سایر منابع:
سایر خبرها
.... برای چه مدت، نمی دانم. دیگر موضوع مسابقه نیست، بحث زنده ماندن است. یک سال قبل و در 8000 کیلومتری شمال دماغه لگوپیل، آندرس هافمن در تاریکی غروب آفتاب کنار بندر کپنهاگ ایستاده بود و می لرزید. او در حالی که فقط یک مایو مشکی پوشیده بود، داخل آب تیره و ساکن شد. دمای هوا به زحمت به یک درجه سانتیگراد می رسید. 35 ثانیه بعد او از آب خارج شد و روی سکوی بندر ایستاد. این را نمی ...
کرد همچنین یک سال و نیم (18 ماه) ، مدت زمان فیلمبرداری این اثر بوده است که در کشور تایلند و شهرهای شمالی ایران صورت گرفته است. نوید محمدزاده پس از پایان فیلمبرداری در پستی اینستاگرامی خطاب به هومن سیدی نوشت: برادر، پنجمین کارمون باهم تموم شد، تجربه بی نظیری بود در کنار تو و این گروه بی نظیر، خوشحالم عضو کوچکی از قورباغه بودم. تک تک عوامل قورباغه دوستون دارم. هومن، بریم برا ...
. بازی در سریال ایلدا جدیدترین هنرنمایی شما بوده که البته با سختی های زیادی همراه بود. بخشی از این سریال در دوران کرونا در خرم آباد و جایی به دور از خانه و خانواده ساخته شد. از نتیجه کار راضی بودید؟ شرایط بازی در دوران کرونا چگونه بود؟ فیلمبرداری سریال ایلدا از سال گذشته آغاز شده بود که به علت شیوع ویروس کرونا مدتی تعطیل شد. بعد از چندین ماه دوباره شروع به کار کردیم. عوامل تولید نکات ...
. اولا باید بگویم که روزنامه همشهری در زندگی شخصی من که سال های طولانی در دانشگاه آنکارا به عنوان استاد زبان و ادب فارسی حضور داشتم، همیشه جای مخصوصی داشته است. در نخستین سال هایی که اینترنت به کشورمان آمد، یکی از روزنامه هایی که من مدام آن را از روی سایت دنبال می کردم، همین روزنامه همشهری بود. البته با پیشرفت امکانات بیشتر مثل پی دی اف شدن صفحات روزنامه ها یا دسترسی راحت تر به سایت های اینترنتی ...
پرواز فانتوم خلبانان شهید خلعتبری و ذبیحی در دوران خشت سال جنگ تحمیلی مشهور است . در سال 1357 با شروع انقلاب اسلامی ملت ایران به رهبری امام خمینی(ره) با توجه به پست حساسش به طور مخفیانه بر علیه رژیم ستمشاهی فعالیت می کرد. در طی این مدت پیام های محرمانه امام خمینی را در رابطه با ارشاد ملت ایران دریافت نموده و بدان عمل می کرد. با پیام امام و سخنرانی آیت الله بهشتی در سالن ...
ساعت حدود 11 صبح بود رفتم بیرون درخانه تا آب و جارویی کنم که دیدم آقایی با لباس نظامی دارد به خانه ما نزدیک می شود. سرم را بلند نکردم گفتم حتماً فرد غریبه ای است، نمی دانستم زکریاست. پسرم شوخ طبع هم بود. تا رسید به من احترام نظامی گذاشت و گفت سلام قربان، با شنیدن صدای زکریا سرم را بلند کردم و گفتم زکریا الهی مادرت فدای تو شود چقدر لباس نظامی به تو می آید. ...