اعترافات تکان دهنده پدر تهرانی پس از کشتن 2 دخترش + عکس
سایر منابع:
سایر خبرها
هنوز شهادت سردار سلیمانی را باور ندارم/ حاج قاسم پشتوانه خانواده شهدا بود
محمدی اظهار داشت: ساعت دو بعد ظهر بود به حرم حضرت معصومه(س) رفتم بود اصلاً در حال خودم نبود گیج گیج بودم به اطراف نگاه می کردم غم را به وضوح در چشمان مردم می دیدم، تا 8 شب منتظر آمدن پیکر سردار بودم سیل جمعیت قابل توصیف نبود در راه برگشت هرکسی عکس از سردار را داشت عکس ها را می گرفتم کلی عکس سردار به خانه برگشتم، بچه ها با دیدن عکس های سردار خوشحال شدند و همه عکس ها را کنار عکس پدرشان ...
روایتی از تقدس شهدا
برای دفاع از حرم اهل بیت (ع) برود، رضایت داشتم. برخی ها می گفتند شما تلخی از دست دادن پدر را داشتید چرا باز اجازه دادید همسرتون برود؟ من در شهادت پدرم تلخی و سختی نمی بینم و تنها خوبی ها به یادم می آید. هرگاه خواب پدرم را می بینم که او در یک جای خیلی خوب است و از این صبوری ما خرسند است حس خوبی دارم. هنگامی که همسرم می رفت به یاد حضرت قاسم (ع) و صبوری حضرت زینب (س) افتاده بودم و حلاوت خاصی برای من ...
روایت زوج جوانی که با پذیرش 2 فرزندخوانده، تهدید را به فرصت تبدیل کرده اند
.... روی آن نوشته بودم مامان منتظرت است. یک روز دیدم همسرم پایین آن نوشته فکر نکنی تنها مامان منتظرت است. بابا هم منتظر است. من آن قدر علاقه به فرزند داشتم که در نونزده سالگی وسایلی را برای فرزندم خریدم. در سفر های زیارتی لباس دخترانه سوغات آوردم. آن زمان بچه ای در کار نبود و مادرم مرا دعوا می کرد. بسیاری از آدم ها به ما می خندیدند که در سن بیست سالگی دنبال فرزند خواندگی هستیم، ولی نظر خودم این ...
نقض حکم قصاص برای مردی که اتهامش شکنجه و قتل عمد همسرش بود
مادرم پرسیدم چه اتفاقی افتاده، گفت پدرت این بلا را سرم آورده است . او ادامه داد: دو هفته از این موضوع گذشت تا اینکه متوجه شدم حال مادرم بد شده و از حال رفته است. بلافاصله با پدرم که سر کار بود، تماس گرفتم. پدرم به خانه آمد و با اورژانس تماس گرفتیم و مادرم را به بیمارستان رساندیم، اما چند روز بعد فوت کرد. پس از اظهارات پسر نسرین، پلیس اسماعیل 70ساله را به اتهام قتل عمد بازداشت کرد ...
افشین واقعی سریال خانه امن کیست؟+ عکس
توفیقی بود که نصیب او شد. خانم عبدی ادامه داد: او به ماموریت رفت و سه هفته بعد از دستگیری، خبر شهادتش آمد. سوال های زیادی درباره شهادت همسرم، برای من و فرزندانم بی جواب باقی مانده است. وی درباره ویژگی های اخلاقی این شهید گفت: شناختی که سال ها زندگی با او به من داد، این بود که او اصلا اهل دنیا نبوده و فردی کاملا وارسته بود. هیچ تعلق خاطر دنیوی در وجود او ندیدم. بسیار متواضع و ...
روایت 20 دقیقه دیدار با شهید سلیمانی
استقبال می کردند. برادر شهید نریمانی تصریح کرد: آن روز هم به اتفاق مادر مثل روزهای قبل به منزل شهید رفتند و همسر آقا محمود اطلاع دادند که قرار است، شهید سلیمانی تشریف بیاورند. وی تصریح کرد: با بنده تماس گرفتند و من هم مهمانی بودم و به سرعت خودم را به منزل برادر شهیدم رساندم، زمانی که رسیدم، مقابل در، سمند سفیدی پارک شده بود و متوجه حضور سردار شدم، وارد منزل که شدم با چهره گشاده و ...
روایتی همسرانه از 6 سال جهاد غریبانه شهید ابوزینب در سوریه و تهران
؟ یکی از دوستانم عکس سیدابراهیم را برای من فرستاد و گفت شهید شده. عکسش را که دیدم. دست ابوزینب روی شانه شهید صدرزاده است. گفتم: این که سیدابراهیم است و شهید نشده. دوستم گفت: چرا شهید شده است. شک داشتم واقعا که خود سیدابراهیم باشد. چند وقت قبل خانه شان رفته بودم. به همسرم زنگ زدم گفتم: کجایی؟ گفت: دارم می روم چیذر، هیأت حاج محمود. گفتم: از سیدابراهیم خبر داری؟ گفت: نه؛ چطور؟ گفتم: هول ...
گفت وگو با جانباز نخاعی، شیمیایی و قطع عضو مهرداد سراندیب (بخش نخست) کا اینجا آبادانه؛ بدون لاف و کوسه!
.... کتاب های دکتر شریعتی بیشتر شور می داد و کتاب های مطهری شعور می آفرید. دوستانی هم داشتم که به آمریکا رفته و برگشته بودند و گرایش چپی و کمونیستی پیدا کرده بودند. حالا آن ها هم برای جذب ما آمده بودند. ما را به خانه ی تیمی خودشان بردند و تمام سعی خودشان را می کردند تا تفکرات خود را القا نمایند اما بنده که از 11 سالگی نماز و روزه ام را کامل انجام می دادم و این ها درس هایی بود که از مادر آموخته بودم ...
وقتی حواس حاج قاسم به همه چیز هست/ ازدواج مجدد همسران شهدا خوشحالش می کرد
بسیارند مغزهای کوچک زنگ زده ای که فکر می کنند با دادن این امکانات دیگر همه چیز حل شده و یک زن، دیگر چه از خدا می خواهد؟! چه کسی جای همصحبتی شبانه یک همسر را بعد از یک روز خستگی پر می کند؟ چه کسی وقتی دل نگران آینده کودکانت هستی می تواند دستت را بگیرد و بگوید: خانم! نگران نباش با هم درستش می کنیم؟ همه اینها به کنار، زنی که توانسته آنقدر قوت قلب همسرش باشد که او را راهی یک سفر بی بازگشت کند و دلش از خانه ...
مرد سالخورده دوباره محاکمه می شود
مقتول درخواست قصاص کردند. سپس متهم با انکار جرم در آخرین دفاعش گفت: باور کنید مرگ همسرم یک اتفاق بود. وقتی به زندان افتادم پسرم را به خواهرم سپردم، اما خواهرم به خاطر بیماری شوهرش پسرم را به بهزیستی سپرده است. یک خانه دارم که می توانم آنرا به جای دیه به اولیای دم بپردازم. اگر هم تقاضای قصاص دارند فقط درخواست می کنم یک روز دیگر کنار پسرم باشم. در پایان هیئت قضایی متهم را به قصاص محکوم کرد. این حکم با اعتراض متهم از سوی قضات شعبه 24 دیوانعالی کشور نقض و به شعبه همعرض فرستاده شد. به این ترتیب مرد سالخورده به زودی بار دیگر محاکمه می شود. ...
دختر 14 ساله: از دست ناپدری به اتاقم می رفتم اما....
توانم بگذرم. به همین دلیل من هم شبانه خانه را ترک کردم و به منزل دوستم رفتم. بعد از چند روز که در منزل دوستم به سر بردم، یک روز صبح متوجه شدم که او به صورت تلفنی آمار مرا به مادرم می دهد چرا که احساس می کردم او نیز از سوی مادرش به خاطر حضور من در آن جا تحت فشار قرار دارد، این بود که منزل آن ها را نیز ترک کردم و در خیابان سرگردان بودم که ماموران گشت مرا به کلانتری آوردند و ... در همین لحظه مادر ...
با کاراکتر واقعی افشین در سریال خانه امن بیشتر آشنا شوید
نصیب او شد. خانم عبدی ادامه داد: او به مأموریت رفت و سه هفته بعد از دستگیری، خبر شهادتش آمد. سوال های زیادی درباره شهادت همسرم، برای من و فرزندانم بی جواب باقی مانده است. هیچ تعلق خاطر دنیوی نداشت وی درباره ویژگی های اخلاقی همسر شهید خود، گفت: شناختی که سال ها زندگی با او به من داد، این بود که او اصلاً اهل دنیا نبوده و فردی کاملاً وارسته بود. هیچ تعلق خاطر دنیوی در ...
شخصیت واقعی افشین خانه امن چه کسی است؟ + تصاویر
سال گذشته داشته که به بهانه اتمام سریال خانه امن که با تصویری از شخصیت افشین به پایان رسید، این گفتگو را بازنشر می کنیم. خانم عبدی در ابتدای گفتگو درخصوص شهید حسینی می گوید: شهید حسینی، در زمان حیات خود، ارادت زیادی به شهدای گمنام داشت و اکنون نیز مزارش در قطعه ای از بهشت زهرا (س) است که بیشترین شهید گمنام را دارد. پدر همسرم نیز در قطعه 24 شهدای بهشت زهرا (س) دفن شده است و او نیز از ...
نحوه شهادت سید علی حسینی/ بریده شدن سر شهید توسط موساد صحت دارد؟
) طی ماموریت پیچیده ای در موساد نفوذ کرده بود که توسط سرویس جاسوسی موساد شناسایی شد و بعد از سه هفته بازداشت بر اثر شکنجه های شدید و جراحت های فراوان زیر شکنجه سرویس های امنیتی منطقه به شهادت رسید و بریده شدن سر شهید توسط موساد کذب است. در سریال خانه امن به نقش این شهید بزرگوار پرداخته شده است و اقدامات ارزنده سید علی حسینی برای مبارزه با اقدامات تروریستی دشمنان در ایران و برقراری امنیت ...
سرگذشت جوانی در دام مافیا!
خودم گریستم، ولی کاری از دستم بر نمی آمد چرا که تصمیم گرفته بودم در کنار پدرم زندگی کنم، ولی چند ماه بعد پدرم زندگی گذشته خودش را به فراموشی سپرد و با زن دیگری که او نیز اهل بندرترکمن بود ازدواج کرد. من که نمی توانستم زن دیگری را در کنار پدرم ببینم، راهی خانه مادربزرگم شدم تا با آرامش به تحصیلاتم ادامه بدهم. رقص خون پس از قتل مادر سر میز شام با این حال همواره رویای پولدار شدن ...
قتل مادربزرگ و نوه به خاطر سرقت مدارک
خواهرت کلثوم و نوه اش ستایش را کشته اند. با عجله برگشتم و به خانه خواهرم در محله رودباری بندر لنگه رفتم، اما خواهرم که با 3 نوه اش زندگی می کرد به قتل رسیده بود. مادر ستایش بعد از طلاق از همسر معتادش با مرد دیگری ازدواج کرده بود و ستایش با مادربزرگ زندگی می کرد. این مرد ادامه داد: مدتی قبل پسری به خواستگاری ستایش آمده بود، اما خانواده پدری اش به دلیل سن کم اجازه ازدواج ندادند. من فکر می کنم ...
دایی خطاکار قتل را انکار کرد
هیئت قضایی شعبه دوم دادگاه قرار گرفت. بعد از اعلام رسمیت جلسه، اولیای دم درخواست قصاص کردند، سپس متهم در جایگاه ایستاد و با انکار قتل گفت: درگیری را قبول دارم، اما تردید دارم ضربه ای که به خواهر زاده ام زدم موجب مرگش شده باشد. وی در شرح ماجرا گفت: به تازگی خانه ای خریده بودم و آن روز به خانه قبلی رفته بودم تا کولر گازی را باز کنم تا در خانه جدید نصب کنم. وقتی مقابل در رسیدم ...
جنایت هولناکی که توسط پدر خانواده رقم خورد!/ مادر نتوانست به داد فرزندان خود برسد+جزییات
به گزارش برنا؛ کاتیا ترش مدیر بخش جنایی استان تیرول اتریش گفت: این پدر 28 ساله امروز با فرزندانش در خانه تنها و مادرشان به محل کار رفته بود. وی افزود: عصر امروز مادر این دو کودک وقتی موفق نشد با همسرش تماس تلفنی برقرار کند؛ فورا پلیس را مطلع کرد. به گفته وی ماموران پلیس هنگامی که به محل حادثه رسیدند؛ اجساد بی جان این دو کودک را در خانه پیدا کردند. به گفته پزشک ...
رابطه پنهانی با جنایت پایان یافت
. این موضوع رو شد اما به خاطر اینکه برادرم، همسرش را طلاق داده بود دیگر همه چیز تمام شد. مدتی بعد متوجه شدم همسرم با مینا ازدواج کرده است. مطرح شدن دوباره این قضیه باز هم خانواده را به هم می ریخت؛ برای من دیگر زندگی خودم مهم نبود بلکه بچه های خودم و بچه های برادرم مهم بودند، به خاطر همین دوباره سکوت کردم تا اینکه برادرم متوجه شد و شوهرم را به قتل رساند. این زن در حالی جزییات رابطه همسرش ...
خواب شهید مدافع حرم در کربلا چگونه تعبیر شد/ می خواستم دست همسرم را ببوسم، کف پایش قسمتم شد
چَشم به همسر لذتبخش است. با هم قهر نمی کردیم محمد آقا با یکی از دوستانش بحث شان شده بود و از هم ناراحت بودند. من از این موضوع باخبر بودم. روز های اول محرم به مسجد رفته بودم و محمد آقا هم در حیاط مسجد با چند نفر از دوستان دیگرش در حال صحبت بود که آن رفیقش جلو آمد و با من سلام و احوالپرسی کرد. من با لبخند جوابش را دادم. آن زمان من عروس هم داشتم. وقتی رسیدم خانه محمد زنگ در را زد ...
با چشمان خودم روابط نامشروع زنم را دیده بودم اما من او را نکشتم
آمدیم فقط دختر من شاهد چنین اتفاقی بوده است و من خودم در ایران این اتفاق را ندیدم. من از او بچه شیرخواره داشته و امید داشتم که همه چیز درست خواهد شد. همسرم خودزنی کرده است فرهاد در خصوص روز حادثه خاطرنشان کرد: این در اعتقادات من است که زن شوهردار نباید با مرد غریبه رابطه داشته باشد. من منکر این نیستم که آن روز او را مورد ضرب و شتم قرار داده ام در گذشته نیز به این علت او را زده ...
لحظاتی با عیسی پدر حیات وحش دنا/ایران به طبیعت نوازی این مرد می بالد+تصویر و فیلم
. درمان توله خرس ها دو قلاده بچه خرس را که مادر آنها توسط شکارچیان غیر مجاز کشته شده بود مدتی نگه داشتم هر روز به آنها شیر و عسل می دادم, یکی از این خرس ها که به نام دنا مشهور است به تهران منتقل شده و در پارک پردیسان نگهداری می شود حیوانات وحشی زیادی از جمله دو گورکن را که در تصادف زخمی شده بودند، درمان کرده و به جنگل بازگردانده ام. معلومات خود را برای خدمت به ...
صداقت و تواضع شهید سلیمانی موجب محبوبیت این شهید والامقام در دل های جهانیان شد
... مادر شهید در خصوص ازدواج همسر شهید نریمانی می گوید: من از ازدواج همسر شهید رضایت داشتم و به او نیز کمک کردم و حتی خود شهید هم سفارش به این امر کرده بود ولی من از این بابت از درون ناراحت بودم که یکبار خوابی دیدم. وی گفت: من در خواب دیدم که محمود ناراحت است و من هم نمی خواهم با او حرف بزنم که پایش را به زمین کوبید و گفت چه می خواهید بگویید؟ بگویید که همسرم رفت؟ که پس از اینکه از ...
قتل به خاطر چند تکه ضایعات!
جست وجو و محمود را که در حمام مخفی شده بود، شناسایی و بازداشت کرد. وضعیت محمود وخیم بود و به دلیل تصادف هنگام فرار دچار خونریزی داخلی و شکستگی شده بود. به این ترتیب محمود به بیمارستان انتقال یافت و بعد از چند روز که وضعیت بهتری پیدا کرد، به دادسرا منتقل شد. او در بازجویی ها به قتل اعتراف کرد و گفت: من یک شغل آبرومند داشتم و کارمند بودم؛ اما، چون حراست فهمید من اعتیاد دارم، وضعیت بدی ...
ترس زن جوان از فروش نوزاد توسط همسرش!
آغوش کشیدم خیالم راحت شد. یک روز بعد اقبال مخارج بیمارستان را پرداخت کرد و مرا در حالی به خانه برد که به خاطر عمل جراحی (سزارین) خیلی ضعیف شده بودم و باید چند روز استراحت می کردم، اما از این که فرزندم در کنارم بود خیلی خوشحال بودم. هنوز دو روز بیشتر از این ماجرا نگذشته بود که وقتی صبح از خواب بیدار شدم فرزندم را در کنارم ندیدم! هراسان و نگران به دنبال همسرم رفتم، اما او نیز در خانه نبود و گوشی تلفن ...
یکی از بهترین مهاجم های جهان؛ روبرت لواندوفسکی
خواید بهترین کار رو براش انجام بدید، دیگه انگار مشکلات خودم وجود نداشتند. این بزرگترین تفاوت بین اون موقعه و حالاست. من الان یک بازیکن فوتبالم اما یک بازیکن تحصیل کرده، این کارو کردم تا یک روز به بچه هام نشون بدم که باباشون هم فوتبال بازی می کرد و هم درس می خوند. پدر و ماردم مربی ورزش بودند. تجربیات عملی شون رو در اختیارم می گذاشتند. بعد با همسرم صحبت کردم. بهش گفتم می خوام درس بخونم و ...
اعتراف به قتل همسر اول پس از ازدواج دوم
تعقیب قرار گرفت تا اینکه در روند تحقیقات مشخص شد او همزمان با قتل ناپدید شده است. 13 سال از حادثه گذشت تا اینکه اوایل پاییز امسال زن میانسالی به اداره پلیس رفت و از دامادش که مردی افغان بود شکایت کرد. زن میانسال گفت: دخترم مهسا نام دارد. او مدتی قبل با مرد افغانی به نام صفدر ازدواج کرد، اما شوهرش او را اذیت می کند و مدام او را کتک می زند. دخترم چند بار قصد جدایی داشت، اما صفدر او را تهدید ...
روایتی از بارش خون در اندیمشک
. در این لحظات ترس سراسر وجودم را گرفته بود، چسبیده بودم به صندلی که پدر با سرعت پیاده شد و پیر زن را روی صندلی عقب گذاشت. پیرزن ناله نمی کرد، فقط می گفت: بچه هایم، پسرانم رفته اند ایستگاه راه آهن. آن جا را با خاک یکسان کرده اند. پدر گفت: مادر جان باید برویم بیمارستان مطمئن شوم سالم هستید و صدمه ای ندیده اید. پیرزن گفت: روله ( عزیزم) سالمم چیزی نشده، فقط بیرم میدان راه آهن. پدر حرکت کرد ...
حصار و سگ های پدرم
می گیرد و وارد خانه اش می کند. در این خانه محاصره شده هیچ کس جرات حرف زدن ندارد، همه پسران و حیوانات اخته شده اند، هیچ کدام از دخترانش حتی جرات فکر کردن به مردهای دیگر را ندارند، هیچ کس اهالی خانه را نمی بیند و کسی نمی تواند بیرون برود، حتی وقتی یکی از دخترانش شب هنگام ماه را تماشا می کند و از زیبایی آن لذت می برد، برای همیشه محکوم می شود به زندانی شدن در زیرزمین خانه! چرا که پدر خانواده درباره ...