خوابگاه یا دانشگاه مسأله این است؛ خاطرات مسیریابی من
سایر منابع:
سایر خبرها
من فقط یک گمشده بدشانس مبتلا به فوبیای پرندگان بودم؛ قسمت دوم
کنار یکی از خانه ها نشستم. بعد از چند دقیقه دوباره به راه افتادم و تقریباً بعد از یک ساعت بالاخره توانستم یک خیابان پیدا کنم. از خوشحالی داد زدم خیابون، خیابون. خدایا شکرت که با نگاه چند عابر متوجه شدم اینجا جایش نبود. بنده خداها طوری نگاهم می کردند انگار همین الان از ماشین زمانی که من را از هزاران سال پیش به اینجا آورده خارج شده ام. حالا باید دوباره ...
من فقط یک گمشده بدشانس مبتلا به فوبیای پرندگان بودم
عابران توانست بعد از پانزده دقیقه و در حالی که از چهره اش معلوم بود حیا و ادب بهش اجازه نمی دهد لنگه کفشش را درآورد و دنبالم بگذارد، کمی تا قسمتی کمکم کند. باید کوچه ای را که آدرس داده بود پیدا می کردم. به ساعت که نگاه کردم، از این بدتر نمی شد. ساعت نزدیک دو بعدازظهر بود و من مثلاً می خواستم بعد از استراحت در خوابگاه به دانشگاه و کلاس ساعت سه بعدازظهر برسم. ...
پادشاه فصل ها پاییز
طیبه رسول زاده پاییز که می شه ما بی اختیار می ریم اتاق جمشید شوهرخاله مان و از او می پرسیم ساعت چند است؟ او هم جواب می دهد قدیم یا جدید؟ بعد هر دومان می خندیم. اصلا شوهرخاله ما به پدرمان پول قرض نداده که مجبور باشیم به شوخی هایش بخندیم. خیلی هم صاحبخانه خوبی است. در واقع پاییز ما را به یاد خاطرات مدرسه و دانشگاه می اندازد. جوری که از همه فصل ها متنفر می شویم. اصلا و ابدا هم یکهو ...
روایت جانباز مدافع حرم از شهادت 13 همرزمش در یک روز/ 21 دی ماه 94 در کربلای سوریه چه گذشت؟
؛ ولی خدا را شکر بچه ها همه خندیدند. شهید علیرضا مرادی و شهید آژند نشسته بودند، من تا نشستم کنارشان تا استراحت کنم، بعد از چند دقیقه که با هم گفتیم و خندیدیم، شهید آژند با حالت درخواست گفت: می دانم خسته ای ولی پاشو برو به بچه ها برس تنها هستند. در حال حرف زدن و شوخی کردن بودم که دیدم آقای مرتضی کریمی نشسته است. یک لحظه باورم نشد آقامرتضی است. آقا مرتضی بسیار شوخ طبع بود. حتی وقتی بچه ...
هنوز از شهادت خبری نیست
؟ گفتم: آره، مرادی رفته برانکارد بفرستد، نمی دانم چرا نیامد. نمی دانم سیدجمال چی شده؟ با هم بودیم. گفت: بذار امدادگر رو بیارم، بعد برم ببینم سید کجاست. هیچ کدام نیامدند. دلهره داشتم. نگران سیدجمال، محمد و احمد بودم. با شنیدن صدای یکی از بچه های اصفهان، صدایش زدم. خواست کمکم کند. گفتم: بیا! دور و بر رو نگاه کن ببین سیدجمال اون طرف تره یا نه؟ من رو ول کن! بعد از چند لحظه متوجه شدم محمد و احمد که برای آوردن امدادگرها رفته بودند، هر دو شهید شدند. سیدجمال هم چند متری دورتر از من با انفجار خمپاره، زودتر از آنها شهید شده بود. ...
عباس آخوندی و عزت الله ضرغامی، چپ و راست برعکس/ قطعی شدن حضور دو کاندیدا در انتخابات 1400
انتخابات این حزب اصلاح طلب به عنوان تشکیلات سیاسی گروهی از کنشگران که دست کم از دو دهه پیش تاکنون، بارها در مطبوعات فارسی -در مقایسه با کارگزاران سازندگی- به عنوان بال چپ جناح چپ سیاست ایرانی مطرح شده، پرده برداشت. گزینه هایی که البته همگی در طول رضا خاتمی به عنوان گزینه اصلی قرار داشتند اما شاید کسی که حضورش در این جمع، بیش از دیگران محل تعجب بود، کسی نبود مگر عباس آخوندی؛ سیاستمداری چنان که گفتیم با ...
روایتی از غافلگیری تلخ دختر12 ساله شهید مدافع سلامت
؛ دختر12 ساله و یکی یک دانه شهیده شیرین صفوی هنوز از دست دادن مادر را باور نکرده است. دایی اش گفت مراقب باشید، خیلی سوال پیچش نکنید، تازه کمی رو به راه شده است. من هم سکان گفت و گو را دست دختر 12 ساله شهید می دهم و می گویم از هر کجا که دوست داری شروع کن؛ از مادرت بگو.کوثر از میان همه خاطرات راه باز می کند به روزهای آخر، به قصه آن روز غافلگیرکننده تلخ. دلم برای مادرم لک زده بود. از ...
آشنایی با زن شوهردار موجب قتل خونین شد
.... به همین خاطر طبق نقشه با شوهر سوگند تماس گرفتم و از او خواستم تا بسته ای را به محلی در نزدیکی کوره آجرپزی ببرد. من آن روز به همراه دوست صمیمی ام مصطفی به پشت کوره آجرپزی رفته بودم. وقتی سعید به آنجا آمد با او صحبت کردم و به او گفتم پلیس و از اقوام همسرش هستم. من از او خواستم تا از همسرش جدا شود اما با هم درگیر شدیم و من چند ضربه چاقو به او زدم. سعید می خواست فرار کند که دوستم هم چند ضربه به ...
خاطرات ناظری و درخشانی از دوستی با شجریان
17 ساعت آوازهای خانگی در آلمان و لندن با استاد شجریان دارم. - برای ضبط در خیال به ایران سفر کردم. بخشی از آلبوم را ضبط کرده بودم. دوستانم که خواننده می شناختند، معرفی کردند ولی آوازشان خوب نبود. من تصمیم گرفتم به سراغ استاد شجریان بروم. درست دوره ای بود که استاد دیگر کار کسی را قبول نمی کرد. دوره سختی بود. به ایشان زنگ زدم گفتم من چند تا کار دارم می خواهم شما بشنوید. اگر خوشتان آمد ...
آنچه در دولت اول سیدمحمد خاتمی گذشت
که بله این کار را که کردیم تشکیلاتی بود و این، آنها را شکست. ساعت حدود 12شب بود که بنده در منزل بودم و کسی زنگ زد و گفت با شما کار دارند. رفتم دم در و دیدم که بله! یکی از همین متهمان به در منزل آمده است. با او قرار گذاشتم که فردا به اداره بیاید و بعد با هم صحبت کنیم. او صبح به اداره آمد و ماجرای قتل ها را به من گفت. حدود سه ساعت از 9 صبح تا یک بعدازظهر بخشی از این مسائل را این فرد گفت. من همانجا به ...
ارتودنسی راه حل یا راه فرار؟
...> آخر این هم از بخت و اقبال من بود. حالا باید دو سال تمام این سیم کشی را تحمل می کردم. به خودم دلداری می دادم که بالاخره درست می شود، سیم های دندانم را باز می کنم و دندان هایم زیبا می شود. زیبا صحبت می کنم، زیبا لبخند می زنم. ولی خب راه طولانی بود و من خسته. البته این سیم ها یک حسن بزرگ داشت برایم. حالا دیگر وقتی با کسی صحبت می کردم و ...
ماجرای کشته شدن نیروهای ارتش در ناهارخوری لویزان چه بود؟
تعالی عمر او را نگه داشته بود تا با سقوط هواپیما شهید شود وگرنه در واقعه ناهارخوری لویزان نفر سمت راست و چپ او گلوله می خورند و خدا لطف می کند و آسیبی به کلاهدوز نمی رسد. او از مخالفان این ماجرا بود. *می توانید توضیحات بیشتری در این باره ارائه دهید، چون بر اساس خاطراتی که از حامد کلاهدوز نقل شده به نظر می رسد آقای یوسف کلاهدوز موضوعی را طراحی کرده بوده، اما درست اجرا نمی شود؟ ...
پسر عاشق پیشه شوهر زن موردعلاقه اش را کشت تا با او ازدواج کند!
مأموران به دنبال کشف هویت مقتول بودند، یک کارت شناسایی نزدیک جسد پیدا کردند و سراغ خانواده این فرد رفتند. در این مرحله مشخص شد جسد متعلق به مردی به نام میثم است که به عنوان پیک موتوری کار می کرد. همسر میثم گفت: جسد متعلق به شوهر من است. همسرم روزها در پیک موتوری کار می کرد و شب ها هم در یک خوابگاه دخترانه نگهبان بود و خیلی کم به خانه می آمد. من دیروز (روز حادثه) با او چند بار تماس گرفتم، اما جواب ...
نام دو فرشته نگهبان روی شانه راست و چپ چه می باشد؟
) - بحارالانوار، ج 59، ص 184، ح25 (7) - همان، ص 196، ح6 نام دو فرشته نگهبان روی شانه راست و چپ چه می باشد؟ نام آن دو فرشته: رقیب و عتید می باشد. إِذْ یَتَلَقَّی الْمُتَلَقِّیانِ عَنِ الْیَمِینِ وَ عَنِ الشِّمالِ قَعِیدٌ * ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ[1] *به خاطر بیاورید هنگامی که دو فرشته راست و چپ که ملازم انسان هستند اعمال ...
گفتگو با قهرمان مدال آور کم بینا در رشته گلبال
.... همه و همه خاطراتی هستند که حالا با هیجان درباره شان توضیح می دهد: اولین مسابقه ما مسابقات آسیایی سال 88 بود و 9ماه تمرین مستمر داشتیم. من هنوز باورم نمی شد که عضو تیم ملی بودم. با هیجان و انگیزه خاصی تمرین می کردم و آن قدر خوب عمل کردم که یکی از شش نفر اصلی برای ترکیب اصلی تیم انتخاب شدم. جواد جهانگرد! تمرین ها به پایان می رسند و مسابقات تدارکاتی در اسپانیا شروع می شود. اولین ...
با من شوخی نکن
...، لازمت می شود. چند سال بعد، من و جعفر از هم جدا شدیم. من به دوکوهه رفتم و جعفر به کردستان. با نامه با یکدیگر در ارتباط بودیم. به وی می گفتم به دوکوهه بیا، اینجا معنویت زیاد است. پاسخ می داد: خوب ماندن در جایی که معنویت هست، ارزشمند نیست. می خواهم در کردستان به دنبال معنویت بگردم. به اینجا آمدم تا ببینم خدا من را هنوز دوست دارد یا نه . پس از این نامه، یک ماه از وی بی خبر بودم و پاسخ ...
ماجرای ثبت یک عکس مشهور
دیده بودم. ابتدا در همان باغ شروع به صحبت کردیم و آقای شجریان خیلی شاد و سرخوش و مهربان و متواضع پذیرایم شدند؛ ولی بیشتر با استاد کریمی صحبت می کردند و از گذشته ها می گفتند و برای یکدیگر جوک تعریف می کردند و خاطرات شیرینشان را به یاد می آوردند و می خندیدند. آقای شجریان گفتند دو پیشنهاد دارم. می توانیم در همین باغ عکاسی کنیم؛ چون باغ ژاپنی را خیلی دوست دارم و بعد هم برویم به طبقه پایین ...
اپرایی که شیخ حسین انصاریان را به گریه انداخت
حمایت تام و تمام شده ایم و همه راه ها برای ما هموار هموار بوده است. ذهنیت دیگر این بود که وقتی گفتم قصدم این است که اپرای عاشورا را روی صحنه ببرم در روزنامه ای نوشتند که غریب پور برای وجیه المله شدن اعلام کرده که اپرای عاشورا را تولید و اجرا خواهد کرد وگرنه ایشان چنین کاری را نخواهد کرد. من برای تولید و اجرای اپرای عاشورا هیچ توقعی نداشتم و به نوعی ادای فریضه ملی من بود. من در ...
حامیان طرح اصلاح قانون انتخابات چه اهدافی دارند؟
را به عنوان راه نجات ایران معرفی می کنند؛ بنابراین به نظر می رسد نگرانی اصولگرایان، قدرت گیری بیش از حد یک فرد و جریان و ایستادگی آنان مقابل خودی هاست؛ اتفاقی که چندان هم دور از ذهن نیست. اصولگرایان بار ها از خودی های شان ضربه خورده اند و تغییر رفتار ها را دیده اند و از این رو به نظر می رسد همپای اصلاح طلبان برای اصلاح ایراد های پرشمار طرح نمایندگان برای اصلاح قانون انتخابات ریاست جمهوری ...
خاطرات مدیر حوزه علمیه قزوین از رفقای شهیدش
والمسلمین سبحانی نیا) برخورد خانواده با حضور شما در جبهه چگونه بود؟ خانواده ام به هیچ عنوان مخالف اعزام بنده به جبهه نبودند، پدر و مادرم هر دو نسبت به رفتن جبهه هیچ گونه ممانعتی نداشتند و تشویق نیز می کردند و دعا گو بودند و در مقطعی بنده و اخوی شهیدم محمد رحیم هر دو در عملیات کربلای 4 حضور داشتیم که او در همان عملیات به شهادت رسید. چند تن از همرزمان شهیدخود را نام ...
مرفاوی: من مدیر فنی استقلال هستم
مقایسه با سال 89 به مراتب باتجربه تر شده ام. به هر حال همان طور که شما گفتید، یک دهه از آن تاریخ گذشته است. نه من بلکه همه اعضای کادر فنی استقلال با تمام وجود برای موفقیت این تیم در فصل آینده رقابت های داخلی و آسیایی تلاش خواهند کرد. هواداران استقلال بابت جام نگرفتن تیم شان بسیار ناراحت هستند. قول گرفتن جام به آن ها می دهید؟ ببینید، به هر حال قول دادن در فوتبال کار چندان آسانی نیست و ...
دولت حسن روحانی و اعضایش غیر از کارکرد سلبی می توانند اثر دیگری هم بر انتخابات 1400 داشته باشند؟
...> اسحاق جهانگیری معاون اول دولت روحانی، هرچند در انتخابات 96 نشان داد که می خواهد بار خود را برای 1400 ببندد، اما اتفاقات سال های بعد و ناکامی دولت وجهه او را بیشتر از همه تخریب کرد و حالا مگر به معجزه بتواند از مردم رای بگیرد. او هم مانند عارف چالشی برای عبور از فیلتر شورای نگهبان احساس نمی کند و لذا برخی احتمال حضور در انتخابات را قوی می دانند. البته او محل مناقشه ای هم با اعتدال و توسعه ای ها ...
محمدرضا شجریان: انتقادم به اشتباه یک فرد بود، با نظام مخالف نیستم
زیان برای کنسرت ها دادم، مخارج و پول سالن هم افتاد گردن من و همه را پرداخت کردم. هیچ کس نیست که بگوید آفرین شجریان که این کارها را کردی! من نمی خواستم کار سیاسی بکنم. – سال 58، آقایان لطفی و ابتهاج برنامه ریز کنسرت ها بودند. گفتند که در دانشگاه ملی دو شب کنسرت داریم... روز قبل از این کنسرت حوالی بعد از ظهر در سالن رودکی اجرای برنامه داشتم. من وقتی از سالن بیرون آمدم... یکی از خانم هایی ...
مصاحبه جنجالی مجری معروف درباره رای به روحانی!
هنوز ازدواج نکرده و مجرد است. دبیرستانی که شدم سراغ موسیقی و آواز رفتم، نوازندگی گیتار و کیبورد را یادم گرفتم در همان سن و سال هم کنسرت دادم و حالا در مدرسه هم این ساز را می آوردم و در برنامه های مختلف ساز می زدم.در مدرسه هم اوضاع همین بودمسابقه ورزشی اول، روزنامه نگاری اول، آن دوران مسابقه های هفتگی آقای قرائتی را هم شرکت می کردم و برایم جایزه می فرستادند،سرود می خواندم، عضو گروه ...
قهرمانی تاریخی ایگا اشویانتک در رولان گاروس 2020
6 بر 4 و 6 بر یک از پیش رو بردارد تا بدون از دست دادن هیچ ستی جام قهرمانی را بالای سر ببرد. تنیس باز اهل ورشو با این پیروزی به نخستین بازیکن لهستانی (مرد یا زن) در تاریخ تبدیل شد که فاتح یک تورنمنت گرند اسلم در بخش انفرادی می شود. این اولین قهرمانی اشویانتک در مسابقات حرفه ای تنیس به حساب می آید. او پیش از این در هیچ تورنمنت حرفه ای دیگری قهرمان نشده بود و حالا بعد از نمایش ...
قتل یک پیک موتوری برای ازدواج با همسرش!
احتمال دادم که به قتل رسیده باشد که پلیس را با خبر کردم. با حضور مأموران در محل، جسد به دستور قضایی برای تشخیص هویت به پزشکی قانونی فرستاده شد تا اینکه مشخص شد جسد متعلق به مرد 30 ساله به نام مهران است که با ضربات چاقو کشته است. به این ترتیب خانواده مهران مورد تحقیق قرار گرفتند. همسر 25 ساله او به نام پروانه گفت: شوهرم پیک موتوری و شب ها هم نگهبان خوابگاه دختران بود. او آخرین بار با مرد ...
شجریان در آخرین مصاحبه خود چه گفت؟
اند و توده ای نیستند من هم گفتم که دو نفر که یکی از دوستان نزدیکم بودند پشت صحنه آمدند و گفتند توده ای ها کنسرت گذاشته اند آقای تفضلی هم می گفت که: مردم بلیت خریده اند از شهرستان آمده اند و خلاصه بیش از یک ساعت و نیم کلی حرف زدند. وقتی از راه عاطفی وارد شدند من به ابتهاج گفتم: من به خاطر مردمی که بلیت خریده اند می آیم اما شما موظفید به آنها بگویید اگر یک پلاکارد و شعار حزب توده آنجا باشد من به هیچ ...