نفیسه روشن در بیمارستان بستری شد + عکس
سایر منابع:
سایر خبرها
آخرین آرزوی نخستین بانوی خلبان کهگیلویه و بویراحمد
دست نیافتنی تر باشد مخاطرات بیشتری را به جان می خری که به لذتش می ارزد. در دوران رویایی کودکی همه پزشکی دوست دارند و من هم رشته پزشکی بودم اما وقتی که قیمت دلار افزایش یافت مسیر خود را نگاه و بررسی که کردم گفتم اگر به آن چیزی که می خواهم برسم قابلیتی را که باید ندارم و از رشته پزشکی در دانشگاه انصراف دادم که نهایتا با شغل و رشته خلبانی آشنا شدم. از حادثه سقوط هواپیمای تهران ...
ماجرای سفر مارکوپولویی خانم دوبلور چه بود؟ / گلایه مجری دورهمی از تلخی کارتون های قدیمی
بعد از یک سال رفت و آمد با رضایت پدرم باهم ازدواج کردیم. وی افزود: یک دختر و پنج پسر و البته پنج نوه دارم. فرزندانم کم و بیش گویندگی و بازیگری کرده اند و چند سال است خارج از ایران گرافیک کار می کنند. مادر سخت گیری نبودم فقط موقعی که ناراحت می شدم در خانه راه می رفتم و فقط می گفتم لااله الا الله. بچه هایم می گفتند مامان صدایت بچگانه است و ما از دست تو عصبانی نمی شویم و خنده مان می گیرد ...
جزییات حمله مسلحانه به اتاق جوان ایرانی در یونان + عکس
بدبختی که بود بلیت هواپیما گرفتم و یک شب نیز در فرودگاه شب را صبح کردم و به تهران بازگشتم. تا زمانی که به ایران بازنگشته بودم مدام مرگم را توسط سهراب و همدستانش جلوی چشمانم می دیدم. با ادعاهای این جوان رسیدگی به این پرونده در اختیار تیمی از پلیس قرار گرفت و آنان برای دستگیری مرد مسافرپران با راهنمایی جواد همه پاتوق های وی را در مرکز و جنوب شهر تحت ردیابی کردند که بررسی ها نشان داد وی به ...
نگاهی به تاریخ ورود برق به مشهد
. از شرح احوال حیدر عمواوغلی، انقلابی معروف دوران مشروطه، که از مردم سلماس بوده، ولی در قفقاز بزرگ شده و در تفلیس درس مهندسی برق خوانده، اطلاعات جالبی درباره اولین کارخانه های برق مشهد به دست آمده است: در باکو با چند نفر ایرانی مربوط بودم، مظفر الدین شاه در سفر اول به فرنگ با میرزا علی اصغر اتابک مقتول یک نفر مهندس مسلمان لازمشان شده بود که در مشهد مقدس کارخانه چراغ برق را دایر کند. چون در ...
سالار عقیلی صدایش را با چه چیزی معاوضه می کند؟/شرط آقای خواننده برای بازیگری
کارمی کردم، البته موسیقی هم همزمان کار می کردم. مدیری درباره حضور عقیلی در دنیای بازیگری پرسید که او گفت: بستگی به فیلمنامه و بازیگران مقابل دارد، چندباری به من پیشنهاد بازیگری شده است. اما خیلی با خودم کلنجار رفتم و در آخر بازی نکردم، چراکه به موسیقی و کارم صدمه می زد. شاید جزو هنرمندانی بودم که یک شاخه را پیش گرفتم و دوست نداشتم به این شاخه وآن شاخه بروم. اگر یک روزی کارگردانی پیدا ...
سینما در گذر زمان...
هنگام امدادگران پیکرم را روی برانکار قرار دادند. سپس به داخل آمبولانس منتقل شدم. مرد جوان خوش سیما جلو آمد و با تاثر رو به امدادگران گفت دیر دست بکار شدید نفسش رفت...! درب آمبولانس بسته شد... مرد جوان با صدای بلند می گفت: شوک یادتون نره شوک لازم داره... شوک...در همین وقت زن و مرد، پیر و جوان، با چهره متاثر و دخترک گل فروش بهمراه پسرک فال فروش با چهره نگران پشت آمبولانس به حرکت درآمدند و یکصدا فریاد می زدند، شوک لازم داره، شوک... آمبولانس آژیر کشان در امتداد خیابان دور شد... ...
بهزاد فراهانی: برای دیدن ملک مطیعی از دیوار مدرسه پایین پریدم + فیلم
ان غلامحسین خان مفید آشنا شدم که حالا باید برای هر سه نفرشان عبارت خدا بیامرز را به کار برد. فراهانی سپس از علاقه وافر خود به ناصر ملک مطیعی می گوید: زنده یاد ناصرخان ملک مطیعی که من رفیقش بودم و خاطرات خوشی از بودن با او دارم، فیلمی بازی کرده بود به نام فرزند گمراه . آن زمان در خانه خدابیامرز دایی ام درس می خواندم که منشاء اثری شد در زندگی من. به خاله ام التماس کردم که من تا به حال سینما نر ...
16 دانستنی جالب از دوران کودکی و نوجوانی ثروتمند ترین فرد جهان
روز کاری عادی بود و آخر هفته ها روزی دو کتاب می خواند. در یکی از سفر های خانوادگی و در نیمهٔ راه، اعضای خانواده متوجه غیبت ایلان شدند. برای پیدا کردنش به یکی از نزدیک ترین کتاب فروشی ها رفتند و او را در انتهای سالن، روی زمین و در حال مطالعه پیدا کردند! به جایی رسیدم که تمام کتاب های کتابخانهٔ مدرسه را خوانده بودم. پس سعی کردم مسئولین کتابخانه را قانع کنم تا کتاب های جدید سفارش دهند. بعد ...
پای نقل استاد علی رضا سلیمانی از روز و روزگار حاج قربان
. اما از آن بیا بالاتر. آن که داستان سرایی می کرد، حفط موسیقی می کرد، مقام را می شناخت، ساز را می شناخت، معنی شعر را می دانست، نطاق بود، قدرت بیان داشت، قدرت نوازندگی داشت، آن را دیگر می گفتند بخشی. از همه گذشته، می شود بخشی. و خاطرش می رود آن سال ها که حاجی توی همین علی آباد دوتار دست می گرفته، همان سال ها که به سختی می خواست جا باز کند کنار پدر: بخشی ها قدیم که کسی کنارشان راه نمی دادند. من که پسر ...
روزهای پایانی هفته همراه با سینمایی های تلویزیون
هر ارزویی که او بخواهد به این گوشی پیامک می دهد و برایش اتفاق میفتد و زدن دکمه حذف به سر جای قبلی خود برمی گردد. 3 بار این فرصت را برای حذف اتفاقات دارد. او در 3 مرحله طلب پول، خانه، رییس صنف ضایعاتی، درخواست گنج قارون و ... را دارد و به همه آنها دست می یابد اما هر بار به دلایل مختلف مانند از هم پاشیده شدن زندگی اش، سرطان همسرش و ... دکمه حذف را می زند و ... میرطاهر مظلومی، نفیسه روشن، افشین سنگ ...
وارث 7هزارسال سفالگری
برسانم تا از کارها و پروازم جا نمانم. با همه عجله ای که دارم اما در دومین سفرم دوباره دلم در کلپورگان است. روستای جهانی که در بهمن ماه سال گذشته و در نخستین سفرم به منطقه مرزی بم پشت فقط توانستم کنار تابلو نام روستا عکسی به یادگار بگیرم. کاظم از زندگی و هنر یکی از زنان سفالگر روستا برایم می گوید و این دلیلی می شود که نیم ساعت بعد در کلپورگان باشیم. عجب سرزمینی است این سرزمین سراوان که زادگاه خورشید ...
وارث 7هزارسال سفالگری
برسانم تا از کارها و پروازم جا نمانم. با همه عجله ای که دارم اما در دومین سفرم دوباره دلم در کلپورگان است. روستای جهانی که در بهمن ماه سال گذشته و در نخستین سفرم به منطقه مرزی بم پشت فقط توانستم کنار تابلو نام روستا عکسی به یادگار بگیرم. کاظم از زندگی و هنر یکی از زنان سفالگر روستا برایم می گوید و این دلیلی می شود که نیم ساعت بعد در کلپورگان باشیم. عجب سرزمینی است این سرزمین سراوان که زادگاه خورشید ...
روایت مرتضی گودرزی درباره حاج قربان سلیمانی، اسماعیل ستارزاده و جریان امروز موسیقی مقامی خراسان
مجذوب شخصیت و معرفت و هنر ایشان نشود. در نتیجه من هم که کودکی کم سن و سال بودم، هرروز تلاش می کردم در هر جایی که استاد حاضر بود، خودم را برسانم و از محضرشان استفاده کنم. اما به طبع این مدت چندانی طولانی نبود. بله، ولی در نهایت در همان سفر اول پیشنهادی از طرف پدر من و مدیر و یکی دو نفر از کارکنان اداره ارشاد به استاد ارائه شد که با توجه به اینکه ایشان در سنین بازنشستگی به سر می برند و ...
25 تصویر برگزیده مردمی در مسابقه سالانه عکاسی از حیات وحش
مسابقه ی عکاسی از حیات وحش، یک مسابقه ی مشهور بین المللی است که آثار تمام عکاسان بااستعداد را از حرفه ای گرفته تا آماتور، به رسمیت می شناسد. این مسابقه ی بین المللی، به این عکاسان بااستعداد پاداش می دهد و از آن ها تجلیل می کند. آثار برگزیده شده در این مسابقه بعد از اعلام داوران، به قضاوت مردم سپرده می شوند تا به برنده ی منتخب خود رای دهند و نظر خود را در مسابقه ی موزه ی تاریخ طبیعی اعلام کنند ...
قصد دارم افتخارات دوران بازی ام را در مربیگری تکرار کنم/ باید از سرمربی تیم ملی حمایت کنیم
از زمین های خاکی شروع کردم، دوران سربازی بازی نکردم و بعد از آن در تیم های تراکتور سازی، بانک تجارت، شهرداری تبریز، استقلال، ماینتس آلمان، پگاه گیلان و صنایع اراک بازی کردم که دیگر فوتبالم تمام شد. از بین تیم های ایرانی که حضور داشتی کدام خوب بود؟ در هر تیمی حضور داشتم مقام آوردم و آن تیم معمولی نبوده است ، سال 71 با تراکتور سوم ایران و همراه تیم بانک تجارت قهرمان باشگاه های ...
بوکس نجاتم داد
شاگرد مکانیک بودم. در همان روزها چند روزی از صاحب کارم اجازه می گرفتم و با دوچرخه به ورزشگاه نزدیک خانه مان می رفتم تا در کلاس ژیمناستیک ثبت نام کنم اما زمان کلاس نونهالان با ساعت کار من همخوانی نداشت. هر بار که می رفتم می گفتند دیرآمدی و این امکان هم وجود نداشت که زودتر از کارم دست بکشم و به باشگاه بروم. یک روز به طور کاملا اتفاقی با دوچرخه به سمت سالن بوکس رفتم و قهرمانان سرشناسی مثل مسعود ریگی را ...
عکس ها حرف می زنند
بوده که بعدها از ثبت نکردن آن حسرت خورده اید؟ این اتفاق بارها برایم پیش آمده است. عکاس خیلی صحنه ها را نمی تواند به دلایل مختلف ثبت کند؛ یا مسافت زیاد است یا اجازه عکاسی به او نمی دهند و یا مثلا باتری دوربینش تمام شده است. مثلا در جریان درگیری های مصر، بالای یک پل رفته بودم. درگیری ها شدید شد، یکی از نیروهای اخوان المسلمین در نزدیکی من زخمی شد و من برای کمک به طرفش رفتم. همزمان یک پلیس را ...
1097 / شهید حیدر ابراهیم خانی: اگر در سوریه نبودیم باید در کرمانشاه و همدان می جنگیدیم
دوستان حلالیت برایم طلب کنید. من این سفر را با میل و اراده خودم رفتم و هیچ گونه دستور و اجباری در این زمینه نبوده. من با عشقی که به سیدعلی دارم و حاضر هستم بارها جانم را فدای ایشان کنم، این ماموریت را با تمام وجود می روم و امیدوارم که حضرت زینب(س) مرا به لطف خدا یاری دهد تا بتوانم خدمتی به این مملکت و مردم کرده و همچنین نزد شهدا روسفید باشم. شهدایی که با شهادت خود خوش درخشیدند تا ما به ...
چرا پشیمانی در زندگی لازم است؟
رو می شوم که نمی توانم پاسخی برایشان پیدا کنم، این مسئله انگیزه ای می شود تا نقابِ انکار و خودخوشنودیِ روزمره ام را بالا بزنم. بعد در مدارات پیچیدۀ گذشته ام در جستجوی هرگونه خرابیِ جزئی باشم که جرقۀ فتیله را زده و در نهایت باعث انفجار کشتی فضایی ام شده است. راستش گمان می کنم پشیمانی، نوعی بازیِ قیاسی اما نه چندان مفرح است که درنهایت پرده از تمام اسرار زندگی برخواهد داشت. آیا این همان کاری است که ...
نمایشگر هدآپ (Head-Up Display) چیست و چگونه کار می کند؟
این اطلاعات بر شیشه جلو موجب می شود راننده برای دانستن برخی از اطلاعات مهم، نیازی به نگاه کردن به صفحه کیلومتر خودرو نداشته باشد و در همان حال که به جاده نگاه می کند این اطلاعات را هم ببیند. در دهه 50 میلادی برای اولین بار از این تکنولوژی در هواپیماهای جنگنده استفاده شد. علت به کارگیری این سیستم نشان دادن ارتفاع پرواز، سرعت پرواز و سیستم هدف گیری به خلبان بود. خلبان با دیدن این اطلاعات ...
داستان زندگی عزیز؛ یکی از صدها سیستانی و بلوچ بدون شناسنامه
است که در زمان حاضر نیز بعد پنج سال هنوز با این مشکل درگیر هستم. *این مشکل از کی برایت به وجود آمد؟ آیا خانواده شما در گذشته به ایران مهاجرت کرده اند؟ بزرگان ما از جمله پدرم نیز که در زمان حاضر 75 سال سن دارد و مریض احوال و خانه نشین شده است همین دلایلی را که گفتم برای نداشتن شناسنامه ذکر می کنند، همان طور که 5 سال پیش در فیلم گفته بودم ما در زمینه تحصیل، اشتغال و آب نیز مشکل ...
خودکشی نفیسه روشن پس از طلاق/عکس
هواپیما را شنیدم سر صحنه سریال کپی برابر اصل بودم. زمانی که این اتفاق افتاد، به من خبر رسید و من می دانستم که همسرم همان موقع صبح پرواز داشت! یکی از دوستان صمیمی ام به من زنگ زد و پرسید که می دانی هواپیما سقوط کرده؟ آن موقع هیچ کار دیگری به جز گریه کردن نمی توانستم انجام دهم. مرخصی گرفتم و دیگر نمی توانستم کار کنم، موبایل بهنام هم خاموش بود و اطلاعات پرواز هم جواب درستی نمی داد. حالم خیلی بعد بود. ...
نذر یکساله در مسجد جمکران/از حضرت زهرا برای زندگی ام کمک خواستم
متوجه شدند، همان حرف های مرتضی را به من گفتند. بعد از نماز و دعا برگشتم خانه. صبح دیدم که مرتضی پیام داد: طاهره خیلی دوستت دارم. من رفتم! هر چی به گوشیش زنگ زدم خاموش بود. تا یک ماه از مرتضی خبر نداشتم. همه پادگان های تهران را گشتم تا بالاخره متوجه شدم از پادگان شیراز اعزام شده است. می خواستم بروم شیراز و برش گردانم چون واقعاً یک ترسی در دلم بود، اما روزبه روز حال و هوایم عوض می شد. از حضرت ...
ویرجین اوربیت با ارسال موشک به فضا از زیر بوئینگ 747، ایده پرتاب هوایی را زنده می کند
(خلبان کازمیک گرل) در ارتفاع حدود 30 هزار پا (تقریبا 9 کیلومتر) که محدوده ی پرواز جت های مسافربری معمولی است، از موشک جدا شد. لانچروان پس از چند ثانیه سقوط آزاد، موتورهایش را روشن و به فضا صعود کرد. موشک به محض رسیدن به مدار، محموله ی خود شامل 10 کیوب ست ساخته شده به دست پژوهشگران ناسا و چند دانشگاه آمریکایی را رها و در نهایت به سمت زمین سقوط کرد. تیم ویرجین از زمان نخستین اقدام به پرتاب ...
آیا می شود جی پی اس را هک کرد؟
از روشی استفاده می کنند که پرواز پهپاد ها را مختل می کند. از آنجاکه پرواز پهپاد در نزدیکی فرودگاه خطرناک است، کارخانه های سازنده پهپاد موقعیت مکانی تمام فرودگاه های دنیا را در حافظه پهپاد ذخیره کرده اند تا از آن ها دوری کنند. حتی اگر خلبان پهپاد آن را به سمت فرودگاه هدایت کند، درست در نزدیکی فرودگاه کنترل از دستش خارج می شود و پهپاد خودکار از محدوده فرودگاه فاصله می گیرد؛ بنابراین اگر در ...
روایت پر جزییات هاشمی از سفر به عربستان
فیلیپینی بودند. به اتاق تجارت و صنایع رفتیم. معارفه به عمل آمد. رییس اتاق، ضمن خیر مقدم، درباره اهمیت همکاری با ایران سخنرانی کرد. من هم صحبت مفصلی دربارة آثار مهم دوران سازندگی و ظرفیت های بالا همکاری دو کشور نمودم. بخش خصوصی عربستان، از ایران فعال تر است. ناهار را همان جا میهمان بودیم و تا ساعت چهار بعد از ظهر طول کشید. از آنجا به محله دیپلماتیک رفتیم؛ محله ای زیبا و تمیز ...
دردسر خاور از خبرنگاری کمتر است!
سفر استانی بودیم. از خواف به تایباد و از گناباد به فردوس رفتیم. همه شهر های استان خراسان را با ایشان دور زدیم. حجم کار سنگین بود و ما در طول یک هفته همراه مسئولان بودیم. یک پیکان 47 داشتم که با عجله در فرودگاه مشهد پارک کرده بودم. وقتی که آمدم دیدم بچه های آگاهی اطراف خودروام هستند. دقیقا همان لحظه رسیدم روی سرشان. یک هفته ماندن خودرو در پارکینگ فرودگاه، نیرو های امنیتی را مشکوک کرده بود. آنجا ...
معرفی کتاب گزینه ب؛ مواجهه با سختی، ارتقای حد تحمل و یافتن شادی
، خستگی باعث می شد نتوانم چشانم را باز نگه دارم و برنده شوم. احساس کردم دارم بیهوش می شوم. ساعت شانزده وقتی خواب بودم، عکسی گرفته شده بود که در آن عکس، دیو آیپد به دست کنار برادرانش، راب و فیل، نشسته بود.من هم روی کوسن روبه رویشان خوابم برده بود. دیو لبخند به لب داشت. یک ساعت بعد که از خواب بیدار شدم، دیو دیگر روی صندلی اش نبود. برای شنا به دوستانم ملحق شدم و فکر کردم او هم همان طور که ...