شگرد خاص پسر 23 ساله برای انتقام از زنان
سایر منابع:
سایر خبرها
آزارگر مجازی به دام افتاد
قرار حاضر شود. نقشه گرفت و متهم بی آنکه بداند پلیس به کمین او نشسته، سر قرار با طعمه خود در یکی از خیابان های تهران حاضر شد. مأموران متهم را دستگیر کردند و او چاره ای جز اقرار به جرم خود نداشت. وی گفت: مدتی قبل در اینستاگرام با زن جوان آشنا شدم و بعد از صحبت با او متوجه شدم که تنها زندگی می کند و وضع مالی خوبی دارد. به همین دلیل نقشه کشیدم که اموالش را سرقت کنم. وی ادامه داد: روز حادثه به بهانه ...
اسید پاشی در پاتوق عمو شاهرخ
مان که در طبقه پایین خانه عمه ام است آشنا شدم و یک روز در پاتوق شیشه ای او مرا به بهانه دور زدن سوار بر خودرویش کرد تا اینکه در یک کوچه بن بست با تهدید مرا هدف تجاوز قرار داد. پسر جوان ادامه داد: در بچگی یکبار هدف تجاوز قرار گرفتم و سال ها از نظر روحی بهم ریخته بودم و چون بچه بودم هیچ وقت نتوانستم انتقام بگیرم تا اینکه این اتفاق دوباره برایم رخ داد و تصمیم گرفتم این بار انتقام بگیرم. ...
بخاطر داشتن چنین زنی شرمنده شدم
پدرم خریده بودم ، بفروشم و مسافرخانه ای اجاره کنم تا خودش را به عنوان همسر مردی هتل دار معرفی کند. در همین روزها بود که متوجه شدم زینت با زن مطلقه و معتادی معاشرت دارد که آن زن نه تنها با مردان غریبه رفت و آمد می کند بلکه به صورت پنهانی در منزل من نیز به استعمال موادمخدر می پردازد. تازه فهمیدم زینت مانند یک موم در دستان رکسانا است و او برای همسرم تصمیم می گیرد و خواسته ها و آرزوهایش را ...
خشم یک زن از همسایه اش برای دزدیدن غذا +عکس
باشگاه خبرنگاران جوان: زنی که سفارش غذا داده بود با تصور اینکه همسایه آن ها غذاهای سفارشی او را به سرقت برده باعصبانیت برایش نامه ای تند نوشت. او این موضوع را در شبکه های اجتماعی نیز به اشتراک گذاشته و پیام های مختلفی را از سوی کاربران دریافت کرد. این زن در نامه اش نوشته بود: سلام همسایه، من دیدم که غذای مرا تو تحویل گرفتی! امیدوارم نوش جانت شود (با کنایه) من واقعا چشم انتظار آن ...
بخشش عامل اسیدپاشی
من تجاوز کرد. او تهدیدم کرده بود که اگر شکایت کنم مرا می کشد و جسدم را می سوزاند. وی ادامه داد: با او در پاتوق خلافکاران که زیرزمین یک خانه قدیمی است آشنا شدم. زیرزمین متعلق به عمه ام است که آن را به عموشاهرخ اجاره داده بود و از آن به بعد معروف شده بود به پاتوق عموشاهرخ. آنجا پاتوق افراد معتاد و خلافکار بود و با شاکی در آنجا آشنا شدم. او برای مصرف مواد در پاتوق رفت وآمد داشت و یک روز به ...
کلاس اولی های جرم
.... باقیمانده پول را برگرداندم، چون من دزد نیستم و تحت فشار شدید مالی این کار را کردم. من حاضرم نان خشک بخورم، اما کنار زن و بچه ام باشم. شهریه دانشگاه نداشتم دانشجوی جوان آرزوهای دور و درازی برای خودش داشت و به این فکر می کرد که پس از تمام شدن تحصیلش، مشغول کار شود و بعد هم ازدواج کند، اما به گفته خودش، مشکل مالی باعث شد تا برای اولین بار دست به سرقت بزند. آن طور که تعریف ...
می گفت باز هم جنگ شود، می روم تا خدمتگزار رزمنده ها باشم
پانسمان کردند. بعد از بهبودی این بار دکتر چمران به گروه ما در شرق دهلاویه و کنار رودخانه کرخه در دامنه تپه های الله اکبر مأموریت داد. در حالی که فاصله ما با دشمن کمتر از 500 متر بود، بار ها جنگ تن به تن با دشمن را داشتیم. بعد از عملیات فتح تپه های الله اکبر، من هم دیده بان بودم و هم آرپی جی زن که در روز پنجم خرداد 1360 ساعت 16:30 دشمن محل دیده بانی و استقرار مرا پیدا کرد و با خمپاره 60 دور هم ...
اعتراف به جنایت به خاطر رابطه پنهانی
قلم | qalamna.ir : گروه حوادث: مردی که در پی عشق به یک زن متأهل، با همدستی دوستش شوهر زن را به قتل رسانده بود، به اتفاق سایر متهمان پای میز محاکمه رفت. تیرماه امسال راننده یک خودروی سواری، مأموران پلیس را از کشف جسد مرد جوانی در بزرگراهی اطراف تهران باخبر کرد و گفت: در حال رانندگی بودم که متوجه شدم مردی روی زمین افتاده است. توقف کردم و جلو رفتم، دیدم آن مرد خونین است و احتمال دادم که به قتل ...
نابسامانی هایی که فرار از خانه را شکل می دهند
ساله ادامه داد: سوار اتوبوس شده و راهی شیراز شدم. در راه استرس شدیدی به من دست داده بود، احساس می کردم همه کسانی که سوار ماشین هستند به من نگاه می کنند. بالاخره به شهر رسیدم، وقتی پیاده شدم سردرگم بودم و نمی دانستم کجا باید بروم، بی هدف در خیابان ها پرسه می زدم، به یک پارک رسیدم روی یک صندلی نشستم و به مردم نگاه می کردم، چند لحظه همان جا خوابم برد، پسری کنارم نشست و مرا صدا زد، شروع به صحبت کرد ...
خاطرات مادرها چگونه از من پدر بهتری ساخت؟
بود و من مرخصی فرزندپروری گرفته بودم. هوا فوق العاده بود و زندگی مشترکم در حال فروپاشی. اما این کتاب ها قرار بود زندگی ام را تغییر دهند. فقط اینکه این تغییر به آن شکلی که فکر می کردم نبود. اگر فکر می کنید بعد از تولد بچه کمی دیر است که بخواهم دربارۀ پدر بهتری بودن کتاب بخوانم، پس بهتر است این را نگویم که دختری هم دارم که در آن زمان نُه ساله بود. حسابی عقب بودم و باید خودم را ...
بوکسور جوان با مشت، عمه اش را از پای درآورد!
نرسیده بود. از طرفی با دختری آشنا شده بودم که وقتی متوجه شد بی پول هستم، رهایم کرد و رفت. او ادامه داد: شب قبل از جنایت به خانه عمه ام آمدم. آنقدر از این زندگی و وضعیت مالی ام ناراحت بودم که شروع کردم به پدربزرگ و عمویم ناسزا گفتم. عمه ام وقتی دید من دارم به پدر و برادرش بد وبیراه می گویم عصبانی شد و یک سیلی به صورت من زد؛ من که خودم حالت عادی نداشتم و قرص هم مصرف کرده بودم، عصبی شدم و ...
کره شمالی؛ اردوگاه آشویتس مسیحیان
خوردن غذای آلوده، بی خوابی دادن و ضرب و شتم شدید در زندانهای کره شمالی علیه مسیحیان اعمال شد. یک زن مسیحی که پیشتر در کره شمالی زندانی بود در اینباره می گوید:”مردان را مثل سگ کتک می زدند بطوریکه از شدت درد همچون دیوانگان فریاد می زدند. گرچه زنان کمتر مورد ضرب و شتم قرار می گرفتند، اما مرا طوری زدند که پوستم پاره شد و دچار خونریزی شدید شدم افسران از من خواستند تا خونم را پاک کنم و سپس ...
میلاد با توطئه زن خائن به دام شیطانی افتاد
.... من قصد داشتم با سوگند ازدواج کنم به همین خاطر موضوع را به خانواده ام گفتم. به گزارش فرتاک نیوز ،میلاد ادامه داد: اعضای خانواده ام از آشنایی ما مطلع بودند تا اینکه یک روز سوگند با من تماس گرفت و رازی را برایم برملا کرد. وی گفت متاهل است. من از شنیدن این حرف شوکه شدم اما سوگند گفت شوهرش اعتیاد دارد و درآمد خوبی ندارد و می خواهد از او جدا شود. این متهم گفت: سوگند پیشنهاد ...
نقشه ناکام مرد متأهل برای تصاحب ارثیه دختر رزمی کار
تصاحب پول هایم چنین نقشه ای کشیده اند. دختر ورزشکار ادامه داد: وقتی مطمئن شدم زن جوان درست می گوید ارتباطم با آرش و الناز را قطع کردم، اما از آن روز به بعد مزاحمت ها و تهدید های آرش شروع شد و من هم برای اینکه از دستش راحت شوم از دوستانم خواستم از وی زهر چشم بگیرند. با اظهارات دختر جوان، بازپرس دادسرای ویژه سرقت دستور تحقیقات در این پرونده را صادر کرد. منبع: ایران ...
از امروز هیچ جا برایت امن نیست؛ حتی حرم!
کردم چشم ازت برنداره. فکر می کردم شرایط زودتر از این حرفا عادی میشه و با هم برمی گردیم ایران، ولی نشد. و سه روز پیش من در یک قدمی همین خطر بودم که خطوط صورتش همه در هم شکست و صدایش در گلو فرو رفت : از وقتی مصطفی زنگ زد و گفت تو داریا شناسایی ات کردن تا امروز که دیدمت، هزار بار مردم و زنده شدم! سپس از همان روی بام با چشمش دور حرم چرخید و در پناه حضرت زینب (علیهاالسلام) حرف ...
رابطه پنهانی به کوری چشم ختم شد
را به شدت کتک زده و بعد از آنجا فرار کرده اند. عاقبت آشنایی در تلگرام فرشید پس از بهبودی نسبی از برادر دختر مورد علاقه اش و چهار همدست او شکایت کرد و در توضیح ماجرا گفت: چند ماه قبل در گروه تلگرامی با آزیتا آشنا شدم و پس از آن با هم ارتباط بر قرار کردیم. ما هر روز تلفنی و پیامکی با هم ارتباط داشتیم و کم کم علاقه ما به هم بیشتر شد به طوری که عاشق هم شدیم و تصمیم گرفتیم با هم ...
ربودن عجیب مرد زباله گرد در تهران +عکس
...: شاکی در توضیح آنچه اتفاق افتاده بود، گفت: من در شهرستان زندگی می کردم. بعد از شیوع کرونا وضع مالی ام خیلی بد شد و نتوانستم خرجی خودم و خانواده ام را تأمین کنم. تصمیم گرفتم به تهران بیایم و زباله جمع کنم؛ چون گفته بودند جمع آوری زباله خیلی پرسود است. چند روزی بود که در تهران کار می کردم و درآمد خوبی هم داشتم تا اینکه یک روز وقتی داخل سطل زباله خم شده بودم و داشتم کارتن و نایلون جمع می کردم ...
دعوا به خاطر آلودگی هوا!
زن جوان وقتی مقابل قاضی دادگاه قرار گرفت، درباره ماجرای زندگی اش گفت: دو سال است که با بهداد ازدواج کرده ام. ولی در این دو سال هر روز استرس داشتم. رفتارهای بهداد طبیعی نیست و بارها به او گفته ام نزد روانشناس برود. چون همیشه نگران است. همیشه اضطراب دارد که نکند مریض شویم. کافی است بیمار شوم، به جای مراقبت و پرستاری، کلی حرف بارم می کند. داد و بیداد راه می اندازد و می گوید به دلیل این که رعایت ...
مرگ برادر بعد از خودکشی جنجالی دانش آموز دیری! + فیلم
انگار ادامه درددلش را به ما می گوید: محمد را که از دست دادم، خواب و خوراک از من گرفته شد. افسرده شده بودم و دلم نمی خواست با کسی حرف بزنم. همه کار های محمد بر عهده خودم بود. آخر او پسر بزرگم بود. رسیدگی به او را من انجام می دادم تا مادرش به سه برادر دیگرش رسیدگی کند. بعد از فوت محمد، جای خالی او، داغ جگر گوشه ام و مرور خاطراتش به جانم آتش می انداخت. در این شرایط روحی پدر، علی اصغر سعی می ...
زورگیران 40خودرو را پنچر کردند
ناگهان احساس کردم ماشینم پنچر شده است. همانجا توقف کردم و وقتی از ماشین پیاده شدم متوجه پنچری یکی از لاستیک ها شدم. برای عوض کردن چرخ ماشین دست به کار شده بودم که ناگهان مرد جوانی که یک کلت کمری در دست داشت نزدیکم شد. او مرا تهدید به مرگ کرد و تلفن همراه، پول های نقد و هر چه لوازم باارزش داخل ماشین داشتم را از من گرفت. سارق مسلح حتی آچار چرخ و لوازم مربوط به پنچرگیری را هم از من سرقت کرد و همه آنها ...
خوشگذرانی با پول های زن غریبه!
، او را از زن و فرزندانش دور کرده است. این مرد جوان با چهره ای پریشان و نگران در حالی که دست به دامان قانون شده بود، به کارشناس اجتماعی کلانتری آبکوه مشهد گفت: از روزی که ازدواج کردم همواره با مشکلات مالی دست به گریبان بودم، اما همسرم با قناعت و مدیریت مخارج، مرا یاری می کرد، به گونه ای که تنها حامی من در زندگی بود. آرامش خاصی در زندگی داشتم و زمانی که قدم در خانه ام می گذاشتم از آسایشی که همسرم ...
ماجرای خوشگذرانی با پول های زن غریبه!
را رها کرده بودم و در باغ ویلای گیتی ساکن شدم. اگرچه او از نظر مادی هر آن چه می خواستم فراهم می کرد اما چندین برابر آن پول، سفته از من می گرفت. من هم که شیفته آن زن بودم هیچ گاه به عاقبت کارهایم فکر نمی کردم و هر آن چه از من می خواست چشم و گوش بسته انجام می دادم.آن زن به اندازه ای مرا از خانواده ام دور کرده بود که حتی چهره کودکانم را به خاطر نداشتم و در منجلاب فسق و فجور فرو رفته بودم ...
به جای عروسک بازی شوهر داری کردم
هایشان هستند اما من در زندان به سر می بردم. در 16 سالگی هم می توانم خاطرات آوارگی ام را ورق بزنم. یک زن تنها در شهر غریب که مجبور بودم روی صندلی پارک ها و در خیابان بخوابم. دلم می خواست خودم را از صفحه روزگار پاک کنم اما انگار مرگ هم برایم حرام بود. به گفته مددکار خانه مادری، اغلب مادرانی که سر صحبت را با او باز می کنند با یکدیگر همدرد هستند. وجه اشتراک زندگی همگی آنها تنهایی، آوارگی و مصرف ...
از کری خوانی با عادل فردوسی پور تا خداحافظی از تیم ملی با سارا قمی
گفت وگو نشست از ورودش به تیم ملی، کری خوانی با عادل فردوسی پور و بهترین و بدترین خاطراتش را مرور کرد و از حسرتی که برایش به جا ماند، حرف زد. مشروح گفت وگوی سارا قمی با ایسنا را در ادامه می خوانید: تلاش کردم تا جزو نفرات اصلی تیم ملی باشم از سال 85-86 وارد اردوهای ملی شدم و اواخر 87 جزو ترکیب 11 نفر اصلی قرار گرفتم. در این سال ها فقط یک یا دو بار از روی نیمکت بازی ...
لو رفتن سارق با تبلیغات اینترنتی
ادامه شاکی بیست و ششم آبان ماه به پایگاه یکم مراجعه و طی ارائه اظهارتی بیان داشت قصد خرید ابزار از سایت دیوار را داشتم که متوجه شدم یکی از ابزار های به سرقت رفته من که دریل شارژی به مارک dewalt بوده توسط شخصی به قیمت 160 میلیون ریال در فضای مجازی آگهی شده است. شاید برایتان جذاب باشد: برنامه آکاسا، خانه من برای اکران اعلام شد خودکشی یک دختر 15 ساله در مشهد قصاص مرد قصاب به ...
مسافران جاده های سرد روایتی از کردستان در دوران دفاع مقدس
به دست اشرار ضد انقلاب دستگیر می شوند اما در نهایت پدر آزاد و پسر گروگان باقی می ماند. این داستان بلند سعی کرده است در کنار نمایش اختلاف نظرهای موجود به نوعی در راه رفع سوء تفاهم ها نیز گام بردارد. بخشی از کتاب: برف همچنان می بارید و من داشتم در میان دریایی از غم و غصه غرق می شدم. معلق مانده بودم بین زمین و آسمان. دلتنگ بودم، دلتنگ تر از همیشه. حتی دلتنگ تر از وقتی ...
قربانت بروم؛ چقدر دلم برای خنده هایت تنگ شده بود!
اختیار سرم به سمت خروجی حرم چرخید و دیدم حجم خاک و خاکستر آسمان را سیاه کرده و ستون دود از انتهای خیابان بالا می رود. دلم تا انتهای خیابان تپید، جایی که با مصطفی از ماشین پیاده شدیم و اختیارم دست خودم نبود که به سمت خیابان دویدم. هیاهوی جمعیت همه به سمت نقطه انفجار می رفت، ابوالفضل نگران جانم فریاد می کشید تا به آن سو نروم و من مصطفی را گم کرده بودم که با بی قراری تا انتهای ...
درخواست اشد مجازات برای مأمور کتک زن شهرداری
سرویس حوادث جوان آنلاین: چندی قبل مرد جوانی به نام احمد با مراجعه به اداره پلیس از یکی از کارگران شرکت پیمانکاری شهرداری به اتهام آدم ربایی و ضرب و جرح شکایت کرد. او گفت: مدتی است برای کار از شهرستان به تهران آمده بودم، اما شغل مناسبی پیدا نکردم تا اینکه تصمیم گرفتم با جمع کردن ضایعات درآمدی کسب کنم. شاکی ادامه داد: چند روز قبل در حال جمع آوری ضایعات از سطل زباله بودم که مردی به نام ...
قتل زن جوان برای انتقام از شوهر به دلیل تعرض
قتل زن جوان در خانه اش رسیدگی به این پرونده با گزارش قتل زن جوانی در خانه اش آغاز شد. با شروع تحقیقات پلیسی مأموران متوجه شدند شوهر مقتول به نام حسن از سال ها پیش با فردی به نام حمید اختلاف داشته است. به همین خاطر حمید برای توضیحات به اداره پلیس احضار شد که در ابتدا منکر هرگونه ارتباطی با قتل شد، اما خراش های روی بدن و دستش موجب شد تا در نهایت به قتل مریم اعتراف کند و در تشریح ماجرا ...