سایر منابع:
سایر خبرها
ضربه به او زدم و بعد هم با بیرون آوردن لباس هایش و سرقت طلاها و کارت عابربانکش طوری صحنه سازی کردم که پلیس تصور کند خاله ام قربانی نقشه شیطانی یک سارق شده است. اما وقتی فرار کردم عذاب وجدان یک لحظه راحتم نمی گذاشت به همین خاطر تصمیم گرفتم خودم را معرفی کنم. پس از اعترافات این جوان، او به اتهام قتل عمد بازداشت شد و با صدور کیفرخواست به اتهام قتل عمد در شعبه یکم دادگاه کیفری استان البرز به ریاست ...
الا به الله العلی العظیم را گفت و پشت بی سیم شلوغ کاری کردیم که مثلاً گردان میثم داری اشتباه میری، مقداد مسیرتو تغییر بده و... این رزمنده دفاع مقدس یادآور شد: ما خودمون هم توقع شلیک این همه گلوله ای که از طرف ارتش آن هم بدون هماهنگی را نداشتیم. برای همین با توجه به اینکه شب بود دیدبان دیدکافی نداشت برای همین ثبتی ها را زدیم و مهمترین و دقیق ترین ها مختصات را اختیار ارتش قرار دادیم و ...
...، جنب بخوری می زنم. بعد رو کرد به قهوه چی و پرسید: آن طرف که راه به خارج نداره؟ قهوه چی وقتی گیله مرد جوان را در نور کمرنگ چراغ بادی دید، فهمید که کار از چه قرار است و در جواب گفت: راه ناره. سرکار، انم از هوشانه کی ماشینا لوختا کوده؟ (8) - برو مردیکه عقب کارت. بی شرف، نگاه به بالا بکنی همه بساطتو بهم می زنم. خود تو از این بدتری. بعد رو کرد به مامور بلوچ و گفت: خان، اینجا باش، من پایین کشیک می دم ...