سایر منابع:
سایر خبرها
قتل پدر به خاطر 87هزارتومان پول
بیرون رفتم و با 20هزارتومانی که مادرم برای پول سیگار به من داده بود، بنزین خریدم و به خانه برگشتم. با خود تصمیم گرفتم خانه را آتش بزنم تا چندین برابر 87هزارتومانی که پدرم به من نداد خسارت به بار آورم. من حتی یک درصد هم تصمیم نداشتم جان پدرم را بگیرم. یعنی اصلا فکر کشتن او در سرم نبود اما او فوت شد و من ماندم و یک دنیا عذاب وجدانی که رهایم نمی کند. روز حادثه مغزم تعطیل شده بود. نمی دانستم چه کار می ...
گنجینه عشق
گفته که ایشون همراه خواهرش، همسرش و فرزندانش و تعداد کمی از یارانش به سرزمینی به اسم کربلا رفتند که کشته شدن. با صدای رابرت رابرت به خودم آمدم. حواست کجاست؟ چرا جواب نمی دی؟ آشنایی با کدوم خانوم باعث شده تو الان اینجا پیش من باشی؟ دوست دارم بدونم کی تو رو به من برگردونده؟ همیشه فکر می کردم تو از من متنفری. _ آشنایی با رباب! _ این اسم انگلیسی نیست! _ نه. این ...
قتل پدر به خاطر 87 هزار تومان پول | متهم: عذاب وجدان دارم؛ کاش زمان به عقب برمی گشت
به من بدهد. تو چه کار کردی؟ به سراغ مادرم رفتم و او 20هزارتومان داد که سیگار بخرم. به شدت از پدرم عصبانی بودم و می خواستم از او انتقام بگیرم. به تنها چیزی که فکر می کردم، مواد بود اما پدرم به من پول نداد. از خانه بیرون رفتم و با 20هزارتومانی که مادرم برای پول سیگار به من داده بود، بنزین خریدم و به خانه برگشتم. با خود تصمیم گرفتم خانه را آتش بزنم تا چندین برابر 87هزارتومانی ...
احتکار خواب خوب
امیر حسین ذاکری - موضوعی که در جلسه اخیر به آن پرداختیم موضوع همیشه شیرین "خواب " بود خواب هایی که گاهی از آن به رویاهای صادقانه هم تعبیر می شود اما برخی خواب ها باعث نگرانی می شود. در این رابطه یکی از اعضای شورا گفت: من یه خواب بد دیدم. در مورد مکانیسم ماشه بود. بگم؟ بگم؟ همه گفتند نخیر نگو نگو، زبونت را هم گاز بگیر. یکی از دوستان خطاب به وی گفت: خوابتو برو تو "فلان جا" که نمی تونم اسم ببرم ...
آنها که هم قد تفنگشان بودند
زیرزمین پناه می بردیم. باز هم پدرم گوش هایم را می گرفت، اما من دیگر به آینه و شمعدان فکر نمی کردم. به دست های بهمن که در دست هایم بود و 11انگشت داشت، زل می زدم... . او زبانش را درمی آورد و بعد باهم می خندیدیم... . بعد از آن روزهای پناهگاه یکهو پرت شدم به ظهر روزهایی که عین روزهای عاشورا خیلی ها سیاه می پوشیدند و لب خیابان می ایستادند. این بار علم و پرچمی در کار نبود؛ کاروان شهدا بود و تابوت های پرچم ...
در ماشین از استاد دوامی آواز یاد می گرفتم
! شجریان در تهران از لحظه به لحظه عمرش برای آموختن هنر استفاده کرد و هرجا استادی برجسته می دید از محضرش نهایت استفاده را می برد. وی درباره چگونگی هنرآموزی از استاد عبدالله دوامی گفته داده است: تا آخرین روزهای زندگی استاد دوامی، اغلب روزهای هفته را با ایشان بودم و یک روز در میان استاد را سوار اتومبیل کرده برای خرید یا گردش به خیابان های شمیران می بردم. می توانم بگویم که در این مدت به شکل یک خانه شاگرد ...
پسر تهرانی پدرش را در آتش سوزی کشت +عکس
پول می خواستم که پدرم به من پول نداد و از او کینه گرفتم و به سراغ مادرم رفتم که 20 هزار تومان برای خرید سیگار از مادرم پول گرفتم و با کینه ای که به دل داشتم از خانه خارج شدم. به خاطر پول ندادن پدرت دست به قتل زدی؟ من قصد کشتن نداشتم و فقط می خواستم خانه را آتش بزنم. روز حادثه چه اتفاقی افتاد؟ 20 هزار تومان را از مادرم گرفتم و به پمپ بنزین رفتم و با آن پول ...
مادرم به طرز عجیبی از بریا هراسان بود!
من به هیچ وجه در خود قدرت تعهد این امر مهم را سراغ ندارم و هرچه که در این صفحات می نویسم فقط تذکار خاطرات خصوصی من با استالین است یعنی نمایش واقعی آن چه که دیده ام و خود به تجربه آن را آموخته ام می باشد. در این نوشته ها من تنها می توانم فراز و نشیب زندگی خودم را در خانه پدری ام بیان کنم و شرح خاطرات 27 ساله زندگی ام را که در کنار استالین گذشته توصیف نمایم و از مردمی که در کاخ او روزگار می ...
به حکم ولایت فقیه ملبس به لباس مقدس و پرمعنویت سپاه شدم
کنید تا از وجود آنها خدا ترحمی به من بنمائید بعد از پیروزی جنگ سلام مرا به آقا حسین (ع) و پدرش علی ابن ابیطالب برسانید و بگوئید ما به عشق او شهید شدیم ما را در محشر یاری بنمایند. سلام مرا به برادرم حسن برسانید و بگوئید آرزو دیدار مجدد تا او را داشتم و بگوئید حجت رفت به دیدار عشق خود و دعای خیر را برایمان فراموش نکنید عزیزان اگر برادر و فرزند و همسر و یا دوست خوبی نبودم حلالم کنید خدایا ...
اس ام اس عاشقانه جدید و جالب برای عشاق
... ای کاش قطره اشکی بودم که بر گونه هایت، می زیستم تا بدانی چقدر دوستت دارم . . . زیبایی عشق به سکوت است نه فریاد پس با تمام سکوتم دوستت دارم دوستت دارم و نگرانم روزی بگذرد که تو تن زندگی ام را نلرزانی و در شعر من انقلابی بر پا نکنی و واژگانم را به آتش نکشی رسیدنت را برای ماندنت دوست دارم اگر دوست داشتن ِ تو را فریاد بزنم تاب نمی آورد این کوه ِ مقابل! گفتم دوستت دارم نگو نظر لطفته چون نظر لطفم نیست نظر دلمه منبع: ...
رسن: پرسپولیس و هوادارانش لیاقت این جایگاه را دارند
ا با کمی مکث زدی، چرا؟ می خواستم جوری پنالتی بزنم که گلر حریف تشخیص ندهد. به نظرم گلر پنالتی گیری آمد و به همین خاطر با کمی مکث و خلاف جهت زدم. با توجه به اینکه ورزشگاه خالی بود صدای مربیان شنیده می شد که یکی، دو بار یحیی گل محمدی با خوشحالی از عملکرد تو و همبازیانت فریاد زد ماشاءا... تیم! بله، به نظرم بچه ها بی نقص بازی کرده و مرتکب هیچ اشتباهی نشدند. این بازی نشان داد چق ...
ماجرای شادی بعد از گل خاص جهانبخش
آی اسپورت – جهانبخش که در بازی برایتون و بورنموث یک سوپرگل به ثمر رساند، بعد از گل در حالی که دستش را بالای چشمانش نگه داشت و به دور دست نگاه می کرد، یک نفر را نشان داد و برای او رقص جالبی کرد. جهانبخش درباره این شادی گل خاص گفته: قبل از بازی یکی از فیزیوتراپ های تیم به من گفت مطمئن است در این بازی برای برایتون گل می زنم. با اطمینان گفت این اتفاق می افتد. من هم به او قول دادم و گفتم اگر در زمین بازی گل بزنم برای تو یک FUNNY DANCE در زمین بازی انجام می دهم.این بود که وقتی گل زدم، رو به او کردم و این رقص را در زمین بازی انجام دادم. باید به قولی که داده بودم، وفا می کردم. خبرآنلاین ...
مرادمند: پس از امضا با استقلال به باشگاه پرسپولیس رفتم
تیم ملی هم برسی؟ من به این موضوع فکر می کنم، ولی نگاه مربیان تیم ملی هم مهم است. من باید کیفیت خوبی از خودم نشان بدهم تا شانس رسیدن به تیم ملی را هم داشته باشم. بحث قرارداد بستن تو با استقلال و حضور در باشگاه پرسپولیس و از همه مهم تر آن جمله معروفت، حاشیه های زیادی را ایجاد کرد. در این خصوص چه صحبتی داری؟ من دوست ندارم درخصوص این مسائل صحبت کنم و کاری به حاشیه ها و حرف هایی که بعضی ...
داستان جالب جهانبخش و Funny dance!
تیم به من گفت مطمئن است در این بازی برای برایتون گل می زنم. با اطمینان گفت این اتفاق می افتد. من هم به او قول دادم و گفتم اگر در زمین بازی گل بزنم برای تو یک FUNNY DANCE در زمین بازی انجام می دهم. او با لبخند اضافه می کند: این بود که وقتی گل زدم، رو به او کردم و این رقص را در زمین بازی انجام دادم. باید به قولی که داده بودم، وفا می کردم. منبع: خبرآنلاین شیرین ترین اتفاق یک ...
الو! من خیلی نگرانتم! خیلی نگرانتم
یاحقی علاوه بر موسیقی در گویندگی و خبرنگاری هم فعال بود. او برخی از ماندگارترین موسیقی ها را برای ترانه های ایرانی ساخته است. از جمله تصنیف معروف به رهی دیدم برگ خزان... سروده بیژن ترقی و... نخستین آهنگ او برای غلامحسین بنان در برنامه گل های رنگارنگ بود به نام ای امید دل من کجائی . یاحقی در 35 سالگی با خواننده معروف آن دوره، پروانه امیرافشاری که متخلص به حمیرا بود، ازدواج کرد اما ازدواج آنها تنها 8سال دوام پیدا کرد. سرانجام یاحقی در 11 بهمن 1385 در سن 71 سالگی به علت ایست قلبی در خانه خود در تهران درگذشت. ...
خدایا تو می دانی که هر لحظه آماده ام تا در راه تو این جان ناقابل را فدا کنم
برخوردار بود و من خیلی از نظر معنوی روی او تکیه داشتم. با او هم صحبت کردم و به اتفاق به مسجدی که در مقر خاکی ساخته بودند رفتیم. در آن روز خیلی برای ما سخت بود که حتی بنشینیم و بیش تر مشغول جستجو کردن برای فهمیدن چگونگی شهادت شهید عاصی زاده بودیم. بعد از این که یک مدت این ور و آن ور رفتیم، بالاخره برادر کاظم مسعودی را دیدم. او نیز خیلی با عاصی زاده دوست بود و انتظار می رفت که در عملیات ...
پرداخت دیه مجازات قتل در کارواش
.... او چند روز پیش نزد من آمد، اما پس از آنکه رفت، متوجه شدم که تلفن همراهم را سرقت کرده است. پس از آن موضوع را به شوهرخواهرم گفتم، اما به حرفم توجهی نکرد. تا اینکه روز حادثه حسن دوباره به سراغم آمد و من به او گفتم اول گوشی من را پس بده بعد با هم صحبت کنیم، اما حسن عصبانی شد و گفت که گوشی ام را برنداشته و به خاطر تهمتی که به او زده ام، باید با چاقو مرا بزند و همان لحظه هم چاقویی را از جیبش درآورد ...
قطعه ای که با یاد 2 بزرگ موسیقی و ادبیات عجین شد + فیلم و صوت
نوازنده تار و آهنگساز درباره ویژگی آثار پرویز مشکاتیان این طور به ایسنا گفته است: آنی که حافظ می گوید هم در شخصیت استاد مشکاتیان بود و هم در وجود او و هم در آثارش؛ می خواهم بگویم، آنی که حافظ از آن یاد کرده و نام برده در مشکاتیان کاملا احساس می شد. مشکاتیان در عرصه موسیقی شاعر سنتور بود، 20 سال در کنارش ساز زدم و دیگر نمی توانم در کنار هیچ نوازنده سنتور دیگری ساز بزنم. ساز در ذاتش بود توانایی در ...
حیدری: استقلال مثل پرسپولیس در زمین حرف بزند
فیلمی از پسرت دیاکو منتشر کردی که مشغول فوتبال کردن بود. به نظر می رسد خیلی دوست داری او فوتبالیست شود. بله من به شخصه خیلی علاقه دارم دیاکو فوتبالیست شود ولی خب قطعاً به سلیقه او در آینده احترام می گذارم. هرچند در حال حاضر شدیداً فوتبال را دوست دارد و شاید باورتان نشود هر روز 7 صبح مرا از خواب بیدار می کند تا با او بازی کنم. دیاکو عاشق گلزنی و شادی پس از گل است و به نظرم استعداد خوبی دارد ...
از خواب فرد سبزپوش تا شیشه مشروب
بود میان آن همه سر و صدا و رقص و آواز... می خواستم بروم خانه و اصلاً حوصله مراسم عروس کشان را نداشتم... دو سه باری به احسان زنگ زدم تا بالاخره جواب داد... دوست داشت تا پایان مراسم بماند، به قول خودش پشت سرِ عروس و داماد لایی بکشد و بوق بوق کند اما من برای رفتن اصرار داشتم و در آخر این من بودم که تسلیم شدم و پذیرفتم اما چه پذیرفتنی... سوار ماشین احسان که شدم حس کردم حالش طبیعی ...
بشار رسن: من در پرسپولیس راحت هستم و این تیم را دوست دارم
طرفداران پرسپولیس را فراموش نخواهم کرد. متأسفانه ویروس کرونا باعث شده که مدت ها در استادیو های ورزشی آن ها را ندیدیم، اما همیشه به فکر آن ها بوده و هستیم. من در پرسپولیس راحت هستم و این تیم را دوست دارم. یکسری مسائل وجود داشت که باید حل می شد تا قراردادم را تمدید کنم و الان خوشحالم در خدمت این تیم هستم. بیشتربخوانید: بشار رسن: خوشحالم که گل 3 امتیازی پرسپولیس را من زدم تمرین ویژه بشار رسن در پرسپولیس برای بازی با التعاون بشار رسن و مهدی قایدی مورد تشویق کنفدراسیون فوتبال آسیا ...
گفتگو با دختری که پس از 19 سال مادرش را پیدا کرد / کاش مادرم را پیدا نمی کردم
پدرم اصلا از مادرم خبر نداشت. بعد از طلاق نمی دانست او کجا زندگی می کند. در واقع او اصلا دوست نداشت از مادرم حرفی بزند. هر وقت بحث او را به میان می کشیدم جوری برخورد می کرد که متوجه می شدم دوست ندارد از او چیزی بگوید. به همین دلیل دیگر حرفی نمی زدم. حتی چندبار از خانواده پدری ام هم پرس و جو کردم اما هیچ کدام از آنها از مادرم و خانواده مادری ام خبری نداشتند و نمی دانستند کجا زندگی می کند. حتی ...
شاکری: قلعه نویی سبک بازی مهاجمانی مثل مرا دوست دارد/ امسال تیم فوق العاده ای داریم
یونس شاکری در گفت وگو با خبرنگار ورزشی خبرگزاری تسنیم ، در ارتباط با وضعیتش در گل گهر و اینکه گفته می شود به صورت قطعی از شهر خودرو جدا شد، گفت: من به صورت بازیکن قرضی به گل گهر آمدم اما در نهایت از باشگاه شهر خودرو رضایت نامه گرفته و به صورت رسمی از این تیم جدا شدم. من نیم فصل خوبی در گل گهر داشتم و حالا خیلی خوشحالم که قرار است با امیر قلعه نویی کار کنم و از قبل هم دوست داشتم این اتفاق برایم رخ ...
اشعار هفته دفاع مقدس
سرویس شعر آیینی عقیق: به مناسبت آغاز هفته دفاع مقدس و بزرگداشت مقام شهدای جنگ تحمیلی عقیق تعدادی از اشعار شاعران را به منظور استفاده علاقه مندان منتشر می کند مهدی فرجی: این خاک بهشت است که قیمت شدنی نیست ریگ ملکوت است، عقیق یمنی نیست افتاده اباالفضل اباالفضل در این دشت دیگر عَلَم هیچ یک انداختنی نیست... یک دست تو این گوشه و یک دست تو آن سو ...
مسافر کوچولویی که از شکنجه مُرد!
: برادرشوهرم و همسرش از هم جدا شده بودند و هیچ کدام حاضر نبودند این بچه را نگه دارند؛ به همین خاطر شوهرم او را به خانه ما آورد تا از بچه مراقبت کند. من سر این موضوع با همسرم اختلاف داشتم و می گفتم به من ربطی ندارد از بچه برادرت مراقبت کنم، اما شوهرم اصرار داشت. بچه کنترل ادرار نداشت و هربار خودش را خیس می کرد. روز حادثه وقتی او خودش را خیس کرد، عصبانی شدم و او را زدم. سرش به دیوار برخورد کرد و ...
عشق بازیگر زن به اقای خوشتیپ لو رفت/عکس
تمرین بودند و می توان که حضور جدی در تئاتر نداشته است. مریم مومن بازیگری حرفه ای را در سریال تلویزیونی بانوی عمارت تجربه کرد، سریالی که چهره ی او را به مردم معرفی کرد و باعث شد تا در میان مردم شناخته شود. وی درباره ورودش به حیطه بازیگری نیز بیان کرده است: از کودکی بازیگری برایم جذابیت داشت و به همین خاطر از سال دوم راهنمایی کارم را شروع کردم و در این سالها برای رسیدن به جایی که قرار دارم ...
لو رفتن عشق بازیگر زن به آقای خوش تیپ + عکس
که بزرگ شدم بین من و این ماجراها وقفه افتاد و این فیلم هم ساخته نشد اما این عشق به بازیگری از همانجا جوانه زد تا اینکه ما به تهران آمدیم. پزشکی و بازیگری مریم مومن درباره عشق به بازیگری اش گفت : خانواده من همیشه دوست داشتند که من دکتر یا مهندس شوم اما همیشه ته دلم دوست داشتم که به بازیگری برسم و پنهانی کلاس های بازیگری می رفتم و کاراته هم کار می کردم و زمانی که بیرون می رفتم برای ...
شماتت احمدی نژاد برای گفتگو با رسانه معاند
نژاد رو دیدم و کلی حرص خوردم ، مصاحبه با شبکه های معاند حتی اگر در جهت رسوایی آنها و مخالف خوانی باشد باعث رونق و اعتبار بخشی به آنها می شود. چه برسد به اینکه یک مقام رسمی و بلند پایه کشور با آنها مصاحبه کند و حرف های انتقادی علیه بخش هایی از حاکمیت بزند. به هیچ عنوان قابل پذیرش نیست ، همه چیز مصاحبه احمدی نژاد یه طرف؛ تیکه آخر که میگه ان شاءا... موفق باشید یه طرف؛ بابا تو دیگه کی هستی!؟ ، خدا وکیلی دلم برای احمدی نژاد و عاقبتش می سوزه. اگر پول و امکانات داشتم براش یک کانال تلویزیونی 24 ساعته می زدم تا خودشو به همه نشون بده و مشکلش حل شه ...
تکلیف پرونده پسر عاشق کرجی که رفیقش را کشت مشخض شد
شدم او به من خیانت کرده و با مهلا ارتباط دارد. این موضوع آزارم می داد و تصور می کردم ورود او به رابطه من و مهلا باعث جدایی مان شده است. عصبانی شده و تصمیم به انتقام گرفتم. از او درباره رابطه اش با مهلا پرسیدم که منکر ارتباط با او شد و این مرا بیشتر عصبانی کرد و از آشپزخانه چاقویی برداشته و از پشت سر سه ضربه به او زدم. ادعای جدید در دادگاه / پسر عاشق اعتراف کرد با ...
زمستان سیاه بریانک
.... وقتی صدام آتش بس را شکست شنبه شب، دم غروبی دلشوره عجیبی گرفتم. آتش بس اعلام شده بود، اما همچنان قانونی خاموشی در تهران به قوت خود پا برجا بود. دلیل دلشوره ام را نمی دانستم. زندگی در حال و هوای جنگ و موشکباران این نگرانی ها و دلشوره ها را هم اقتضا می کرد. آن موقع من فقط 22 سال داشتم. قرار نبود همه اعضای خانواده دور هم جمع شویم اما... مرتضی حسین پرست از اهالی محله ...