پیکر پسرانمان بعد از 13 سال سالم بود
سایر خبرها
پایان انتظار 34 ساله در وعده گاه امام حسینع
بهاره خسروی پدر جان عذرخواهی می کنم؛ از راه دوری تا نزدیک اروند برای دیدارم آمده ای. خواهشی دارم؛ حلالم کن! دلم رضا نمی دهد با بچه ها برای رزم شبانه نروم. صبح برمی گردم. این عبارات آخرین گفت وگوی شهید محمدحسین لطفی بهادرانی زاده با پدر چند روز قبل از شهادت بود. محمدحسین فقط 16 بهار در زندگی از سر گذرانده بود که در اسفندماه سال 1364 در عملیات والفجر 8، منطقه فاو، به فیض رفیع شهادت رسید ...
یادی از شهید محمودرضا ناظمی که باور داشت اگر با خدا معامله کنی، سودش را محاسبه می کند
واقعی در جامعه تحقق پیدا کند، نیرنگ ها بر کنار و ضوابط بر روابط حاکم شود، حقوق مستضعفین برگردانده شود و دست سرمایه داران از این مملکت کوتاه گردد. او دو بار در عملیات فاو و مهران مجروح شد، در حالی که خانواده اش از مجروحیت او اطلاعی نداشتند. برای عملیات کربلای 5 در واحد ادوات و در خط مقدم در سمت معاونت گردان حضور یافت و پس از شهادت فرمانده گردان، فرماندهی را به دست گرفت. چند روز بعد، 19 دی ...
روایت همسر شهید پورجعفری از آخرین دیدار با او| خبر شهادت حسین را از تلویزیون شنیدم
سردار سلیمانی و نیز آخرین دیدار با او پرداختیم که متن آن را در ادامه می خوانید: تسنیم: شما چه زمانی با شهید پورجعفری آشنا شدید و چند فرزند دارید؟ شهریور سال 1361 زندگی مشترک من با حسین پورجعفری آغاز شد. بعد از یک ماه از زندگی مشترک، حسین آقا به عنوان بسیجی عازم جبهه شد و در عملیات والفجر مقدماتی شرکت کرد و بعد از 4 ماه به مرخصی آمد. بعد از تولد اولین فرزندمان دوباره ...
محمد چند روز بعد از شهادت اسدالله به او ملحق شد
در عملیات والفجر 8 شرکت کرد. مدت پنج ماه در جبهه فعالیت داشت. آخرین بار 5 آذر 1365 به عنوان آرپی جی زن به منطقه شلمچه رفت. یکی از همرزمانش خواب می بیند که شهید باقر جمال رو به اسدالله کرده و گفته: به قاضی بگو خداوند تمام گناهانش را بخشیده است. زیاد غصه نخورد. آماده باشد بیاید پیش ما. چند روز بعد، اسدالله در 23 دی در کربلای 5 به شهادت می رسد. چطور به شهادت رسید؟ نحوه شهادتش را ...
شهید تورجی زاده ارادت بی حد و حصری به حضرت فاطمه (س) داشت
و درسش را خوب می خواند و در سال 56 فعالیت های انقلابی خود را آغاز کرد و با شروع جنگ تحمیلی در سن 16 سالگی می خواست به جبهه برود که مخالفت کردم و گفتم ابتدا باید دیپلم را بگیری و بعد روانه جبهه ها شوی و اینگونه تا دو سال او را کنار خودم نگه داشتم. مادر شهید محمدرضا تورجیزاده با اشاره این که از زمانی که امتحانات نهایی دیپلم در حال برگزاری بود و محمدرضا مشغول امتحان دادن بود، گفت: در همان زمان ...
35 شهید نهاوندی چگونه مقابل چندین تیپ زرهی رژیم بعث ایستادند؟
یک دستش مجروح شده بود، اما 24 ساعت آن را مخفی کرده بود تا روحیه رزمندگان گردان تصعیف نشود، چون دیگر فرمانده ما شهید ابروزن شب قبل به شهادت رسیده بود و شهید سهرابی روز 21 دی ماه بعد از اینکه به سختی نماز ظهر را در آن شرایط دشوار خواند دقایقی بعد مورد اصابت دشمن قرار گرفت و به شهادت رسید. مولوی گفت: شهادت 35 نفر فرمانده و رزمنده از یک گردان کوچک بسیار سخت بود و همه آن ها مانند اصحاب امام ...
تعجب حاج قاسم از ازدواج یک دختر شهید/ سردار گفت: تا پیکر شهدا نیاید روی آمدن به مازندران را ندارم
...> یک سال و نیم از آن دیدار گذشت تا اینکه یک روز از سپاه مازندران تماس گرفتند و گفتند: دعوتید به مصلای آمل برای مراسم شهدا. گفتند: حاج قاسم با خانواده ها هم دیدار می کند. پسرم با همسرش زودتر از ما رفته بودند. من و دخترم و فرزندش هم با هم رفتیم. قبل از اینکه برویم داخل از چند گیت بازرسی ردمان کردند. من هم که نوه ام را بغلم کرده بودم، کلافه و خسته شدم. جلوی در سالنی که قرار بود دیدار ها ...
الی الحبیب/؛ رمز بسم الله، آغاز قصه حبیب لشکر ثارالله مکاشفه در دل جنگ
شانزده ساله شاگرد رستوران کسری که دقیقاً سر چهارراه قرار داشت؛ بود. به نوعی با هم همکار بودیم. محل کارمان حدوداً دویست وپنجاه متر از هم فاصله داشت و من او را نمی شناختم. یک روز که برای خرید سماق برای رستوران، او را در مسیر خیابان دیدم، در گپ و گفتی با هم آشنا شدیم. بعد از گذشت دو سال، وقتی برای ورزش کشتی به زورخانه علی عطایی در بازارشاه که در دوره ناصرالدین شاه ساخته شده بود، مراجعه کردم در شب سوم ...
لب های خونین و خندان "رشید"
پشتیبان رسید که جای ما و پشتیبان خط شکن را بگیرد. همین حین دهانم خشک شده بود. قمقمه آب را آوردم آب بخورم. یک لحظه دیدم روی هوا معلقم و دیگر هیچ نفهمیدم. چند روز بعد در پایگاه وحدتیه دزفول به هوش آمدم. دست و پاهایم را به تخت بسته بودند و سرم به دستم. روزی چند بار شوک های عصبی و ناخوداگاه های های گریه می کردم بی اختیار. گاهی موقع خودم بودم و بیشتر ساعت ها هیچ نمی فهمیدم. حالا هم که دارم ...
پسر 9 ساله اوتیسمی سه روز در جنگل سرد زنده ماند!
...: یک پسر 9 ساله اوتیسمی به مدت 3 روز بود که از خانه بیرون رفته و پدر و مادرش از او بی خبر بودند. او که لباس زیادی با خود نداشت و حتی کاپشن و کفش خود را نبرده بود، به مدت 2 شب سرمای شدید بیرون از خانه را تحمل کرده بود. جوردن گورمان آخرین بار در یکشنبه بعد از ظهر و قبل از فرار از خانه توسط خانواده اش رویت شده بود. ساعاتی پس از گم شدن او، خانواده اش به اداره ی پلیس منطقه تنسی، مفقود ...
بابای شریف جبهه
می گوید: دروغ گفته ام اگر بگویم در همه این سال ها نگران نبوده ام، آن هم با بچه های قدونیم قد. 6 سال از حضور حاج ابراهیم در جبهه ها گذشته بود و هاجر خانم دیگر به نبود او در کنار بچه ها عادت کرده بود. غروب یکی از روز ها 2 نفر از سپاه آمدند و گفتند قرار است ابراهیم به لبنان برود و عکس پرسنلی اش نیاز است. هاجرخانم ماجرا را این طور به یاد می آورد: من به آن ها گفتم اگر نیاز باشد، محمد ابراهیم ...
شهید محمد محمدرضائی
شهید دارای اخلاقی خوب و در برخورد با همسر و مادر بسیار خوش برخورد و مهربان بود و صله ارحام را همیشه انجام می داد. وی در پایگاه مقاومت بسیج اسفرجان فعالیت های انقلابی خویش را شروع کرد و پس از آن به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرضا درآمد. با شروع جنگ تحمیلی با وجود همسر و فرزند به جبهه رفت و مدت پنج سال در جبهه های جنوب و غرب کشور و عملیات های مختلف شرکت داشت و چهار بار ...
حاج حسین خرازی شهیرترین شهید کربلای 5
اواخر سال 65، عملیات ادامه یافت و تا آخرین روز ها نیز رزمندگان شهدایی را تقدیم کردند. چنانچه خود حاج حسین در مراحل پایانی عملیات کربلای 5 به شهادت رسید. قسمت بود که من هم در مجروحیت ایشان در عملیات خیبر کنارش باشم و هم در لحظه شهادتش در کربلای 5. روز هشتم اسفندماه 1365 همراه شهیدخرازی در شلمچه بودیم. خط مقدم چند صد متر از ما جلوتر بود، اما خمپاره های دشمن مرتب منطقه ای راکه ما در آن قرار ...
پنج روز جنگ در کانال ماهی/ روایت فرمانده 22 ساله از شلمچه
یک ترکش به قلب شهید طاهری خورده. گوش هایم را نزدیک لب های حسین بردم و دیدم دارد شهادتین را می گوید. رنگ حسین تغییر کرده بود. یکی دیگر از بچه ها همان موقع با موتور رسید. سر و صورت حسین را بوسید. با زحمت حسین را بلند کردیم وتوی ماشین تدارکاتی که تازه رسیده بود گذاشتیم و گفتیم ایشان را برگرداند عقب. خبر شهادت حسین بعد از چند ساعت به من رسید.. پنج روز در این کانال ماهی بودیم. اکثر بچه ها ...
پیکر پسران مان بعد از 13 سال سالم باقی مانده بود
حسینعلی در 21 دی ماه به شهادت رسیده بود، اما همرزمان عباسعلی به او گفته بودند که برادرت مجروح شده، بهتر است برگردی تا به او برسی. عباسعلی گفته بود اگر او مجروح شده باشد که من باید در منطقه بمانم. حداقل یکی از ما باید در جبهه باشد. می ماند و روز بعد او هم به شهادت می رسد.
تیپ الغدیر اولین یگانی بود که به سمت دشمن حرکت کرد
منطقه به لحاظ نزدیک شدن رزمندگان به بصره بیشتر تجهیزات و توپخانه هایش را مقابل شلمچه و شهر تنومه و بصره مستقر کرد و شدیدا گلوله باران می کرد. وی با بیان اینکه نیرو های پیاده عراق عده ای کشته و مجروح و تعدادی نیز اسیر شده و عده ای فرار کردند ادامه داد: روز بعد تیپ و لشکر های عراق باقیمانده نیرو های خود را سازماندهی کردند و همراه با تیپ ها و لشکر های کماندو و تازه نفس که از مناطق دیگر به ...
گفت وگو با مرد پرکار پارالمپیک| رفتن سیامند بدترین خاطره ام است/ اسمم را در روزنامه چاپ کردند، کلی ذوق ...
شاخ شمیران، در پاتک عراق بر اثر اصابت خمپاره جلوی پایم، هر دو پایم از بالای زانو قطع شد. روزی ما هم جانبازی شد و بابت این قضیه خدا را همیشه شکرگزارم. 21 روز بعد، قطعنامه 598 شورای امنیت مورد پذیرش قرار گرفت. در لحظه ای که خمپاره جلوی پای من خورد، 10 متر آن طرف من، یکی از دوستانم به نام جهانبخش تقی لو حضور داشت که با ترکش های همان خمپاره به درجه رفیع شهادت نائل آمد. فارس: چطور به جبهه ...
حضور علامه مصباح در جبهه های جنگ تحمیلی
این که سال 60 برادرم محمدعلی به درجه رفیع شهادت نائل گشتند، راهی جبهه های حق علیه باطل شدم و در طول جنگ و حتی دو ماه بعد از جنگ هم در منطقه بودم. چشم هایم را در دو مرحله از دست دادم. یک مرحله 22/5/62 مجروح شد. چشم دیگرم را هم بعد از جنگ به خاطر آسیب دیدگی که قبلاً دیده بود از دست دادم. در کل، پنج مرحله مجروحیت جنگی داشتم که شامل چشم ها، سر، دست و پا، ریه راست، کلیه و تحال چپم است. از ...
شهیدی که برگ شهادتش را از بانوی دمشق دریافت کرد/زندگینامه شهید مدافع حرم حسین مشتاقی +عکس
به گزارش پایگاه خبری حامیان ولایت حسین مشتاقی دوم اردیبهشت ماه سال 1364 در شهر شهید پرور نکا استان مازندران در خانواده ای با ایمان و دوستدار اهل بیت علیه السلام متولد شد ، مادرش سکینه صادقی و پدرش محمدعلی نام داشت. نام پدر: محمدعلی تاریخ تولد: 1364/02/02 محل تولد: ایران - مازندران - نکا تاریخ شهادت: 1395/02/16 محل شهادت: خان طومان(سوریه) طول مدت حیات: 31 سال ...
از آسمان باعث دیدار امام خامنه ای با مادر شهید شد/ تولید مستند از مدافعان حرم دستور حاج قاسم بود
لاریجانی رئیس صدا و سیما درخواست انتقال بنده به سازمان صدا و سیما را دادند که مورد موافق سپاه قرار گرفت. در جریان همین موضوع از سپاه بازنشسته شدم و فعالیتم در شبکه دو شروع شد. سال 1379 سریالی را برای گروه کودک به نام غنچه های سحر کار کردم و بعد از آن سریال دیگری را برای ماه رمضان به اسم بچه های مسجد به تولید رساندم، اما هیچ کدام از این برنامه های برای من جذابیت کار درباره شهدا و دفاع مقدس را نداشت و ...
شهدای روحانی آذربایجان شرقی(1): زمزمه های نیمه شب و حضور دل نشین حسینعلی از یاد دوستانش نخواهد برد
به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه از تبریز، شهید روحانی حسینعلی رحیقی، فرزند حسن، بیست و دوم شهریور ماه سال 1344 در شهرستان تبریز و در یک خانواده علاقمند به اهل بیت عصمت و طهارت(سلام الله علیهم) دیده به جهان گشود. اولین قدم های آشنایی با دین را در داخل خانواده و در آغوش پدر و مادر برداشت و با قرائت قرآن و خواندن نماز از دوران کودکی آشنا شد، در طی دوران کودکی و قبل از ورود به دبستان ...
نگاهی به زندگی شهید سیدولی اسماعیل نژاد
جبهه کردستان حاضر شد و در یکی از پایگاه های مریوان، دوشادوش دیگر رزمندگان از وطن دفاع کرد. علاوه بر آن، تا سال 65، به عنوان محقق و مصاحبه گر سپاه نیز، به جبهه های حق علیه باطل اعزام شد تا لحظه های ناب نبرد رزمندگان را برای آیندگان ثبت کند؛ و سرانجام، سیدولی در 20/10/65 طی عملیات کربلای 5 در شلمچه در کسوت مسئول واحد پرسنلی گردان مسلم به فیض عظیم شهادت نائل آمد. پیکر پاکش نیز با وداع همسرش سیده مریم ...
پنج روز جنگ در کانال ماهی/ روایت فرمانده 22ساله از شلمچه
گفتیم ایشان را برگرداند عقب. خبر شهادت حسین بعد از چند ساعت به من رسید..... پنج روز در این کانال ماهی بودیم.اکثر بچه ها را از روز دوم به سمت جلو و روی همان خاکریزها مُقطعی فرستادیم تا برای تأمین این کانال عمق بیشتری بدهیم. سه روز بود که پای مصنوعی ام را در نیاورده بودم و همه بچه ها هم در این مدت چیزی جز بسکوییت نخورده بودند.سه تا از معاون های من مجروح شده بودند و به عقب برگشته بودند. ...
فتورمان به امید شهدا| "کاوه نبیری" پهلوان شهید سرزمین آفتاب / سردار مجاهدی که برای مبارزه مرز و جغرافیا ...
مختلف فرماندهی حضور تعیین کننده داشت و در طول مدت حضور در جنگ 5 بار مجروح شد به طوری که در عملیات پیروزمند والفجر 8 مواضع نیروهای اسلام تثبیت شد و دشمن در برابر اراده الهی رزمندگان اسلام تسلیم گردید، بعد از گذشت چند روز از عملیات به سختی مجروح شد، که این امر باعث شد مدت زمانی را بر روی تخت بیمارستان بستری شود، تقدیر الهی این بود که باز به جهاد مخلصانه خود ادامه دهد. کربلای 5 برگ پایان فصل ...
احمد کاظمی از زبان خودش، فرمانده اش و رفیقش/ اگر یکی از شهدا به دنیا برگردد چه می گوید؟
که هر چند در جنگ عمومیت داشت؛ لکن احمد در حد اعلای آن قرار داشت. اما بعد از جنگ دو تا مشخصه احمد که به نظر من این ها خیلی از مشخصه های معنوی احمد را رشد دادند، یکی ادب احمد بود و دیگری راز نگهداری او بود... ادب احمد فوق العاده بود و این ادب احمد به نظر من شاه کلید همه چیز بود و به خیلی چیزها رشد داد. در کنار رفیقش احمد جبهه ها از زبان احمد جبهه ها *ما این لباس را ...
یارِ قدیمی مشهدقلی
. خودروی ترکش خورده دکتر چمران را به خط مقدم بردم انقلاب تازه به پیروزی رسیده و قاسمعلی می خواهد از روز های جوانی اش استفاده کند که جنگ به کشور تحمیل می شود. او این بار در کسوت رزمنده عازم جبهه می شود. تنها پسر خانواده خسروی در 5 نوبت عازم جبهه شده و در عملیات مختلفی شرکت کرده است: سال 1359 مسئولیت پایگاه بسیج این محله را برعهده گرفتم. همان زمان بود که گروه های بسیج را برای اعزام به ...