سایر منابع:
سایر خبرها
آزادی قاتل ناپدری بعد از 16 سال
به گزارش صبحانه بلاتکلیفی پسری که 16 سال پیش در حمایت از مادر خود ناپدری اش را به قتل رسانده بود، پایان یافت و حکم آزادی اش از سوی دادگاه کیفری استان تهران صادر شد. این مرد جوان که زمان ارتکاب جرم 22 ساله بود، حالا به دلیل سال ها ماندن در زندان دچار مشکلات شدیدی شده است. او درنهایت با رضایت اولیای دم و قبول درخواست اعسارش از سوی دادگاه کیفری استان تهران آزاد می شود. پرونده سیاوش 16 سال ...
از واقعیت فرار نمی کنم
آینده ام را با او می دیدم. پیک موتوری یک رستوران بودم. یک روز که در حال بردن غذا بودم، دختر مورد علاقه ام را همراه پسری دیدم. سد راه شان شدم. آن دختر مدعی شد پسر جوان مزاحمش شده است. پسر جوان شوکه شده بود و می گفت دوست پسر او است. خشم جلوی عقلم را گرفته بود، چاقویی که در جیبم بود را بیرون آوردم و چند ضربه به آن پسر زدم. بعد دختر مورد علاقه ام را سوار کرده و مقابل خانه شان رساندم و به رستوران بازگشتم ...
پرداخت دیه و تغییر محل زندگی شرط بخشش قاتل
روز قبل پدر و مادر مقتول به دادسرای امور جنایی تهران آمدند و اعلام کردند قاتل را با دو شرط می بخشند. مادر مقتول گفت: قصد داشتم پسر برادرم را که پسرم را به قتل رسانده بود قصاص کنم، اما متوجه شدم که او توبه و اظهار پشیمانی کرده است. به همین خاطر من و شوهرم تصمیم گرفتیم با دو شرط او را ببخشیم. اولین شرط اینکه او باید دیه پسرم را پرداخت کند تا با پول آن ما عمل خیری که در نظر داریم انجام دهیم ...
پسرپولدار دوستش را با سیم برق دار زد / در شرق تهران
رها کردم. من حرف های مادرم را قبول ندارم و نمی دانم چرا این حرف ها را علیه من مطرح کرده است. در حالیکه پرونده شخصیتی ساسان نشان می داد او سابقه خشونت دارد برایش کیفرخواست صادر و پرونده اش به شعبه 11 دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد تا وی به اتهام قتل دوستش محاکمه شود. این در حالی است که اولیای دم برای وی حکم قصاص خواسته اند.کند حوادث اختصاصی رکنا را اینجا بخوانید: ...
فرار دختر نوجوان در پی عشق خیابانی!
آن روز به بعد ورق برگشت و رابطه خانواده ام با من تغییر کرد. برادرم مرا مقابل چشمان پدر و مادرم کتک می زد و نمی گذاشت از خانه بیرون بروم. فیروزه که در جریان ماجرا قرار گرفته بود، موضوع ارتباط من و رامبد را برای خانواده اش بازگو کرد تا این که مادر رامبد با مادرم تماس گرفت که به خواستگاری بیاید، اما پدرم به شدت با ازدواج ما مخالفت کرد، چون معتقد بود این عشق های خیابانی چیزی جز هوس های زودگذر نیست و ...
چیزی نگویید، مختصات زخم را دارم!
عاشقی هم عشقش را یک طور نشان می دهد، حکیم دوربین برداشته و از پیکر مهدی عکس انداخته بود؛ از لب های خندانش، از شکم شکافته و دل و روده ی بیرون زده اش، از داخل قبر گذاشتنش! خب من همین عکس ها را دیدم، هر شب منتظر می ماندم او دل سیر پای عکس ها بنشیند و گریه کند بعد که خواب میرفت من شروع میکردم، تا اینکه راستی راستی دیوانه شدم، سال ها نه مادر بودم نه زن زندگی، حکیم خودش به بچه ها رسیدگی میکرد. ...
قاتل ناپدری از زندان آزاد شد
توانستم شکنجه و آزار های مادرم را ببینم به همین خاطر تصمیم گرفتم با خوردن قرص خودکشی کنم، اما زنده ماندم. این گذشت تا اینکه روزی سراغ ناپدری ام رفتم و با او درگیر شدم. در آن درگیری پرویز را هل دادم که سرش به زمین خورد و بیهوش شد. وقتی خبر فوت او را شنیدم همراه مادرم فرار کردم و شب ها را در خیابان می گذراندیم تا اینکه پلیس مرا دستگیر کرد. با اقرار های پسر جوان وی در شعبه چهارم دادگاه ...
آزادی قاتل ناپدری پس از 16 سال کابوس
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان ، این زندانی که اکنون 38 سال دارد، سال ها قبل به اتهام قتل ناپدری 50 ساله اش دستگیر و محاکمه شد. وقتی پیمان در شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه ایستاد، اتهام قتل را قبول کرد و مدعی شد در یک درگیری ناپدری اش را هل داده و سرش به دیوار خورده است. پسر جوان درباره انگیزه خود از این قتل گفت: من بچه بودم که پدر و مادرم از ...
قتل رزمی کار مشهدی در پارک / قاتل جوان پس از 5 سال اعتراف کرد + عکس
مخفیگاه او را زیر نظر گرفتند. وقتی حضور متهم به قتل فراری در یک خانه اجاره ای محرز شد، کارآگاهان عملیات دستگیری را با فرماندهی سرهنگ بهرام زاده (رئیس اداره جنایی آگاهی) آغاز کردند و او را صبح روز گذشته در یک عملیات ضربتی به دام انداختند. این جوان متهم به قتل که اکنون 30 سال دارد، در بازجویی های تخصصی ضمن اقرار صریح به جنایت گفت: آن شب در مغازه یکی از دوستانم در بولوار امامت مشهد ...
اعتراف به توطئه قتل مادر مهربان مشهدی + عکس صحنه بازسازی قتل
2 مرد مشهدی به طرز هولناکی مادرشان را به قتل رساندند.ساعت 12 ظهر روز سه شنبه را نشان می داد که خودرو شعبه ویژه رسیدگی به عمد دادسرا به همراه تیم های پلیس آگاهی در خیابان امام خمینی(ره) 63 حضور پیدا کردند. به گزارش رکنا، 2مرد جوان دستبند زده وارد خانه ای شدند که چند هفته قبل در آن جنایتی هولناک رخ داده بود. متهمان که هر 2 برادر بودند در بیستم آبان مرتکب جنایتی وحشتناک شده بودند که کمتر ...
چشم به در و گوش به زنگ
مثبت را از پدر مریم می گیرد، به محمدرحیم تلگراف می دهد و پسر هم از فرمانده برای چند روز مرخصی می گیرد تا مراسم عقد را برگزار کند. مریم می گوید: محمدرحیم باید 15 فروردین ماه به جبهه برمی گشت. از این رو مراسم با حضور خانواده برگزار شد و فرصتی برای دعوت کردن مهمان نداشتیم. آن ها 2 سال و 4 ماه در دوران عقد بودند. 2 ماه پرستار همسرم بودم فردای آن روز محمدرحیم به مدت 2 ماه به جبهه می رود ...
چرا برخی کارتن خواب ها به گرمخانه ها نمی روند؟
درباره رفتار زننده برخی از کارکنان گرمخانه ها به خبرنگار ما می گوید، به دلیل اینکه تازه از شهرستان برای کار به تهران آمده بودم و هنوز مزدی از کارفرمایم دریافت نکرده بودم و به دلیل اینکه دیگر رویم نمی شد شب ها به منزل اقوام و آشنایانم بروم مجبور شدم چند شبی را در گرمخانه های خاوران و شوش سپری کنم؛ اما بعضا با رفتار تند برخی از کارکنان آنجا مواجه می شدم که به چشم متهم ما را می دیدند و رفتار زننده ...
قاتل بزرگراه
زمینه ساز ادامه قتل های سریالی شد؛ زنی به عنوان مسافر سوار ماشینم بود و چون خیابان شلوغ بود می خواستم میانبر بزنم که آن زن شروع کرد به سر و صدا کردن. بعد هم مرا متهم کرد که قصد داشته ام به او تجاوز کنم. او از من خواست 150هزار تومان بدهم که رضایت بدهد اما این پول را نداشتم و به زندان افتادم. وقتی آزاد شدم، تصمیم گرفتم از زنان انتقام بگیرم . قاتل سریالی بزرگراه پس از آن به هر زنی که سوار ماشینش ...
ناکامی دانشجوی حقوق در سرقت مسلحانه از طلافروشی
هم دارم که چند روز قبل با یکی از بستگانم که در تهران ساکن هستند تماس گرفتم و به او گفتم که قصد دارم به تهران بیایم و کاری پیدا کنم و قرار بود به خانه آن ها بروم. وقتی به تهران آمدم او تلفن مرا جواب نداد که داخل شهر تهران سرگردان شدم. در نزدیکی بازار در حال پیاده روی بودم که پایم به نایلون مشکی برخورد کرد و وقتی آن را برداشتم دیدم اسلحه کمری با تعدادی فشنگ داخل آن است. اسلحه را برداشتم و در حالی که ...
اسرار باورنکردنی زندگی زن مشهدی با اجنه
دور گردنم حلقه زد و فشرد. نفسم تنگ شد داشتم خفه می شدم می خواستم فریاد بزنم در اتاق خواب باز بود و مادرم کمی دورتر فرزندم را در آغوش گرفته بود هر چقدر دستم را تکان می دادم مادرم نمی دید می خواستم فریاد بزنم، اما نمی توانستم. از آن روز به بعد هر شب یک عدد چاقو بالای سرم می گذاشتم تا آن ها را فراری دهم و از آزارشان در امان بمانم، چون آن ها از چاقو می ترسیدند اکنون به دلیل این مشکلات مدتی ...
اعتراف به قتل برای جای خواب
جایی برای ماندن نداشتم به دروغ به نگهبانی که در آن اطراف بود گفتم که با چند نفر درگیر شدم و کسی را کشته ام تا بتوانم جایی برای ماندن داشته باشم. نمی دانستم شب کجا بخوابم و چکار کنم که ناگهان این ایده به ذهنم رسید و این دروغ را گفتم. آن موقع شب آنجا چکار می کردی؟ با مادر و خواهرم از شهرستان محل زندگی مان که در غرب کشور است با خودرو خودم راهی تهران شدیم. قرار بود به خانه خواهرم برویم که ...
جدال خونین دو دختر تهرانی بر سر یک پسر/ ملیکا چاقو را به گلوی مهسا فرو کرد
وقت ها با هم مهمانی می رفتیم و شب قبل از حادثه هم باز با هم مهمانی بودیم.همان شب من متوجه شدم که مهسا با دوست پسر من دوست شده است.خیلی ناراحت شدم. دعوای دو دختر تهرانی از کری خوانی در اینستاگرام شروع شد چرا ناراحت شدی؟دوست پسرت را خیلی دوست داشتی؟ نه اصلا او برایم ارزش نداشت و برایم مهم نبود.اما من از مهسا ناراحت شدم چون او دو سال بود دوست صمیمی من بود و نباید با ...
قتل دانشجوی خوش تیپ مهندسی در شهریار / جسد کجا بود؟! + فیلم و عکس اختصاصی
جسد دانشجوی مهندسی کامپیوتر در حالی در یک در شهریار کشف شد که دهان او را چسب زده و به قلبش چاقو زده بودند. به گزارش اختصاصی خبرنگار رکنا،آبان ماه سال قبل پسر جوان اهل شهریار به نام مهدی با پدر خود تماس گرفت و گفت شب را به خانه نمی آید و با یکی از دوستانش قرار دارد.اما بعد از آن تماس،مهدی محمدی به طرز مرموزی ناپدید شد و روز بعد پدر و مادرش جسد او را در لبنیاتی محل کارش کشف کردند.با گذشت ...
اخبار حوادث روز، 99/11/07
شده است. مردی که در یک درگیری و برای انتقام با اسیدپاشی موجب سوختن دو نفر می شود. البته در گزارش آمده مرد متهم در دادگاه، منکر اسید پاشی شده است... در ادامه گزارش های اخبار حوادث آمده؛ پسری جوان برای اینکه بتواند جایی برای خواب پیدا کند به ایستگاه پلیس رفته و به دروغ به قتل اعتراف کرده است. بعد از هماهنگی های قضایی پسر 20 ساله بازداشت و برای تحقیقات به اداره آگاهی منتقل شد ...
نداشتن جای خواب پسرجوان را مجبور به اعتراف به قتل کرد
وگو با متهم تا دیروز مدعی بودی که قاتلی اما چه شد که حالا اصرار بر بیگناهی داری؟ باورکنید هرچه تعریف کردم دروغ بود. به دروغ خودت را قاتل جا زدی و گرفتار کردی؟ اشتباه کردم. فکر نمی کردم گرفتار می شوم. انگیزه ات از اعتراف به قتل چه بود؟ جای خواب نداشتم. می خواستم به زندان بروم و شب را راحت بخوابم. راستش هوا خیلی سرد بود و من نیمه های شب در خیابان پرسه می زدم بی ...
قاتل از چوبه دار نجات یافت
نام هرمز که در رستورانی مشغول به کار بود و آخرین بار با مقتول تماس داشت.هرمز بازداشت شد اما در حالی که منکر قتل بود تناقض گویی های وی و اظهارات همکارانش در این خصوص که شب جنایت وی در رستوران نبوده و ساعت 3 بامداد برگشته است همچنین هذیان گویی های عجیب وی در خواب که از یک جنایت خبر می داد باعث شد تا متهم 32 ساله راز جنایت را برملا کند. او گفت: حدود سه ماه قبل با رویا آشنا شدم. اوایل به من گفت ...
اعتراف دروغ به قتل جوان خواب آلود در تهران + عکس
3 سال قبل از هم طلاق گرفتند و من در کنار مادرم زندگی می کنم. با اتوبوس به تهران آمدی؟ نه، با خودروی پرشیا خودم به تهران آمدم. تصادف کردی؟ چندی قبل با خودرویم تصادف کردم و بخاطر آسیبی که پرده گوشم رسید 110 میلیون تومان دیه گرفتم. الان به چه جرمی دستگیر شدی؟ به دروغ گفتم دست به قتل زدم. یعنی نیستی؟ نه . ...
عاقبت تلخ فرار دختر نوجوان از دست ناپدری
بدن مونا را تأیید کرد و بدین ترتیب دختر نوجوان برای تحقیق و بازجویی به پلیس آگاهی منتقل شد. وی گفت: چند سال قبل پدر و مادرم از هم جدا شدند و من همراه مادرم زندگی می کردم. تا این که مادرم با مرد جوانی ازدواج کرد و بهاره به دنیا آمد. ناپدری ام با من بد رفتاری می کرد و مادرم هم اعتراضی نمی کرد به همین خاطر من هم برای اذیت کردن او و مادرم با بهاره از خانه خارج شدم. بعد با دوستم سینا تماس گرفتم و خواستم ...
بخشش قاتل برای کمک به ایتام
قتل تحت تعقیب قرار دادند تا اینکه مدتی بعد وی را دستگیر کردند. متهم در بازجویی ها با اظهار پشیمانی به قتل اعتراف کرد و گفت: چند سال قبل با مقتول در تلگرام آشنا شدم. او به من گفت که مجرد است و به همین خاطر در تلگرام با هم ارتباط داشتیم. مدتی قبل از من خواست او را فراموش کنم و وقتی علتش را پرسیدم گفت که شوهر دارد، اما بعد ازمدتی دوباره با من ارتباط برقرار کرد و گفت قصد دارد از شوهرش جدا شود ...
تأیید حکم قصاص پسر خاله جنایتکار
پسر جوانی که به خاطر عشق به دخترخاله اش، همسر وی را به قتل رسانده بود در یک قدمی چوبه دار قرار گرفت. عصرکاسپین /رسیدگی به این پرونده از تیر سال 95 با گزارش آتش سوزی یک خودرو در کمربندی پل فیروزآباد شهر ری آغاز شد و پس از آنکه مأموران در صحنه حاضر شدند با جنازه سوخته مرد جوانی مواجه شدند که بررسی های اولیه نشان می داد او پیش از سوختن در خودرو با چاقو به قتل رسیده است. در ادامه جسد ...
گفتگو با آدم کشی که برای خودنمایی مرتکب قتل شد!
رفتم و دیگران را کتک می زدم! به مدت دو سال همه چیز را کنار گذاشتم، ولی مدام خبر می آمد که فلانی پشت سرت حرف می زند! چند بار نادیده گرفتم، ولی آخر مجبور شدم او را ادب کنم. وقتی در کار خلاف و خودنمایی افتادی، اگر داخل گور هم بروی، دیگران نمی گذارند! تا به حال عاشق شدی؟ بله، تاکنون دو بار عاشق شدم! اولین نفر یک دختر 17 ساله بود که وقتی تحقیق کردند و شنیدند از اراذل و اوباش هستم دخترشان را ...
سرنوشت دانشجویی که در یک قدمی اعدام است
امین و میلاد را دستگیر کردند و پس از تکمیل روند بازپرسی میلاد به عنوان عامل و تحریک کننده و امین به عنوان ضارب به زندان انتقال داده شدند. بر اساس محتویات دادنامه امین در جریان بازپرسی و همچنین در دادگاه خود را بی گناه معرفی کرد و گفت: ساعت 11و نیم شب میلاد با من تماس گرفت و درخواست کرد سریع او را ملاقات کنم. پس از آنکه در محل قرار حاضر شدم و او را دیدم، از دعوایی که با چند نفر کرده بود، حرف زد و ...
اخبار حوادث روز، 99/11/06
اینگونه ماجرای روز حادثه را بیان می کند: "ساعت 11و نیم شب میلاد با من تماس گرفت و درخواست کرد سریع او را ملاقات کنم. پس از آنکه در محل قرار حاضر شدم و او را دیدم، از دعوایی که با چند نفر کرده بود، حرف زد و از من خواست برای حل و فصل دعوا با او به عنوان همراه بروم تا از درگیری مجدد جلوگیری کنم. من او را از ملاقات مجدد با طرف های درگیری منع کردم، اما او با اصرار زیاد از من خواست همراهش بروم ...
این خانواده را دیده اید؟! / گمشدن 5 عضو یک خانواده با طلای زیاد + عکس ها و فیلم گفتگوی اختصاصی
را در این گزارش از زبان فرامرز بهرامی پدر این خانواده بخوانید. بهرامی در مورد گم شدن اعضای خانواده خود به خبرنگار رکنا گفت: اواسط تابستان امسال یک شب به همراه همسر و فرزندانم و مادرم در منزل پدری ام بودیم.آخر شب زمانی که می خواستیم به خانه مان برگردیم من برای اینکه روز بعد راحت تر سرکار بروم همراه زن و بچه هایم نرفتم.آن شب خانه پدرم ماندم و همسرم و خواهرم با بچه ها به خانه ما رفتند اما ...