فرشته نجات کودک 14 ماهه/طنین دل نوازترین آهنگ حیات
سایر منابع:
سایر خبرها
پای صحبت های نخستین مکانیک زن تبریزی
بود و من هم آسیب دیده بودم و نیز هیچ حمایتی هم نشد، از این ورزش کمی فاصله گرفتم. * چطور به سمت مکانیکی کشیده شدید؟ بعد از آسیب دیدگی در ورزش، خواستم دنبال علاقه ام بروم، به همین دلیل بعد از مدتی تحقیق، فهمیدم که در شهر جدید سهند امداد خودرویی وجود ندارد و به دلیل مسیر سربالایی و سرازیری این شهر به خصوص در فصل سرما و زمستان اگر ماشینی خراب شود و خانواده هم در ماشین باشد، باید ...
قربانیان خاموش؛ روایت کودکانی که مورد جنایت قرار گرفتند
سیرجان رسانه ای شد. عباس صادق زاده، مدیرکل بهزیستی استان کرمان صدمات وارد شده به کودک 15 ماهه سیرجانی را اینگونه تشریح کرد و گفت: این کودک با جسم سخت و احتمالا چاقو یا قمه مورد حمله قرار گرفته که مادرش اظهار کرده عموی کودک او را مورد آزار قرار داده و روایت دیگر مبنی بر ارتکاب حمله توسط فرزند عموی کودک است. ادعاهای مادر کودک در حالی بود که حسین اسدبیگی، رئیس اورژانس اجتماعی کشور اعلام کرد ...
روایتی از زندگی یک هنرمند افغانستانی | با هنر دنیا قشنگ تر می شود
.... آن زمان استاد جمعه ها صبح تا ظهر در حسینیه کلاس برگزار می کرد و من، چون خوابالو و تنبل بودم و کارم را برای آخر هفته می گذاشتم. شب های جمعه از ساعت 9 شب طراحی را شروع می کردم و تا 5 صبح مشغول بودم. دو ساعتی می خوابیدم و بعد سرحال و قبراق با طرح ها به کلاس می رفتم و منتظر نظر استاد می شدم. خانه ما دو اتاق بیشتر نداشت پنجشنبه یک اتاق را می گرفتم و تا صبح برنامه های گلبانگ را که قبلا ضبط کرده ...
در نوشتن از ملاحظه و مکاشفه مدد می گیرم
پررنگی در سرنوشت شخصیت اصلی دارند؟ درواقع هیچ شخصیت مرد تأثیرگذاری در داستان او نیست... این موضوع بازمی گردد به شخصیت اصلی. وقتی این شخصیت را کالبدشکافی کنیم، می بینیم که در کودکی رابطه زناشویی پدر و مادر را می بیند. به همین دلیل ناخودآگاه نمی تواند با مادرش ارتباط برقرار کند. به سمت خانم جان، مادربزرگش، کشیده می شود. پس از مرگ او به بی بی، کسی که در خانه خانم جان کار می کرده است، گرایش ...
هنگام؛ جزیره ای که زنان صیاد نان آورند
پایان ماجرا نبود چرا که همان زمان به ماهی رو کرد و گفت: من آزادی را از تو گرفتم، من حق شنا کردن در آب های آزاد را گرفتم چرا که اگر من این کار را نمی کردم دیگری نانی برایم وجود نداشت تا با آن زندگی را سپری کنم. پس ای ماهی کفشک مرا ببخش. غروب بود که خوشحال از صید خود به ساحل رسیدند، مدت ها بود که چنین صیدی را به دلیل حضور کشتی های خارجی چینی یا ژاپنی تجربه نکرده بودند. آن خارجی ها با ابزار ...
چهارمین شهید خانواده، زنده ماند
همکاری با جهاد سازندگی وارد بسیج می شود و با توجه به تجربیاتی که در دوران سربازی کسب کرده بود، به خط مقدم می رود و در گردان حزب ا... خدمت می کند.بعد از آن هم همکاری اش را با گردان روح ا... ادامه می دهد. برف و یخبندان جانم را نجات داد گردان روح ا... خاص بود دسته های فعال و غیرفعال داشت در جنگ بیشتر از هر چیزی با تجربه و فعالیتت کار دارند، نه سمت افراد. او برای کارهای عملیات و شناسایی ...
آب گرمی که داغ بر دل می نشاند
اسماعیل نجات فرزندش را مانند یک معجزه می داند و می گوید: افتادن یک بچه ی 3 ساله داخل آبِ گرم و گوگردی و طی 750 متر که مطمئناً در طول مسیر با دیواره های جوب هم برخورد هایی داشته است و با این حال از این مهلکه جان سالم به در برده، جز لطف خدا چیز دیگری نمی تواند باشد و از این بابت شاکر خداوند هستم. مادر پیری هم می گوید: حدود دو سال پیش یک پسر نوجوان، داخل آب همین جوب افتاد و فوت شد؛ مسئولین باید ...
نقش انگلیس در ترور شاه
پله ها پایین آمدم که در زدند. دو نفر وارد خانه شدند و سراغ مادر خانه را گرفتند دختر ذوالقدر هدایتشان کرد به طبقه بالا. من آرام به بیرون رفتم. جلو خانه کسی ایستاده بود چون سرش پایین بود من را ندید و کوچه ای دست چپم بود که به سمت خیابان 17 شهریور فعلی فرار کردم و از آنجا به خانه دایی ام در تبریز رفتم و پس از هشت ماه با گروه دوم فداییان اسلام دستگیر شدم. در دادگاه من به چهار سال زندان محکوم شدم، در ...
گفت وگو با بانوی آزاده ای که یک سال و 4 ماه در زندان های صدام در اسارت به سر برد
میرم و اگر بخورم، باز هم شاید بمیرم. تنها پسرم را به جاری ام سپردم و گفتم اگر من نبودم، او را هم بچه خودش بداند. مایعی که خوردم شور و شیرین نبود. تلخ بود. بعد از آن به من گفتند: تو باردار بودی. حالا بچه ات سقط شده و دردت ساکت می شود. آن لحظه تازه متوجه بارداری ام شدم. همین بود که شیری برایم نمانده بود. سقط بچه دوماه و نیمه ام نوع دیگری از شکنجه بود. عالیه هر بار در پاسخ به پرسش های ...
آخرین آرزوی نخستین بانوی خلبان کهگیلویه و بویراحمد
یک آرزوی دست نیافتنی به این شغل فکر می کردم تا اینکه اطلاعاتم بیشتر شد و تلاش کردم که خلبان شوم. علاقه و عشق خلبانی از مهرماه سال 97 شروع شد البته با راهنمایی یکی از فامیل مان به سمت این شغل آمده ام و پس از تلاشی که داشتم نتیجه مثبتی گرفتم و موفق شدم به عرصه خلبانی وارد شوم. او می گوید؛ از بچگی بلند پرواز و همیشه دنبال یک شغل خاصی که کسی نتواند انجامش دهد، بودم و خلبانی شغلی ...
تنبیه شوهر با اجیرکردن 2 برادر سارق
هایش نمی دادم و نسترن هم دست بردار نبود تا اینکه روز حادثه به من زنگ زد و گفت حال دخترش بد شده است. او گریه می کرد و با التماس از من می خواست تا هرچه سریع تر خودم را به خانه اش برسانم و دخترش را به بیمارستان ببرم. من هم دلم به حالش سوخت و از همه جا بی خبر راه افتادم به سمت خانه نسترن. وی ادامه داد: وقتی به خانه نسترن رسیدم خبری از دخترش نبود. دقایقی بعد در باز و بسته شد و من 2 مرد ...
کوچه خندق قتلگاه معروف ترین شرور مشهد شد
درگیر شده است و از من خواست به کمک او بروم! من هم بلافاصله اسلحه کلاشینکف را برداشتم و در همین حال بهزاد و مهدی با پراید 111 دنبالم آمدند و به کوچه خندق رفتیم. یک لحظه من از خودرو پیاده شدم و به صورت تک تیر گلوله های زیادی به در عقب و سمت راننده شلیک کردم اما قصد کشتن طالب را نداشتم ولی روز بعد از فرار، در جریان قتل قرار گرفتم. گزارش خراسان حاکی است:با اعترافات این متهم به قتل مسلحانه، بی درنگ ...
فرزندان مکتب نبوی در آغوش مهر و محبت اوج می گیرند
! این کودک فرزند ما و برادر توست. از او نگهداری کن. فاطمه نیز جامه ای پاکیزه بر او نشاند. سرش را روغن زد و ظرف خرمایی پیش روی او گذاشت و فرمود: حسن و حسینم بیایید و با هم غذا بخورید. بعد از رحلت حضرت رسول اکرم (ص) او بر سر خود خاک می ریخت و فریاد میزد: وا ابتاه امروز من یتیم شدم و همه مردم از سوز او می گریستند. در مکتبی که چنین پیامبری دارد- پیامبری که در تمام لحظه های عمر پربرکت خویش یک دم از ...
قتل معمایی پسر جوان در خانه ویلایی/ قتل با انگیزه سرقت انجام شده؟
اورژانس و پلیس تماس گرفتم اما وقتی امدادگران اورژانس در محل حضور پیدا کردند از مرگ برادرم خبر دادند. کارآگاهان در ادامه تحقیقات متوجه سرقت از دفتر فنی پسر جوان شدند و احتمال می رود که سارقی برای سرقت وارد دفتر شده و قصد داشته تا به طبقه بالا برود و از خانه ویلایی سرقت کند که مقتول با حضور در دفتر متوجه سارق شده و در صحنه درگیری با ضربات چاقو سارق به قتل رسیده است. بنا بر این گزارش ...
معرفی کتاب تغییر مسیر؛ زنان، شغل و میل به پیشرفت
.... در آن سال، مشغول پیاده سازی گروه های عملیاتی و فروش در شرکت گوگل بودم. سه سال پیش وقتی شرکت کارش را با صدها کارمند در ساختمان اداری قدیمی شروع کرده بود، به آن ها ملحق شده بودم. درست در سه ماهه ی اول کاری من، گوگل به شرکتی بزرگ با هزاران کارمند تبدیل و به مجتمع ساختمانی چند بلوکی منتقل شد. دوران بارداری چندان هم آسان نبود و حالت تهوع صبحگاهی در طول نُه ماه بارداری ادامه داشت. تقریبا هفتاد پوند ...
قتل بی رحمانه مادر توسط دو فرزندش
کشید که دایی ام ضمانت مرا کرده بود! به همین دلیل من عصبانی شدم و زمانی که او به قصد رفتن از منزل، روی پله ها ایستاده بود او را هل دادیم! او هنوز نبض داشت که پلاستیک را به سرش کشیدیم تا خفه شد. بعد خودرویی را به مبلغ 100 هزار تومان اجاره کردیم و جسد او را درون یک چمدان به کوه های خلج بردیم و با تینر آتش زدیم. روز بعد هم دوباره به محل رفتیم و جسد سوخته را چند کیلومتری بالاتر بردیم و دوباره ...
پروژه مسکونی رضوان، برزخ سرمایه گذاران
زیاد باز و بسته می شود، رنگ دستگیره ها و گوشه کنار آن کاملا پاک شده و تنها فلز باقی مانده، وارد این جمعیت شدم. با یکی دو نفر سر صحبت را باز کردم، از مالباخته های پروژه معروف رضوان اند، پروژه ای که در سال 89 عملیات ساخت آن در 132 واحد شروع شد و تا همین سال گذشته هم تبلیغات پیش فروش آن فضای مجازی را پر کرده بود، تبلیغاتی هیجان انگیز و چشم پرکن برای کسانی که در این سال ها دنبال سقف و ...
روایتی تلخ و فراموش نشده از 28دی ماه سنندج ؛ روزی که جنایت های دشمن هیچگاه از اذهان مردم محو نخواهد شد
اتفاق کودکان خردسال شان رضا و نیما به دیدار مادربزرگ خود، ایران بقائی کُرد رفته بودند و همه با هم به شهادت رسیدند؟ از حمیرا مبارکی که در خون خود می غلطد و دلبند 6 ماهه اش آرزو را تنها می گذارد، یا از بتول حسینی که به اتفاق سه فرزند کوچکش چنور ، خبات و چیمن به دیدار معبود می شتابد؟ علی شیخی یکی دیگر از شهدای آن روز سنندج است که هفت سال بعد از ازدواج، تازه چندماهی است خبردار شده ...
احیای نوزاد 14 ماهه در تبریز
به گزارش خبرگزاری نصیرنیوز به نقل از ایرنا، مادر نوزاد نجات یافته در این خصوص به ایرنا گفت: دخترم سرما خورده بود، پس از حمام کردن بر روی دستانم از حال رفت، رنگش سیاه شد و دیگر جواب نمی داد که بلافاصله با اورژانس 115 تماس گرفتم. رعنا طاهری ادامه داد: چند دقیقه ای از تماسم نگذشته بود که کارشناس اورژانس رسید و بلافاصله دخترم را از من گرفت و احیا را شروع کرد و با وصل کردن ماسک اکسیژن از من ...
قصاص؛ فرجام عشق مرگبار مرد متأهل به دختر جوان
برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در جلسه رسیدگی ابتدا کیفرخواست علیه دو برادر خوانده شد و سپس مادر و پدر مقتول به عنوان، ولی دم در جایگاه حاضر و خواستار صدور حکم قصاص شدند. در ادامه امیر در جایگاه قرار گرفت. او اتهام قتل را قبول کرد. متهم در توضیح آنچه اتفاق افتاده بود، گفت: من در یک شرکت معتبر کار می کردم و زندگی خوبی داشتم. بعد از ازدواج اختلافاتی با همسرم پیدا کردم؛ ما فامیل ...
فتحعلی خان،خانه ای امن برای کارتن خواب ها
که محل استراحت بچه ها بود. یک روز ظهر که درحال استراحت در اتاقک بودم، استاد کارگاه به همراه یکی از دوستانش که چند مغازه آن طرف تر کارگاه تراشکاری داشت، وارد اتاقک شدند، بعد از آن پیک نیک گرم کردن غذا را روشن و شروع به استعمال مواد مخدر (تریاک) کردند. این کار هر روز یا یک روز در میان انجام می شد، من نیز ناخودآگاه تحت تأثیر فضا و مواد مخدر با آن ها همراه شدم و هفته ای یک بار تفننی تریاک کشیدم، اما ...
درمان بسیار سریع آبریزش بینی در خانه
...> یک لیف حمام را در دمای اتاق خیس کنید، آب اضافی آن را بگیرید و سپس زیر بغل، پا، دست و کشاله ران را با آن لیف بکشید . برای بچه های بزرگتر یک حمام خنک به دفعات یک یا دو بار در روز می تواند مفید باشد . نکته: از استفاده آب بسیار سرد اجتناب کنید، زیرا ممکن است باعث افزایش دمای داخل بدن شود. 9. مایعات بیشتری مصرف کنید برای جلوگیری از کمبود آب، به کودک خود مقدار زیادی ...
خاطرات وکیل/اعدام کمترین مجازاتِ تجاوز به 7دختر به بهانه صیغه محرمیت
رفتار مراجعه کننده آنقدر برایم عجیب بود که از باب کنجکاوی بلافاصله پاکت را از منشی گرفتم و شروع کردم به خواندن یادداشت. ...ببخشید که پیش از حضور شما وارد اتاق کارتون شدم و به این شکل خواسته ام را طرح می کنم... محمود و سمیرا چند ماهی بود که با هم دوست شده بودند که من متوجه جدی بودن رابطه اشون شدم از ترس برخورد تند پدر سمیرا،خودم پا پیش گذاشتم تا محمود به خواستگاری سمیرا بیاد، به این ...
نذر یکساله در مسجد جمکران/از حضرت زهرا برای زندگی ام کمک خواستم
خانواده شهدا فاطمیون شدم. توی دیدار هر کسی دوست داشت که یک جوری خودش را زودتر برساند. توی راهرو حسینیه بودم که دیدم حضرت آقا از روبرو وارد شدند. به سختی سلام کردم. شاید بگویم همه عمرم هم فکرش را نمی کردم. حضرت آقا نازنین زهرا را بوسید و از من پرسیدند که اهل کجا هستید؟ الان کجا زندگی می کنید؟ همسر کدام شهید هستید؟ ایشان ابهت خاصی داشت. از یک سمت خوشحال بودم و از یک سمت هم فکر می کردم که خواب هستم. باورم نمی شد. دیدار خیلی خوبی بود. نازنین زهرا سه ساله بود. دیدار نایب امام زمان به واسطه آقا مرتضی نصیب من شد و من فقط اشک می ریختم.... ...
توصیه نواب صفوی به ملک حسین پادشاه اردن چه بود؟
حسینیه بایست و هرکس خواست با کلاه شاپو و کراوات وارد شود نگذار داخل بیاید. بگو کلاه و کرواتشان را در بیاورند و بعد وارد شوند. من به آقا گفتم اگر قبول نکردند چی؟ آقا گفت: نگذارید داخل بیایند. به آقا گفتم استاندار می خواهد بیاید. آقا گفت: هر کسی می خواهد باشد. استاندار با تشریفات خاصی آمد. من در ورودی حسینیه به او گفتم آقا ببخشید لطف کنید کلاه تان را به این قلاب ها آویزان کنید. استاندار کلاهش را درآورد ...
تلخ و شیرین فرزندپذیری و فرزندخواندگی
...: مادر همه بچه ها که مثل هم نیستند خودت هم خیلی دیر به حرف اومدی، این حرف کمی آرامم کرد اما نمی دانم چرا یک نگرانی وجودم را گرفته بود و رهایم نمی کرد. چند روز بعد وقتی حسین ناراحتی مرا دید، پیشنهاد داد که سعید را نزد پزشک ببریم، استقبال کردم و سریع خودم حاضر شدم و لباس های سعید را پوشاندم و راه افتادیم. دکتر بعد از معاینه های اولیه چندین سوال از من و حسین پرسید و وقتی گفتیم که فرزند ...
از هدایت مذاکرات برجام تا فرد شماره2 وزارت خارجه آمریکا/ وندی شرمن کیست؟+ تصاویر
امریکا که بعد وندی شرمن جایگزین او شد و جیک سالیوان ، مشاور وزیر خارجه که از ماه ها پیش با فرستادگان ایران در مسقط دیدار کرده بودند، همراه او عازم اقامتگاه مجللی در پایتخت عمان شدند. مجمع عمومی سالیانه سازمان ملل شروع شده بود و حسن روحانی در اولین هفته های ریاست جمهوری خود عازم نیویورک بود. دیپلمات های ایرانی هم برای تدارک سفر او و شروع علنی مذاکرت، پس از ملاقات با امریکایی ها در عمان، به ...
بهترین نقش آفرینی های دهه90 سینمای ایران (1)
... جواد عزتی : در مسیر قله جواد عزتی در حال حاضر یکی از بهترین بازیگران ایران است. بازیگری که بیش از دو دهه برای جایگاه کنونی اش زحمت کشید. عزتی با بازی در مجموعه های تلویزیونی در دهه هشتاد کارش را شروع کرد و با نقش بابا اتی قهوه تلخ در انتهای این دهه توانایی های خودش را نشان داد. در اواخر این دهه با نقشهای مکمل طلا و مس و آفریقا وارد سینمای ایران شد. پس از چند تجربه کمیک ...
بهترین نقش آفرینی های دهه90 سینمای ایران (1)
ستاره هایی که در دهه 90 درخشیدند