همسر شهید: پیکر شوهرم را ندیدم و تا آخر عمر پشیمانم!
سایر منابع:
سایر خبرها
قربانت بروم؛ چقدر دلم برای خنده هایت تنگ شده بود!
را برای قلبم گشود و من پس از اینهمه سال جدایی و بی وفایی از در و دیوار حرم خجالت می کشیدم که قدم هایم روی زمین کشیده می شد و بی خبر از اطرافم ضجه می زدم. از شرم روزی که اسم زینب را پس زدم، از شبی که چادرم را از سرم کشیدم، از ساعتی که از نماز و روزه و همه مقدسات بریدم و حالا می دیدم حضرت زینب (علیهاالسلام) دوباره آغوشش را برایم گشوده که با دستانم، دامن ضریحش را گرفته و به پای محبتش زار ...
اعدام به خاطر پیدا کردن تربت کربلا در خانه!
پاسخ داد : هر وقت حالتون بهتر شد براتون بلیط می گیرم برگردید ایران پیش خونواده تون! نمی دید حالم چطور به هم ریخته که نگاهش در فضا چرخید و با سردی جملاتش حسرت روزهای آرام سوریه را کشید : ایران که باشید دیگه خیالم راحته! سوریه هم تا یک سال پیش هیچ خبری نبود، داشتیم زندگی مون رو می کردیم که همه چی به هم ریخت، اونم به بهانه آزادی! حالا به بهانه همون آزادی دارن جون و مال و ناموس مردم رو غارت می ...
زندگی تهی از عشق
، بیشتر از مادرم متنفر می شدم... روزگار با همه بد و خوبی هایش می گذشت و تازه پا به چهارده سالگی گذاشته بودم که یک روز بتول خانم با دخترش سر و کله اشان پیدا شد... از اقوام دورمان بودند و مدتهای زیادی بود که به خانه امان سر نزده بودند... نمی دانم چرا با آمدن آنها دلم هُری ریخت پایین... خیلی بزرگ نبودم اما از لبخندهای معنادارشان معلوم بود که بی جهت به آنجا نیامده اند... مادرم آن شب ...
اولین بار مادرم به من مواد داد
مصرف کرده است، این نوجوان 16 ساله ادامه می دهد: دو الی سه سال اخیر که نمی توانستم سرکار بروم، کارتن خواب شده بودم و برای تامین مخارجم دزدی هم می کردم. دو سال پیش در یکی از روزهای سرد زمستان برف شدیدی آمده بود و من همه آن مدت زیر پل سلطان آباد بودم و با مشما خودم را می پوشاندم، اما ترجیح می دادم خانه نروم، چراکه پدرم من را کتک می زد و مجبورم می کرد تا برایش مواد تهیه کنم. سهیل خاطرنشان می کند ...
توصیه می کنند جنتلمن باشیم!
چند سال پیش رفته بودم پیش دکتر احمد نقیب زاده که درباره روابط بین الملل بعد از برجام مصاحبه کنم؛ گفت وگوی مبسوطی شده بود اما گل واژه گفت وگو این بود که در روابط بین الملل، قانون جنگل حاکم است! یعنی بودن در وضع طبیعی است که همه می خواهند بر دیگری سلطه داشته باشند؛ همه در کمین همدیگر ند و هر کدام توان داشته باشد و ذره ای ضعف در طرف مقابلش ببیند به او حمله ور می شود و می کشد و می خورد و می برد؛ درست ...
گفت وگو با خانواده علیرضا ملکی نسب، پاکبان محله وحید مشهد، که به علت ابتلا به کرونا درگذشت
.... مادرش می گوید: فاطمه فرزند بزرگ ما و تن ها دخترمان است و خیلی بابایی است. غم و اندوه نبود پدر در چشمان فاطمه موج می زند. دلمان نمی خواهد خاطرات برای او زنده شود، اما خودش پیش دستی کرده و تعریف می کند: بچه که بودم، یک روز موقع ثبت نام حس کردم، چون بابا لباس پاکبانی بر تنش است، تصور می کند من از دوستان و معلم ها خجالت می کشم، ولی این طور نبود. این را به بابا هم گفتم. در همه مدتی هم که در ...
جزئیات تیرباران در تپه اوین در گفتگو با خانواده دو نفر از قربانیان
از نگهبان زندان می پرسیدیم و او هم لیست را نگاه می کرد و می گفت اینجا نیست. جایی برای شکایت و اعتراض نبود. شش ماه قبل از اعدامش دیگر با او ملاقت نکردیم. اما محمد بلوری در آن دوران مردی بوده از اصحاب رسانه، دبیر حوادث اصلی ترین روزنامه ی کشور، کیهان. او می گوید خبر را از پزشک قانونی گرفتیم اما همه می دانستیم دروغ است و آنها هنگام فرار کشته نشده اند. این اتفاق و پرداختن به آن برای بلوری بی ...
آخرین شعر سیروس گرجستانی که حکایت از رفتن داشت/ حسرتی که بر دل پسرش ماند
عجیبی را سپری میکنیم، 37 سال است نام پدرم را در تمام کار ها میدیدم و این شب ها کنار نام پدرم مرحوم میآید حال بدی است. برای مادرم، خواهرهایم، همسرم بسیار سخت شده است. وی اظهار کرد: همیشه میگویند بعد از کار معدن بازیگری سخت است، البته بازیگری خودش اینقدر سخت نیست بلکه طبعات کار در بازیگری سختتر است. پدرم هنور با رفتنش کنار ما هست و همیشه دوستان و علاقمندان به پدر به یاد او هستند. اما ما ...
حسین دهلوی چگونه هنرمندی بود؟
قرار است به منزل همه دانش آموزان برود. به همین دلیل به هم کلاسی هایم گفتم که قرار است آقای ناظم به خانه هایمان برود و صحبت هایی با پدر مادرهایمان دارند. ولی آقای میرنقیبی به منزل ما رفته و با پدر و مادرم برای ازدواج من با آقای دهلوی صحبت کرده بودند که البته همه مخالفت کرده و گفته بودند اختلاف سنی زیاد است و سن من برای ازدواج کم است. او تصریح کرد: وقتی به خانه رفتم مادرم از من سوال کرد که ...
سنگ ها تا صیقل نخورند گوهر نمی شوند
سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: برای نزدیک شدن به حق باید قلبی مثل مخمل داشت، هر انسانی به شکلی نرم شدن را فرا می گیرد، بعضی ها حادثه ای را پشت سر می گذارند، بعضی ها مرضی کشنده را. بعضی ها درد فراق می کشند، بعضی ها درد از دست دادن مال... همگی بلا های ناگهانی را پشت سر می گذاریم. بلایی که فرصتی فراهم می آورند برای نرم کردن سختی های قلب. بعضی های مان حکمت این بلایا را درک می کنیم و نرم می شویم، بعضی های مان، اما افسوس که سخت تر از پیش می شویم.... (قانون سی و یکم از چهل قاعده شمس تبریزی از کتاب ملت عشق.) سنگ ها را چیده بودم روی میز و این بار با دقت بیشتری به آن ها ن ...
عاشقانه ای درفضای جنگ
چشم های بسته خواب نیستند و استخوانی در گلو بخشی از آثار معصومه باقری هستند. گفت وگوی ما را با خانم نویسنده راجع به رمان صفر مطلق و ادبیات دفاع مقدس بخوانید. چه شد صفر مطلق را نوشتید؟ وقتی نوجوان بودم درباره هشت سال جنگ تحمیلی زیاد شنیده بودم و سال های پیش شاهد این بودم که آزادگان و شهیدانِ گمنام را به خوزستان می آوردند و با گلاب و دسته های گل گلباران می کردند ...
در بندِ موسوم به خلخالی در زندان قصر چه خبر بود؟
ماموران کمیته گشتند یک کتاب جمعه از احمد شاملو پیدا کردند و بعد مرا به عنوان مجاهد آوردند این جا و مدت یک هفته است که در بند ویژه مبارزه با مواد مخدر بلاتکلیف هستم. ماموران مرا به شدت هم کتک زده اند. یکی دیگر از رندانیان می گفت: بدون این که دادگاه تشکیل بدهند در ظرف یک ساعت برای مثلا بیش از 40 تن را محاکمه می کنند و همه را به زندان های طویل المدت هم محکوم می کنند! چرا اجازه نمی دهند ...
ادای دین به شهدای راه امنیت در خانه امن
تراژیک آن را به نمایش بگذارند. سریال خانه امن که این شب ها از آنتن شبکه اول سیما پخش می شود، از معدود سریال هایی است که ترور را با ابعاد مختلف آن و با روایت هایی از پرونده های حساس امنیتی روز به تصویر کشیده است؛ از تروریسم سیاسی تا تروریسم اقتصادی و ایدئولوژیک در محور روایت این سریال قرار گرفته است و نسبت به شخصیت هایی همچون حاج قاسم سلیمانی یا دیگر چهره ها که به نوعی با ترور به شهادت ...
مارادونا، اسطوره نامیرا
تاکنون راجع به خیلی از موضوعات و مسائلی که برایم پیش آمده صحبت کرده ام، اما هنوز مطمئن نیستم تمامی موضوعات مهم را توضیح داده باشم.آن روزها در خانه مان در فیوریتو اگر به موقع سر سفره می رسیدی می توانستی غذا بخوری و اگر نمی رسیدی غذا گیرت نمی آمد. یادم می آید تابستان ها هوا خیلی گرم و در زمستان ها حسابی سرد بود.خانه ما از 3 قسمت تشکیل شده بود از در فلزی که رد می شدی حیاط رو به رویت بود که فقط زمین خالی بود و بعد داخل خانه می شدی، آشپزخانه که علاوه بر مح ...
مالک تا آخرین گلوله مقابل تروریست ها مقاومت کرد
مردانه و بیرون را انجام می داد. مالک با آنکه از همه فرزندان خانواده کوچک تر بود، ولی کار های بزرگی انجام می داد. تا از راه می رسید می رفت سر زمین کشاورزی بیل را از بابا می گرفت و آبیاری زمین را به تنهایی انجام می داد. چون پدر و مادرم مسن و مریض احوال هستند، داداش خمیر نان پختن را هم خودش درست می کرد. زانو های مادرم درد می کند، مالک به این موضوع حساس بود و اجازه نمی داد زیاد به ایشان ...
فرار از اسارتگاه با همدستی آدم ربا
صاحبکارم منوچهر را به قتل برسانند. وقتی حرف های آن ها را شنیدم شوکه شدم، چون اصلاً قرار ما آدم کشی نبود به همین خاطر خیلی تلاش کردم که منصرفشان کنم و بعد به آن ها گفتم که امروز روز خوبی برای کشتن او نیست بهتر است فردا انجام دهیم که قبول کردند. آن ها برای انجام کاری از باغ بیرون رفتند که منوچهر به من گفت اگر او را نجات دهم مرا کمک می کند که جرمم کم شود. من هم خیلی دلم برای منوچهر سوخت و دوست هم نداشتم ...
احساس می کنم دارم توی زمین فرو می روم : مادران تنها در دوران کرونا
. نخستین کمک هزینۀ دولتی برای قرنطینه را که دریافت کرد، تمام آن را به صاحب خانه داد و هنوز اجارۀ این ماه را نیز پرداخت نکرده است. نادیا می گوید: به بچه هایم گفتم بنشینید می خواهم چیزی بگویم و گفتم ’لطفاً قبل از ازدواج حداقل دو سال با هم آشنا شوید و وقتی مطمئن شدید همه چیز طرف را می توانید تحمل کنید، آن وقت با او ازدواج کنید‘ . خندۀ کوچک و تلخی کرد و ادامه داد: به آن ها گفتم ’کاری را که من ...
شکست در دومین عاشقی خیابانی
من همسرم را دوست دارم، اما دیگر حاضر به ادامه این زندگی نیستم او علاوه بر این که به مواد مخدر اعتیاد دارد، من را به بهانه های واهی مورد ضرب و شتم قرار می دهد و تمایلی ندارد بعد از 12 سال زندگی مشترک ازدواجمان را رسمی کند ... این جملات اظهارات زن 42 ساله ای است که با در دست داشتن مرجوعه قضایی مبنی بر ایراد صدمه بدنی عمدی به کلانتری احمدآباد مشهد مراجعه کرده است تا از همسر 33 ساله اش شکایت کند او ...
سردار دل ها به روایت قلاویزان
محمد صباغی، بیسیم چی حاج قاسم سلیمانی ، فرمانده لشکر 41 ثارالله کرمان می گوید: رزمندگان ایران با دست خالی و با تنها سلاحی که خداوند در دستانِ قلبِ آن ها گذاشته بود و آن چیزی نبود، جز ایمانی راسخ که به فتح فاو انجامید، ذلت دشمنِ تا به دندان مسلحِ رژیم بعث را در مقابل چشمان همه و در قاب رسانه های آن روز به تصویر کشیدند. صدام، سرخورده و سرافکنده از این شکستِ سنگین، تصمیم گرفت برای جبران این ...
شهید ماه آذر
: گفته بودم تا سر اذان میام بازی ... مجید هیچگاه دین و علم را جدا از هم نمی دانست. سال 1363 دیپلمش را که گرفت و در کنکور که شرکت کرد، با بهترین رتبه در رشته مهندسی الکترونیک در دانشگاه صنعتی امیرکبیر قبول شد. به این شکل دوران زندگی پرتلاش علمی و دانشگاهی اش آغاز شد... درس دادن به دوستان رزمنده آقامجید در دوره لیسانس از جبهه رفتن غافل نبود و دو بار توفیق شرکت در عملیات را پیدا کرد، که ...
نوراللهیان: حجت الاسلام راستگو از سال 1388 در تلویزیون ایران ممنوع التصویر شد
.... استاد دانشگاه تربیت مدرس و حوزه اظهار کرد: خداوند به مرحوم راستگو همسر بسیار قانعی عطا کرد و از وقتی همسر ایشان در سال 95 از دنیا رفتند، آقای راستگو هم دیگر نشاط قبل را نداشتند و سرانجام هنگام نماز صبح در حالت سجده از دنیا رفتند. نوراللهیان در پایان گفت: روحیه پر انرژی از آقای راستگو یک چهره بسیار موفقی ساخته بود، ایشان با فقدانش همه ما را داغدار کرد. موجی که پس از درگذشت ایشان در رسانه های مختلف و فضای مجازی دیدید، عادی نبود و نشانه ای از علاقه جمعیت کثیری به مرحوم راستگو داشت. ...
تیزی نگاه هیزش جانم را می گرفت!
.... او بی دریغ نوازشم می کرد و من بین دستانش هنوز از ترس و گریه می لرزیدم که چند ساعت پیش سعد مرا در سیاهچال ابوجعده رها کرد، خیال می کردم به آخر دنیا رسیده و حالا در آرامش این بهشت مست محبت این زن شده بودم. به پشت شانه هایم دست می کشید و شبیه صدای مادرم زیر گوشم زمزمه کرد : اسمت چیه دخترم؟ و دیگر دست خودم نبود که نذر زینبیه در دلم شکست و زبانم پیش دستی کرد : زینب! ...
کرونا؛ داغی که تا ابد بر دل خواهد ماند
آنقدرها هم بد نبود، اما به چند روز نکشیده حالش بد شد و به بیمارستان منتقل اش کردیم و بستری شد روز بعد هم خبر دادند که مادرمان فوت شده است. گریه اش شدت می گیرد و مدام با خودش تکرار می کند همه اش تقصیر من بود، تقصیر من بود که مادرم رفت؛ می گوید شب ها خواب ندارم عذاب وجدان به شدت اذیتم می کند اگر آن شب به حرفش گوش می کردم و بیرون نمی رفتم حالا نه من تصادف کرده بودم نه مادرم را از دست داده بودم. انتهای پیام ...
لطفا برایم مراسم نگیرید و آگهی تسلیت نفرستید!
در همین فکرم که تلفنم زنگ می خورد؛ پشتِ خط، عمویِ یکی مانده به آخرم است؛ تسلیت و گریه به کنار، عمو به شدت عصبانی است. چراکه عمویم معتقد است که پدربزرگمان آدم مجلس دار و بزرگی بوده است و از اینکه پدرم تصمیم گرفته به خاطر کرونا مراسمات را لغو کند، سخت ناراحت و با این تصمیم مخالف است و قصد دارد تا مراسم را در حد نام و نشان خانواده یمان برگزار کنیم؛ راستش بد هم نمی گوید، خودم هم ته دلم دوست دارم که مراسم بزرگی برگزار شود و حداقل آقای نماینده و سید ابوطالب و دکتر ایوبی هم بیایند و رؤسای ادارات برایم پیام تسلیت بفرستند. درهمین حین سریع به فکر این می افتم که به "حاج مصطفی بگویم در گروه رودررو با مسؤلین اعلام آگهی فوت نماید: بزرگ خاندان ملا... ...
ماجرای بسیجی کارآفرینی که خودش یک مرکز نیکوکاری است!
به گزارش مشهد فوری ، مهدی رحمتی 56 سال سن دارد ومتولد توابع قائن است، در سال 60 برای تحصیل حوزه علمیه به مشهد آمده و بعد از چند سالی درس و بحث، راهی جبهه شد. جنگ نگاه او را به دنیا تغییر داد و تصمیم به ترک تحصیل از حوزه گرفت. حوزه علمیه را با هدف تبلیغ ترک کردم فرمانده پایگاه بسیج شهید حسین جوانان می گوید: آن زمان با خودم فکر کردم به حوزه علمیه رفته ام تا مبلغ دین شوم و به این وسیله گره گشای دین و دنیای مردم باشد؛ اما زیاد شنیده ا ...
دیهگو آرماندو مارادونا در سن 60 سالگی و بر اثر ایست قلبی درگذشت دست خدا در آسمان
انجام داد، همیشه در ذهنم مانده است. من 14 سال داشتم و از حرف زدن باز مانده بودم. همه غمگین هستیم. یورگن کلوپ: دیه گو یک فرد احساسی بود و مارادونا یک انسان مشکل دار. دلم برای هر دو آن ها تنگ شده است. اریک کانتونا: دلم برایت تنگ خواهد شد دیه گو، اما برای من تو نمرده ای. من کلمات مناسبی برای بیان احساساتم ندارم. پپ گواردیولا: سالها پیش در آرژانتین یک بنر وجود داشت که روی آن نوشته بود ...
مدیریت جهادی و تبدیل هزینه یک میلیارد تومانی به صفر در سوادکوه
، دادگستری تهران و آزمون سپاه استان قبول شدم که سپاه را انتخاب کردم و دارای پرونده بسیجی بهمن 1368 و دارای مدرک کارشناسی ارشد هستم. فرمانده ناحیه مقاومت بسیج سوادکوه در پاسخ به این سؤال که آیا در منزل هم فرمانده هستید، اظهار کرد: در خانه همسر و پدر هستم و علاقه خاصی به پیاده رویی در تعطیلات همراه با خانواده دارم. وی با اشاره به اینکه در بسیج روستا، دعای کمیل را هر پنجشنبه در گروه ...
احمد معظمی: کشتن خاوری یک هشدار بود که دلم را خنک کرد
مواد مخدر و ترانزیت مواد مخدر است. نیت اعتیاد کف خیابان نبود. در خانه امن بحث تروریسم را اشاره می کنیم. این شیوه ای است که برای مردم جذاب و مهم است. کارهای این تیپی هم کاری نیست که فکر کنید در 3-2ماه و با چهارتا کتاب بتوانیم این کار را انجام دهیم. این فیلمنامه ها طوری است که احتیاج به طراحی مهندسی شده ای دارد. آقای مرتضی اصفهانی سالیان سال استاد دانشگاه هستند و این رشته را تدریس می ...