سایر منابع:
سایر خبرها
عاقبت تلخ فرار دختر نوجوان از دست ناپدری
دختر نوجوان برای تحقیق و بازجویی به پلیس آگاهی منتقل شد. وی گفت: چند سال قبل پدر و مادرم از هم جدا شدند و من همراه مادرم زندگی می کردم. تا این که مادرم با مرد جوانی ازدواج کرد و بهاره به دنیا آمد. ناپدری ام با من بد رفتاری می کرد و مادرم هم اعتراضی نمی کرد به همین خاطر من هم برای اذیت کردن او و مادرم با بهاره از خانه خارج شدم. بعد با دوستم سینا تماس گرفتم و خواستم که دنبالم بیاید. اما سینا با یکی ...
رازی عجیب در پرونده پزشکی همسر پزشک جوان
کمک می کرد. پشت پرده کلیپ های 2 دقیقه ای دختر جوان! حدود یک سال از ماجرای آشنایی من و یکتا می گذشت که روزی پیشنهاد ازدواج را مطرح کردم چرا که در این مدت او را کاملا زیرنظر داشتم و چیزی جز ادب و سنگینی از او ندیدم. خلاصه به خواستگاری یکتا رفتم و خیلی زود مراسم عقدکنان ما برگزار شد. چند ماه بعد از ازدواج بود که متوجه شدم همسرم پنهانی دارو هایی را به صورت منظم مصرف می کند. این ...
گفتگو با آدم کشی که برای خودنمایی مرتکب قتل شد!
...> بعد از ترک تحصیل چه کردی؟ پدرم نقاش ساختمان بود، من هم با او سرکار می رفتم، اما مدتی بعد خودم استادکار شدم. مشروب هم خورده ای؟ بله! اولین بار با دوستانم زمانی که نوجوان بودم و مدرسه می رفتم مقداری مشروب معروف به عرق سگی خریدیم و در کوه های خلج استفاده کردیم. بعد هم به این کار ادامه دادی؟ بله! هفته ای دو یا سه بار به بیابان یا خانه های دوستانم می رفتیم و مصرف می کردیم، ولی ...
خواسته عجیب مدافع حرم قبل از آخرین اعزام/ حالم خوب است اما تو باور نکن!
ادامه این مطلب ماجرایش را روایت می کند: شهید مدافع حرم علی سعد *قصد ازدواج نداشتم 15 خرداد سال 64 در شهرستان شوش دانیال، در یک خانواده چهار نفری با دو فرزند دختر به دنیا آمدم. پدرم سلطان، مردی مذهبی و بسیار ساده و مهربان است. مشغول تحصیل در رشته مدیریت، مقطع کارشناسی بودم که اولین خواستگارم، علی سعد همراه خانواده اش به خانه مان آمد. عروس یکی از اقوام ما ...
روایت زنان سرپرست خانوار از رانندگی در اسنپ
برایش هموار کرده بود، او را به خرید تاکسی تشویق می کند. مریم خجالت را کنار می گذارد، تاکسی می خرد و آموزش رانندگی را بعد از 12 سال رها می کند. او می گوید: یکی از اقوام که در تصمیم های قبلی نیز مشوق من بود راننده تاکسی های اینترنتی شده بود و پیشنهاد داد منم از این فرصت استفاده کنم. وقتی متوجه شدم اسنپ از رانندگان زن سرپرست خانواده کمیسیون دریافت نمی کند، این شرکت را برای کار انتخاب کردم. ...
دختران افسانه
اذیت کرده بودند که از خانه شان فرار می کند. مادر بزرگم جادوگره! چند روز بعد و روزی که مادربزرگ، خواهر، برادر و زن عموی زهرا جای او را پیدا کرده و برای بردنش می آیند، جیغ می زده و نمی خواسته که از مامانی جدا شود. گوشه ای پنهان شده و التماس می کرده که؛ تو رو خدا کاری کنین با اینا نرم. مادر بزرگم جادوگره قصه واکنش عجیب زهرا، آن هم فقط در فاصله سه چهار روز بعد از آمدنش ...
دختر فراری، سارق خودرو شد
صاحب آن شناسایی شد و گفت که یک روز قبل درحالی که مقابل یک نانوایی توقف کرده و پیاده شده بود که نان بخرد، دختری خودش را به پشت فرمان ماشین رسانده و آن را سرقت کرده بود. با این اطلاعات دختر جوان به اداره پلیس منتقل شد و در بازجویی ها گفت: یک روز قبل به دلیل اختلافاتی که با خانواده ام داشتم تصمیم به فرار از خانه گرفتم. در خیابان ها سرگردان بودم که چشمم به پراید قرمزی افتاد. راننده اش درحالی که ماشین ...
سرنوشت تلخ دختر توسط خواستگار رقم خورد
سامان که تنها برادرم بود، بر اثر یک حادثه اتفاقی از دنیا رفت و همه ما را عزادار کرد. به همین دلیل ماجرای ازدواج ما چند ماه مسکوت ماند تا این که حبیب دوباره موضوع را با پدرم مطرح کرد. در حالی که پدرم این بار کمی نرم تر شده بود، حبیب از من خواست برای دیدن یک واحد آپارتمانی همراهش بروم تا با اجاره آن منزل به صورت رسمی از من خواستگاری کند و بعد زندگی مشترک مان را در همان خانه آغاز کنیم. من هم ...
خودکشی دختر 15 ساله مشهدی / مادر از داغ دخترش خود را حلق آویز کرد
.... مرگ ثریا زندگی ما را نابود کرد و همسرم نیز بعد از این ماجرا دچار افسردگی شدید شد. من هم در خودم فرو رفتم و به دختر از دست رفته ام می اندیشیدم که چگونه یک عشق سیاه و هیجانی در فضای مجازی این گونه زندگی من و خانواده ام را تباه کرد. در حالی که به دنبال مقصر این حادثه تلخ بودم تازه متوجه شدم که همسرم نیز به مواد مخدر اعتیاد پیدا کرده است چندین بار او را در مراکز ترک اعتیاد بستری کردم اما فایده ...
فرجام هولناک دختر بلندپرواز!
خانواده 9 نفره و در یکی از شهرک های اطراف ساری به دنیا آمدم. هفت خواهر و برادرم ازدواج کردند، اما من که ته تغاری و عزیزدردانه خانواده بودم بعد از پایان مقطع راهنمایی ترک تحصیل کردم و در کنار مادرم به امور خانه داری پرداختم. پدرم کشاورز بود و با زحمت می توانست با کاشت برنج در زمین کوچکش مخارج زندگی ما را تامین کند. با این حال من دختری کنجکاو و بلندپرواز بودم که در آرزوها و رویاهای خودم ...
قتل شوهر دخترخاله، برای ازدواج با عشق قدیمی
علاقه مند بودم، نمی توانستم به راحتی از کنار آزار و اذیت های او بگذرم. آخرین بار وقتی دختر بزرگ آنها به من گفت که پدرش فریبا را کتک زده خیلی عصبانی شدم و به دنبال تلافی کارش بودم. شب حادثه به خانه آنها رفتم و بعد از مهدی خواستم مرا به خانه ام برساند. حوالی اتوبان امام علی با چاقو چند ضربه به او زدم که جان باخت. سپس او را به سمت جاده ورامین بردم. نگران بودم که اثر انگشتم روی ماشین مانده باشد و باعث ...
تازه داماد در آغوش طناب دار!
چالدران خبر داد. بیشتر بخوانید فرار از خانه دلیل سرقت خودرو توسط دختر جوان بود فرمانده یگان امداد پلیس پایتخت از کشف خودرو سرقتی و دستگیری زن سارق خبر داد و گفت: فرار از خانه دلیل سرقت خودرو توسط دختر جوان بود. بیشتر بخوانید توصیه پلیسی: فریب اینترنت بانک های جعلی را نخورید با مراجعه و شکایت شخصی به پلیس فتا پایتخت مبنی بر برداشت غیرمجاز بیش از ...
رقص گیلکی دختر شاهرخ خان برای امیررضا دلاوری+ فیلم و عکس
که همه دروغ بود. عمده دلیل موضوع این است که دوست ندارم همسرم هم وارد حواشی این حرفه شود و خودمان به اندازه کافی درگیر این مساله هستیم. شاهرخ درباره ی بازیگری و پیچ و تاب های آن ، درامد و توقعات همسرش گفت : همسرم مثل خودم از خانواده متوسطی است و به قول معروف به لحاظ اجتماعی هم طبقه بودیم. آن چه قرار بود در زندگی اتفاق بیافتد چیز خیلی متفاوتی از زندگی قبلی امان نبود. همسرم از کودکی در ...
داستان پسر من و کنکوری که داشت کار دست همه می داد+فیلم
کارگردان تهیه کننده مجتبی احمدی شبکه 5 سیما شکلات تلخ
خاطراتِ جعلی خدمت
آخر عمر، این دخترِ شوهر کرده و پسرِ خدمت رفته هستند که گوینده اند و دوستان و آشنایان و اطرافیان بیچاره و بی پناه شان شنونده. آن هم شنونده خاطراتی که اکثریت قاطع قریب به اتفاق شان جعلی و کذب محض اند و مثل گلوله برفی که هر چه جلوتر می رود بزرگ تر می شود، سال به سال بیشتر و بیشتر می شوند و تازه جزئیات شان هم به روزرسانی می شود. تهش شما پیرزنی را می بینید که با اینکه خودش پیشقدم شده بوده و برای جوش ...
تحلیلی بر وضعیت زنان ایرانی ساکن افغانستان
. بعد از ازدواج با همسر اول، شوهر در یک عملیات انتحاری کشته می شود؛ به برادر شوهرش داده می شود و از او هم هم بچه ای می آورد و وقتیکه برادر شوهر هم فوت می کند بچه هایش را می گیرند، چون نمی توانسته نگهداری کند. دو دختر را به او می دهند و بقیه در جایی شبیه به بهزیستی نگهداری می شدند. دختر 14 ساله اش پشت دیوار خانه خودش مورد تجاوز 3 چوپان قرار می گیرد؛ در حضور خواهر کوچک تر 10 ساله اش. او با ...
عاقبت تلخ فرار دختر نوجوان از دست ناپدری
او خواستم همراهش بیرون بروم. این دختر ادامه داد: سینا و یکی از دوستانش به نام حامد سوار بر پژو 206 دنبالم آمدند و یک باره تغییر مسیر دادند. در بین راه سینا گوشی موبایلم را از دستم گرفت و خاموش کرد. آنها ما را به بابلسر بردند. من می خواستم به خاطر خواهرم فرار کنم و از کاری که انجام داده بودم، پشیمان شدم، اما سینا اجازه نداد. فریده گفت: روز بعد از بابلسر برگشتیم و حامد خواهرم را مقابل خانه ...
یکی بیاید مشکل لاینحل و عجیب و غریب ما را حل کند!!
مرحوم ما و مادر خدا بیامرزمان هر کدام دو زنه و دو شوهره بودند. یعنی پدرم دو زن گرفته بود و مادرم دو تا شوهر کرده بود. پدر و مادرم وقتی که ازدواج کردند هر دو از همسران اولشان یک دختر داشتند. حاصل ازدواج آخری آنها من بودم به اضافه یک خواهر و برادر از خودم کوچکتر. البته هنوز که هنوز است با خواهران بزرگترم که یکیشان از پدرم و یکیشان از مادرم است در رابطه هستیم و من تا بخواهید خیلی ...
توصیه شهید علی اصغر بَرغَمَدی درباره عمل به مسلمانی/ ماجرای خواب مادر شهید
خصوص فرزند شهید خود، می گوید: در چهارمین ماه از بارداری این فرزندم، نذر کردم که اگر پسر باشد نامش را علی اصغر بگذارم و یک دیگ نیز نذر مسجد کردم. علی اصغر بعد از گذراندن دوران کودکی به مدرسه رفت و همزمان با درس خواندن به مادر در کار خانه و پدر در کار کشاورزی کمک می کرد. او تحصیلاتش را تا مقطع سوم راهنمایی ادامه داد. سپس به خاطر فقر خانواده ترک تحصیل کرد و به کار مشغول شد. علی اصغر مهربان ...
عکاسی در مشهد قلی روی دور تند!
صورت حرفه ای در این شغل، می درخشد و سعی می کند روز به روز اطلاعاتش را گسترده تر کند تا بتواند خدمات بهتری به مشتریانش ارائه دهد. آنچه در ادامه می خوانید ماحصل گفت وگوی شهرآرامحله با عکاس باشی محله مشهدقلی است. تجربه نخستین عکاسی در محله آیت ا... عبادی متولد شدم و از سال 68 بنابرخواسته خانواده به محله مشهدقلی آمدیم و اینجا ساکن شدیم. آن زمان حدود 10 سال داشتم. پدرم عکاس بود و من از ...
مهمان ویژه خانه ابومهدی المهندس که بود؟ + عکس
و صباح بود را با خودم برده بودم تا تقدیم خانواده شهید کنم. وارد خانه شدیم و دختر دوم شهید ابومهدی، یُسرا خانم به استقبال ما آمدند. من کتاب را تقدیم کردم. متوجه شدم از دیدن کتاب جا خوردند. نگاهشان روی کتاب سنگین شد و چند لحظه ای مکث کردند. چیزی نگفتند و داخل خانه آمدند. چند لحظه که از نشستن مان می گذشت، دیدم که دو تا خواهر باز به هم نگاه می کنند و نگاهی هم به کتاب داشتند. یکی ...
ماجرای ازدواج مایکل جکسون با دختر الویس پریسلی + عکس
گفته می شود این دوستی تا مدت ها ادامه پیدا کرد و آن ها با یکدیگر در ارتباط بودند، گرچه به نقل از یکی از دوستان لیزا مری، این دوستی از سال 1992 شکل جدی تری پیدا کرد. گفته می شود مایکل در اواخر سال 1993 به لیزا مری پیشنهاد ازدواج داد و این زوج در سال 1994 با یکدیگر ازدواج کردند، تنها 20 روز بعد از جدایی لیزا مری از دنی کاف، همسر سابقش. این زوج پس از ازدواج تابستان سال 1994 را در ...
دو بار اسیر شدم و حالا هیچ!
جلال خزایی - بنده موتولد1341هستم که در تاریخ 18/1/61به خدمت سربازی اعزام شدم. همان زمان برادر کوچکترم به عنوان بسیجی در جبهه بر اثر ترکش مجروح و در یکی از بیمارستان های اهواز بستری بود که بعد از مرخصی شدن از بیمارستان بدون آنکه به خانه بیاید از همانجا به منطقه رفت و در سومار به درجه رفیع شهادت نائل آمد. این حقیر هم بعد ازچند روزکه ازدواج نمودم عازم به خدمت شدم. پس از دورای ...
میزگرد فارس|بررسی ابعاد فردی، اجتماعی و خانوادگی طلاق/خانواده هایی که فرزندانشان را به سمت جدایی سوق می ...
او سعی کرده وفاداری که به خانواده اصلی خودش داشته را مقدم بر خانواده جدیدش بداند. یا مورد دیگری را میشناسم که چون منطقه محل سکونت خودشان غرب تهران است و خانواده اصلی یعنی والدینش شرق تهران زندگی می کنند، در هفته سه روز به منزل پدرش می رود چون راه دور است، این دیگر وفاداری بیش از حد است و ممکن است باعث طلاق شود. بنابراین در فهم دلبستگی باید بدانیم که بعد از ازدواج تقدم دلبستگی با همسر ...
شهیدی که از جنازه اش جز چند تکه لباس چیزی پیدا نشد
تاثرانگیز بود: یکی از دانش آموزان که هیچ گاه جسدش پیدا نشد و خانواده اش باور نکردند که فرزندشان فوت کرده باشد اکرم فراهانی بود که به خوبی به خاطر دارم ... ... پدر این دانش آموز مدتی پس از این اتفاق روی پشت بام مدرسه آمده بود و در شب سردی فرزند خود را صدا می زد و به واسطه اینکه خانه ما به مدرسه نزدیک بود، من می توانستم صدای پدرش را که "اکرم، اکرم" می گفت را به خوبی بشنوم ...