محسن رضایی چه تکلیف شرعی بر دوش متوسلیان گذاشته بود؟
سایر منابع:
سایر خبرها
روایتی از خاکی بودن حاج احمد متوسلیان و محبوبیت وی در میان رزمندگان
به پاوه و یک سفر به مریوان داشت و در کرمانشاه جلسه گذاشت و همه ما را به فتح المبین برد. احمد گفت من باید بروم و محمد گفت بچه ها می روند و تو باید بمانی. التماس کرد و گفت نمی شود. باور می کنید آدم به این رشیدی اشک از چشمانش پایین می آمد و دست محمد را گرفته بود. اگر این محتوا با این نسل امروز ارتباط برقرار کند، چهره خشن و عبوسی که دیگران ساخته اند و بخشی هم خودمان ساخته ایم بهبود پیدا می کند. قرائتی که این نسل از بچه های انقلابی دارد چطور است؟ حجم ویدیو: 12.13M | مدت زمان ویدیو: 00:05:03 دانلود ویدیو انتهای پیام ...
سه پرسش جدی در خصوص پایان جنگ
نمی شود. باور می کنید آدم به این رشیدی اشک از چشمانش پایین می آمد و دست محمد را گرفته بود. اگر این محتوا با این نسل امروز ارتباط برقرار کند، چهره خشن و عبوسی که دیگران ساخته اند و بخشی هم خودمان ساخته ایم بهبود پیدا می کند. قرائتی که این نسل از بچه های انقلابی دارد چطور است؟ قبول دارید اگر یک مقدار واقع بینانه ببینیم متوجه می شویم همه شخصیت های فرمانده در جنگ جاذبه متوسلیان و بروجردی ...
روایت امدادگر؛ مهناز احمدی دستجردی از اولین دیدارش با حاج احمد متوسلیان
به خیابان می رفتیم، زن و بچه و مرد را کف خیابان می دیدیم که به شهادت رسیده اند. در یکی از جنگ ها که در بهمن سال 62 رخ داد، شیفت بعد از ظهر در مدرسه بودیم که جنگ شروع شد و به ما گفتند باید در مدرسه را ببندید و اجازه ندهید کسی از مدرسه خارج شود. چون اگر بچه ها بیرون می رفتند همه آن ها زیر آتش گلوله ها کشته می شدند. در این شرایط هم نگه داشتن 200 دانش آموز در مدرسه بسیار سخت بود. آن هم در سرما و بدون ...
رزمنده دفاع مقدس: از آقامهدی لقب قربان طلا گرفتم
خاطر رفتن به جبهه شناسنامه ام را دستکاری کرده و متولد 1341 شده بودم که در حقیقت در 15 سالگی عازم جبهه شدم و مدت 98 ماه در جبهه ها حضور داشتم. غنی دل به خاطراتی از احمد متوسلیان نیز اشاره کرد و گفت: من مدت 13 ماه با ایشان همکاری کردم و یکی از خاطراتم مربوط به پمپ بنزینی است که در منطقه سیدصالح عراق وجود داشت و حاج احمد گفته بود که اگر این پمپ بنزین منفجر شود و سوخت گیری عراقی ها به تعویق ...
درس های یحیی، درس نامه پرسپولیس
اصلیشان میفرستد! و البته، برای اینان هم، هنوز و همیشه، حق پسندیدن یا نپسندیدن و جور دیگری خواستن را قائل است! جوانمردی ژاوی، مردانگی پرسپولیس چهارم- ژاوی، به بزرگی فوتبال ایران اذعان دارد و مُقر میآید! و این اقراری است هم در حرف و هم در عمل: ... گفته بودم که حق اشتباه نداریم! من به شاگردانم گفته بودم که با تیم بزرگی روبه رو هستیم! تیمی آنقدر بزرگ که میدانست چگونه و در چه زمانی ...
7مهرماه روز عروج خونین سردار شهید جهان آرا است /مردی که سردار مقاومت خرمشهر لقب گرفت
...> سید هدایت الله پدر 13 فرزند، شش دختر و هشت پسر، می گوید: محمد دو سال زندگی مخفی داشت توی کوره پزخانه ها می رفت و با دهن روزه آجر خالی می کرد به خاطر همین بدن قوی و محکمی داشت. خسته نمی شد. راستی یک خاطره دارم که تا حالا هیچ جا تعریف نکرده ام: شب هفت محمد که تمام شد، خانمی آمد جلو و گفت من رفته بودم خرمشهر کاری داشتم چون حجاب مناسبی نداشتم نمی گذاشتن با جهان آرا صحبت کنم. وقتی ایشان متوجه شد آمد و ...
فرزند خلف یافت آباد
برای شب نشینی خانواده ها امن نبود. کشاندن هیاهوی بچه ها از چهارچوب سرای محله به فضای بوستان، تدبیر مدیر محله برای جمع کردن خانواده ها در آنجا بود. او دوربین های حرفه ای و سیستم ضبط و پخش صوت دراختیار بچه ها گذاشت و گفت: امکانات سرای محله و توان من در اختیار شما. کاری کنید که خانواده ها بوستان صبا را پر کنند تا معتادان و اراذل و اوباش در اینجا احساس امنیت نکنند. نوجوانان محله هم جنگ شبانه ای به ...
راه های لاغر کردن کودکان چاق
یاد بدهید برای اینکه بدن دهیدراته نشود یعنی آب آن از دست نرود مهم است که مایعات زیادی بنوشند به خصوص در حین ورزش و یا زمانی که هوا گرم است. نباید تشنه بود و بعد به سراغ آب رفت چون زمانی که خیلی تشنه می شویم یعنی بدن آب خود را از دست داده است. شیر برای رفع عطش خوب است اما آب معدنی، آب میوه ها، چای، شیر و مایعات مفید دیگر نیز گزینه های خوبی محسوب می شوند. به او یاد دهید دندان هایش را مرتب ...
به خاطر این چشم ها یک روز شهید می شوی!
دیدار سرمست می شد. همان روز وقتی از نزد امام برگشت، به شدت منقلب بود. پرسیدم: مگر چه اتفاقی افتاده؟ گفت: امام دست خود را بر سرم کشید. بعد نفسی گرفت و گفت: لحظه خیلی شیرینی بود؛ تا عمر دارم فراموشش نخواهم کرد. لشکر محمد رسول الله (ص) در حال نقل و انتقالات قبل از عملیات بود. حاجی داشت برای بچه ها موقعیت منطقه را شرح می داد. کلمه ها خوب توی دهانش نمی چرخید. احساس کردم که ضعف تمام ...
دیدار با خانواده ای که کفن حاج قاسم را امضا کردند/ روایت سردار از مناجات عارفانه پدر خانواده
درجه رسید. از دامن زن، مرد به معراج می رسد. به خاطر ایثار و ازخودگذشتگی شماست که شیخ محمد، شیخ محمد شده. وجود شما به او اطمینان خاطر داد که فرزندانش را بگذارد و برود. با حرف های محبت آمیز سردار، انگار خستگی تمام آن سال های سخت از تنم بیرون رفت... نه... طول عمر نمی خواهم حاج قاسم آن شب بعد از آنکه با بچه ها گفتند و خندیدند، رو به من گفتند: حاج خانم! جایی هست که من بتوانم با ...
روایت محمد کوثری از کودتای خزنده
کرده اند یا امثال اکبرگنجی که خودفروخته هستند ولی درکل خیلی چیز عجیبی کشف نکرده اند. الان هم فرمانده نیروهایش را جمع می کند و با توجیه و توضیح و اقناع کار را پیش می برد و همین مساله باعث می شود بچه ها با دل و جان حرکت کنند و ماموریت را انجام دهند. شما در آن جلسه ای که نوارش منتشر شد یا جلسات مشابه حضور نداشتید؟ من در همه جلسات بودم. در تمام آنها بودم چون آن زمان من در سپاه ...
شهدا درس آموختگان مکتب عاشورا هستند
...> معصومه نظری هستم. در سال 1326 در محله سنگبیجار شهرستان فومن به دنیا آمدم. نام پدر داداشی و مادرم صغری محمد نژاد بود از بین چهار خواهر فرزند دوم خانواده هستم، سواد خواندن و نوشتن هم ندارم. در خانه پدر به کار کشاورزی مشغول بودم. بیست سالم بود که با آقای حسین خدمتگزار ازدواج کردم . نحوه آشنایی و مراسم عروسی و زندگی خودتان را تعریف کنید . خواهر حاج آقا که دوست و همسایه نزدیک ما بود ...
همسر شهید مدافع حرم : مسئولان شعار ندهند و به اعتقادات عمل کنند/اجازه تحریف دفاع مقدس را نمی دهیم
...> کشانی حفظ حجاب را برای بانوان مهمترین اسلحه به سوی دشمن عنوان کرد و گفت: چادر و حجاب سنگر زن است، ما همچنان با چادری که داریم و اعتماد و توکل به شهدا راه شهدا را ادامه خواهیم داد. نیازمند رزمنده و نقش آفرینی پر رنگ بانوان در جنگ فرهنگی هستیم همسر شهید ذورقی با بیان اینکه جنگ امروز ، جنگ فرهنگی است، متذکرشد: ما نیازمند رزمنده و نقش آفرینی پر رنگ بانوان در این حوزه هستیم و باید ...
بلایی که ویروس کرونا بر سر جانبازان شیمیایی آورد!
گردان تخریب همه در تشییع جنازه اش حاضر شدند. همان طور که سال ها بعد از جنگ دور هم جمع می شدند: در تشییع جنازه، فامیل های خودمان به خاطر کرونا نیامدند، اما این بچه ها همه آمدند. اصلاً روحیه شان فرق دارد. حاج اکبر جزو مدیران ارشد بیمه ایران بود، اما مستأجر بود. می گفتیم دست کم یک وام بگیر و خانه بخر. می گفت آنقدر هستند که از من بیشتر احتیاج دارند. راستش هیچ وقت این همه از خودگذشتگی اش را نفهمیدم با ...
آبشخور ایستادگی آزادگان در اسارت، سرچشمه زلال کربلاست
...> جنگ، یک گنج بود حجت الاسلام بدرالدین نیز در بیان اهداف خود از تألیف این کتاب بیان کرد: تاکنون در حوزه های مختلف تألیفاتی داشته ام و بسیار علاقه مند بودم که با افتخار کتابی نیز در حوزه دفاع مقدس بنویسم. وقتی با راوی کتاب آشنا شدم، ایشان خاطرات خود از حضور در جبهه و اسارت را روایت کرد که به نظرم جذاب بود. امیدوارم با اینگونه کتاب ها، نسل امروز و فردای ما هرچه بهتر بتوانند دلاوران دوره دفاع ...
سکوت شکسته؛ رمان دفاع مقدس در ژانری جدید
بگویم که من دنبال راهی بودم برای ارتباط بین دو نسل، یک نسل، نسل خودم هست که متعلق به دهه 60 است من این دهه را به خوبی درک کردم چون خودم شرکت کننده در جبهه بودم آن هم به مدت 36 ماه، و نسل دیگر که نسل امروز جامعه ماست. جالب است بدانید وقتی من با رزمندها مواجه بودم، آنها از آنچه که در ادبیات و سینمای دفاع مقدس اتفاق افتاده ناراضی بودند و جالب تر اینجاست که خود مخاطبین امروزی هم این نارضایتی را دارند ...
روایت به خط زدن های محمدرضای 16 ساله و روزهای تلخ اسارت در اردوگاه رُمادیۀ عراق
مقاومت را که در عرصه ایثار قد عَلم کرد و طریق اتصال به ملکوت را هموار، می خوانیم. برای به خط زدن و به صف شدن باید از فیلتر گُردان قدس عبور می کرد. مراجعات یکی در میانش با شناسنامه، بی اذن و با اذن پدر و مادر به این گردان هر بار به در بسته می خورد، وقتِ اعزام را موکول کردند به اسرع زمان و به قول بچه انقلابی هایِ طالبِ جبهه. این زمان موعود که قولش را دادند سرکاری بود و به تعبیرشان در آب نمک ...
از اشتیاق مبارزه با ظلم تا کمک به رزمندگان دفاع مقدس
خیابان هستند، با اینکه خانه پدری من مقر بچه های رزمندگان اسلام بود و دائم در حال پذیرایی بودیم به آنها گفتم کسی را تاکنون در این محدوه مشاهده نکردم. پس از بازجویی و ناامید شدن ناگهان یکی از آن کلاه قرمزها به لباسم گیر داد که چرا چادر سرت کردی و لباس عربی سر نکردی که یکی از آنها اسلحه به سمت من گرفت و نزدیک بود مرا بکشد تا اینکه لطف خدا شامل حالم شد و منصرف شدند و به راه خود ادامه دادند، البته قبلش به من تذکر دادند که چنانچه بار دیگر مرا با این لباس مشاهده کنند بلافاصله مرا خواهند کشت. حسین عبدالعزیزی انتهای پیام ...
از معرفی نخستین شهید روحانی دفاع مقدس تا خاطرات روحانیون رزمنده
، او و صاحبان دست های پشت پرده، یا نمی دانستند و یا فراموش کردند؛ حضرت روح الله با قاطعیت فرموده بودند: سربازان من در گهواره هستند، این سربازان پاک طینت روز ها و شب ها را سپری می کردند، چون سرو قد می کشیدند برای ایستادن در غبار. حالا وقت ایستادن در غبارفتنه بعثی ها، با عقبه اروپایی، آمریکایی بود، ایستادنی به سختی آهن. فرمان دفاع صادر شد، صف های مقاومت یکی پس از دیگری قد می کشید و فصلی نو ...
کوچه نِشین ها
کوچه نشینیِ جوانانه در محلۀ خاراب که پر از خانه های تازه ساز مسکن مهر است، بیشتر به چشم می خورد و مشتاقم بدانم چه حرف هایی بینشان رد و بدل می شود، تا عصر صبر می کنم و بعد با یک چادر رنگی می زنم به دل کوچه. مریم که از دار دنیا 32 سال سن و سه بچۀ قد و نیم قد دارد را همه می شناسند. او پایه ثابت این کوچه نشینی هاست. صبح تا ظهر همۀ کارهای خانه را انجام می دهد و سهم کوچکی از عصر را برای خودش ...
تمرین قهرمانی | مرگ را قبول کردیم!
به حادثه دیده را آموزش دهد. آموختن رشادت اصل است آشنایی و گفتگو با مدیر مدرسه مسیر گزارش ما را تا اندازه زیادی تغییر می دهد. معرفی مدرسه نوپای آتش نشانی جای خود را می دهد به شنیدن سرگذشت خانواده ای که 3 پسرش سال ها عمرشان را برای جنگ و دفاع گذاشته اند و علی خیامی مدیر می خواهد گرچه جای آن رشادت ها حالا تا اندازه ای خالی است، نسل امروز را هم همان طور تربیت کند. می گوید: دانش آموزان ...
چه کسانی می خواهند تاریخ را تحریف کنند؟/ دکتر گفت: منم کچلم! نکنه چمرانم
خبرگزاری فارس- پیغام فتح؛ ویژه نامه چهلمین سالگرد آغاز دفاع قدس، زهرا بختیاری: کمتر کسی است مطالعاتی در مورد جنگ تحمیلی داشته باشد و نام مریم کاظم زاده را نشنیده باشد. بانویی که نامش همیشه کنار شهید اصغر وصالی دیده شده و در بحبوحه خون و آتش همچون دیگر برادرانش در میدان جنگ حاضر بود و سعی می کرد با امکانات اندکی که دارد این برهه درخشان تاریخ معاصر کشورش را با دوربین عکاسی برای نسل های بعد و همه ...
پیروی از ولایت فقیه رمز پیروزی بر استکبار/همیشه سرباز و گوش به فرمان رهبرم هستم
باید پشت ولایت فقیه و انقلاب باشند. آماده جان فشانی برای وطن و رهبرم هستم محمد دهمرده یکی دیگر از رزمندگان جنگ تحمیلی نیز در این باره گفت: جانباز شیمیایی دفاع مقدس هستم و در قسمت پدافند هوایی خدمت می کردم. وی ادامه داد: با وجود همه سختی ها و جراحات جنگ، همیشه برای جان فشانی برای وطن و رهبرم آماده ام و همیشه سرباز و گوش به فرمان رهبرم هستم. دهمرده اذعان کرد ...
خاطرات حضور در غسالخانه(بخش اول)
آماده شو برویم که امروز کلی کار داریم. لباسم را می پوشم. یک ژاکت اضافه هم می پوشم برای سردی هوا. وقتی از خانه خارج شدم ساعت از 8 صبح گذشته بود اما هوا هنوز تاریک بود. ابرهای غم زده سیاه همه جا را گرفته بود. سیاه سیاه انگار با رنگ سیاه رنگش کرده باشند. از آن ابرهایی که وقتی نگاهشان می کنی همچین هول برت می دارد و ترس در دلت می افتد. با صدای بوق ماشین هادی به خودم می آیم سوار ...
فال گیری و رمالی؛ توسلی که وصل نمی کند
مردی بلند قد با هیکلی نسبتا تنومند پشت میز نشسته، کتابی قدیمی و تسبیح به دست دارد. با پرسیدن اسم مادر و اسم خود شخص، دانه های تسبیح را به حرکت در آورده و کتابش را باز می کند. با خواندن خطوط کتاب از گذشته و حال آینده خبر می دهد. با شنیدن برخی از کلمات از زبان دعانویس، حیرت شخص چند برابر می شود. برخی از حرف هایی که به زبان می آورد، انگار واقعیت های محضی است که در زندگی وی جریان دارد که ...