سایر خبرها
گاهی به آسمان نگاه کن
...: بیش از هر کسی، منبری ها و مداحان و شعرا و خادمان امام حسین در هیأت ها می فهمند برگزار کردن مراسم دهۀ اول محرم یعنی چه! منبری و مداح می داند که از چهارپنج ماه قبل از دهۀ اول باید مشغول آماده کردن کارهایش باشد؛ از تهیۀ محتوای منبر بگیر تا جمع آوری شعر و مطالعۀ مقتل و ساختن لحن (سبک) و جهت گیری مضمونی و... دائماً هم باید با شاعر و سبک ساز رفت و برگشت انجام داد و جلسات محتوایی برگزار ...
حاج عباس حیدرزاده، مداح اهل بیت(ع) : محرم امسال زمینه رونق هر چه بیشتر روضه های خانگی را فراهم کنیم
که پرده ای در داخل خانه زده شود و آن سوی پرده دختران و زنان بنشینند و در مجلس روضه شرکت کنند. وی افزود: در آن دیدار معروف دعبل خزاعی با امام رضا(ع) نیز حضرت به ایشان متذکر شدند که روز اول محرم است و در آن مجلس این شاعر مخلص اهل بیت(ع)، شعر معروفش را خواند و حضرت گریه کرد و سپس دعبل را مورد لطف و تفقد خویش قرار داد. همچنین حضرت ثامن الحجج(ع) خطاب به ابن شبیب فرمود که اگر می خواهی برای ...
سروده شاعران در سوگ حجت الاسلام والمسلمین سیدین
باد صبا رفتی، ای کاش نمی رفتی محمدعلی یوسفی 99/5/19 تقدیم به روح برادر بزرگوار شهید مدافع سلامت و روضه خوان آقا اباعبدلله شهید آقا سیدعلی سیدین. بعد از تو کیست باز برایم دعا کند زخم عمیق بی کسی ام را دوا کند رفتی و روزگار مرا تلخ کرده ای از ماتم تو کاش بمیرم خدا کند این فاطمیه نیست دگر روضه خوانمان تا با صدای ضجه ما گریه ها کند سید ...
اشعار محمد جواد پرچمی و علی اکبر لطیفیان برای ورود کاروان به کربلا
یا طور مقدس اینجا همانجایی ست که مولا میاید زینب میاید، بیشتر زهرا میاید پخت و پز آقای بی سر را به من داد درکارهایش کار مادر را به من داد من عالمی دارم در اینجا با رقیه هروقت دستم سوخت گفتم یا رقیه منت ندارم بر سرت...تو لطف کردی حالا که هستم نوکرت تو لطف کردی یک شب غذای خواهرت را بار کردم ...
کتاب لبخندی به معبر آسمان منتشر شد
، احساس کردم خیلی آشناست، اما هر چه فکر کردم نتوانستم او را به یاد بیاورم. اتوبوس در دست انداز های جاده شنی، بالا و پایین می شد و او می خندید و با همان لفظ حرف می زد. وقتی دید بدجوری نگاهش می کنم، با خنده گفت: مشتی، ما رو نشناختی؟ گفتم: نه. گفت: بابا منم، حاج محسن! نشناختی؟ منم حاج محسن دین شعاری. گفتم: جلّ الخالق! به حق چیز های ندیده! معاون گردان تخریب، آن هم با این قیافه! پس آن همه ریش حنایی چی شد ...
شعر طنز / ای ماسک عزیز دل من! اهل کجایی؟
...> ماسک و ژل و الکل نبُوَد فَتّ و فراوان امروز اگر ماسک نداری، نرو بیرون مجبور شدی رفتی اگر، هان پسرم هان! آن صورت مردانه خود را همه روز باهرچه و هر چیزِ دم دست بپوشان ای ماسک! به قربان تو که بی ژل و بوتاکس چین های مرا کرده ای از آینه پنهان ای ماسک. عزیز دل من! اهل کجایی؟ در پستوی انبار کِه یا داخل انبان؟ بسیار گران هستی ...
دلنوشته یک دانش آموز درباره حاج قاسم : خبر رفتنت ما را از خواب بیدار کرد
ایرانی هستم که فرمانده و سردار کشورم این گونه شجاع و فداکار است. با این همه افتخار، درجه خود را سربازی بیش نمی خواندی که این هم نشان تواضع و فروتنی شما بود. تو همیشه یار مردم بودی و در مشکلات پشتیبان و همراه مردم بودی. سردار ، ما را ببخش که تو را آن گونه که باید ، نشناختیم. سردار ما را ببخش که درجه ای بالاتر از سپهبد نداریم که بر سینه ات بزنیم. زمانی که صبح 13 دی روز جمعه، ملت ایران خبر شهادتت را شنید ...
سعید معروف، الگوی دختر ملی پوش والیبال ایران
یعنی خانه تو و بازی یعنی زندگی تو. افتخارآمیزترین خاطره او، حضور در کاپ آسیایی سال 2016 در ویتنام است؛ جایی که ایران بهترین عملکرد را از خود بر جای گذاشت. صابری درباره این موضوع گفت: خاطره انگیزترین بازی در کاپ آسیایی سال 2016 بود که تیم ما تحت رهبری "مایدا چیچیچ" در رقابت ها حضور یافته بود. ما روابط بسیار خوبی با سرمربی تیم مان داشتیم و همه دوستانم نیز در تیم حاضر بودند. ما با ...
استاندار مرکزی: کتاب جایگزین ندارد/کتاب نذر کنیم
، استاد ابراهیم دهگان، میرزا حسن آشتیانی، استاد اسماعیل آشتیانی نویسنده و نقاش معروف عصر حاضر، فخرالدین عراقی، مرحوم پروفسور ایرج حسابی، استاد ابوالقاسم سحاب، سلمان ساوجی، پروین اعتصامی و دهها شخصیت برجسته دیگر از این استان بپا خاستند که هر کدام به تنهایی منشاء تحولات عظیمی در حوزه علم دانش، ادب و هنر این کشور بوده اند. آقازاده به اهداف برگزاری آئین نخستین جشنواره کتاب سال استان مرکزی اشاره ...
اخبار تلویزیون| "دورهمی" امشب با یادی از بهنام صفوی و ماه چهره خلیلی/ "سرچشمه" عملکرد "انجمن حجتیه" را ...
مداحی می کند. علاوه بر شب عاشقان بیدل، برنامه های روضه های دلتنگی(روضه خوانی در خانه شهیدان)، پویانمایی و نماهنگ های عاشورایی، 13 مجلس تعزیه، نشانه شناسی عاشورا (بررسی نمادهای عاشورایی با حضور استادان اسطوره شناسی)، اجرای تله تئاتر عاشورایی، زنان نقش آفرین عاشورا (روایتی از زندگی 10 زن نقش آفرین در واقعه کربلا)، کلیپ دست ( برگرفته از شعر دست مرحوم استاد ابوالفضل زرویی نصرآباد در قالب رئال ...
فکر نمی کرد کرونا آن قدر نامرد باشد
... اما مامان دو روز بعد از این همه آرزوی قشنگ تب کرد و راهی بیمارستان شد و سه هفته توی آی سی یو بود. درست وقتی آن قدر خوب شده بود که منتظر بودیم به بخش منتقل شود، از بیمارستان زنگ زدند و مامان زهرای من برای همیشه رفت با همه آرزوهای ما و خودش. حاج درویش غلامرضا درویش معروف به حاج درویش را همه به خیر بودن می شناختند. محال بود کسی مشکلی داشته باشد و حاج درویش گرهی از کارش ...
متن های عاشقانه پیشواز و شروع ماه محرم
...> *** جملات فرا رسیدن ماه محرم نسیم روضه وزیده محرم آمده است زمان گریه به ارباب عالم آمده است دوباره بیرق و پرچم دوباره طبل و کتل که ماه مرثیه و غصه و غم آمده است *** راه را باز نمایید...محرم آمد دم بگیرید که هنگامه ی ماتم آمد دست بر سینه نهاده...همه تعظیم کنید مادری دست به پهلو، کمری خم آمد ...
مربی تیم ملی کشور در خدمت کارتن خواب ها / کرونا می رود و مهربانی می ماند
کار برای خدا. خودشان خادم رسول الله هستند. مادرم با اینکه سن سالی ازش گذشته، اما در ماه رمضان و با زبان روزه در آشپزخانه غذا می پخت برای کارتن خوابها. سنگینی کار، اذیتش می کرد، ولی به روی ما نمی آورد. هیئتی های محل، پای کار خیر بعد از یک هفته، حاج آقا دیلمی و آقای خاقانی لطف کردند و آشپزخانه هیئت محمدیه را در اختیار ما گذاشتند. میزان پخت غذا را طوری تنظیم می کردیم که هر شب ...
چرا نماز صبح مهم تره؟
را بجا آورد و لحظاتی بعد روح مقدسش به عالم بقا پرواز کرد.(11) امام خمینی (ره) در خاطره ای از خودشان می فرمایند: شب بعد از دستگیری در مسیر راه به سمت تهران به سربازان گفتم: نماز صبح نخوانده ام و یک جایی نگه دارید که من وضو بگیرم، گفتند ما اجازه نداریم، گفتم شما که مسلح هستید من اسلحه ای ندارم، ضمناً چند نفر هستید من تنها هستم، کاری نمی توانم بکنم، گفتند: ما اجازه نداریم، فهمیدم اصرار ...
شان اهل بیت(ع) باید در مداحی ها حفظ شود/ آسیب روضه های من درآوردیِ منبرندیده ها در برخی هیئت ها
جریان چون حاج منصور ارضی، حاج علی انسانی و حاج غلامرضا سازگار و دیگر مداحان بهره جسته ام. نظر شما راجع به انتقادات در خصوص سبک های جدید چیست؟ به نظر بنده سبک مهم نیست مهم این مطلب است که شما روایت صحیح را برای مردم نقل کنید و از اضافات من درآوردی که خیلی ها برای گرفتن گریه از مستمع به روضه اضافه می کنند در وهله ی اول بصورت جدی خود داری کنی تا این امانت همانطوری که از گذشتگان به ...
عقوبت حق الناس
ایشان در جمع مردم به منبر رفته، فرمود: همه ساله برای خرید اجناس به بغداد می رفتم. در سفری از دکان یک یهودی، مقداری پارچه خریدم و یک فِلِسْ (تقریبا معادل یک شاهی ایران) بدهکار شدم، سال بعد که رفتم، دیدم دکانش بسته است. مردم گفتند: یهودی مرده است. من بدهی خود را داخل دکان انداخته به نجف برگشتم. شب در خواب دیدم، بازارِ محشر است و هنگامی که به وسط پل صراط رسیدم، دیدم کوهی از آتش، از جهنم بیرون آمد ...
پیام تسلیت روحانی برای درگذشت فخرالذاکرین حاج فیروز زیرک کار
به گزارش حوزه دولت گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان ، حجت الاسلام والمسلمین حسن روحانی رئیس جمهور در پیامی با تسلیت درگذشت فخرالذاکرین حاج فیروز زیرک کار، پیشکسوت عرصه شعر و مداحی، گفت: این شاعر و ستایشگر نام آشنای اهل بیت (ع) همواره در خاطره و یاد مردم قدرشناس این مرز و بوم خواهد ماند. متن پیام حجت الاسلام والمسلمین روحانی به این شرح است: انالله و اناالیه راجعون ...
حاج فیروز سردار دلسوخته روضه، اشک و بکاء بود
محمدرضا غلامرضازاده مداح اهل بیت عصمت و طهارت(ع) در گفت وگو با خبرنگار فارس در شهرری، با تسلیت رحلت حاج فیروز زیرک کار از پیرغلامان تبریز معروف به فخرالذاکرین ، اظهار کرد: حاج فیروز سردار دلسوخته روضه، اشک و بکاء بود. وی حاج فیروز را حبیب ابن مظاهر در عرصه دلدادگی برشمرد و افزود: اگر به دنبال داستان های اسطوره ای و تخیلی لیلی و مجنون، شیرین و فرهاد، ویس و رامین و موارد این چنینی می ...
محبت حضرت زهرا او را عزیز کرد / شکرخدا که نان شب ما حسین شد
ممنون لطف مادر این خانواده ایم داریم با حسین حسین پیر میشویم خوشحال از این جوانی از دست رفته ایم پیکر فخر الذاکرین حاج فیروز زیرک کار بعد از تشییع در وادی رحمت، بنا به وصیت خود مرحوم، جهت تدفین در جوار قبر حمال عارف به خیابان دارایی منتقل شد.
اشعار ورود به ماه محرم
لباس مشکیه دستباف حضرت خیرالنسا را خواستم هر محرم زیر دین صلح آقاییم ما یا امام مجتبی اشفع لنا را خواستم کربلایی نیستم اما تو شاهد باش که هردعایی کردم اول کربلا را خواستم شصت شب از صبح تا شب نوکری در روضه ها طعنه خوردن،سوختن پای شما را خواستم گرچه ناقابلتر از این حرف ها هستم ولی یک زیارت اربعین پایین پا را خواستم ...
11 شب محرم به همراه روضه در یک کتاب
. توّابین در 5 ربیع الأول سال 65ق. از نخیله راهی دمشق شدند. هنگامی که سپاه به کربلا رسید، از اسب ها پیاده شدند و گریان خود را به قبر امام (ع) رسانده، اجتماع پُرشوری را تشکیل دادند. سلیمان و همراهانش دست به ناله و مناجات برداشته، با خدا عهد کردند و گفتند: خدایا! ما فرزند پیامبرت را تنها گذاشتیم و خوار کردیم. گذشته ما را ببخش و توبه مان را بپذیر که تو قطعاً توبه پذیر و بخشنده ای! خدایا! بر ...
روایت تصویری احمد منصوب ، نقاش مشهدی از مردانی که با خون از خاک دفاع کردند
و نتوانسته بودم با رزمندگان دوران جنگ خاطره و عکسی داشته باشم، فرصت خوبی بود. به شهیدسمائی که رسیدم، گفتم: حاج آقا! اجازه می دی یه عکس ازت بگیرم؟ شهیدسمائی از قبل نقاشی های دیواری من از چهره شهدا را دیده بود و وقتی این درخواست من را شنید، با خنده گفت: بگیر... خدا کنه عکس من به دردت بخوره. اوایل سال 95 -دقیق تر بگویم چندماه قبل شهادتش- دوباره سمائی را دیدم. از بنیادشهید بیرون آمد تا ...
نمکی: نمی گذاریم محرم را به کرونا ربط دهند
، گفت: براساس این سابقه تاریخی، نمی توان در طول تاریخ و زمان، شور و سوز عاشقان حسینی در محرم را خاموش کرد. وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی با اشاره به زادگاهش کاشان و همشهری بودنش با محتشم، سراینده شعر معروف باز این چه شورش است که در خلق عالم است اضافه کرد: تمام هیأتی ها و عاشقان امام حسین (ع) می دانند که من به عنوان وزیر بهداشت که از کودکی در روضه های امام حسین (ع) به همراه مادرم حضور ...
استوری خاطره انگیز علی عبدالمالکی در سالروز تولد مرتضی پاشایی/ استوری عموپورنگ از بازیگر مشهور هندی در ...
بخیر با کلی دلتنگی آرزو می کنم که همتون به آرزوهای قشنگ زندگیتون برسید،شما و این لحظات تک تک آرزوهای من بودید که الان داره خاطره میشه واسم خداروشکر،عاشقتونم تشکر ویژه از پدر و مادرم،حامد برادران عزیزم،محمد و مجتبی حاتم پور عزیز و ایمان ابراهیمی عزیزم پ ن:یه تشکر ویژه از همه عزیزان،دوستای خوبم و خانواده عزیزم که منو تا اینجا و این لحظه از کوچکترین تا بزرگترین اتفاق،حمایتم کردند و ...
شعر عاشقانه ؛ زیباترین اشعار عاشقانه کوتاه و رمانتیک برای عشق و یار
هجمه ی تشویش بی تو بودن ها تویی که نقطه ی پایان اضطراب منی برای زندگی ی بی جواب و تکراری به موقع آمدی و بهترین جواب منی روان در اوج خیالم چو رود می مانی همیشه جاری و مانا در عمق خواب منی نفس پس از گذرت از حساب می افتد و تو دلیل نفس های بی حساب منی رها مکن غزلم را همیشه با من باش که ختم خاطره انگیزه شعر ناب منی باز ...
شهادت محسن حججی کربلایی در دل های اهل دل برپا کرد
...، رو به رفقا، رو به خانواده ام، رو به رهبر عزیزم و رو به حرم. حرامزاده ای خنجر به دست است و دوست دارد که من بترسم و حالا که اینجا در این خیمه گاهم هیچ ترسی در من نیست. تصویرم را ببرید پیشکش رهبر عزیز و امامم سید علی خامنه ای و فرمانده ام حاج قاسم و به رهبرم بگویید که اگر در بین مردمان زمان خودت و کلامت غریبید ما اینجا برای اجرای فرمان شما آمده ایم و آماده تا سرمان برود و سر شما سلامت باشد ...
حسین پناهی؛ از دنیای مُردگان برای ما کلمه می فرستد
روزنامه خراسان -اکرم انتصاری: زندگی مجموعه مکرری است پر از امید و تخم مرغ ، سوسک و فلسفه و عشق ؛ این تعبیر زنده یاد حسین پناهی از زندگی است. مردی زاده روستایی در دل کوه های سربه فلک کشیده زاگرس در کهگیلویه و بویر احمد. شاعر و بازیگری که در 48 سالگی درگذشت، اما با وجود عمر کوتاه خود، آثارش در دنیای شعر و بازیگری هنوز موثر و خاطره ساز است. پناهی از آن دست آدم هایی است که نگاهی خاص به ...
گران شدن قند و ظهور انقلاب
علما نیز در ماه های گذشته صدراعظم را به سختی از خود رنجانده بودند اکنون وقت آن رسیده بود که بازرگانان تنبیه شوند و با تنبیه آنان علما نیز بترسند و برجای بنشینند. این بود که علاءالدوله هفده تن از بازاریان برجسته را به دارالحکومه احضار کرد. بازرگانان پاسخ دادند ما نه قند می خریم و نه می فروشیم. کار تجارت قند در دست چهار نفر است که یکی از آنان حاج سیدهاشم معروف به قندی است، دیگر حاج سیداسماعیل خان سرهنگ توپخانه. مع ذالک علاءالدوله که هدفش تنبیه کردن بازرگانان بود دستور داد ...
حبس در خانه
شنیدن آمار های مرگ ومیر را برای خودم قدغن کرده بودم و نمی گذاشتم مخاطبان صفحه مجازی ام بفهمند من ترسیده ام یا از حبس برایشان می نویسم. این حبس اجباری به تمام کرده ها و نکرده های عمر سی و چند ساله ام فکر کردم. یک عذرخواهی به بعضی ها بدهکار بودم. بعضی ها را اشتباهی قضاوت کرده بودم. چند تا دروغ ریز و به قول معروف زنانه به همسرم گفته بودم و حالا هر کدام آتشی بود به جانم. روز های آخر حبسم به تلفن بازی و حلالیت گرفتن گذشت. هر که را می شناختم زنگ می زدم وکلی با او خاطره بازی می کردم ...