سایر منابع:
سایر خبرها
ماجرای سارق دوچرخه های پایتخت
همیشه دم دست آن ها را رها می کنند. این سارق درباره نحوه سرقت هایش ادامه داد: در کوچه ها پرسه می زنم و وارد پارکینگ ها و خانه هایی می شوم که درشان باز است. این روز ها همه بچه ها دورچه دارند چیزی که من هیچوقت نداشتم. مهرداد با اشاره به وضعیت خانوادگی شان بیان کرد: پدرم سال هاست مریض است و خانه نشین. دو بردار بزرگترم کار می کنند و خرج خانواده را می دهند، اما من معتاد شدم و برای ...
اثر انگشت سارق سابقه دار روی گلدان قدیمی
مادرم گرفتند و ما را به داخل اتاقی بردند و در آنجا دست و پای هر دوی ما را با طناب بستند و بعد با تهدید اسلحه رمز گاوصندوق را گرفتند تا اینکه حدود یک ساعت بعد با سختی دست و پایم را باز کردم و متوجه شدم سارقان 800 میلیون تومان پول، طلا و دلار را از گاوصندوق خانه مان سرقت کرده و گریخته اند. اثر انگشت سارق سابقه دار با طرح این شکایت پرونده به دستور بازپرس شعبه هفتم دادسرای ناحیه ...
اشتباه سردسته باند سرقت آنها را لو داد
اثر انگشتی که از سارق مسلح روی گلدان خانه مالباخته جا مانده بود باعث دستگیری او و همدستانش شد. به گزارش همشهری، یکی از روز های شهریور ماه امسال بود که زنگ آپارتمان طبقه دوم ساختمانی حوالی پیروزی به صدا در آمد. مادر و پسری ساکن خانه بودند که پسر جوان آیفون را برداشت. فرد پشت آیفون خودش را همسایه طبقه پایین معرفی کرد و گفت به دلیل اینکه کلید ورودی در ساختمان را فراموش کرده با خودش ببرد، خواست ...
قتل شوهر پیر در تهران ! / به خاطر پول زن او شده بودم
و هر روز کتک می خوردم. می خواستم جدا شوم اما نگران آینده بچه هایم بودم چرا که اگر با پدرشان می ماندند هر روز باید کتک می خوردند اگر هم با من می آمدند که جا و مکان و پول نداشتم و آواره می شدند.قضات به متهم گفتند وقتی چاقو را گرفتی می توانستی با پلیس تماس بگیری یا از محل فرار کنی چرا این کار را نکردی که متهم گفت: در آن شرایط نمی توانستم درست تصمیم بگیرم فقط فکر نجات خودم و بچه هایم بودم که از ترس دیدن صحنه درگیری ما گریه می کردند. بعد از پایان گفته های متهم و وکیل مدافع او، هیأت قضات برای تصمیم گیری در این خصوص وارد شور شدند. رکنا ...
دختر اسید پاش: فریب خوردم
تماس هایم را هم نمی داد. متهم ادامه داد: آرش از رابطه مان عکس و فیلم تهیه کرده بود. نگران بودم مبادا آن ها را پخش کند و آبرویم را ببرد. با خواهرم تلاش کردیم تا اینکه نشانی خانه خواهر آرش را پیدا کردیم. روز حادثه مقابل خانه آزیتا رفتیم. با او در این مورد صحبت کردم و خواستم نشانی برادرش را به من بدهد، اما او مرا در این ماجرا مقصر دانست و گفت به خواسته خودم با برادرش وارد رابطه شده ام. این حرف مرا خیلی ...
کرامات حضرت معصومه علیهاالسلام
کوچه به طرف من آمد و به من گفت: منزل می خواهید؟ گفتم: بله، گفت دنبال من بیا با او رفتم مرا داخل خانه اش برد، اطاف بزرگ و خوبی را به ما داد، ما وقتی در آنجا مشغول جابجایی وسایل بودیم، خانم ایشان ما را برای ناهار دعوت کرد، بعد از تشرف به حرم و زیارت و نماز، ناهار را با آنها خوردیم. صبح روز بعد، خانم از ما سوال کرد: شما چند روز در اینجا هستید؟ گفتم ده روز. گفت ما به تهران می رویم، این ...
دردسر خواستگار لاغر برای عروس چاق تهرانی / او برای لاغر شدن به باغ شاهرخ رفت
آمده و مجبور است چند وقتی تهران نباشد، بعد هم گفت مقدار زیادی پول ببرم تا داروی کافی بخرم. من هم با قرض توانستم 10 میلیون تومان طبق خواسته شاهرخ به صورت نقدی با خودم ببرم. اما وقتی که وارد باغ شدم، شاهرخ مرا در اتاقی زندانی کرد و پس از کتک زدن پول و طلا و گوشی موبایلم را سرقت کرد و رفت. بعد از چند روز، متوجه شدم شاهرخ باغ را ترک کرده و با سختی توانستم خودم را از اتاق باغ بیرون بکشم و به جاده برسانم. جلوی خودرویی را گرفتم و راننده مرا به بیمارستان رساند. به دنبال اظهارات دختر جوان، تحقیقات برای بررسی اظهارات وی و شناسایی و دستگیری شاهرخ ادامه دارد. انتهای پیام/ ...
پسر چوب فروشی که کلبه های چوبی اش بیشتر از هتل 5 ستاره گردشگر دارد
جنگل های هزار جریب مازندران و فروختن آنها به مسافران. گاهی نوشیدنی های محلی با سیر درست می کردم و به مغازه کنار خانه مان می فروختم. حتی کلی پول قرض گرفتم و از بانک وام گرفتم تا ماشین بخرم و مسافرکشی کنم. لیسانسم را که گرفتم در کارشناسی ارشد، رشته باستان شناسی قبول شدم و شروع به درس خواندن کردم. یک روز در جشنواره انار خلیل شهر شرکت کردم و دیدم همه سوغات محلی شهر خود را به ویژه انار می ...
وقتی مدافع حرم، نصف شب استخاره می خواهد/ دیدار به قیامت باباجان!
برود سوریه و به من گفت یک ساعت جلوتر از من است و تا برسم مرز مهران، حدود یک روز طول کشید. من آمدم نجف و سوار ماشین شدم و حرکت کردم. تا مرز مهران هم چند ساعتی پیاده رفتم. در این مدت به حدی با من تماس گرفت که اگر جمع می زدم در طول عمرم اینقدر به من زنگ نزده بود. دوستانم که همراه من بودند و با هم رفت و آمد خانوادگی داشتیم، پدرم را خوب می شناختند. آن ها هم با تعجب گفتند: چه شده؟ پدرت معمولا ...
سکانس های خشن 9 مرد ترسناک برای سرقت
ادامه دارد. اعتراف به 40 سرقت خشن آخرین پرونده نیز در پایتخت رخ داد. دو سارق زورگیر پس از دستگیری به 40 سرقت اعتراف کردند. بیست وهشتم فروردین ماه، پرونده ای با موضوع زورگیری به دادخواهی یکی از شهروندان در کلانتری 120 سیدخندان تشکیل شد. این پرونده برای رسیدگی تخصصی به پایگاه چهارم پلیس آگاهی ارجاع شد. در ادامه تیمی از کارآگاهان پایگاه چهارم مسئولیت آن را برعهده گرفتند. ...
دردسر خواستگار لاغر برای عروس چاق تهرانی / او برای لاغر شدن به باغ شاهرخ رفت
باغ شدم، شاهرخ مرا در اتاقی زندانی کرد و پس از کتک زدن پول و طلا و گوشی موبایلم را سرقت کرد و رفت. بعد از چند روز، متوجه شدم شاهرخ باغ را ترک کرده و با سختی توانستم خودم را از اتاق باغ بیرون بکشم و به جاده برسانم. جلوی خودرویی را گرفتم و راننده مرا به بیمارستان رساند. به دنبال اظهارات دختر جوان، تحقیقات برای بررسی اظهارات وی و شناسایی و دستگیری شاهرخ ادامه دارد. رکنا ...
هومن شبانه به سراغ زن جوان دوستش رفت
دانستم چرا دوستم دست به چنین کاری زده است. چند سال از این ماجرا گذشت و من و پویا همچنان رابطه دوستی مان را با هم ادامه دادیم. وی ادامه داد: چند سال قبل در حالی که هر دو ما ازدواج کرده بودیم بار دیگر با هم اختلاف پیدا کردیم. پویا به همه بچه محل ها گفته بود در کودکی مرا آزار داده و آبروی مرا در محل برده بود. به همین خاطر تصمیم گرفتم از او انتقام بگیرم. این متهم گفت: در محله ما وقتی می خواهند ...
خدا کند متهم دروغ گفته باشد
برده و قاچاق کرده است. آیا دخترتان قبلا هم خانه را ترک کرده بود؟ دو مرتبه این اتفاق افتاده بود. دخترم در نزدیکی خانه مان از یک پسر بدل فروش یک گردنبند خریده بود و فروشنده به بهانه اینکه جعبه گردنبند را به شیما بدهد شماره موبایل او را گرفته بود. چند روز بعد او دخترم را از خانه بیرون کشیده و چند ساعتی با هم بودند اما بعد دخترم که می ترسیده به خانه برگردد شب به خانه یکی از همکلاسی هایش ...
زن 42 ساله: عاشق پسری شدم که 9 سال کوچکتر از من بود
دوختم تا بتوانم آن ها را ملاقات کنم اما هر بار که برای تحویل گرفتن فرزندانم به کلانتری می رفتم او بهانه ای می تراشید و از آوردن بچه ها امتناع می ورزید . این زن فریفته در ادامه سرگذشت خود می گوید: در همین اثنا با یاسر آشنا شدم او 9 سال از من کوچک تر بود و در تاکسی تلفنی محله مان فعالیت می کرد. بیشتر اوقات وقتی با آژانس محله تماس می گرفتم و درخواست سرویس می کردم او به دنبالم می آمد تا این که ...
دام جاعل سند برای قاتل محکوم به قصاص
به مرد جوانی رسیدند که ساکن همان محل بود. این مرد دستگیر شد و در بازجویی ها به قتل زن جوان اقرار کرد و گفت: من در همسایگی مقتول زندگی می کردم و روز حادثه به صورت اتفاقی زن جوان را در خیابان دیدم. به او علاقه مند شدم و وسوسه های شیطانی به سراغم آمد. به همین دلیل این زن را تعقیب کردم و متوجه شدم که در همسایگی ما زندگی می کند. مرد جنایتکار ادامه داد: خانه آنها را زیرنظر گرفتم و متوجه شدم که ...
رامین از من عکس و فیلم داشت، من هم خواهرش را با اسید سوزاندم!
حرف هایش ادامه داد و بعد هم یک ظرف از کیفش بیرون آورد و روی صورت من پاشید. من دیگر متوجه هیچ چیز نشدم و فقط جیغ می کشیدم. او فرار کرد و من در خیابان تنها ماندم. با صدای فریادهایم مادر و پدرم از خانه بیرون آمدند و به من کمک کردند. به جز دختری که روی من اسید پاشید، دختر دیگری هم به او کمک کرد که فکر می کنم خواهرش بود چون خیلی به یکدیگر شباهت داشتند. مأموران با بررسی هایی که انجام دادند متوجه ...
با چاقو آنقدر او را زدم تا کشته شد
خاطر مخفیانه نرم افزاری روی تلفنش نصب کردم و متوجه شدم روابط نامناسبی دارد. روز حادثه اعضای خانواده مان برای تفریح به باغی رفتند، اما خواهرم همراهشان نرفت. صبح با هم صبحانه خوردیم، اما ساعتی بعد متوجه پیام هایی از یک مرد ناشناس شدم و دیدم خواهرم برای عصر با او قرار گذاشت به خاطر همین من بشدت عصبانی شدم. حدود ساعت 2 بعدازظهر بود که به او گفتم حق ندارد از خانه بیرون برود، اما ...
حکم تازه در پرونده آرمان و غزاله
داشته است. او که هنگام دستگیری کمتر از 18سال داشت، در بازجویی ها به قتل غزاله اعتراف کرد و مدعی شد که روز حادثه، وقتی غزاله به خانه شان آمده و به او گفته که نمی توانند باهم ازدواج کنند و قصد دارد برای ادامه تحصیل به خارج از کشور برود، چنان عصبانی شده که با ضربات میله آهنی وی را به قتل رسانده است. پس از جنایت نیز جسد وی را داخل چمدانی گذاشته و در یک سطل زباله رها کرده است. آرمان اما در ادامه ...
ماجرای نوجوانی که به پلیس پناه برد!
...، قاضی دادگاه نیز با گزارش ماموران مرا به بهزیستی فرستاد، اما یک هفته بعد نامادری ام مرا از بهزیستی تحویل گرفت تا سر کار بروم و مخارج زندگی او را تامین کنم. بالاخره پدرم بعد از گذشت شش ماه از زندان آزاد شد و به دنبال کارگری رفت تا بار دیگر در دام سارقان گرفتار نشود، اما اوضاع زندگی مان تفاوتی نکرد و من مجبور شدم به خاطر اذیت های نامادری ام از خانه فرار کنم، ولی به منزل پدربزرگم نرفتم، چون می ...
قتل زن مطلقه به دست معشوقه اش
کردم و روز بعد هم با هم به ویلای من در آبسرد رفتیم. روز جمعه به تهران برگشتیم و او به خانه اش رفت تا پدرش را ملاقات کند و من هم به خانه خواهرم رفتم تا در اسباب کشی لوازم خانه شان به آن ها کمک کنم و دیگر از او خبری ندارم. پس از این متهم هر روز ادعایی را درباره سرنوشت مهرنوش مطرح می کرد و یک روز مدعی بود مهرنوش برای زندگی به کشور ترکیه رفته است و روز دیگر ادعا می کرد که همراه ...
راز بچه ای در شکم دختری که ازدواج نکرده بود! / بازداشت کبری در تهران
اش نیاز به کار دارد و حاضر است در خانه های مردم کارگری کند. من هم دلم برایش سوخت و او را به عنوان آشپز به خانه ام بردم. حتی کبری را به سه نفر از دوستانم که آن ها هم شاغل هستند معرفی کردم. گاهی اوقات هم برای خودش یا بچه هایش لباس و مواد غذایی می خریدم. تا اینکه دو روز قبل کبری برای ناهار قورمه سبزی درست کرد و وقتی غذا را خوردم بیهوش شدم. الان هم فهمیدم پول و طلاهایم را سرقت کرده است. ...
قتل شهلا زن مطلقه بعد از میهمانی در باغ دماوند
پردیس دارند به نام شهلا کند و از شهلا شنیدم که پدرش خانه ای دیگر هم داشته که برادرانش آن را فروخته و سهم شهلا را نداده اند و پدرش به همین خاطر قصد دارد خانه پردیس را به نام شهلا کند. آرین ادامه داد: بعد از آمدن به تهران چون خواهرم اسباب کشی داشت من به خانه آنها رفتم و کمکشان کردم که شنبه شب بود که شهلا به در خانه مان آمد و دستگاه پوزش که با آن در بنگاه املاک کار می کرد را از من گرفت و سپس ...
فروش خودروی سراتو
جسد شده و جسد شهلا را کشف کردند. با کشف جسد، پسر جوان در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت قرار داده شد و بررسی ها در این خصوص ادامه دارد. گفت و گو با متهم چه شد که تصمیم به قتل شهلا گرفتی؟ آن روز مست بودم و حال خوبی نداشتم. در عالم مستی قتل را مرتکب شدم. ساعت 3 و نیم روز جمعه بود که مشروب خوردم و حال درستی نداشتم، به سراغ شهلا رفتم که روی تخت خوابیده بود. با سیم ...
تجاوز مرد بنا به دختر بیمار تهرانی
تعرضی نکرده ام. من سال هاست که انرژی درمانی بلدم و بیماران زیادی را هم که پزشکان نتوانستند درمان کنند، با این شیوه درمان کرده ام. من به خواست این دختر و دایی اش برای درمان به خانه آنها رفتم. چند جلسه ای که به خانه شان رفتم به او علاقه مند شدم و برای اینکه درمان راحت تر انجام گیرد و مرتکب عمل غیراخلاقی نشویم او را صیغه کردم و روابط ما کاملاً شرعی بود اما نمی دانم چرا حالا او از ...
جسد زن گمشده در چاله کاوشگران گنج در دماوند
گمشده نیز گفت: بهاره مدتی قبل ماشینش را به من فروخت تا در بورس سرمایه گذاری کند. حتی سندش را در دفترخانه به نامم زد و من در ازای پول به او 18سکه بهار آزادی دادم. اقرار به جنایت اظهارات مظنون پرونده ضد و نقیض بود و به همین دلیل بازجویی از او ادامه یافت تا اینکه جمال روز دوشنبه اقرار کرد که بهاره را کشته و جسدش را در گودالی حوالی دماوند دفن کرده است. متهم مدعی بود که گودال های حفر ...
رفیق کشی با اسلحه در باغ خانوادگی شهریار
فرید دوست بودند، اما پسرم به وی بدهکار بود و شب حادثه فرید به باغ ما آمد آن ها باهم جر بحث کردند چند لحظه طول نکشید که با شلیک گلوله پسرم را زد و پا به فرار گذاشت، دو روز بعد در حالی که متهم تحت تعقیب بود با پای خودش به اداره پلیس آگاهی رفت و تسلیم شد. رئیس پلیس آگاهی غرب استان تهران تشریح کرد: قاتل در نخستین بازجویی ها اظهار کرد، میلاد به من مبلغی پول بدهکار بود به خاطر همین اختلاف ...
نذر حجاب برای دوخت چادر رایگان 15 ساله شد
توفیقات خوبی در زندگی رسیدیم. وقتی می دیدم بسیاری از خانواده ها توان مالی ندارند که در بازار آزاد چادر بخرند و یا برای شان خرید چادر گران بود یا حتی توانایی پرداخت دوخت چادر را نداشتند به کمک همسرم پارچه چادری به قیمت ارزان تهیه می کردیم تا این دغدغه را برای خانواده ها برطرف کنیم. به نیت قربه الی الله در کنار کار خیاطی به دوخت چادر رایگان پرداختم، هزاران بار مطمئن بوده و هستم ...