ترس زن جوان از فروش نوزاد توسط همسرش!
سایر منابع:
سایر خبرها
خواب شهید مدافع حرم در کربلا چگونه تعبیر شد/ می خواستم دست همسرم را ببوسم، کف پایش قسمتم شد
. برای همین من بیش تر در چشم آشنا ها بودم. خواستگارم از او بیشتر بود. هرچند خیلی از مسائل ازدواج سر درنمی آوردم. یک روز مادرم گفت: شهربانو قرار است خواستگار بیاید. اول خیلی خوشحال شدم و گمان کردم برای خواهرم می آیند. اصلاً فکر نمی کردم قرار است من ازدواج کنم. مادرم که احساس مرا متوجه شد، گفت: آن ها به خواستگاری تو می آیند نه خواهرت. آنجا تازه فهمیدم قرار است ازدواج کنم. به مادرم گفتم: چرا من ...
اعتراف به قتل همسر اول پس از ازدواج دوم
به مرگ کرد و یکبار ادعا کرده است 13 سال قبل همسرش را کشته است. نگرانم او بلایی سر دخترم بیاورد. بعد از این توضیحات، مأموران به خانه مرد افغان در پاکدشت ورامین رفتند و صفدر 50 ساله را بازداشت کردند. مرد میانسال به پلیس آگاهی منتقل شد و تحت بازجویی قرار گرفت. آن مرد با اقرار به قتل همسرش در سال 86 در شرح ماجرا گفت: برای کار به ایران آمده بودم تا اینکه با ناهید آشنا شدم. او در تهران تنها ...
رابطه پنهانی عروس خانواده با مرد متاهل باعث قتل شد
چیز تمام شد. مدتی بعد متوجه شدم همسرم با مینا ازدواج کرده است. مطرح شدن دوباره این قضیه باز هم خانواده را به هم می ریخت؛ برای من دیگر زندگی خودم مهم نبود بلکه بچه های خودم و بچه های برادرم مهم بودند، به خاطر همین دوباره سکوت کردم تا اینکه برادرم متوجه شد و شوهرم را به قتل رساند. این زن در حالی جزییات رابطه همسرش با همسرسابق برادرش را توضیح داد که برادر مقتول مدعی شد در جریان این روابط ...
افشای همسرکشی بعد از 14سال
مدتی در مرز مخفی شدم و بعد به افغانستان رفتم و چند سالی همان جا ماندم. بعد از طریق دوستانم در ایران متوجه شدم همه چیز آرام شده و پلیس هم دیگر دنبال قاتل نیست. دوباره به ایران آمدم و این بار با ستاره آشنا شدم و ازدواج کردم. چند ماه بعد از اینکه با ستاره ازدواج کردم، با او هم دچار مشکل شدم و با هم جرو بحث شدیدی کردیم.متهم در ادامه گفت: من از سر عصبانیت به ستاره گفتم قبلا زنم را کشته ام و باز هم می ...
پدر شهید نریمانی: صداقت و تواضع سردار سلیمانی راز جهانی شدن او شد
) بسته بود، برای دفاع از حرم و حریم ائمه اطهار (ع) و حضرت زینب (س) به سوریه رفت و به شهادت رسید؛ من افتخار می کنم که فرزندم توانست در این راه به شهادت برسد در حالیکه اگر به دنبال کارهای بیهوده می رفت شرمنده می شدم ولی اکنون شرمنده نیستم. وی با بیان اینکه حاج قاسم و مدافعان حرم برای دفاع از حریم ایران به عراق و سوریه می رفتند، گفت: همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند که اگر بچه های ما نمی ...
ناگفته های پدر 2 دختر تهرانی قبل از اعدام / اعتراف به 4 جنایت در گفتگو با قاتل
ساعتی بی حال روی زمین بیفتم. یکدفعه دیدم برادرم دارد با من تماس می گیرد. آمده بود دم در خانه مان. همسرم با او تماس گرفته بود و گفته بود از اینکه بچه ها جواب تماسش را نمی دهند نگران است. من موضوع را به برادرم گفتم و او داخل خانه آمد و اوضاع را دید. بعد با هم به کلانتری رفتیم و خودم را معرفی کردم. چند روز اول در آگاهی فقط گریه می کردم و هنوز بی حال بودم. بعد هم مدتی در بیمارستان روانی بستری شدم. ...
سلاخی زن توسط شوهرش
گشود و گفت: من 14 سال قبل به ایران آمدم و ازدواج کردم. بعد از چند ماه به زنم مشکوک شدم، به او گفتم اگر با کسی رابطه داری، باید از من جدا شوی. او حرفم را جدی نگرفت و گفت این حرف ها درست نیست؛ اما به کارش ادامه می داد. یک روز من و میترا با هم مشاجره کردیم و من با ضربات چاقو میترا را کشتم و متواری شدم. مدتی در مرز مخفی شدم و بعد به افغانستان رفتم و چند سالی همان جا ماندم. بعد از طریق دوستانم در ایران ...
روایتی از صبر مضاعف همسر اولین شهید مدافع حرم
عاشق کارش بود. وقتی آقای رسول خلیلی شهید شده بود همسرم به این قطعه آمد و اینجا را برای جایگاه خودش انتخاب کرد. اکبری ادامه داد: آقا محرم اولین شهید سوریه بود و در آن روز ها هیچکس نبود که حس کنم مرا درک می کند و خیلی روز های سختی بود. در صورتیکه بعد از آن هر شهیدی که از سوریه می آوردند خانم های شهدا در کنار همدیگر بودند و برای آرامش هم تلاش می کردند. وی درباره آشنایی با همسرش گفت ...
سردار سلیمانی قوت قلب همه مسلمانان بود/ شهادت حاج قاسم بیشتر از شهادت فرزندم مرا متاثر کرد
برای ملت ما بود چه بسا که همواره حضور این شهید بزرگوار را در بحث تامین امنیت احساس می کردیم و وجودش برای همه مردم به ویژه مظلومین و ستم دیدگان پشت و پناه محسوب می شد. مادر شهید سیاهکالی مرادی بیان کرد: سردار سلیمانی محبوب دل ها بود لذا همه باید دست در دست هم دهیم و پیرو خط او باشیم تا راهش ادامه یابد و دشمن با خود گمان نکند که با از میان برداشتن حاج قاسم راهش ادامه نمی.یابد و می تواند ...
پایان فرار مرگبار سارق متجاوز
خودروی ام وی ام که یک زن جوان بود در تحقیقات اولیه گفت: با راننده فراری مدتی قبل آشنا شدم. او با چرب زبانی مرا فریب داد و پیشنهاد ازدواج داد اما یکم دی ماه زمانی که با هم به بیمارستان رفته بودیم تا نزد دکتر بروم، او سوییچ ماشینم را گرفت و با سرقت آن، فرار کرد. پس از آن از وی شکایت کردم و در جست وجوی او بودم تا اینکه روز حادثه در پمپ بنزین خیابان ملکشاهی کرج به صورت اتفاقی این مرد را سوار بر ماشینم ...
کارآگاه بازی زن همسایه سارق مسلح را به دام انداخت
دادسرای امور جنایی تهران برای دستگیری سارق آدم ربا وارد عمل شدند. در حالی که تحقیقات برای دستگیری متهم ادامه داشت به مأموران پلیس خبر رسید مرد مسلح دقایقی بعد از سرقت، زن جوان را در حال حرکت از داخل خودرو به پایین پرت کرده به طوری که زن جوان زخمی و برای درمان به بیمارستان منتقل شده است. زن جوان پس از بهبودی گفت: داخل خودروی دوستم نشسته بودم که ناگهان مرد جوان ناشناسی با اسلحه ...
لحظاتی با عیسی پدر حیات وحش دنا/ایران به طبیعت نوازی این مرد می بالد+تصویر و فیلم
مغازه قاب سازی مشغول به کار شدم و پس از مدتی در مغازه کار شیشه بری راه انداختم، بعد از ازدواج تصمیم گرفتم حیوانات زخمی را در خانه ام درمان کنم تا دست شکارچیان غیر مجاز به آنها نرسد، سال 88 یک بهله عقاب طلایی را که گلوله به پایش اصابت کرده و یکی از بالهایش نیز شکسته بود در روستای کریک شهرستان دنا پیدا کردم و به خانه بردم، از آنجایی که حیاط خانه ما بزرگ است چند قفس بزرگ ساختم تا پرنده ها و حیوانات زخمی ...
ماجرای خودکشی دی جی لیلا
خوشی را برای حاضران به وجود می آورد. به همین دلیل صاحبان پارتی یا مهمانی مرا ترغیب می کردند برای آوازخوانی بیشتر مشروب بنوشم و مواد مخدر مصرف کنم. کار به جایی رسید که به دلیل نادانی و غرور نوجوانی در منجلاب کثیف فساد غرق شدم. همه چیز را فراموش کرده بودم و تنها به خاطر تشویق های احمقانه دیگران با سرنوشتم بازی می کردم. هیچ کس هم نبود تا از سقوط بیشتر من در این مرداب هولناک جلوگیری کند. یک سال بعد ...
برای خودم و فرزندانم طلب شهادت می کنم
که زنده بود با پسرم درباره این موضوع خیلی صحبت کرده است. از جایگاه و ارزشی که شهادت دارد برای او گفته و در ذهن او نیز جای افتاده است و می داند نهایت دست یافتن یک آرزو در این دنیا می تواند شهادت باشد. خودم بعد از شهادت همسرم روزی نشده است که بر سر نماز برای خودم و فرزندانم از خداوند طلب شهادت نکنم. هنگامی که صحبت صحبت مردن پیش می آید، فرزندم می گوید خدا نکند که ما با مرگ بمیریم باید ما ...
اظهارات خواندنی لیونل مسی درباره خانواده، روانپزشک، مرگ، پلی استیشن و...
...: برنامه برای کریسمس : پس از بازی با وایادولید به آرژانتین خواهم رفت. خانواده ام آنجا هستند و همسرم آنتونلا همراه فرزندانم نیز به روساریو رفته است. کریسمس تعداد زیادی از اقوام دور هم جمع می شویم و روزی است برای اینکه کنار هم جشن بگیریم. مادرم آنجاست، برادرانم و خواهرم. کریسمس در کنار خانواده برای من روز های بی همتا هستند. نمی دانم امسال چند نفر جمع خواهیم شد. 10 نفر یا بیشتر. ...
گفت وگو با حاج حسن متقی که هم با دشمن جنگیده و هم با بیکاری
هانیه فیاض | شهرآرانیوز؛ قرارمان با حاج حسن متقی طرف های عصر یک روز سرد زمستانی است. حاج حسن را بچه های جبهه و جنگ به ابتکاراتش می شناسند. حالا، اما آقای متقی کارآفرینی است که 60 خانواده از کارخانه اش ارتزاق می کنند. در حیاط که باز می شود با تعارف صاحب خانه وارد می شوم. چند درخت بلند همراه با گیاهان سرسبز بوته ای با ارتفاع کم، تعداد زیادی گلدان با برگ های فراوان، این حیاط زیبا را به یک ...
بی اعتنایی بزرگ زلاتان به لئو مسی و رونالدو!
جایش می گذاشتم. اما یک بار دوچرخه یکی از مربیان تیم مالمو را دزدیدم. من بعد از تمرین خسته بودم و مجبور شدم به خانه برگردم. البته بعد از سه روز دوچرخه را پس داده و آن وقت بود که داستان دوچرخه های قرضی را برایش نقل کردم. من به او گفتم آقا، من دوچرخه شما را فقط قرض گرفته بودم. البته یک بار هم با دوستانم یک ماشین را دزدیدیم که البته این دیگر از نیاز نبود و ما فقط به دنبال هیجان و ...
سمانه و مبینا در دام شیطان خطرناک افتادند
رستوران رفتم که دیدم یک مرد سوار بر خودرویم شده و با سرعت از محل دور شد. مبینا نیز در ادامه گفت: داخل خودرو منتظر سمانه بودم که ناگهان یک مرد با اسلحه ای که در دست داشت سوار بر خودرو شد و، چون ماشین روشن بود شروع به حرکت کرد و بعد از یک مسیر کوتاه که با هم درگیر شده بودیم با تهدید اسلحه طلاهایم را از من گرفت و سپس مرا به بیرون خودرو پرت کرد که در این حادثه زخمی شدم. دستگیری سارق ...
روایتی همسرانه از 6 سال جهاد غریبانه شهید ابوزینب در سوریه و تهران
پاییز سال 1396 به شدت مجروح شد و تا مدت ها عوارض ناشی از جراحت در سوریه را تحمل کرد تا اینکه در روز هفتم دی ماه 1398 به همرزمان شهیدش پیوست. گفتگوی تفصیلی تسنیم با همسر شهید ابوزینب در نخستین سالگرد شهادت او در ادامه می آید: * شما و شهید ابوزینب چه زمانی به ایران آمدید؟ من از ابتدا ایران بودم. پدر و مادرم ایران ازدواج کردند. اما خانواده جعفر در سال 82، یعنی همان موقعی که امنیت ...
وقتی روزیِ یک نابینا از امواج دریا می رسد
پدر را می گیرند. وی ادامه می دهد: نمی دانم دقیقا در چه سنی بودم که متوجه شدم پدرم نابینا است ولی بعد از آن همیشه پیگیر کارهای او بودم. گاهی برای چند لحظه چشم هایم را می بندم و حس می کنم چقدر نابینایی و ندیدن دنیا سخت است . فرزند پیرمحمد با نگاهی توام با مهربانی به پدرش نگاه می کند و می گوید: من بخاطر کمک به پدر قید درس و مدرسه را زدم و همیشه برای کمک به پدر و رفتن به دریا ...
متهم: قصد قتل نداشتم
کرده با این حال به فرارش ادامه داده است. بعد از به دست آمدن مشخصات متهم، مأموران راهی خانه وی شده و او را در حالی که در حمام خانه اش پنهان شده و به خاطر تصادف به شدت آسیب دیده بود، بازداشت کردند. متهم تحت درمان قرار گرفت و بعد از بهبودی مورد بازجویی قرار گرفت. او با اقرار به جرمش در شرح ماجرا گفت: در بیمارستانی مشغول کار بودم، ولی به خاطر اعتیاد خیلی زود بازنشسته شدم. دارای همسر و چند ...
قتل به خاطر چند قطعه ضایعات
؛ اما پلیس خانه را جست وجو و محمود را که در حمام مخفی شده بود، شناسایی و بازداشت کرد. وضعیت محمود وخیم بود و به دلیل تصادف هنگام فرار دچار خونریزی داخلی و شکستگی شده بود. به این ترتیب محمود به بیمارستان انتقال یافت و بعد از چند روز که وضعیت بهتری پیدا کرد، به دادسرا منتقل شد. او در بازجویی ها به قتل اعتراف کرد و گفت: من یک شغل آبرومند داشتم و کارمند بودم؛ اما، چون حراست فهمید من اعتیاد ...
شهید قلی زاده نسبت به بیت المال حساس بود
... داغ همسرم برایم خیلی سخت است، اما باید طوری رفتار کنیم که دشمن شاد نشویم و در این مسیر باید تلاش کنیم تا ثابت قدم بمانیم . امروز فرزندم حسین مشتاق هست در سوریه ، راه پدرش را ادامه دهد و انتقام خون به ناحق ریخته شده شهداء به خصوص پدر شهیدش را بگیرد . شهادت حاج آقا به افتخارات خانواده ما افزود و بعد از شهادت همسرم احساس می کنم نوری به منزلمان اضافه شده و آرامش و امنیت را به ارمغان آورده و ان شاءا... آن نور، نسل های آینده جامعه را نیز در بر می گیرد . راوی: همسر شهید مدافع حرم، حجت الاسلام محمدعلی قلی زاده. ...
در ضرورت کتاب و کتابخوانی خلع سلاح!
در کودکی هر قدر از کتاب دور بودم، در این چند دهه به کتاب نزدیک شدم. اصلا جانم به کتاب بسته است. به چیزی کمتر از کتاب رضایت نمیدهم. اگر خیلی خوش اقبال باشم به قول سارتر زندگی ام را در میان کتابها به پایان خواهم برد. اتاق کارم را کتابخانه تشکیل میدهد. دو ضلع دیوار را تماما کتاب اشغال کرده است. قفسه ای خالی نیست که چند کتاب نورسیده در آن بتپانم. مثل آجر به هم فشرده اند. به این میاندیشم که ...
اشک های یک مال باخته!
مقدمات ازدواج من و دختر عمویم را فراهم کرد، چون اعتقاد داشت عقد دختر عمو و پسر عمو را در آسمان ها بسته اند با این ازدواج همه اطرافیانم منتظر تولد پسری بودند تا وارث عنوان خانوادگی مان باشد، اما همه فرزندانم دختر به دنیا آمدند. اگرچه برای من هدیه خداوند تفاوتی نداشت، اما همسرم از نیش و کنایه های مادر خدابیامرزم در امان نبود و زجر می کشید. بالاخره پنجمین فرزندم پسر شد و ولوله ای در خانواده ...
گشتی در خیابان های کرونایی شهر با نفر اول مسابقه زنان راننده تاکسی
به آنها وام بدهد. او خود به تمامی معنا اهل کمک به دیگران است: بعضی وقت ها مسافری دم در خانه های بزرگ و اعیانی می گیرم که بعد متوجه می شوم نظافت چی است، کرایه نمی گیرم.در این روزهای سخت باید هوای همدیگر را داشته باشیم. اتفاقا بعد از چنین اتفاقاتی بیشتر مسافر می گیرم. انگار خدا می بیند و از آن یکی دست پس می دهد. به هر حال شب باشد یا روز روشن سوار کردن مردی غریبه دلهره به جان یک زن می ریزد ...
ممنوعیت مشروبات الکلی مرا به دین اسلام جذب کرد
خانواده ام برگردم. من می دانم که لیاقت این مهربانی را نداشتم. برخی چیزهای ناخوشایند را در مورد اسلام به زبان آورده بودم. این اقدام مسیر زندگی من را تغییر داد. وقتی به نیوهمپشایر برگشتم ، احساس سبکی کردم ، قلبم چرخید. من شروع به تماشای فیلم های مربوط به اسلام کردم و فهمیدم که در مورد عقایدم درباره اسلام و مسلمانان اشتباه می کردم. یک ماه بعد ، پس از صحبت با ...
حسرت دیدار سردار سلیمانی و ماجرای آخرین دیوارنگاره حرم حضرت زینب(س)
گذر از این مسیر ببینم و از ایشان تقاضا کنم برای رونمایی از کارم در روز ولادت حضرت زینب سلام الله علیها تشریف بیاورند. همان روزهای اول دی ماه بود. حدود ظهر مشغول کار بودم که صدای آشنایی خداقوتی گفت و رفت. من هم جواب دادم و نگاهی کردم. مرد، آرام به سمت در خروجی می رفت. دقیقه ای بعد من به همان سمت رفتم؛ یعنی به سمت در خروجی و پارکینگ حرم. از دور نگهبان جلوی درب با هیجان صدا زد: رسام، قائد ...
درخواست عجیب زن کرجی از کارگر شوهرش در گاوداری
صبح دیروز این متهم به دادگاه کیفری یک استان البرز منتقل شد و در حالی که درخواست تعیین تکلیف در پرونده اش را داشت، گفت: 8 سال قبل به خاطر وسوسه های یک زن دست به جنایت زدم. من کارگر یک گاوداری در کمالشهر بودم. صاحب کارم امیر مرد بداخلاقی بود و با کارگرانش رفتار خوبی نداشت. با این حال من به کارم ادامه می دادم تا اینکه همسر امیر یک روز به سراغم آمد و شروع به بدگویی از شوهرش کرد. او می گفت ...