیگر نیز در سال 1979 بود که سیل ...
را که از آن جا عبور می کنند به دام می اندازد. جاده اِی 229 (A 229) جاده اِی 229 در شهر کنت انگلستان، در نوامبر سال 1965 شوم ترین اتفاق زندگی یک دختر را رقم زد. او یک روز قبل از جشن ازدواجش با دوستان خود به قصد تفریح در دلِ طبیعت به این جاده رفتند اما در تصادفی مرگ آور جانشان را از دست دادند. افراد زیادی از آن پس ادعا کرده اند که روح او را در طول مسیر دیده اند. تونل شیطان ...
زندان} کجا بودند؟) والله {می خندد} بودند. در آن فضایی که من داشتم بعضی ها به خانه می آمدند. در آن حالت که بودم پرهیز داشتم، دچار یک نوع فضای فردی شخصی شده بودم، یک نوع جهان گریزی هم پیدا کرده بودم. بنابراین همه حالت ها را داشتم. این فضا وجود داشت. همان طور که گفتم خودم تصمیم گرفتم از آن لاک در بیایم [و] خودم را ریکاوری کنم. به ما گفته می شد این بود که شما دارید انقلاب را می خورید. یعنی بحثی که ...