سایر منابع:
سایر خبرها
مرد خشمگین جان پدر و مادر همسرش را گرفت
چرا به محل کار دخترش رفته و آبروریزی کرده ام. من هم عصبانی شدم و گفتم دخترت به من بی احترامی می کند. مشاجره ادامه داشت و پدرزنم که از طبقه دوم صدای دعوای ما را شنیده بود به خانه ما آمد. متهم ادامه داد: پدرزنم وقتی شنید ماجرا از چه قرار است ناگهان به سمتم هجوم آورد و چند سیلی در گوشم زد. درست در همان لحظه از خود بی خود شدم و کنترلم را ازدست دادم. چاقویی برداشتم و ابتدا به پدرزنم چاقو زدم و بعد به ...
اعلام رأی نهایی دادگاه برای قاتل وحید مرادی
به گزارش کرج رسا به نقل از شرق، این متهم به نام سعید چند سال قبل فردی را به قتل رسانده اما موفق به جلب رضایت اولیای دم شده و از زندان آزاد شده بود اما دوباره مرتکب قتل شد و به همین دلیل در زندان به سر می برد که با وحید مرادی هم بند شد و این بار متهم به قتل وحید مرادی شد. حکم قصاص سعید درباره قتل دومش مورد تأیید دیوان عالی کشور قرار گرفت اما درخصوص قتل وحید مرادی این رأی نقض شده بود که ...
ضربه شمشیر سامورایی برای قتل دوست
در ادامه وکیل مدافع متهم در جایگاه قرار گرفت و گفت: موکل من به قصد قتل وارد درگیری نشده است. ضربه ای که او وارد کرده ارادی و کشنده نبوده است. با این حال از اولیای دم درخواست برائت موکلم را دارم.سپس سه شرکت کننده در دعوا که با قرار وثیقه آزاد بودند یک به یک از خودشان دفاع کردند.یکی از آنها گفت: من از محل کارم که میدان تره بار بود به خانه برگشتم و متوجه درگیری دوستانم شدم. من با ناصر رفاقت زیادی ...
قاتل وحید مرادی به قصاص محکوم شد
. همان طور که قبلا هم گفتم چاقو را فرد دیگری به ما داد و او بود که با وحید دشمنی داشت و دلش می خواست وحید از بین برود. ما با وحید کاری نداشتیم. با پایان دفاعیات متهم ردیف اول و سایر متهمان، قضات برای تصمیم گیری وارد شور شدند و در نهایت یک بار دیگر سعید را در قتل مجرم تشخیص داده و با درخواست اولیای دم او را به قصاص محکوم کردند. ...
قاتل وحید مرادی به قصاص محکوم شد
به گزارش شرق، این متهم به نام سعید چند سال قبل فردی را به قتل رسانده اما موفق به جلب رضایت اولیای دم شده و از زندان آزاد شده بود اما دوباره مرتکب قتل شد و به همین دلیل در زندان به سر می برد که با وحید مرادی هم بند شد و این بار متهم به قتل وحید مرادی شد. حکم قصاص سعید درباره قتل دومش مورد تأیید دیوان عالی کشور قرار گرفت اما درخصوص قتل وحید مرادی این رأی نقض شده بود که به همین دلیل او ...
متهم به قتل : دوستم تنبلی کرد، او را زدم
با میله آهنی ضربه ای به سرش زدم که او بیهوش شد. من هم از ترس وسایلم را برداشتم و فرار کردم. نمی خواستم او را بکشم حتی قبل از اینکه من ساختمان را ترک کنم او زنده بود، اما ترسیدم که او را به بیمارستان برسانم. با توجه به اعترافات متهم و نظریه پزشکی قانونی که با گفته های متهم همخوانی داشت با وجودی که هنوز رد پایی از اولیای دم مقتول پیدا نشده بود از سوی رئیس قوه قضائیه به عنوان، ولی دم شرعی ...
داماد تهرانی، پدرزن و مادرزنش را سلاخی کرد!
خونین همسرم سعی داشت مانع چاقو زدنم شود که او نیز هدف ضربات چاقو قرار گرفت. متوجه نبودم چه کار می کنم که در این ضربات دیوانه وار که به پدر زن و مادرزنم می زدم خودم نیز زخمی شدم، دیوانه شده بودم که بالکن خانه رفتم و با فریاد به مردم می گفتم که من قاتل هستم که خیلی زود پلیس وارد خانه شد و من دستگیر شدم. بنا بر این گزارش، مرد جوان که با ضربات چاقو باعث مرگ پدرزن و مادرزنش شده است برای تحقیقات بیشتر در اختیار ماموران اداره 10 پلیس آگاهی تهران قرار گرفته است و همسر این مرد در بیمارستان تحت درمان قرار دارد. ...
قصاص برای عامل قتل در عروسی
چه دلیلی رخ داده است و به طرفداری از طرفین درگیری وارد ماجرا شدند. با صدور کیفرخواست برای همه متهمان، پرونده برای رسیدگی به شعبه 7 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در ابتدای جلسه رسیدگی کیفرخواست علیه متهم خوانده شد و سپس اولیای دم در جایگاه قرار گرفتند. آنها خواستار صدور حکم قصاص برای متهم اصلی شدند و از سوی فرزند خردسال مقتول نیز درخواست قصاص کردند و گفتند سهم صغیر را هم خواهند ...
طناب دار از گردن قاتل تازه داماد برداشته شد
قضایی شعبه دهم دادگاه قرار گرفت. در آن جلسه اولیای دم گفتند پسرشان تازه عقد کرده بود به همین خاطر برای عامل قتل درخواست قصاص دارند. در ادامه متهم که با قرار وثیقه آزاد بود، وکیل وی تبرئه موکلش را درخواست کرد. سپس دیگر متهمان نیز از خودشان دفاع کردند. در پایان هیئت قضایی با توجه به مدارک موجود در پرونده مصطفی را به قصاص و دیگر متهمان را به حبس محکوم کرد. این حکم با اعتراض متهم به دیوان عالی کشور رفت و ...
غواص ها بوی نعنا می دهند!/ دریادلان خط شکن
بر هم زدن به تصورم آمد. دنبال کریم گشتم و حتی صداش می زدم بلند و بی پنهان کردن خیلی چیزها. می خواستم بگویم که کریم برگردیم. بچه ها قتل و عام می شن اما به خودم گفتم: نه! دهانت را ببند....گفتم فقط جلو. سریع! بی حرف!... و فین زدم جلو. فاصله مان 20 متر هم نمی شد طناب را آوردم بالا و بی بی زهرا را صدا کردم و محکم تر فین زدم تا بقیه بفهمند این دیگر لحظه های آخر شنای ماست و درست در ...
جزئیات جنایت در بلوک4 قاسم آباد مشهد
با معرفی متهم به قتل که پسر خواهرش است، در تشریح حادثه گفت: بعد از آن که با اعضای خانواده حسن (مرد 65 ساله) درگیر شدیم، همه در پایین بلوک و زیر پله ها بودیم که من به پسر خواهرم مجتبی زنگ زدم و به او گفتم که دعوا کرده ام. او هم با یکی از دوستانش سوار بر خودروی پژو پارس سفید رنگ به محل آمد و ناگهان به طرف اعضای خانواده مرد 65 ساله هجوم برد. ردیابی متهمان فراری که با تلاش ویژه و شبانه ...
حکایت خواندنی تسنیم از جهاد بانوی طلبه؛ از خدمت در بیمارستان کرونایی ها تا غسل جانباختگان کرونایی
، وقتی وارد غسالخانه شدم خیلی ترسیده بودم، هوای تاریک، برخورد تگرگ ها به شیشه نورگیر غسالخانه و میت روی سکو واقعا برایم ترس آور بود. با خود می گفتم میت بعدی حتما خودم هستم یادگاری با اشاره به وضعیت غسالخانه و مشکلاتی که در هنگام غسل میت کرونایی داشت گفت: به هرحال، باید میت را غسل می دادم، جلوی سکویی که میت قرار گرفته بود ایستادم حتی قد من به سکو نمی رسید و صندلی هم نبود که زیر ...
روایت زنان از کارتن خوابی؛ تن فروشی برای تهیه مواد
) خبر داری؟ گفتم: نه! گفت: مهرداد ترک کرده و با دختر عمویش ازدواج کرده است. با یک خانواده موادفروش زندگی می کردم مهناز ادامه می دهد: وقتی کارتن خواب شدم، از هیچ چیزی ابایی نداشتم؛ هیچ چیز برام خجالت آور نبود، مثلا برایم مهم نبود در جلوی درب خانه کسی بخوابم و صاحب خانه بیرون بیاید و با لگد بهم بزند، چون جایی نداشتم بخوابم و لای بوته ها می خوابیدم. البته همان موقع که اعتیاد ...
خراسان در جبهه | مروری بر خاطرات صدای ماندگار دفاع مقدس
ارتش با توجه به نیاز هایی که داشت رسته ها را تقسیم بندی کرد. با توجه به سابقه ای که من در هنرستان الکترونیک داشتم به رسته مولدان برق در پست های تأسیسات پادگان رفتم، ولی راضی نبودم. گفتم من آمده ام جبهه بجنگم، نه اینکه در پست مهندسی باشم. من را فرستادند دوره تجربی تصفیه آب و در آبادان مسئول یک پست تصفیه آب در رودخانه بهمن شیر شدم. آب را تصفیه می کردیم و تانکر ها آن را برای رزمنده ها به جبهه می ...
قتل جوان تهرانی با شمشیر سامورایی
یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد. در آن جلسه پدر و مادر قربانی برای مجتبی حکم قصاص خواستند. مادر داغدار در حالی که اشک می ریخت گفت::پسرم به تازگی عقد کرده بود، اما مجتبی که با پسرم دوست بود، با بی رحمی زیاد و با ضربه های شمشیر او را کشت و با وثیقه آزاد شد. من به همین خاطر حاضر به گذشت نیستم. نزاع دسته جمعی در پلایین موجب قتل یک جوان سپس در ادامه ...
راز جسد سوخته
اعضای خانواده ام به اتهام فراری دادن من دستگیر شدند تصمیم گرفتم خودم را معرفی کنم. 4 دلیل برای ارتکاب قتل بازپرس مصطفی واحدی از شعبه یازدهم دادسرای امور جنایی پایتخت پس از شنیدن حرف های متهم با استناد به 4 دلیل قضایی دستور بازداشت وی و انتقالش به اداره آگاهی را صادر کرد. نخستین دلیلی که به آن استناد شد اختلاف یک میلیارد تومانی متهم با مقتول بر سر ملک بود. دومین دلیل ...
منافی: به خاتمی گفتم نگذار اطرافیانت آبرویت را ببرند
تعدادی از دوستان صورت گرفت و بعد از انقلاب اسلامی هنگامی که شهید رجایی به من گفت مسئولیت وزارت بهداری را بر عهده بگیرم، بسیار شوکه شدم، چراکه اصلا در آن زمان انتظار چنین سمتی را نداشتم، اولین بار خود شهید رجایی به من تلفن زد و گفت ما تصمیم گرفته ایم که تو وزیر بهداری شوی. در آن زمان من توانایی انجام این مسئولیت را در خود نمی دیدم و به شهید رجایی گفتم این کار از عهده من خارج است و از من متخصص تر وجود ...
داماد عصبانی پدر و مادر همسرش را کشت
زدم عصبانی بودم نفهمیدم چه کار می کنم، زنم را هم زدم. وی وقتی در برابر بازپرس قرار گرفت، گفت: با برادر همسرم مینا، دوست و همکار بودم. از طریق او با مینا آشنا شدم و دو سال قبل ازدواج کردیم. پدر مینا صاحب این خانه 4 طبقه بود. بعد از ازدواج، پدرزنم طبقه چهارم را در اختیار ما قرار داد و مادرزن و پدر زنم در طبقه دوم ساکن بودند. دخالت های بی جا متهم ادامه داد: در این دو سال ...
قاتل: مقتول تنبل بود او را کشتم!
انجام بده. او با شنیدن این حرف عصبانی شد و شروع به فحاشی کرد. از او خواستم آرام باشد، اما او به فحاشی ادامه داد و به خانواده ام ناسزا گفت که با هم درگیر شدیم. وقتی درگیری ما بالا گرفت کنترل اعصابم را از دست دادم که یک میله آهنی برداشتم و به سرش زدم. متهم در آخر گفت: وقتی یعقوب بیهوش روی زمین افتاد، از ترس فرار کردم تا اینکه بازداشت شدم. در این سال ها از خانواده یعقوب خبری نشده است. باور کنید او را مثل برادرم دوست داشتم، فقط می خواستم تنبلی را کنار بگذارد و کارهایش را خودش انجام دهد. از دادگاه درخواست گذشت دارم و پشیمانم. در پایان هیئت قضایی وارد شور شد. ...
مرگ در زندان؛ عاقبت جنایت انتقام جویانه
هم خواستم تلافی کنم، اما فرار کرد. کلتی تهیه کرده بودم و همراه داشتم تا وقتی کیوان را دیدم او را بزنم. متهم به قتل در ادامه گفت: روز حادثه با دوستم سعید به گورستان رفته بودیم، سعید موتور داشت، او تازه از زندان آزاد شده بود و به خاطر دوستی ای که با من و برادرم داشت، با هم سر مزار برادرم رفتیم.باز تصویر مادرم جلوی چشمم آمد؛ وضع روحی مادرم خیلی بد بود. بعد از اینکه از سر مزار برادرم بلند شدیم، سوار ...
راز قتل پدر به خاطر 87 هزار تومان؛متهم: عذاب وجدان دارم
پدرم بر سر 87هزارتومان پول بود. یعنی من به خاطر این مبلغ ناچیز تبدیل شدم به قاتل پدرم. پدری که سال ها برای زندگی و بزرگ کردن من زحمت کشیده بود. ببینید موادمخدر چطور زندگی آدم هایی مانند من را تباه می کند. این مبلغ را برای چه کاری می خواستی؟ رفتم مواد بخرم که فروشنده گفت 87هزارتومان کم دارم. یادم نیست دقیقا چقدر پول همراهم بود. اصلا پول همراهم بود یا نه. راستش من به شدت خمار ...
قتل پدر زن و مادر زن بر سر ایمپلنت دندان همسر!
ساختمان چهار طبقه متعلق به خودش منتقل کنم و ما هم قبول کردیم و بدین ترتیب در طبقه چهارم آنجا زندگی مان را ادامه دادیم و همسایه پدر زن و مادر زنم شدیم. فکر می کردم، بعد از این زندگی ما شیرین تر شود و کمتر با هم درگیر شویم، اما اشتباه فکر می کردم، چون از روزی که محل زندگی ام را به خانه پدر زنم انتقال دادم، اختلافات ما بیشتر شد. پس از این درگیری های ما به خانواده همسرم کشیده شد و مادر زن و پدر زنم ...
جلسه دادگاه هم سلولی وحید مرادی برگزار شد
اتهام علی، هم بندی وحید مرادی در زندان، با اتهامی مجزا از پرونده وحید مرادی در محل دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد. در این جلسه قاضی زالی گفت: علی پس از 8 سال توانست رضایت خانواده مقتول را اخذ کند و با توجه به اینکه حکم قصاص ساقط شده، علی متهم به اخلال در نظم و امنیت عمومی است و با توجه به حساس بودن اتفاق رخ داده در این خصوص پرونده شما در دستور بررسی قرار گرفته است. سپس نماینده ...
عملیات کربلای 5 عملیاتی با رمز پرواز!
نشستم کنارش گفتم چی شده، شما چرا اینقدر تمیزید؟ وارد آب نشدید نه صدایش می لرزید میان گریه گفت: وقتی گروهان شما وارد آب شد و توی آب شما رو زدن فرمانده گروهان اجازه نداد گروهان ما وارد آب بشه تازه از گروهان شما هم دسته رضا محمد رضایی هم وارد آب نشد دستی روی شانه اش زدم و گفتم حالا چرا گریه می کنی سرش را روی زانویش گذاشت و صدای هق هق اش بلند شد، بلند شدم از سوله دویدم بیرون ابوالفضل بیرون سوله ایستاده ...
قتل پدر به خاطر 87 هزار تومان پول
کرده ام. به تازگی اما شیشه می کشم و هرچقدر هم سعی کردم نتوانستم ترک کنم. تا مدتی قبل جوشکار بودم و خودم پول موادم را تامین می کردم اما چند ماهی می شود که بیکارم و ناچار بودم پول موادم را از خانواده بگیرم. پدرم هم از این وضعیت خسته شده بود. به همین دلیل روز حادثه مخالفت کرد و پولی به من نداد. حالا هم به شدت پشیمانم و دلم می خواهد زمان به عقب بازمی گشت و من هرگز دست به چنین اشتباهی نمی زدم. چرا تلاش نکردی که ترک کنی؟ چندین بار تلاش کردم. هر بار در کمپ بستری شدم و ترک کردم اما به محض اینکه بیرون آمدم دوباره شروع کردم. خودم با دستان خودم زندگی ام را نابود کردم. ...
روایتی از منش بزرگ یک رزمنده دفاع مقدس/ دل دریایی در دیار غواصان دریادل
.... آن موقع، مجرد بودم و به همراه مادر و برادر کوچکم زندگی می کردیم و قبل از رفتن نیز مقداری پول در خانه برای آن ها گذاشته بودم که این موضوع را در تماس تلفنی به آن ها گفتم. اکبری با بیان اینکه ابتدای اعزامم به عنوان سربازی بود، اظهار می کند: در ادامه هم به صورت داوطلب بسیجی در منطقه ماندم. وی ادامه می دهد: با کمک خداوند، کم و کسری خانواده را جبران می کردم و غیرت، قبول نکرد ...