پدر یک خانواده فرشته نجات چند خانواده شد
سایر خبرها
هر پسری به خواستگاری من می آمد پا به فرار می گذاشت
و ترجیح می دادم با پسرها دزد و پلیس بازی کنم تا با دخترها خاله بازی! اما خیلی وقت ها مورد تمسخر اطرافیانم قرار می گرفتم. واقعا نمی دانستم که آن ها چرا مسخره ام می کنند چون من فقط می خواستم که خودم باشم و آن ها متاسفانه این مسئله را درک نمی کردند. به سن بلوغ که رسیدم ،مشکلاتم بیشتر شد. همه از من توقع داشتندکه دختری نوجوان باشم با همان روحیات و احساسات لطیف دخترانه که همه انتظارش را دارند اما من ...
داوینچی در قاب آرزوهای کُخ !
می کردم تا این که تصمیم گرفتم با پدرم زندگی کنم و به مشهد آمدم . چقدر سواد داری؟ لیسانس گرافیک دارم. دوران کودکی و نوجوانی ات چگونه سپری شد؟ مادرم مشکل اعصاب و روان داشت و پدرو مادرم مدام با یکدیگر درگیر بودند. من همیشه احساس تنهایی می کردم و هیچ وقت نمی توانستم عقاید و احساساتم را نزد خانواده ام بیان کنم چون بیشتر اوقات مورد تنبیه، تهدید، تحقیر و سرزنش از طرف آن ها قرار می ...
اعدام قاتل زن جوان و دختر 11 ساله تهرانی در زندان کرج + عکس و جزئیات
به زمین افتاد و مشاهده کردم مرد غریبه عمویم است، صدایش زدم تا مادرم را رها کند که عمویم مرا با چاقو زد و بیهوش شدم و وقتی به هوش آمدم دیدم پلیس در خانه مان است و در این مدت بارها تحت عمل جراحی قرار گرفتم و 40 روز از ماجرا می گذشت که از بیمارستان مرخص شدم و وقتی به خانه مادربزرگم رفتم متوجه شدم مادر و خواهرم به قتل رسیده اند. دختر نوجوان که شاهد قتل مادرش بود ادامه داد: 3 ماه قبل از این ...
گفتگو با ارشاد روح بخشیان، دارنده بیشترین مدال بوکس کشور
اول قهرمانی است یک روز المپیک می روم یک روزی بالاخره قهرمان جهان می شوم. این بوکسور از سال 74 تا 79 هر سال در رشته اش قهرمان استان می شود؛ اما او را برای هیچ کدام از مسابقات انتخابی تیم ملی با خود نمی بردند. قدم کوتاه بود می گفتند استایل مناسبی برای بوکس نداری. پدرم هم بی نقش نبود. او آشنا های زیادی در رشته بوکس داشت و از رفتن من به این مسابقات جلوگیری می کرد. بالاخره ناامید شدم. تصمیم ...
دام شیطان پرستی!
در کلاس شرکت نکنم به همین دلیل پدرم با اصرار من مجبور به خرید یک گوشی هوشمند شد در حالی که معتقد بود من در یک سن هیجانی خاصی قرار دارم و احتمال دارد دچار آسیب های وحشتناک فضای مجازی شوم! اما من از خوشحالی در پوست خودم نمی گنجیدم و از این که وارد فضاهای مجازی می شوم خیلی خوشحال بودم خلاصه چند روز بعد از خرید گوشی ،دختر عمه ام شماره تلفن مرا به جوانی به نام عابد داده بود که از چند ماه قبل با هم ...
کشف راز جسد بی سر زن در خانه
از عامل این جنایت هولناک به دست آوردند. همسایه ها می گفتند در چند روز اخیر پسر یکی از همسایه ها به نام صادق را دیده اند که به خانه مقتول رفت وآمد می کرد. صادق در حالی دستگیر شد که خودروی 206مقتول در اختیار او بود. او که چاره ای جز بیان حقیقت نداشت به قتل زن تنها اعتراف کرد و برای انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره آگاهی تهران قرار گرفت. انگیزه: سرقت صادق متولد 56 است و ...
قتل زن تنها برای 2 میلیون تراول
چه کردی؟ آن روز با دو میلیون تومان تراول و سرقت خودرو خانه را ترک کردم. حدود 6 روز تراول ها را خرج مواد مخدر خودم کردم. پول هایم که تمام شد، دوباره به خانه حمیده برگشتم و با کلیدی که بعد از قتل از خانه برداشته بودم وارد خانه اش شدم. من بعد از قتل 4 بار به خانه حمیده رفتم. هربار بخشی از وسایل خانه از جمله 3 تخته قالیچه، تلویزیون، قابلمه و آخرین بار هم چند دست ظروف چینی و ...
نوحه خوانی حاج آقا محمدی از 40 سال پیش الگوی نوجوانان محله مهرآباد بود
، اما تلاش نمی کند که بفهمد ما چه می گوییم. آرامش درونی اش ذاتی است و همیشه رنج روزگار و مشکلات را در دلش نگه می داشت و الان هم همان طور است. حاج آقا محمدی هر از چند گاهی لابه لای حرف هایمان چیزی متوجه می شود و انگار که خاطره هایی برایش زنده شده است، نفسی عمیق می کشد و خدا را شکر می کند. مهدی ادامه می دهد: در این خانواده از کدورت خبری نیست. همه فرزندان با وجود مشکلات و تفاوت های ذاتی و ...
درباره حال و روز کادر درمان بیمارستان های مشهد 10 روز پس از دریافت واکسن کرونا
، تعدادی از همکاران حتی همکارانی که مدت ها از آن ها خبر نداشتم، تماس گرفتند و جویای حالم شدند. تماس های خانواده و دوستانم از روی نگرانی بود، تماس های همکاران هم برای جویاشدن شرایط من به منظور تصمیم گیری برای دریافت واکسن. چند روز اول دریافت واکسن به نوعی مرجع واکسن کرونا درمیان همکاران شدم (با خنده). هرکدام از پرسنل که قرار بود درباره واکسن، شرایط و علائم آن بداند، همکاران و دوستانم او را ...
محمد شکرویان؛ رایحه عطرآگین شهید در گذر زمان
پخش می شد گوش می دادیم و ناگهان خبری با این مضمون که عملیات بدر انجام شده است و تعدادی از رزمنده ها به شهادت رسیده اند را شنیدیم. حسین اضافه کرد: مجری برنامه شروع به خواندن اسامی شهدا کرد که به یکباره متوجه شدیم نام آخر در فهرست شهدا محمد شکرویان پدرم است که با شنیدن این خبر گویی دنیا بر سر ما آوار شد. وی ادامه داد: پس از چند روز جنازه شهدا را به معراج آوردند و خانواده ها برای ...
درباره احمد مهرمشهدی، تاریخ زنده 100 سال فعالیت های قرآنی مشهد
و آغاز زمزمه کشف حجاب، آیت ا... قمی برای اعتراض به تصمیمات رضاشاه به تهران رفت، ولی به دستور او بازداشت شد و در پی آن جو ایران و به ویژه مشهد متشنج شد. مردم مشهد در اعتراض به این عمل، به رهبری شیخ محمدتقی بهلول در مسجد گوهرشاد و صحن حرم مطهر حضرت امام رضا (ع) تجمع کردند و پس از چند زد و خورد کوچک با مأموران، درنهایت سحر 21 تیرماه مورد هجوم گسترده نیرو های نظامی قرار گرفتند و تعداد ...
روزگار خانواده ای بی خانمان با کودکی 3 ساله در مشهد
، اما چند روز بعد دزد تمام زندگی ام را برد. بعد ها چشم دیگرم هم عفونت کرد و کلا نابینا شدم. از وقتی بینایی ام را از دست دادم، حتی یک بار هم نتوانستم به حرم بروم تا دلم آرام بگیرد. بغض گلویش را می گیرد. بعد از اندکی سکوت می گوید: همسرم هم یک سال پیش تصادف کرد. راننده هم در راه بیمارستان او را با همان حالش کنار درختی رها می کند و می رود. بعد از آن اتفاق همسرم دچار مشکلات روحی شدیدی شد طوری که نمی ...
قاتل مادر و دختر در ایستگاه مرگ
...، خودرو دوست برادرم را دیدم و احتمال دادم که او در خانه باشد. چند ساعت بعد با کلیدی که داشتم وارد خانه شدم و با همسر برادرم در حالی مواجه شدم که در کنار دو دخترش خوابیده بود و از دوست برادرم هم خبری نبود. او ادامه داد: وقتی دیدم دوست برادرم آنجا نیست نظرم عوض شد و تصمیم گرفتم که با شب بو صحبت کنم. او را بیدار کردم که با دیدن من شروع به سر و صدا کرد و من هم با چاقو به او و بچه هایش حمله کردم ...
همه حسرت بچگی ام را امام رضا (ع) جبران کرد
عقد فکر می کنند که کجا بروند، ما تنها فکرمان این بود که عقد کنیم، اما کجا؟ تا اینکه یک دفعه دیدیم اسم مان در جمع زوج هایی است که قرار است بروند مشهد و در جوار امام رضا (ع) به عقد یکدیگر دربیایند. باورمان نمی شد تا اینکه دو روز پیش از شوک درآمدیم، ساک بستیم و دیروز راهی میدان راه آهن شدیم با یک جمع خیریه شمس که انگار خانواده خودمان بودند، آمدیم مشهد. صبح ساعت 7 با 19 زوج دیگر وارد حرم شدیم ...
معاون عمرانی پاسخگوی خون های ریخته شده در جاده کاکان باشد
، آیا نباید یک محور ایمن از بلوار بویراحمد تا پیست اسکی که در مطالعات اولیه با احداث دو تونل پیش بینی شد، احداث کرد؟ علاوه بر این، روزانه در جاده کاکان به یاسوج یک تصادف منجر به جرح و مرگ رخ می دهد و خانواده های بسیاری به علت این ندانم کاری ها داغدار می شوند. معاون عمرانی استاندار باید پاسخگوی این خون های ریخته شده در جاده های ناایمن کهگیلویه و بویراحمد باشد و شفاف به مردم بگوید که چه برنامه ای برای این محور ارتباطی مهم دارد؟ آقای حاجی زاده پاسخ دهد که موضوع اتصال کاکان به آزادراه شیراز – اصفهان چه شده است و چه برنامه ای در این زمینه دارد؟ انتهای پیام/ ...
روایت زندگی یک عاشق سینما/اثری در ستایش زندگی، سینما و خاطره بازی
محمدرضا مالکی کارگردان نمایش زندگی در لانگ شات یا مرگ در کلوز آپ که این روزها در تالار مولوی روی صحنه است درباره اجرای این اثر نمایشی در دوران کرونا به خبرنگار مهر گفت: می توان گفت ما جزو خط شکن ها هستیم که در این بحران نمایشی را به صحنه برده ایم. تئاتر همیشه خانه اصلی ام بوده است و دلبستگی خاصی به آن دارم از همین رو در شرایطی که احساس کردم تئاتر نیاز به حمایت دارد و به هرحال افرادی باید چراغش را ...
رک و شفاف با بانوی مدال آور مشهدی اتومبیل رانی | ازدواج به شرط سرعت!
...، اما انگار کتاب زندگی اش را از پیش نوشته بود و می دانست که این مقاومت ها یک روزی به پایان می رسد. پدرم کارمند بانک بود، اما نمی دانم این عشق ماشین از کجا در دل من ایجاد شده بود. به همین دلیل، بعد از دیپلم، خیلی سریع برای دریافت گواهی نامه اقدام کردم. خانواده ام ابتدا نگران بودند، اما پدرم که روحیه من را می شناخت، می گفت وقتی به رشته اتومبیل رانی علاقه مندم، همان را ادامه بدهم و البته ...
دخترکافه دار:مادرم نمیداند من در زندانم
بجنگم و با تمام توان برای موفقیت تلاش کنم. نمی شد همین تلاش را در کنار خانواده ات و در شهر خودت انجام دهی؟ آن وقت ها تصورم نسبت به تهران خیلی رویایی بود. فکر می کردم اینجا موقعیت ها برای پیشرفت خیلی متفاوت است، اما الان فهمیدم که این تصور درستی نبود. هزینه زندگی درتهران سرسام آور و خیلی بالاتر از شهرستان است. کافه داری در کنار کار دولتی تو که کار دولتی ...
من کودتا کردم و رضا
تهران پناهنده شد. تاج الملوک آیرُملو، ملکه ایران در دوران سلطنت رضاشاه و مادر محمدرضا پهلوی در کتاب خاطراتش شرح جامعی از آشنایی خود با رضا داد. او درباره نحوه آشنایی رضا با خانواده آیرُملو نوشت: رضا سرباز زیردست پدرم تیمور آیرُملو بود و در جبهه قفقاز هنگامی که گروهی از قزاق ها که پدرم نیز در بین آنان بود تحت محاصره نیروهای ارتش سرخ روسیه قرار داشتند، رضا که مسؤول یک قبضه ...
قهرمان کشتی آسیا پاکبان شد
پیگیری کردند، اما هیچ مسئولی حاضر نشد به من شغل بدهد، در این مدت انقدر به ادارات و سازمان های مختلف رفتم که همه من را می شناختند و وقتی باز هم برای گرفتن شغل مراجعه می کردم می گفتند باز هم پیدایت شد؟ پدرم جانباز 25 درصد جنگ تحمیلی است و 2 سال و نیم در اسارت بوده، اما چندین مرتبه به همراه پدرم به بنیاد جانبازان هم رفتیم تا شغلی به من بدهند که متاسفانه هیچ کاری نکردند. من 4 خواهر و برادر ...
پدیده جالب طلب مرگ پزشک برای بیمار/پروانه طبابت آنها باطل نمیشود؟
گردن دارد برای یک نفر آرزوی مرگ می کند؟ آن هم برای کسی که جانی و قاتل نیست، فردی است از جنس خودمان که فعالیتش در رسانه است. قرار نیست چون جبهه و نگاه سیاسی اش به مزاج عده ای خوش نمی آید، طلب مرگ برایش کرد، آن هم از طرف کسی که دایه دار حمایت از بیماران است و در خط مقدم این کار فعالیت می کند. آرزوی مرگ از طرف حامی سلامت بعد از شنیدن خبر ابتلای علی رضوانی خبرنگار بخ ش خبری 20: ...
روایت ابراهیم جوادی از مرگ برادرش به خاطر کشتی و دزد مدال هایش
یکی از دوستانم که ساک تمرینم را پیش او می گذاشتم به تمرین رفتم و زمانی که برای جام تفلیس انتخاب شدم، دوستان پدرم به او تبریک گفتند چون اسمم را در روزنامه دیده بودند. پدرم آن روز به خانه آمد و به شانه ام زد که آفرین، شنیده ام می خواهی به خارج بروی. او به خاطر اینکه بچه 18 ساله اش را در کشتی از دست داده بود، دوست نداشت من کشتی بگیرم اما بعدا موافقت کرد. برادرم هم همان وقت به من گفته بود تو کشتی را رها نکن حتما قهرمان می شوی و من سعی کردم به خاطر حرف برادرم و صحبت پدر و مادرم به کشتی ادامه دهم. انتهای پیام/ ...
یک روز زندگی در کنار پدر؛ حسرت دختر شهید کسائیان
در بغلش می گذاشت و شام می خورد. همه به ایشان می گفتند این چه کاری است که می کنی و پدرم در جوابشان می گفت اینطوری غذا بیشتر به من مزه می دهد. یا مثلاً عمویم تعریف می کند یک بار پدرم به برادرش می گوید ناخن مهدیه را بگیر و عمویم ناخنم را از ته می گیرد و من گریه می کنم. پدرم همان لحظه خیلی آشفته می شود که جلیل با بچه ام چه کار کردی. حتی دوستان پدرم می گویند آخرین شبی که پدرم فردایش شهید می شود خواب ...
زندگینامه شهیدان تقواطلب گلستانی شد
: در یکی از روز هایی که برادرم برای رفتن به بسیج دانش آموزی حاضر می شد، مادرم از او خواست که کمتر به بسیج برود و بیشتر به درس و کتاب خواندن بپردازد که برادرم با متانت در جواب مادرم گفت کتاب ها مرا می خوانند. وی در ادامه گفت: بعد از شهادت او پدرم همیشه این خاطره را بازگو می کرد و هم اکنون که کتاب زندگینامه این دو شهید به چاپ رسیده است، تازه متوجه شده ام که منظور حرف برادرم چه بوده است و بعد ...
8 سال بی خبری از برادرانم سخت ترین سال های زندگی ما بود
سرویس ایثار و مقاومت جوان آنلاین: خانواده لک سه شهید را با فاصله ای کوتاه تقدیم اسلام و انقلاب کرده است. احمد و محسن در یک روز در جریان عملیات والفجر مقدماتی در بهمن 1361 به شهادت رسیدند. پیکر دو برادر در منطقه ماند و خانواده سال ها منتظر خبری از عزیزانشان بود تا اینکه در آذر 1369 پیکر احمد و محسن تفحص و تشییع شد. مسعود نیز که در نوجوانی به جبهه رفته بود چند سال پس از پایان دفاع مقدس به دلیل ...
ماجرای فرار در توهم زن 33ساله
تا زمانی که شرایط مالی او بهتر شد ،به طور رسمی ازدواج مان را ثبت کنیم ولی چند روز قبل فهمیدم که مهران قرص های روان گردان خرید و فروش می کند و با یکی از دوستانش دست به سرقت خودرو و موتورسیکلت می زند. ولی برای آن که باز هم طلاق نگیرم و او را از دست ندهم، این موضوع را نادیده گرفتم و چیزی به او نگفتم. تا این که امروز زمانی که قصد داشتم به منزل مادرم بروم ،مهران اصرار کرد مرا با خودروی دوستش ...
تجاوز تکاندهنده به زن گرگانی !
قربانی تجاوز را تسکین می دهد بعد از شنیدن سرگذشت زن جوان گرگانی سراغ ثریا غفارپور،کارشناس روانشناسی رفتیم تا تحلیل او را از منظر رونشناسی نسبت به موضوعات مشابه سمیرا بدانیم. ثریا غفارپور گفت: در اولین قدم برای همه قربانیان تجاوز باید آنها را تحت درمان های روانشناسی و جلسات مشاوره مستمر و منظم قرار داد.بهبود حال روحی قربانی باعث می شود حال خانواده او هم آرام تر شود.اگر قربانی ...
سرای خاطره ها
قرار می گیرد و آدم را به روزهایی می برد که شاید با تماشای فیلم های قدیمی در ذهن مانده یا در خانه مادربزرگی دیده باشیم که اکنون در قید حیات نیست. بطری های نوشابه و شیشه های دوغ، داخل حوض کنار هم ردیف شده اند و چند پاکت ساندیس سیب و انگور هم در سبدی چوبی قرار دارند. از میان لوازم قدیمی که دورتادور حوضچه آبی رنگ چیده شده تلمبه فلزی زنگار گرفته بیشتر خودنمایی می کند. با ورود ما به سرای خاطره ها، عابدی ...
اتهام قتل شبه عمد برای خانم دکتر
سرویس حوادث جوان آنلاین: ساعت چهار بعد از ظهر روز پنج شنبه 30 بهمن امسال مأموران کلانتری تهرانپارس مرگ مشکوک زن جوانی را به قاضی حبیب الله صادقی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران اطلاع دادند. مأموران گفتند زن 39 ساله ای به نام مهین برای سقط جنین به مطب دکتر زنان و زایمانی حوالی تهرانپارس رفته که هنگام سقط جنین فوت کرده است و به همین سبب خانواده زن جوان از پزشک مطب که زن 40 ساله ...
گفت وگو با مهدی محقق ادیب، پژوهشگر و رئیس سابق انجمن آثار و مفاخر فرهنگی
.... پس از پایان دوران زندان پدرتان به تهران رفتید؟ بله. پدرم در سال 1317 پس از سه سال و ده روز از زندان بیرون آمد و خانواده ما پس از مدتی طولانی میان ترس و امید، به تهران آمدند. چون پدرم ممنوع المنبر بود ممر درآمدی برای خانواده نداشت و قادر نبود دو اتاق اجاره کند؛ لذا او و دو برادر بزرگم در حجره ای در مدرسه سپهسالار قدیم زندگی می کردند و بقیه خانواده از جمله من در اتاقی کوچک در ...