پدری که سر پسرش را سه ماه در کمد نگه داشت !
سایر منابع:
سایر خبرها
انتظار زنده رود برای در آغوش گرفتن حواری روح الله / فوتبالیست ارمنی از میدانی مقدس می آید
نامش چشم های آتشینی داشت، او مهربان ترین برادرم بود، من متولد 41 و هراچ متولد 44 بود، هر بار ناراحت بودم برادرم به من دلداری می داد، هر چند کوچک تر از من بود اما همیشه برایم رفتاری مردانه داشت و من می توانستم به او تکیه کنم، هراچ بسیار مهربان بود، او هر روز به دوست و آشنا سر می زد، او حتی زمانی که در جبهه بود برای همه فامیل نامه می نوشت و جویای حال همه می شد، او همیشه در کارها به مادر و پدرم کمک می ...
درد و دل جانسوز حضرت زینب(س) در بازگشت به مسجد پیامبر(ص) و دادن یادگاری حضرت عباس(ع) به مادرش
شفقنا-روایت شده است : هنگامی که حضرت زینب (س ) و همراهان در روز اربعین به کربلا آمدند ، زینب (س ) در کنار قبر برادر ، درد دلها کرد و گفتار جانسوزی گفت ؛ از جمله به یاد رقیه (س ) افتاد و زبان حالش این بود : ((برادر جان ! همه کودکانی را که به من سپرده بودی ، به همراه خود آوردم ، مگر رقیه ات را که او را در شهر شام با دل غمبار به خاک سپرده ام ! )) چون به نزدیکی مدینه رسیدند محمل ...
شهید جاویدالاثر لشکر فاطمیون | او بی قرار رفتن بود
صندوق سازی با ورق های فلزی بود. سال های اول با دایی ام شریک بود و به مرور خودش توانست در گلشهر کارگاه ساخت صندوق بزند. این اواخر بیشتر صندوق های تولیدی را به افغانستان و پاکستان صادر می کرد. بدون اطلاع خانواده کارگاه را جمع کرده بود او به ارتباط دایی اش با لشکر فاطمیون اشاره می کند و در ادامه می گوید: دایی ام با گروه اول فاطمیون عازم سوریه شد. پدرم اخبار سوریه را دنبال می کرد و هر زمان ...
چهارم صفر؛ نبش قبر و به دارآویختن زید
امویان را به لرزه انداخت. او سرانجام به دست سپاهیان یوسف بن عمر ثقفی، در سال 120 یا 121 قمری به شهادت رسید. شخصیت زید بن علی شیخ مفید (متوفی 413 قمری) در الارشاد درباره شخصیت زید بن علی علیه السلام می گوید: زید بن علی بن حسین علیه السلام پس از برادر بزرگوارش امام محمدباقر علیه السلام، از سایر برادران خود بزرگوارتر و برتر بود. وی مردی پارسا، پرهیزکار، فقیه، سخاوتمند و دلاور ...
از آبادان تا تبریز در روایت مهاجران جنگی خوزستان به آذربایجان شرقی
لباسم را عوض کنم بچه را برداشتم و به بیمارستان سینا رفتم. شیشه ها را از بدن برادر یک ساله ام در آوردند و تمام بدنش خونی بود. جالب است که خانواده ام که دیده بودند ما نیستیم تصور می کردند که برادرم شهید شده تا اینکه به خانه برگشتیم و از سلامتی ما باخبر شدند. خفایی ادامه می دهد:فردای آن روز ما را سوار اتوبوس کردند و به روستایی به نام خصیلر در اطراف ایلخچی بردند. آنجا هر خانواده روستایی ...
روایت تسنیم از شیرزنی که برای دفاع از مرز و بوم کشور از تمام زندگی اش گذشت / ام الشهدای هرمزگان را بیشتر ...
و علی در یکم فروردین سال 61 در عملیات فتح المبین در دشت عباس، هر 2 با هم شهید شدند و روز سیزدهم فروردین هم مراسم تشییع پیکر آنها برگزار شد پس از آن دفعات بسیاری با برادرم غلام به جبهه رفتیم که در نهایت برادرم بهمن سال 64 در عملیات والفجر هشت، در بندر فاو به شهادت رسید بعد از شهادت سومین برادرم، به دلیل نیاز مادر و پدرم به مراقبت، دیگر به جبهه نرفتم. در این سال ها مادرم علاوه بر سه ...
چگونگی شهادت حضرت رقیه(س)
شرح اند: 1 نخستین منبعی که ماجرای شهادت دختر خردسالی از امام حسین را در شام مطرح کرده است، کامل بهایی نوشته عمادالدین طبری (700 ق) است. او نام دختر را ذکر نکرده است. سن او را چهار سال و وفات او را چند روز پس از دیدن سر پدر در خانه یزید گزارش کرده است. 2 ملّا حسین واعظ کاشفی سبزواری (متوفی 910 ق) محل حادثه را کوشْک (کاخ) یزید و زمان آن را روز دیدن سر بریده ذکر کرده است. ...
خواهر شهید همت: مادرم اسوه ایثار و صبر بود/ بعد از شهادت برادرم؛ زندگی مادرم با محمد ابراهیم خلاصه شد
به گزارش صاحب نیوز ؛ شهادت هنر مردان خداست و ایرانی ها در این خصوص، هنرمندی خود را به زیبایی هرچه تمام به اثبات رسانده اند. اصفهان با تقدیم 21 هزار و 807 شهید، از استان هایی به شمار می رود که دارای بیشترین شهید در جنگ ایران و عراق و در 8 سال دفاع مقدس لقب گرفت. شهری که خاطرات بسیار از تشییع بیش از 300 شهید در یک روز تا نام آوری سرداران بزرگ دفاع مقدس را در کارنامه خود به ثبت رساند. ...
تک تیراندازی که با ذکری از قرآن دقیق به هدف می زد
گرفت و همواره شاکر خداوند بود که فرزندش به درجه شهادت نائل شده است. او طی این سال ها همیشه برای احمد قرآن می خواند و در همه مراسم هایی که برای برادر شهیدم برگزار می کردیم پدرم خودش هم روزه می خواند و هم قرآن تلاوت می کرد. فراز هایی از وصیتنامه شهید احمد ملایی انسان آن زمان که خودش را می بیند و به ظاهر خود و رابطه با جهان عدم فکر می کند، بدنی ضعیف و استخوان شکننده و پوستی نازک با ...
شهیدی که با شناسنامه دوستش شهید شد/ ثبت رسمی شهادت رضا بعد از 36 سال
ریش سفید محله برای عروسی رضا آمده بودند. موقع ازدواج بخاطر بعد مسافت کسی از خانواده رضا خبر نداشت پدرش قبل از ازدواج وی از دنیا رفته بود. یک سال بعد از عروسی از طریق بسیج راهی جبهه شد و هر چه مخالفت کردم موفق نشدم می گفت دلم هوایی شده و روحم در جبهه است مگر خون من رنگین تر از خون دیگر رزمندگان است. شهیدی که می خواست از شدت دل تنگی همسرش را به پشت جبهه ببرد در این یک سال بارها ...
گفت وگوی خواندنی با خانواده ای که 3 شهید و 3 جانباز تقدیم انقلاب کرد/ خانواده ای که به هیچ وجه در بندمال ...
شهادت رسید و حتی تا مدتها مشخص نبود که در زمان اسارت در دست دشمن به شهادت رسید یا در همان لحظه به شهادت رسیده است. برادر شهید با بیان اینکه شهید خیرالله متولد سال 1333 است و در سن 26 سالگی در منطقه چغالوند از شهرستان گیلانغرب به شهادت رسید بیان کرد: در دوره ابتدایی در مدرسه مشغول به تحصیل و در کنار تحصیل به کار کشاورزی و دامپروری مشغول شد و در سن 18 سالگی عازم خدمت سربازی شد و بعد از خدمت ...
روایت رزمنده ای که 9 بار مجروح شد
تاکید ویژه ای داشت، هفت بردار و دو خواهر دارم، تحصیلات خود را تا قبل از آغاز جنگ تحمیلی تا پایه هفتم ادامه دادم، هم اکنون 57 سال سن دارم و بازنشسته سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هستم. ورود به جبهه در سن 19 سالگی بنا بر اطاعت از فرمان امام خمینی(ره) از روزهای ابتدایی جنگ تحمیلی وارد جبهه شدم، خانواده ام هیچ گونه مخالفتی برای حضور من و سه برادر دیگرم در جبهه نداشتند، هشت سال در جبهه ...
شهید رجبی: رمز پیروزی ملت وحدت است/نفس هایتان را مطیع عقلتان کنید
نعمتهایش را از ما بگیرد. هشتم: خواهرانم! درس از زینب کبری ( س) و مادرم! از زهرا مرضیه ( س) و برادرانم! درس از امام سجاد ( ع) و پدرم! درس از امام حسین ( ع) بگیرید و متزلزل نشوید. رسالت زینب ( س) بر دوش شماست، به یاری اسلام بشتابید و می خواهم مرا عفو کنید و برایم دعا کنید. خداوندا امام عزیز را باقی بدار ! تا آقایش مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) تشریف فرما شوند. خدایا گناهانم را ببخش! لشگریان توحید را پیروز بگردان! ساعت 8 شب 28/ 11/ 1362 چادر در نزدیکی قصر شیرین کد خبر 5030355 ...
جبهه دستم را گرفت اما شجاعت به من داد
در فهرست شهدا یک تجربه عجیب و منحصر به فرد است؛ عجیب مثل روزهایی که با یک دست، مرهم می گذاشت روی جراحت رزمنده هایی که او را نماد و تجلی حضور فرشته گونه زنان ایرانی در جبهه می دانستند. بانوی جانباز جنگ تحمیلی می گوید جنگ یک دستش را گرفت، اما قلم را به دست دیگرش داد تا در قامت نویسنده، داستان ها و خرده روایت های کمتر شنیده شده آن دوران را برای چند نسل بعد بازگو کند. ...
قتل پدر با آتش زدن خانه به خاطر 87 هزار تومان
این مدت با جوشکاری، هزینه و مخارج موادم را فراهم می کردم. اما از وقتی بیکار شده بودم پولی برای تأمین هزینه موادم نداشتم و برای همین از خانواده ام پول می گرفتم. آنقدر برای تهیه مواد مخدر از پدر و مادرم پول گرفتم که دیگر از من خسته شده بودند پدرم می گفت دیگر پولی برایش نمانده که بخواهد در این سن و سال هزینه مواد مرا پرداخت کند. ازدواج کردی؟ نه. من خرج خودم را به زور می دادم چه برسد به اینکه خرج یک نفر دیگر را بدهم. پشیمانی؟ از اینکه باعث مرگ پدرم شدم شرمنده و پشیمانم و عذاب وجدان دارم. منبع: باشگاه خبرنگاران جوان انتهای پیام/ ...
مادر شهیدان فلسفی نژاد به فرزندان شهیدش پیوست
مادر شهیدان والامقام محمد باقر و ابوالفضل و جانباز سرافراز علی نقی فلسفی نژاد آسمانی شد و به فرزندان شهیدش پیوست. پیکر این مادر ایثارگر امروز سه شنبه اول مهر از مقابل گلزار شهدای علی بن جعفر (ع) تشییع و در قطعه والدین شهدا به خاک سپرده شد. شهید ابوالفضل فلسفی نژاد در سن 18 سالگی عازم جبهه شد و در اردیبهشت سال 1361 در گیلانغرب از ناحیه سر و صورت و سینه مورد اصابت ترکش قرارگرفت و ...
ماجرای دردناک نبش قبر شهید محمدرضا آل مبارک
به گزارش خبرگزاری مهر ، یک کاربر فضای مجازی در توئیتر نوشت: "محمدرضا آل مبارک فرزند حاج حسین در 16 سالگی به جبهه می رود و در عملیات محرم سال 61 به شهادت می رسد. قصه اما این نیست. پیکر او بدون سر به خاک سپرده می شود. 7 سال بعد سر تحویل پدر می شود. پدر دور از همه، در کمدِ اتاقش سَر فرزند را 3 ماه نگه می دارد تا مجوز نبش قبر بگیرد. فقط آه ! " کد خبر 5029984 ...
حسرتی که بر دل بازیگر سینمای دفاع مقدس ماند/ عاشورایی ترین خاطره دفاع مقدسی آقای کارگردان + فیلم
دلیل به او ابراهیم قمه می گفتند که روز عاشورا برای امام حسین (ع) قمه می زد. ابراهیم شهید شد ولی طیب و طاهر نبود؛ او در جنوب تهران به قلدری شهرت داشت. امثال ابراهیم خیلی بودند که فضای جبهه آن ها را تغییر داد و آدم دیگری شدند. امام خمینی (ره) فرمودند که جبهه های ما دانشگاه است . عشق آنجا آدم ها را از صافی عبور می داد. آنجا شهادت انتخابی دوطرفه بود؛ اینگونه نبود که فقط خدا فرد را انتخاب کند ...
مادر یکی از شهدای فاطمیون: پیکر پسرم سر نداشت
گرفتن رضایت هر روز پیش مادرم و همسرش می آمده، ولی آن ها مخالفت می کردند، آنقدر برایشان صحبت می کند و شرایط را توضیح می دهد تا سرانجام موافقت می کنند. او در حالی که بغض گلویش را گرفته می گوید: آخر شهریورماه سال 93 بود که خبر شهادت محمدرضا را به ما دادند. نزدیک به یکسال در سوریه جنگید و هر 3 ماه یکبار 2 هفته به مشهد می آمد و دوباره عازم می شد. 7روز بعد از شهادت او را به ایران آوردند ...
مادر دلاور دوشیکای جبهه های حق دار فانی را وداع کرد
میگیرد بدنش طوری ذره ذره شده بود که به شناسایی نمیشد و همان طور که می خواست به شهادت رسید . فرازی از وصیت نامه شهید بهنام نقدی: حال که به جبهه می روم و پای در چکمه می کنم و سینه اش را نشانه می روم نه به خاطر خصم و کینه است بلکه برای صدور انقلابم و احیای دینم می باشد . کفنم پیراهنم مرا با لباسم به خاک بسپار هنگامی که به شهادت رسید بدن مطهر او قطعه قطعه و قابل شست و شو و غسل با همان لباس به خاک سپرده شد. ...
پسر تهرانی پدرش را در آتش سوزی کشت +عکس
بنزین خریدم، خمار بودم و از پدرم کینه به دل داشتم، به خانه بازگشتم و بنزین را داخل اتاق و انباری ریختم و پس از آن فندک زدم که مادرم و برادر کوچکترم از ناحیه دست دچار سوختگی شدند و پای خودم نیز در زمان فرار سوخت اما پدرم به خاطر دودگرفتگی شد و داخل خانه بیهوش روی زمین افتاده بود. چطور دستگیر شدی؟ همسایه ها متوجه شده بودند که من خانه را به آتش کشیدم و به پلیس خبر دادند و قبل ...
مادر سه شهید دفاع مقدس: اجرای عدالت و احقاق حق خواسته امروز ماست
شده است و دخترم هم چهار فرزندش را بزرگ می کند. یکی از پسرهایم یک بچه دو سال و 9 ماهه داشت که وقتی پدرش به شهادت رسید، این دختر پیش من ماند و او را بزرگ کردم، الآن 35 ساله است. دل خوشی این روزهای من همین بچه ها هستند. مردم اعتقاد زیادی به شهدای ما دارند، می آیند به خانه ما و از عکس بچه های من حاجت می گیرند، گاهی برای شفا به خانه ما می آیند و به شهدایمان متوسل می شوند. خانواده ما شش شهید دارد، به غیر ...
بی ادعا شهادت را برگزید
در آذرماه 1382 مصوبه ای در بنیاد شهید تصویب شد که بر اساس آن باقیمانده مفقودان دفاع مقدس، شهید اعلام شدند و نام آن ها با عنوان شهدای جاویدالاثر ثبت شد و از آن زمان در منزل عمه ام سنگ مزاری برای عبد درست کردیم و هر سال برایش همان جا یادمانی می گیریم زیرا او مزاری ندارد. او در ادامه بیان می کند: پس از 15 سال چشم انتظاری با برادر کوچک عبد، علی ازدواج کردم. محمدرضا، حسین و فاطمه حاصل این ...
سرنوشت نامعلوم محسن محروقی یکی از اهالی مطبوعات / او از 3 ماه پیش ناپدید شده است
پردیس مشغول به کار شد. کارخانه ای که برادرهای همسرش مدیر و سرپرستش بودند. سوم تیرماه همین امسال بود که مادرم با محسن تماس گرفت. زنگ می خورد ولی پاسخگو نبود. همزمان با همسرش تماس گرفت که ادعا کرد محسن از طرف کارخانه ماموریت دارد. این پایان ماجرا نبود و مادرم باز هم تماس گرفت ولی همچنان محسن پاسخ نمی داد و هر بار همسرش اطلاعاتی می داد که صحت و سقمش مشخص نبود . در آخر به درخواست من یک روز همسر و برادر ...
ناگفته هایی از زندگی شهیدی که پس از 28 سال به آغوش خانواده بازگشت
بسیار فعال بود، در مناسبت های مختلف مسجد محل مشارکت جدی داشت، حتی تا پاسی از شب بدون آنکه ترسی به دل راه بدهد، به عنوان بسیجی در گشت محله حضور داشت تا مبادا همسایگان با خطری روبرو شوند. برادر شهید محمد منتظری با تاکید بر اینکه برای رفتن به جبهه لحظه شماری می کرد، از مخالفت های پدر برای جبهه رفتن این شهید بازگو کرد و گفت: پدرم به محمدآقا می گفت برای سن شما بهتراست الان درس بخوانید تا اینکه ...
تجاوز به مهشید 18 ساله فقیر در خانه مجردی پولدار
. وقتی زنانی را با عینک دودی و آرایش کرده داخل خودروهای گران قیمت می دیدم از ته دل افسوس می خوردم. در رویاهایم با خودم می اندیشیدم چرا من در خانواده ای بدبخت به دنیا آمده ام؟ چه می شد من هم می توانستم با یک غرور خاص لباس های شیک بپوشم و سوار این گونه خودروها شوم! از سوی دیگر هم دلم به حال مادرم می سوخت که بی منت شبانه روز کار می کرد تا من و برادر کوچکم درس بخوانیم و آینده خوبی داشته باشیم ...
شهادت درسی است گران بها که پیامبران وارث آن هستند
...، لحظات مرگ و زندگی است. بار الها من نمی خواهم که در بستر بمیرم و آرزویم این است که همچون مردان خدا، در دل سنگر بمیرم. می دانم که به شهادت می رسم. از خداوند متعال می خواهم اگر لیاقتش را داشتم، بدنم مانند بدن فاطمه زهرا(س) مفقودالجسد باشد. و سرانجام، سید علی در شب 21 رمضان 67، شال سبز رنگی به کمر بست و به هم رزمانش گفت: شب آخری است که در این دنیا هستم. و روز بعد، هم زمان با ...
بسترهای بیشتری برای معرفی شهدا و جانبازان فراهم شود
شعرسُرایی در حوزه فرهنگ پایداری و تجلیل از مقام شامخ شهدا و جانبازان قدم بردارم و فعالیت هایی را انجام بدهم تا سهم کوچکی در معرفی مقام آن ها به جامعه امروز داشته باشم. وی با اشاره به این که براساس انگیزه ای که خانواده در این مسیر به من دادند خاطراتی که مادرم و افراد خانواده از برادر شهیدم و ویژگی های مثبت شخصیتش تعریف می کردند و همچنین خاطرات پدرم از شهدا باعث ایجاد انگیزه و علاقه مندی من ...
به حکم ولایت فقیه ملبس به لباس مقدس و پرمعنویت سپاه شدم
به گزارش خبرنگار دفاع پرس از ساری، به مناسبت چهلمین سالگرد دفاعغ مقدس زندگی نامه و وصیت نامه سردار شهید حجت الله مستشرق را از نظر می گذرانیم. زندگی نامه شهید: حجت الله در سال 1342 از خانواده مذهبی و سنتی در شهر ساری دیده به جهان گشود. ایشان در سن 8 الی 9 سالگی به همراه والدین و یکی از برادران خود به نام حسن (که در عملیات فتح المبین به مدت 10 سال اسیردست دژخیمان ب ...