سایر منابع:
سایر خبرها
بچه دار شدن زن خائن تهرانی از شوهر نابارور + عکس قاتل
امه داشت مأموران به رابطه پنهانی شیرین با یک مرد جوان به نام پیمان پی بردند . مرد جوان به عنوان مظنون ردیابی و بازداشت شد و پرده از جنایت خانوادگی برداشت . پیمان به ماموران گفت : من چند سال بعد از از کشته شدن مهدی با همسر او آشنا و به او علاقه مند شدم . شوهر خواهر شیرین را هم از قبل می شناختم و با او دوست بودم .تا اینکه مدتی قبل شوهر خواهر شیرین به نام ساسان در حالی که مشروب خو ...
روایت زنی که با انتخابی اشتباه به دام هیولایی شوم افتاد
. زن جوان گفت: سال ها قبل در حالی که تازه دیپلم گرفته بودم و خودم را برای شرکت در کنکور آماده می کردم سروکله یک خواستگار ظاهرفریب پیدا شد و خانواده ام که برای عروسی ام خیلی عجله داشتند بدون اینکه نظر مرا جویا شوند یا اینکه تحقیقات درست و حسابی انجام دهند به او جواب مثبت دادند. متاسفانه والدینم که خودشان را عقل کل می دانستند وقتی با مخالفت من روبه رو شدند با ناراحتی سرزنشم کردند و گفتند ...
نبش قبر مقتول برای اثبات نسبت اولیای دم
سرویس حوادث جوان آنلاین: 12 اردیبهشت سال 91، مأموران کلانتری 125 یوسف آباد، از قتل مرد میانسالی در خانه اش باخبر و راهی محل شدند. جسد متعلق به حجت 57 ساله بود که با شلیک گلوله به سرش کشته شده بود. همسر این مرد به نام اشرف که در محل حضور داشت مورد تحقیق قرار گرفت و گفت: امروز همراه دختر و پسرم به خانه خواهرشوهرم رفته بودم. حجت در خانه تنها بود و وقتی به خانه برگشتم هر چه در زدم او در را ...
عشق به بازیگری زن جوان را تبدیل به سارق کرد
زنی که عاشق بازیگری بود به دام یک کارگردان قلابی گرفتار شد و با تهدیدهای وی، سر راه رانندگان خودروهای مدل بالا قرار گرفت تا دست به سرقت از آنها بزند. به گزارش همشهری، چند روز قبل مردی به اداره پلیس رفت و گفت در دام زن و مرد سارقی گرفتار شده است. وی در توضیح ماجرا گفت: سوار بر ماشینم بودم تا به خانه ام بروم. در یکی از خیابان های شمال تهران چشمم به زنی جوان افتاد. او کنار خیابان ایستاده و ...
راهزنی یک دختر و پسر در جاده هراز برای جور کردن خرج عروسی
رسیدگی به این پرونده از دو سال قبل به دنبال شکایت راننده یک پژو آغاز شد .وی که به پلیس آگاهی رفته بود گفت :من در مسیر جاده هراز مسافرکشی می کنم .دیشب یک زوج جوان کنار جاده هراز منتظر ماشین ایستاده بودند که آنها را سوار کردم. آنها هر دو روی صندلی عقب نشستند. هنوز مسیر زیادی را طی نکرده بودم که مرد جوان طنابی را دور گردنم انداخت و مرا تهدید به مرگ کرد .او ،گوشی موبایل، پول هایی که همراه داشتم و ...
فروش گردنبند برای پذیرایی از مهمان
تسلیمی در این باره گفته است: باشو غریبه کوچک فیلمی بود در ستایش صلح و دوستی. خیلی دلم می خواست آن را در ایران و در میان تماشاگران ایرانی می دیدم. به ویژه اهالی گیلان، چراکه اولین بار بود که در تاریخ سینمای ایران، در یک فیلم ایرانی به طور جدی از زبان گیلکی استفاده می شد. بدون اینکه از این زبان به عنوان وسیله ای برای ایجاد خنده و شوخی استفاده شود. برای من بازی در این فیلم، ابراز ستایش و قدردانی ای بود از مادربزرگم که مرا از کودکی و پس از مرگ نابهنگام مادرم، منیره تسلیمی که از بازیگران مهم تئاتر و سینمای ایران در سال های 1320 و 1330 بود، بزرگ کرد. برایم این فیلم ادای احترام ...
جوان 40 ساله: دیگر کسی مرا آدم به حساب نمی آورد
...، درباره سرگذشت خود به کارشناس اجتماعی گفت: با آن که همیشه احساس می کردم هیچ استعدادی ندارم تا مقطع دبیرستان درس خواندم اما از همان دوران کودکی پسری کنجکاو و شر بودم، به همین دلیل همواره برای شیطنت های کودکانه ام مورد سرزنش قرار می گرفتم و کتک می خوردم. اگرچه علاقه زیادی به برقراری ارتباط با دوستان و هم سن و سالانم داشتم اما در مدرسه به من اهمیت نمی دادند و همواره مرا مسخره می کردند. پدرم نیز ...
روایت زندگی تاکسیرانی که هم محله ای پهلوان تختی بود
اسم در آمد. دو ماه بعد در فرودگاه عازم ژاپن بودم. با چقدر؟ رفت و برگشت 24 هزار تومان. چرخ روزگار درست باید بچرخد و در طول سفر یکی در کنار ما قرار بگیرد که درست هر آنچه که باید بدانیم را به ما بیاموزد و من در طول مسیر آموختم چه بگویم که ویزایم در فرودگاه ژاپن صادر شود. یک سال در این کشور ماندم و در زمان برگشت پولی نزدیک به 3 میلیون تومان جمع کرده بودم. با این پول تاکسی خریدم و تا امروز زندگی راحت ...
گریم حرفه ای دختر سارق برای سرقت میلیونی
ای نداشتم. من با دوستم همخانه بودم که باید بخشی از اجاره را خودم تهیه می کردم. اما شاکی چند روز قبل از سرقت به من تهمت دزدی زد. می گفت انگشتر عتیقه اش را برداشته ام اما اینطور نبود. من وسایل او را برنداشته بودم. هرچه می گفتم باور نمی کرد و مدام می گفت من دزدم. همان روز با او درگیر شدم و اخراجم کرد. همین موضوع باعث شد که از او کینه به دل بگیرم. به دنبال راهی برای انتقام بودم تا اینکه تصمیم گرفتم او ...
این زن و شوهر جوان 7 مرد را نقره داغ کردند + عکس
حوادث| اول فارس : این دو نفر به عنوان زن و شوهر سوار ماشین های عبوری شده و 7 راننده را با این شگرد قربانی سرقت های خود کردند.رسیدگی به این پرونده از سال 95 با شکایت یک راننده که هدف سرقت این زوج قرار گرفته بود، آغاز شد. او در تشریح ماجرای سرقت گفت: در جاده چالوس در حال رانندگی بودم که متوجه شدم زوج جوانی کنار جاده ایستاده اند، چون جوان بودند فکر کردم خانواده هستند دلم برایشان سوخت و ...
مادر مهربان محله امیریه با پخت سمنو زندگی فرزندان و همسر جانبازش را می چرخاند
کافی نبود، مدت 6ماه را به کارگاه خیاطی رفتم تا با فوت و فن خیاطی آشنا شدم. بعد از گذراندن دوره کارآموزی به عنوان یک استادکار خیاط، مدرک فنی و حرفه ای خیاطی را دریافت کردم. بعد از آن هم یک دستگاه چرخ خیاطی تهیه کردم و مشغول به کار شدم. روز ها و ماه های اول درآمد چندانی نداشتم، اما از اینکه توانسته بودم با همین درآمد اندک خانواده خودم را تأمین کنم، خیلی خوشحال بودم. بعد از چند ماه ...
ماجرای جنجالی ترین اتفاق زندگی علی انصاریان
مدیران تیم از کج سلیقگی شان به من گفتند به درد ما نمی خوری. این اتفاق همان سالی بود که بعد از چند سال به تیم ملی هم دعوت شده بودم. این مسائل باعث شد از لیست تیم ملی هم خارج بمانم. گاهی آدم تصمیم می گیرد از یک بلندی بپرد ولی وقتی وسط راه می بیند اشتباه کرده، دیگر فایده ندارد. تازه می فهمد پریدنش اشتباه بوده. همیشه گفته ام که تصمیم آن زمانم اشتباه بود. اتفاق هایی که در زندگی ام افتاد در ...
قصه های مادربزرگ انقلاب برای دفاع از وطن
صبر و بردباری هم دارد. اما آن ها خودشان با این موضوع موافقت کردند و به این ترتیب مراسم ازدواج دودخترم با این دو مجروح جنگی در گیرودار جنگ برگزارشد. بهرام بعد از 8 سال شهید شد دختران زهرا انفرادی زندگی خود را با دو مجروح جنگی آغاز کردند، اما بهرام حسین زاده، یکی از داماد ها در سال 1378 و بعد از چند سال تحمل درد و رنج و سختی به شهادت رسید. مادر بزرگ انقلاب که حالا در خانه ...
نگاهی به یکی از وقایع 2 دی 57 در چهارراه شهدا مشهد
نژاد دوباره او را ببیند: 2 سال بعد از پیروزی انقلاب من جذب روابط عمومی سپاه شدم. با یک نفر همکار بودم به نام حسین بصیر که جوان بسیار رشید و خوبی بود. خوش خنده بود و در کارش خیلی جدی. آن سال در سبزوار مشکلاتی پیش آمده بود و چند نفر شهید شده بودند و سپاه برای تشییع جنازه شهدا باید به این شهر می رفت. شب قبل من همراه با بصیر به سبزوار رسیدم. به مسجدی رفتیم تا استراحت کنیم. به گوشه ای رفتم و پایم را دراز ...
بانویی که با یکسال انفرادی و تیرباران همسر به بهمن 57 رسید/ ناگفته های بانوان مبارز انقلاب برای دختران ...
دستگیر شدیم، ایشان بعد از 6 ماه تحمل شکنجه، در تاریخ 4 بهمن ماه تیرباران شدند و من هم به مدت یک سال در سلول انفرادی کمیته شهربانی بودم؛ ابتدا به اعدام محکوم شدم ولی چون موقع دستگیری کمتر از 18 سال داشتم، حکم من به 2 سال حبس تقلیل پیدا کردند. وی خاطرنشان کرد: در آن شرایط با تمام وجودمان شرایط خفقان و رعب وحشت و دیکتاتوری را لمس می کردیم و حتی نزدیک ترین آدم ها هم نسبت به یکدیگر ترس و وحشت ...
روایتی از زندگی همسر شهید غواص علی اکبر ابراهیمی | 18 ماه عاشقی، 38 سال بغض
سالگردش خواب دیدم ده زن و مرد آمدند گفتند: پاشو حاضر شو برویم گفتم: من بچه کوچیک دارم کجا بیام؟ گفتند: بلند شو بریم پسرم را ازم گرفتند. می ترسیدم بچه ام را ببرند. می گفتم امانت شهید است. ما را بردند حرم امام رضا (ع). یکی شان گفت: دیگه توی خانه گریه نکن. هروقت دلت گرفت بیا اینجا، من هستم از آن شب آرام تر شدم. گفتم: صلاح خدا بود. همه جا با شهید بودم 4 سال خانه پدرشوهرم ماندم، بعد ...
دنیا و بهشت زیر پای مادران شهداست +تصاویر
زودتر قدمگاهشان بوده، امروز را باید قدر دانست. اگر هوای نفس کشیدن در باغ های بهشت به سر شما هم افتاده، بیایید با هم سرک بکشیم به چند نما از خاطرات آن روزهای بهشتی... او کف پای مرا می بوسید و من، دانه دانه انگشت های او را ... در یکی از محله های اصیل و قدیمی جنوب شرقی تهران مهمانش شدم؛ در مسگرآباد خوش آب و هوا که تا همین چند سال قبل، اسم روستا، صفایش را دوچندان کرده بود. 28 سال از ...
سخت کوشی های مادرانه برای عبور از تنگناهای زندگی
، شروع سختی بود. توانستم با صاحب مغازه اجاره ای همسرم که دست فرد دیگری بود، صحبت کنم و مستأجر جدید که شرایط مرا دید، گفت مغازه را به من برمی گرداند. 15 میلیون وام خوداشتغالی کمیته امداد را برای رهن مغازه واریز کردم پسر بزرگم آن زمان دبیرستانی بود و با هم به مصلی برای خرید آجیل می رفتیم، انسان شریفی را به من معرفی کردند و بااینکه دسته چک نداشتم، به من جنس می داد. او ادامه می دهد ...
پاکبانی تبریزی که دست و دلش پاک است
و تمام ماجرا را برای او تعریف کردم؛ قرار بر این شد تا به اداره رفته و چک را تحویل ایشان دهم. صبح روز جمعه، یازدهم بهمن ماه بود که مشغول نظافت خیابان ارتش بودم؛ ناگهان در مقابل بیمارستان امام علی (ع) یک چک بدون تاریخ با مبلغ 20 میلیون پیدا کردم این پاکبان افزود: چک را تحویل داده و از طرف آقای قربانی، 30 روز اضافه کار به عنوان تشویقی دریافت کردم. تحویل دادن چک وظیفه ...
حسینی در نقش شیربیگی|خانم گل جدید فوتسال ایران و خراسان
فوتبال است و فوتبال را کنار گذاشتم. از نیم فصل دوم فصل گذشته به تیم سایپای تهران اضافه شدم. هدف گذاری من در سال قبل فقط آشنایی بود. این تغییر سخت بود، اما در انتهای فصل اوضاع خیلی بهتر شده بود. بازی کردم و فکر می کنم 5 گل هم برای سایپا زدم. این بازیکن با بیان اینکه سختی های فوتسال در فوتبال نیست، تصریح می کند: در لیگ فوتبال شاید فقط چند تیم خوب باشند، اما در لیگ فوتسال دست کم 8 تیم خوب ...
ترفند پرستار خانگی برای خالی کردن حساب صاحبخانه
چند روز قبل زن جوانی به پلیس رفت و از سرقت خانه مادرش خبر داد. وی گفت: مادرم پیرزنی است که به تنهایی زندگی می کند، هر روز با او تماس می گیرم. پریروز هر چه به مادرم زنگ زدم جواب نداد. با خودم گفتم شاید بیرون رفته و خانه نیست. صبح امروز دوباره به مادرم زنگ زدم اما باز هم جواب نداد و همین مسأله باعث نگرانی ام شد، خودم رابه خانه اش رساندم و با ورود به خانه مادرم با ...
خالی کردن حساب زن سالخورده با گریم چهره او!
درباره این حادثه به دستور بازپرس ویژه سرقت وارد عمل شدند. مأموران در نخستین گام پس از بهبودی زن سالخورده از وی تحقیق کردند. شاکی در توضیح ماجرا گفت: چند سال قبل زن جوانی را به نام سهیلا به عنوان خدمتکار استخدام کردم. سهیلا خانواده اش در یکی از شهر های شمالی کشور زندگی می کنند و خودش در تهران تنها بود. او مشکلی نداشت و کارش را هم خوب بلد بود تا اینکه مدتی قبل انگشتر قیمتی و عتیقه من گم شد ...
از 11 بار گرفتاری یک بی گناه تا سرقت از دختران پولدار
تهران (پانا) - زندان را تجربه کردند و با ایده و شگردی نو دوباره وارد دنیای خلافکاران شدند. سارقانی که هر کدام در پرونده های جداگانه توانستند پول های زیادی به جیب بزنند. یکی 45 روز و دیگری یک سال تمام به تبهکاری هایش ادامه داد، اما در نهایت هیچ از چشمان پلیس دور نماند. به گزارش شهروند، باز همه تبهکارهایشان به زندان و حبس کشیده شد. آنهایی که نقشه کشیدند، سناریو طراحی کردند و با یک ایده ...
طلاق به خاطر عشق زیاد همسر
.... اوایل عاشق او بودم. زنی آرام و با محبت بود و با رفتارهایش به من آرامش می داد. اما این آرامش دوامی نداشت؛ چرا که کم کم رفتارهای خاطره برایم آزاردهنده و غیرقابل تحمل شد. این زن مرا زیادی دوست داشت. از عشق زیاد، به یک زن حساس و بدبین تبدیل شد که تحملش برایم غیرممکن بود. از صبح تا شب آزارم می داد. یک لحظه از من جدا نمی شد. در طول روز چندین بار با من تماس می گرفت و هر بار از من می خواست به او ابراز ...
با مادری مبارز که هم سلول دخترش شد
را دیدم که در مقابل مردم ایستاده و آرایش تهاجمی و جنگی دارند. وضع کاملاً غیر عادی بود، ولی هجوم بحرانی شده بود. وارد نانوایی سنگکی شدم، چند نفر جلوتر از من آن جا بودند. منتظر ماندم تا نوبتم فرا برسد. ناگهان سر و صدایی به گوش رسید، بعد صفیر گلوله بود که سینه های مردم را می شکافت. با شروع درگیری شاطر دست از کار کشید و مشتری ها را به زیرزمین مغازه فرستاد. برای من رفتن به آن جا در حالی ک ...
کوتاه از حادثه/شلیک مرموز به دختر 13ساله
2مرد وارد شدند. آنها لباس مأموران پلیس را به تن داشتند و وقتی پرسیدم اینجا چه می کنید؟ لوله اسلحه کلاشنیکف را روی سرم گذاشتند و تهدید کردند که اگر سر و صدا کنم، شلیک می کنند. این زن ادامه داد: من همیشه مقدار زیادی طلای قدیمی که ارزش زیادی دارند همراهم است و آنها قصد سرقت طلاها را داشتند که با آنها درگیر شدم. اما سارقان مسلح مرا کتک زدند و درحالی که بی حال شده بودم، همه طلاهایم را به همراه ...
بوق آب پاش!
، تف! و امروز، درست رأس ساعت پنج عصر، اژدها مرا بلعید. مشغول چت بودم؛ در این واتساپ کوفتی و حرف به جاهای باریک کشیده شد، به جایی که نقطه ی حساس در زندگی من است؛ اتومبیل! چرا می خندی دفترم! خب... هر کسی نقطه ضعفی دارد و نقطه ضعف من، اتومبیل است. البته ماشین بابا، ماشین بدی نیست، یک گُلف قدیمی با چشم های ورقلمبیده که سال تولیدش، به عهد حکومت نازی ها می رسد و وقتی قرار است صدای بوقش به صدا ...
آیت الله اراکی: تمدن اروپایی هویت زن را تغییر داد
نمی داند که من چقدر خوشحال شدم از این که رسول خدا (ص) کار های بیرون از خانه را به عهده من قرار نداد و مرا از مراوده با مردان نجات داد. امام علی (ع) در نامه به امام مجتبی (ع) نکته این نوع تقسیم کار را بیان می کند: به زن بیشتر از امور خودش مسئولیت نده؛ زیرا این حال او را شاداب تر، قلب او را سبک تر و زیبایی اش را مداوم تر می سازد. چراکه زن گل است، قهرمان نیست. قهرمان به معنای کارگزار و ...
عمری تکاپوی پردغدغه از دادگاه کسروی تا دادگاه هویدا!
می سوزاند و دین را مسخره می کرد، از بین بردیم! سیدحسین امامی را دستگیر کردند، ولی ما ضارب اصلی، یعنی مظفری را با ماشین از معرکه در بردیم و در چالوس، تا چند سال مخفی کردیم! بعد از دستگیری او، نزد علما رفتیم و گفتیم: کسروی بر حسب حکم بسیاری از شما، مرتد بود و باید کشته می شد. سرانجام با تلاش مرحومان: سید علینقی فیض الاسلام و شمس الدین ابهری و چند تن از علمای دیگر، به دفتر نخست وزیر وقت، یعنی قوام ...