سایر منابع:
سایر خبرها
به خدا گفتم فقط بچه زنده بماند تاریخ تولدش را نمی خواهم!/ چند کودک قرار است قربانی آخرین تاریخ رُند قرن ...
نبیند چون ممکن است بچه فوت کند. گویا پسرم موقع زایمان دچار عارضه نرسیدن اکسیژن به مغز شده بود و ضعیف بودن بیش از اندازه و تکمیل نبودن ریه کار را برایش سخت تر کرده بود. ه خدا گفتم تاریخ را تولد را عوض می کنم! بعد از یک هفته وقتی دیدم اینکه اجازه نمی دهند پسرم را ببینم حالت عادی ندارد کمی به اوضاع مشکوک شدم. البته باز هم کسی ماجرا را درست و حسابی به من نمی گفت. ولی ...
پلیس تنها مرجع رسمی برای برخورد با تخلفات کرونایی است
ها مراجعه کنند و مجوز بگیرند، اما اگر فردی مجوز گرفت و به اشتباه جریمه شد، می تواند به مراکز دهگانه اعتراضات پلیس راهور در پایتخت مراجعه کند و جریمه او را پاک کنند. وی در توضیح طرح رعد 39 نیز گفت: این طرح که پس از مدت ها کار اطلاعاتی توسط پلیس پیشگیری و کلانتری های هشتادوچهارگانه اجرا شد، بعد از اجرای 236 حکم قضایی و حضور در پاتوق خرده فروشان مواد مخدر، محتکرین دارو و سارقان، مأموران ...
تزریق هروئین به رگ های اندام های خصوصی
...> بعد از مدتی پسرم با اصرار ترک تحصیل کرد تا کمک خرجمان باشد برادرم تریلی داشت و به شهرهای مختلف کشور باربری می کرد او قبول کرد که پسرم به عنوان شاگرد راننده کنارش باشد. برادرم متاسفانه به مواد مخدر اعتیاد داشت اما من به این موضوع توجهی نکردم چون می خواستم پسرم نزد یک نفر آشنا مشغول کار شود تا بتوانم از او مراقبت کنم اما بعد از مدت کوتاهی متوجه شدم که پسرم به صورت پنهانی سیگار می کشد هر چه او را ...
این مرد را می شناسید؟!/ شبح تاکسی های اینترنتی تهران کیست؟!
... هزینه زندگی و مواد مخدر کردم. چطور معتاد شدی؟ از روی بیکاری ولی دایی ام باعث اعتیاد من شد. چرا؟ دایی ام اعتیاد به مواد مخدر شیشه داشت یک روز در خانه مادربزرگم در حال مصرف مواد بود که از او خواستم یک دود از مواد مخدرش بکشم که به من نه نگفت و پایت شیشه را به من داد و همین باعث شد تا اعتیاد پیدا کنم. دستگیر نمی شدی سرقت ها ادامه داشت؟ ...
علاقه وافر مقام معظم رهبری به زیارت امام رضا(ع)/توصیه آیت الله بهجت برای گشایش گره ازدواج
این امکان برای من فراهم باشد که در مشهد و یاحتی در قم نیز حضور شما شرفیاب شوم. ایشان گفتند که هر روز به جز پنجشنبه و جمعه، این امکان برای شما فراهم است. آیا پس از این ماجرا به دیدار ایشان هم رفتید؟ بله چندین بار مشرف شدم. به عنوان مثال در عصریکی از روزهایی که ایشان در مشهد حضور داشتند به دلم افتاد که به نزدشان رفته و زیارتشان کنم. آدرس محل سکونت ایشان را در مشهد بلد بودم اما ...
حضرت عسکری(ع) طلایه دار عبادت و عرفان
... عرض کردم: پیشوا و امام بعد از شما کیست؟ حضرت برخاست و به اتاق دیگر رفت و طولی نکشید که برگشت، در حالی که پسر بچه ای را که حدود سه سال داشت و رخسارش همچون ماه شب چهارده می درخشید به دوش گرفته بود. فرمود: احمد بن اسحاق ! اگر پیش خدا و امامان محترم نبودی، این پسرم را به تو نشان نمی دادم، او همنام و هم کنیه رسول خداست، زمین را پر از عدل و داد می کند. چنان که از ظلم و جور پر شده باشد. او در ...
بازنشر| حجت الاسلام راستگو : مخالفان می گفتند آبروی اسلام و روحانیت را بردید!
یک تابلو آوردند. آن زمان تخته سیاه بود، بعد تخته سبز شد، بعد وایت برد و حالا هم از ویدئو پروژکتور و دستگاه های جدید استفاده می کنند. گفتم این تخته برای چیست؟ گفتند: باید برنامه اجرا کنید. همانجا متوسل به حضرت زهرا شدم. چیزی به ذهنم نمی رسید. یک کتابی را روی تخته کشیدم و یک سری کلمات را کنار آن نوشتم. کتاب را بخوانیم، کتاب را یاد بگیریم، کتاب را به دیگران هم بدهیم و ... دیگر چیزی نداشتم که بگویم. یک ...
بهترین فیلم های کره ای تاریخ – فهرست 53 فیلم بر اساس نمره IMDB
( 2009 ) کارگردان: Chan-wook Park ستارگان: Kang-ho Song,Ok-bin Kim,Hae-suk Kim سانگ هیون یک کشیش است که برای تست واکسن یک ویروس کشنده داوطلب می شود. واکسن درست عمل نمی کند و ویروس تقریبا او را از پا در می آورد. اما بعد از تزریق تصادفی خون یک خون آشام به بدنش، او به زندگی باز می گردد... 8- فیلم Night and Day ( 2008 ) کارگردان: Sang-soo Hong ...
دردسرهای لاغری، نقاش جوان معتاد شد
مبلغش کمی گران است. بعد هم به عنوان نمونه کمی از دارو را به من داد که با مصرف دارو ها وزنم به طور عجیبی کم شد. اما موضوع عجیب این بود که بعد از چند روز احساس کردم وقتی دارو را سر وقت مصرف نمی کنم حالم بد می شود و بدنم درد می گیرد و کلافه می شوم. آن زمان متوجه نشدم که داروها، مواد مخدر هستند و با مصرف آن ها معتاد شده ام. ملیکا گفت: داروهایم که تمام شد هم به خاطر کاهش وزنم هم ...
چنگیز جلیلوند: با همه کاستی های اقتصادی سال های اخیر ایران بهشت است
می گردد و من هم تابع تقدیرم. روز بعد صبح داشتم وارد استودیو می شدم دیدم بسیار عجیب مرا نگاه می کنی، پرسیدم علیرضا چه شده؟ گفتی براندو دیشب فوت کرد. دیگر چیزی نفهمیدم، بدنم از کار افتاد وای... براندو مرد، انگار یک قسمت از بدنم جدا شد. تمام فیلم های بارانداز، دزیره، زنده باد زاپاتا از جلوی چشمانم رژه می رفت. از تو عذرخواهی کردم؛ حال درستی نداشتم و رفتم و یادت هست آن روز در استودیو توان ...
من مالک اولین خاور مشهد هستم
ای جمع کردند تا به راه آهن برویم. از ماموری که همراهمان بود خواستم که اجازه بدهد به خانه بروم و با مادرم خداحافظی کنم. چون می دانستم نگران می شود. مأمور اجازه نداد و گفت خنده دار است که یک سرباز فراری را به منزلش بفرستیم تا با خانواده اش خداحافظی کند، ولی تا آن مأمور چشم چرخاند فلنگ را بستم و فرار کردم (بلند بلند می خندد) به خانه آمدم. منزلمان در عیدگاه بود. رفتم و دوش گرفتم و با مادرم خداحافظی ...
تبرئه زن جوان از اتهام قتل شوهر صیغه ای
...> او ادامه داد: نزدیک ظهر بود که برای برداشتن مدارک به خانه برگشتم، ولی چون همسایه ها در حیاط جمع شده و مشغول شستن خون ها بودند، مجبور شدم تا شب در خانه و کنار جنازه بمانم. نیمه شب بود که با شوهر سابقم تماس گرفتم و از او برای حمل جنازه کمک خواستم. جنازه را با همدستی آنها در صندوق عقب ماشین گذاشتیم و به حاشیه شهر بردیم. من خودم روی صورت جنازه بنزین ریختم و آن را آتش زدم تا پلیس نتواند جنازه را ...
شهید رضا پناهی بزرگ مرد کوچک البرز/رزمنده 12 ساله ژنرال های بعثی را سرکار گذاشت+صوت وعکس
) هستی و یا عرض دیگر با پدر و مادرم و قوم و خویشان دارم که اگر من شهید شدم هیچ ناراحت نباشید و بر سر قبر من گریه نکنید ، زیراکسی نبود که به سر قبر حسین (ع ) گریه کند و سخنی نیز با برادرم دارم ، ای برادر عزیز و از جان عزیزترم تو و همسالان توآینده انقلاب هستید و شما وارث خون شهیدان میباشید ، تا می توانید دشمن ظالم باشید و یار مظلوم ، حضرت علی ( ع ) میباشید و حرف حق را بگویید اگر چه به ضررتان باشد و از ...
کرامات عسکری علیه السلام
رسول اللّه: امام بعد از شما کیست؟ امام علیه السلام با عجله برخاست و داخل اتاق دیگر شد و در حالی که بچه سه ساله ای که همانند ماه شب چهاردهم، زیبا بود را بر دوش داشت بازگشت و فرمود: ای احمد اگر نزد خداوند و ما دارای ارزش و مقامی نبودی فرزندم را به تو نشان نمی دادم، او هم نام رسول خدا اللّه صلی اللّه علیه و آله وسلم است که زمین را پر از قسط و عدل می کند همانا گونه که پر از ظلم و جور شده است. ...
پسر خشمگین قتل پدرش را انکار کرد
پسر گفت شوهرش با پسرش، سامان، درگیر شده است. او گفت: پسرم در طبقه پایین خانه ما زندگی می کرد. با پدرش درگیری داشت و روز حادثه هم آنها با هم دعوا کردند و بعد من صدای افتادن چیزی را شنیدم و متوجه شدم شوهرم از پنجره به پایین پرت شده است. مأموران با توجه به گفته های این زن تحقیقات بیشتری انجام دادند و متوجه شدند پدر و پسر سال ها با هم درگیری داشتند. سامان مدام از پدرش پول می گرفت و با او ...
حکایت سجده بندگی در پرواز خونین/طولانی ترین بمباران هوایی در جنگ
برایم سال ها می گذرد. سجده بندگی در پرواز خونین پدر شهیدان خلیلی تصریح می کند: به خیابانی که خانه ام در آن بود، رسیدم و خانه را ویران دیدم، همسایه ها آمدند و فکر می کردند که زمین و زمان را به هم می دوزم اما فقط قطرات اشکی از گوشه چشم هایم آمد، با همان خاک منزل که به خون عزیزان آمیخته بود، تیمم کردم و دو رکعت سجده رضایت و بندگی در پرواز خونین همسرم و دو فرزندم به جا آوردم؛ بعد از ...
سفر به انتهای وب تاریک!
وب تاریک (Dark Web) شاید یک کوچه مخروبه در پس اینترنت به نظر بیاید که در آن از مواد مخدر تا آدمکش ها و تصاویر پورنوگرافی کودکان با هر قیمتی یافت می شوند. اما وب تاریک واقعی داستانی بسیار پیچیده تر دارد و به سبب نیاز بیش از پیش به آن رو به توسعه است. اگر واقعیت وب تاریک را باور داشته باشیم، باید بدانیم که گستره و تنوع آن بسیار فراتر از این فعالیت های تبهکارانه و غیرقانونی است. علاوه ...
ناگفته های بانوی بندرعباسی که خانه اش تخریب شد
بیمارستان است. ساخت اتاقک غیرقانونی در حاشیه دریاچه نیزار او در در توضیح جزئیات ماجرا می گوید: چند سالی می شد که به دلیل اعتیاد همسرم از او جدا شده بودم. دو دختر بزرگ دارم که یکی از آن ها ازدواج کرده و در کرج زندگی می کند و دختر دیگرم هم با خواهرش زندگی می کند. من هم در شهریار با پسرم سبحان که الان هفت ساله است زندگی می کردم. اما نتوانستم از پس هزینه های کرایه خانه بر بیایم و برای ...
جزئیات کور شدن چشم مرد همسایه در دعوای 2 زن + اعترافات
فریاد از پسرم، همسرم و برادرم که داخل خانه بودند کمک گرفتم. وی افزود: در ادامه زن همسایه و 3 مرد که از بستگانشان بودند به کمک پسر همسایه آمدند که با میله و چوب دستی به سمت ما حمله کردند و در این صحنه پسر جوان که چاقو به دست داشت ضربه ای به چشم چپم زد و ضرباتی به بدنم زد که همدستانش فریاد زدند که او را کشتی و باید برویم که پسر جوان نیز فکر می کرد مرا کشته است که همگی پا به فرار گذاشتند و من ...
اعتیاد به شیشه، فرجام اعتماد دختر چاق به داروساز قلابی
هنوز به وزن ایده آل نرسیده بودم که تصمیم گرفتم از ایرج داروی لاغری بخرم. مقداری دارو از او خریدم و به خانه مان رفتم و طبق دستور او مصرف کردم که خیلی زود چند کیلویی لاغر شدم، اما خبر نداشتم که ایرج به من مواد مخدر شیشه فروخته و مرا معتاد کرده است. دو روز قبل که موادم تمام شد 10 میلیون تومان پول برداشتم و به خانه باغی که ایرج آدرسش را داده بود، رفتم تا مواد بخرم. ایرج وقتی در را باز کرد با چوب دستی ...
نگاهی به مصرف فرهنگی کودکان به بهانه روز کودک
یک باره آموزش ها آنلاین شد و من که دوست نداشتم برای فرزندم گوشی همراه بخرم، مجبور به این کار شدم. چون خودم هم معلم هستم و باید با گوشی به بچه ها درس می دادم. برای همین به یک باره سبک زندگی ما تغییر کرد. دخترم از صبح با گوشی مشغول است و بعد از آن هم باید تکالیفش را انجام بدهد و برای معلمش بفرستد. هفته ای سه روز هم کلاس زبان آنلاین دارد. یعنی می توانم بگویم از 24 ساعت تقریبا 10 ساعت با گوشی و فضای ...
ماجرای کتک خوردن زن کارتن خواب / بلور فروش ها یا کوچه دستشویی سیار بی خانمان های معتاد + فیلم
همینطور دستشویی پارک های اطراف نیز بسته هستند. وی همچنین تاکید کرد: از رفتار بد برخی از پرسنل خوابگاه ها که بگذریم امثال من و بسیاری از بچه های کارتن خواب دیگر که مصرف کننده مواد مخدر هستند و یا در بیرون کار دارند نمی توانیم چندین بار به بیرون بیاییم و دوباره برگردیم. خیلی ها در اطراف خوابگاه ضایعات جمع می کنند تا خرج موادشان جور شود و خیلی ها هم کار های دیگری دارند که در طول روز ...
خانه نشینی و چاقی دانش آموزان در ایام کرونایی
.... مادر امیر به خبرنگار ایمنا ، می گوید: امسال که آموزش ها آنلاین شده است پسرم فعالیت کمتری دارد قبلاً که کلاس آنلاین او ساعت هشت صبح بود زودتر از خواب بیدار می شد اما این روزها صبح ها خواب است و برای حاضر شدن در کلاس درس به سختی بیدار می شود و باید مرتب او را صدا کنم. پرخوری او زیاد شده و جنب و جوش خاصی ندارد. متأسفانه با شیوع این ویروس هم از بیرون رفتن بچه ها نگرانیم، همه تحرکات قبلی حذف شده و همی ...
خیلی دور، خیلی نزدیک / درباره نسبت ما با پلتفرم در میزگردی با حضور امید ترابی، کیوان جامه بزرگ و محمد ...
اگر به سراغ پلتفرم نیایید، کارتان تمام می شود. جناب جامه بزرگ، از صحبت آقای ترابی چنین متوجه شدم که شتاب تحولات ما را به سمت تجمیع خدمات در پلتفرم می برد و دوم اینکه دیگر جایی برای کسب وکارهای سنتی باقی نمانده و آنها نیز به دلیل همین شتاب ناچارند به سمت پلتفرم ها بیایند. شما تجمیع را ناشی از چه می دانید؟ کیوان جامه بزرگ: در ادامه فرمایش های آقای ترابی، من هم موافقم که احتمالاً ...