سایر منابع:
سایر خبرها
از سیستان تا خوزستان، همه جای ایران جبهه رزم بابا بود
پدرم را غرق بوسه کردم که وقتی از خواب بیدار شدم گرمای بوسه را احساس می کردم. خیلی جا ها مشکل پیش می آمد سر مزارش می رفتم و می گفتم پدرجان! می گویند شهدا زنده اند پس چرا شما کاری برای من نمی کنید! شاید باورتان نشود وقتی از اسلام آباد به تهران برمی گشتم یک روز بعد مشکلم حل می شد. در تمام لحظاتی که کمک می خواهم یاری ام می کند. همانطور که قرآن می فرماید شهدا زنده اند و نزد خدا روزی می خورند. روز تولد و ...
آیات مربوط به حضرت عیسی علیسه السلام
داده است. (مریم:30). وجعلنی مبارکا این ما کنت و اوصانی بالصلاه والزکاه مادمت حیا؛و[خداوند] مرا موجودی پربرکت قرار داده است؛ درهر جا که باشم و مرا به نماز و زکات سفارش کرده ، تا زمانی که زنده ام .(مریم:31). والسلام علی یوم ولدت ویوم اموت ویوم ابعث حیا؛سلام و درود خدا برمن باد، آن روز که متولد شدم، آن روز که می میرم وآن روز که زنده بر انگیخته می شوم. (مریم:33). قولوا امنا بالله ...
عشق و عروسی در سال های کرونا/ما که رفتیم سر زندگی!
دامادی که داخلش را پر از وسیله زائد می کنند هم نداشتیم. اجازه هم ندادیم شبیه این صفحات اینستاگرامی کله و پاچه و مرغ و خروس را هم عروس و داماد کنند و در یخچالمان بگذارند! از همه این رفتارها هم بدم می آمد. قرار بود جای کارت عروسی بیهوده هم یک گلدان به عنوان کارت عروسی و دعوت به اقوام بدهیم که کار به عروسی نکشید و گلدان هایی تدارک دیدیم و دست اقوام رساندیم تا خبر بدهیم که ما سر خانه و زندگی مان رفتیم ...
شکنجه نامزد سابق برای عقد اجباری
. او در این باره به مأموران پلیس گفت: چند وقت پیش در فضای مجازی با یک دختر جوان آشنا شدم. تازه دو ماه بود که از زندان آزاده شده بودم. بعد از آشنایی با دختر جوان ارتباط ما بیشتر شد. ما با هم قرار ملاقات گذاشتیم. خیلی به اوعلاقه مند شده بودم برای همین به دروغ گفتم تاجر هستم. به او گفتم مربی بدنسازی هم هستم و در آلمان زندگی می کنم. در صورتی که دزد و کیف قاپ بودم اما نمی خواستم او را از دست بدهم. ما ...
تمام عمر شهید موسوی در مطالعه، عبادت و مبارزه سپری شد
شهید خیلی به خانواده اش علاقه داشت و در نامه هایشان به خوبی به این موضوع اشاره کرده است. این نامه را هم اوایل جنگ نوشته اند، یعنی زمانی که خرمشهر را بعثی ها اشغال کرده اند. شهید در وصیتنامه اش نوشته است: صدیقه عزیزم از تو سخن گفتن هیچگاه برایم بس نیست و می دانی که هرگز چنین سرنوشتی را برای تو و فرزندم دوست نمی داشتم. هیچگاه دوست نمی داشتم نهالی را که هنوز پا نگرفته و غنچه ای را که هنوز نشکفته است در تنهایی رها کنم، اما عزیزم تو خود خوب می دانی من قبل از اینکه به تو و فرزندم متعلق باشم به انقلاب و به راهی که مرا ادامه اش سخت گرفتار کرده متعلقم ...
پندارهای طبری!
آقای اکبر طبری که فقط به واسطه محکومیت در یکی از پرونده های مفتوحه اش به 59 سال حبس محکوم شده (که 31 سال آن اجرایی خواهد شد ) و منتظر فرجام در دیوان عالی است در جوابیه ای که از زندان اوین به مطلب یکی از روزنامه های صبح نوشته است برای نخستین بار به نحوه دستگیری اش اشاره کرده است: ... نا هار میهمان منزل ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام و منصوب مقام عظمای ولایت حضرت آیت الله آملی لاریجانی بودم ...
سرسپرده ابلیس/ وقتی جان از نبود عقل در عذاب است
هنگام برداشته شدن بافت سرش احساس درد کرده است. ویکتور در مورد تغییراتی که در بدن خود ایجاد کرده چنین گفته است: از قبل هفت زخم در بدن خود ایجاد کرده بودم. اولین مورد در دسامبر 2009 انجام شد که برای مستندی از نشنال جئوگرافیک بود. به احتمال زیاد تغییرات مشابه دیگری نیز انجام خواهم داد اما هنوز برنامه ای نداشته و هر وقت دوست داشته باشم این کار را خواهم کرد . ویکتور خود بیش از 26 سال است که در ...
دستگیری گروگانگیری که تصور می کرد قاتل است
که باز کردم در بیابان های اطراف تهران بودم و به سختی خودم را به کنار جاده رساندم و با کمک راننده ای عبوری به بیمارستان منتقل شدم. نقشه نافرجام فرار از کشور در ادامه تحقیقات مشخص شد که نامزد سابق دختر جوان، ماشین وی را به همراه تمام مدارکش سرقت کرده است. مشخصات متهم و خودروی سرقتی دراختیار همه واحد های گشتی قرار گرفت و کمی بعد مأموران موفق شدند او را سوار بر خودروی سرقتی در جنوب ...
زنده شدن جسد دختر مرده در بیابان های تهران
تیمی از ماموران پلیس تهران برای دستگیری خواستگار فریبکار و خشن وارد عمل شدند و ماموران با توجه به اینکه خودروی منیژه در اختیار بهروز است شماره پلاک خودرویش را در سامانه سراسری ثبت کردند و خیلی زود بهروز سوار بر پژو 206 دستگیر شد. بهروز پس از دستگیری به ماموران گفت: سابقه کیف قاپی دارم و چند ماه قبل از زندان آزاد شدم و بعد از آزادی با منیژه در فضای مجازی اینستاگرام آشنا شدم و خیلی زود ...
در گفت وگو با خانواده طلبه شهید بررسی شد: زندگینامه طلبه شهید علیرضا زالی/ مثل یک شهید زندگی کن
و ناظر برکردارِ ما نسل بازمانده غفلت زده است. وصیت نامه شهید: از شما می خواهم شرح خطبه همام شرح صفات متقین که در نهج البلاغه است، به دقت بخوانید و سعی کنید که حتماً بدان عمل نمایید. به عقیده من برای رسیدن به سعادت ابدی عمل به همین نکته کافی است، بنابراین سعی کنید همه دستورات این خطبه را در زندگیتان به اجرا در آورید. همچنین جهاد با دشمنان خدا را فراموش نکنید. ما اینجا شاه ...
روایت همسرانه فرمانده شهید حزب الله؛ از انصار الخمینی لبنان تا دسته گل ایرانی شهید وهب
داری؟ ، گفت: کاری پیش آمد و تأخیر داشتم. ، گفتم: وقتی مأموریت در مبارزه با اسرائیل داری با لباس نظامی برو. در هفته دوم صبح بیدار شدم و نماز صبح خواندم و صدای بمباران شنیدم، رفتم ببینم همسرم چه چیزی پوشیده و دیدم کفش زمستانی را به پا کرده است، گفتم الحمدلله لباس گرم پوشیده است و خدا بخواهد بازمی گردد . بعد از بیدار شدن بچه ها به سوی مدرسه حرکت کردیم، در راه به بیمارستانی رسیدیم که دیدم ...
پرواز قلم نویسندگان کوچک بر فراز خلیج فارس/معلمی جوان که بچه های قشم را سر ذوق آورد
گروه خانواده: از همان کودکی به ادبیات علاقه داشتم، در خانواده مان شعر و شاعری و رمان فراوان بود. شش خواهر هستیم و چهار برادر همه کتابخوان ، من هم فرزند هفتم هستم و هم چهارمین دختر خانواده. قبل از اینکه وارد دانشگاه بشوم و رشته ادبیات بخوانم، کل کتاب های دیوان شاعران و رمان های معروف دنیا را در خانه داشتیم و خوانده بودم. در شهر ما قشم مردم خیلی دیر درس می خوانند، زمانی که من در سال 94 دکترا قبول ...
شاعر گیلانی از کتاب های مهم ادبی برای بچه های ایلامی گفت
کمک کرد.در نوجوانی از محضر اساتید ی چون رحمت موسوی .محمودبرابادی. فریدون نوزاد و ... بهره ها بردم.در سال 68 با شعر اشنا شدم و شعر بال پرواز من شد . با مرگ نابهنگام برادرم لایه های شعر من ترک برداشت اما به لطف خدا توان و صبوری پیشه کردم. بعد از اخذ لیسانس و فوق لیسانس به استخدام کانون در امدم. به پزوهش هم پرداختم و فرمانروای عشق برگزیده اولین اثر پژوهشی در حوزه ادبیات عاشورایی چاپ شد با مرگ استخوان ...
نگاهی به مسلمانان قبل از اسلام
خود نمایی می کنند، از لات و عزی همان بتان مشهور قریش دوری می گزینم همانگونه که انسان شکیبا چنین می کند. عامر بن ربیعه گوید: وقتی زید بن عمرو بن نفیل" مرا دید به من گفت: ای عامر من از رفتار قوم خویش (قریش- عدی) بیزارم و پیرو دین ابراهیم و پروردگار او و اسماعیل هستم ، آنان رو به این خانه (کعبه) نماز می گزاردند (ومن نیز چنین نماز می گزارم). چشم به راه ظهور پیغمبری هستم از فرزندان ...
قصه پر غصه دختری به نام مستانه و بهاری که خزان شد
ای پیش می رفت که قصد داشتیم همه اعضای بدنش را اهدا کنیم که زنده ماند. در ابتدا حتی چشمانش را باز نمی کرد. بعد از مدتی که قدرت تکلمش هم برگشت، دیگر کسی را نمی شناخت. من تنها، بدون اینکه مادر ویا خواهری در کنارم باشد، بزرگ شدم. دوران دبیرستان در رشته ی تجربی تحصیل می کردم؛ اما به دلیل مسائل خانوادگی، ادامه ی تحصیل ندادم و بیشتر هدفم کار آزاد بود. مدتی امور اداری چند وکیل را انجام می دادم ...
مسلمان بودن را در نماز و روزه نبینید
مسلمان و مردم شرافتمند این دیار می نویسم و به آنان می گویم که شما مردم اسلام را خوب درک کنید؛ مسلمان بودن را در نماز و روزه نبینید، بلکه مکتب اسلام جهاد در راه خدا دارد. روحانیت مسلمان و متعهد را خوب بشناسید زیرا آنها بودند که اسلام را از گذشتگان خود به ما رساندند. در پایان امیدوارم که اسلام از ایران به جهان صادر شود و برای پدر و مادر و برادران و خواهرانم آرزوی رستگاری دارم. خداوند امام امت را تا انقلاب مهدی (عج الله) برای امت مسلمان نگهدارد. انتهای پیام/ ...
ربودن دختر در شب نامزدی
خیلی تلاش کرد که ارتباطش را با من ادامه دهد و مدعی بود که عاشق و دلباخته من است، اما من تصمیم خودم را گرفته بودم و مدتی بعد هم با یکی از بستگانم نامزد شدم. فریبا درباره روز حادثه گفت: آن روز شهروز با من تماس گرفت و خواست مرا ببیند و وقتی به محل قرار رفتم همراه یکی از دوستانش به زور مرا ربودند و به خانه ویلایی در اطراف تهران منتقل کردند. او 48 ساعت مرا آنجا حبس کرد و مرا به شدت کتک زد تا ...
لهجه جناب خان از کجا آمد؟
درباره دوران کودکی اش گفت: بچه که بودم وقتی می پرسیدند دوست داری چه کاره شوی؟ می گفتم دوست دارم ول بگردم. من از صبح تا شب در کوچه بودم و مدینه فاضله ای بهتر از آن نبود. وقتی دانشکده هنرهای زیبا قبول شدم، ترسیدم از آن هایی که کاپ و جام داشتند و خیلی چیزها بلد بودند اما بعدها هر چه به دردم خورد همه اش محصول همان ولگردی ها و آنچه از دوستانم آموختم، بود. همه حیات زیسته انسان در هنرهای نمایشی به درد می ...
304مین خاطره چی شد چادری شدم
بار بیارم. دعا کنید دختر هام مثل من نباشن که تو سن بیست و هشت سالگی تازه فهمیدم تو دنیا چه خبره و این همه سال رو به خاطر بی خبری و بی اطلاعی خودم از دست دادم......دعا کنید انقدر ایمانم قوی بشه که تو هر کاری فقط خدا رو ببینم و بندگی اش رو ...... برام دعا کنید حالا که تو حوزه علمیه قبول شدم بتونم درسم رو خوب بخونم و از اون به نحو احسن برای تربیت خودم و دخترام استفاده کنم. اتمام پیام/ منبع : بولتن نیوز ...
داستان های کوتاه بلند در مورد مهر و محبت و فداکاری مادر
مدتی طولانی به نماز و دعا مشغول بود، که دکتر به او گفت : بخدا من شرمنده این لطف و کرم و اخلاق نیکوی شما شدم ، امیدوارم که دعاهایت مستجاب شود. پیرزن گفت : و اما شما ، رهگذری هستید که خداوند به ما سفارش شما را کرده است . ولی دعاهایم همه قبول شده است بجز یک دعا دکتر ایشان گفت : چه دعایی ؟ پیرزن گفت : این طفل معصومی که جلو چشم شماست نوه من است که نه پدر دارد ...
رهیافته آلمانی: مسائلی مانند تثلیث در مسیحیت برایم بی مفهوم بود
) است بله میدانم . من بعضی اوقات وقتی در خانه نیستم ، در مسجدی متعلق به ترک ها در شهر نماز می خوانم. مرکز شیعیان فقط برای مجلس یا در ماه رمضان باز است. آنها همیشه با من دوست و مهربان هستند. اما فرقه وهابی چیز دیگری است سایت رهیافته: بله برادر، ممنونم بخاطر وقت شریفتان، ان شاء الله خداوند به شما برکت و رحمت عطا کند، قرار ما در سپاه مهدی همچنین برادر، خداوند به شما نیز برکت و رحمت عطا کند. ...
مشکل این سرزمین کتاب نخواندن است
همان اول به استاد گفتم فقط چهار جلسه به کلاس می آیم و هدفم این بود که روغنی که استفاده می کند را بشناسم. بعد از چند سال 4 جلسه پیش آقای علی سیران آموزش دیدم و بقیه آموزش ها را از طریق دانشگاه گذراندم. بعد از آن دانشگاه رفتم، البته اول در رشته زیست و هم زمان با کار کردن کلاس طراحی رفتم. در سن بیست سالگی بود تصمیم گرفتم که آموزشگاه طراحی خودم را باز کنم و وقتی که حرفش را مطرح کردم همه به من ...
به مناسبت چهاردهمین سالگرد پرواز ابدی شهید، سرتیپ دوم خلبان رسول عابدیان وقتی عاشق پرواز تا ملکوت می رود
...، مشکلی نداری؟ می گفتم: این حرف ها را نزن، همه چیز را به خدا می سپارم. شرایطش را قبول کردم و ما چهار سال عقد بودیم. بعد که درسش تمام شد، برگشت اصفهان و سال 73 با هم ازدواج کردیم. حاصل ازدواج ما یک دختر و یک پسر است. دخترم دانشجوی تربیت معلم است و پسرم علی هم وارد ارتش شده و راه پدرش را ادامه می دهد. اخلاق نیک و مهربانی شهید همسرم اخلاق و رفتار خیلی خوبی داشت. وقتی مشکلی در ...
دوست خوب دوران کرونا
پیغام های اول مثل همیشه حالم را پرسیده بود، بعد گفته بود که نگرانم شده است، بعد همان جا تماس گرفته بود، بعد نوشته بود از بچه ها شنیده که حالم خوب است و خیالش راحت شده است. به جلال پیغام دادم جلال جان نوکرتم و شرمنده ام، به خدا خیلی درگیر بودم. خوبی؟ سه روز گذشت و جلال پیغامم را باز نکرد. بعد نوشتم جلال خواهش می کنم جواب بده ... سه ساعت بعد جلال زنگ زد. شیرجه زدم گوشی را ...
مثنوی خوانی برای جوانان و فارسی آموزان یونانی/ خبرگزاری برنا
مثنوی معنوی شد، گفت: من زمانی که در ترکیه زندگی می کردم و یک دختر نوجوان بودم، پدر و مادرم به سرطان مبتلا شدند و هر دو در فاصله کمی دار فانی را وداع گفتند. این حادثه دردناک در آن سن کم تاثیر عمیق روحی بر من گذاشت و بسیار غصه دار بودم که من به عنوان یک دختر جوان در یک کشور غریب چه باید بکنم. از همه کس و همه چیز و حتی خدا نا امید شده بودم و به همه کس بد بین بودم. در همین حال به کتابخانه ها می رفتم و ...
آخرین بازمانده گروه فدائیان اسلام در کرج به علت کرونا درگذشت/ روایتی از مبارزانی که موجب انگیزش انقلابی ...
واهمه ای حتی از یک تیمسار ندارد. این سرباز به جزیره خارک تبعید شد اما آنجا نیز سربازان دیگر را به نماز جماعت تشویق کرد و با خلع سلاح نگهبانان زندان، کنترل آنجا را به دست گرفت اما پس از چند روز وی را دستگیر کرده و به تهران انتقال دادند که در نهایت وی در زندان به شهادت رسید. فداکاری های شهید نواب صفوی، مبارزات و امر به معروف های وی غالب مردم را شیفته این شخصیت مبارز کرد و تلاش ...
روی پیشانی ام نوشتند تیم نگهدار
س بودم. روزی شاهین اصفهان با پاس تهران که من در آن بازی می کردم بازی داشت و از او پرسیدند دوست داری تیم محمود (پاس) پیروز شود یا شاهین؟ او گفت من یک چشم در پاس دارم، اما 11 چشم در شاهین دارم. دلم می خواهد شاهین پیروز شود. بعد از دل محمود در می آورم . از حضور خود به عنوان مربی در تیم ملی بگویید؟ چهار سال در تیم ملی جوانان کار کردم که دو سال آن را افتخار داشتم در کنار حشمت مها ...
■ نماز با توجه در کنار دیوار چین
همراه زن و بچه برای کاری به چین رفته بودم . یک روز برای دیدن دیوار چین رفتیم . توریستهای زیادی از کشورها و ملیتهای گوناگون در کنار دیوار چین بودند. همچنانکه گرم دیدن دیوار و عظمت آن بودیم ، متوجه شدم که وقت نماز ظهر و عصر شده است . وضو گرفتم و یک دستمال کوچک به عنوان سجاده پهن کردم . با قبله نما، قبله را پیدا کردم . قبل از شروع نماز چند نفری توجه شان به من جلب شده بود و با کنجکاوی نگاهم می کردند ...
گزیده ای از اخلاق و رفتار امام حسین علیه السلام
به گزارش جام جم آنلاین و به نقل از بیتوته؛ امام حسین(ع) به نماز و نیایش با پروردگار و خواندن قرآن و دعا و استغفار علاقه بسیاری داشت.گاهی در شبانه روز صدها رکعت نماز می گذاشت . حتی در آخرین شب زندگی دست از نیاز و دعا برنداشت , و خوانده ایم که از دشمنان مهلت خواست تا بتواند با خدای خویش به خلوت بنشیند. و فرمود: خدا می داند که من نماز و تلاوت قرآن و دعای زیاد و استغفار را دوست دارم . ...