پدر خانواده فرشته نجات چند نفر شد + عکس
سایر منابع:
سایر خبرها
هر پسری به خواستگاری من می آمد پا به فرار می گذاشت
و ترجیح می دادم با پسرها دزد و پلیس بازی کنم تا با دخترها خاله بازی! اما خیلی وقت ها مورد تمسخر اطرافیانم قرار می گرفتم. واقعا نمی دانستم که آن ها چرا مسخره ام می کنند چون من فقط می خواستم که خودم باشم و آن ها متاسفانه این مسئله را درک نمی کردند. به سن بلوغ که رسیدم ،مشکلاتم بیشتر شد. همه از من توقع داشتندکه دختری نوجوان باشم با همان روحیات و احساسات لطیف دخترانه که همه انتظارش را دارند اما من ...
گفتگو با ارشاد روح بخشیان، دارنده بیشترین مدال بوکس کشور
بوکسور زمان می گذراند. این چهره بوکس کشورمان با وجود مشغله زیاد مصاحبه مان را پس از گذشت نزیک به 3 ماه پیگیری می پذیرد و مقابلمان می نشیند. او بناست از سال ها تلاشش در عرصه ورزش و درخشش نامش در کتاب گینس بگوید. پدر قهرمان متولد 1360 است. قهرمانی انگار در خون خانواده روح بخشیان وجود دارد: از وقتی به خاطر دارم پدرم در رینگ های بوکس مقام می آورد و قهرمان بود. همیشه دلم می خواست ...
دام شیطان پرستی!
همراه هوشمند نمی خرید تا این که ویروس کرونا شیوع یافت و کلاس های دبیرستان به صورت مجازی برگزار شد باز هم من با گوشی پدر یا مادرم در کلاس های درس شرکت می کردم اما گاهی اوقات که پدرم نیاز ضروری به تلفن داشت مجبور می شدم در کلاس شرکت نکنم به همین دلیل پدرم با اصرار من مجبور به خرید یک گوشی هوشمند شد در حالی که معتقد بود من در یک سن هیجانی خاصی قرار دارم و احتمال دارد دچار آسیب های وحشتناک فضای مجازی شوم ...
داوینچی در قاب آرزوهای کُخ !
می کردم تا این که تصمیم گرفتم با پدرم زندگی کنم و به مشهد آمدم . چقدر سواد داری؟ لیسانس گرافیک دارم. دوران کودکی و نوجوانی ات چگونه سپری شد؟ مادرم مشکل اعصاب و روان داشت و پدرو مادرم مدام با یکدیگر درگیر بودند. من همیشه احساس تنهایی می کردم و هیچ وقت نمی توانستم عقاید و احساساتم را نزد خانواده ام بیان کنم چون بیشتر اوقات مورد تنبیه، تهدید، تحقیر و سرزنش از طرف آن ها قرار می ...
نزاع خونین در مشهد برای جانبداری از پدر خانواده، رنگ جنایت گرفت
. مرگ پسر 25 ساله در بیمارستان ساعت حوالی 2 بامداد آخرین روز از ماه بهمن را نشان می داد که قاضی زرقانی به همراه تیمی از کاراگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی در محل حضور یافتند. در همان دقایق ابتدایی تحقیقات این پرونده دستور بازداشت متهم صادر شد و سپس جسد متوفی برای تعیین علت دقیق مرگ به پزشکی قانون انتقال یافت. متهم به قتل که برادر بزرگ تر مقتول است در همان دقایق اولیه تحقیقات ...
محمد شکرویان؛ رایحه عطرآگین شهید در گذر زمان
پخش می شد گوش می دادیم و ناگهان خبری با این مضمون که عملیات بدر انجام شده است و تعدادی از رزمنده ها به شهادت رسیده اند را شنیدیم. حسین اضافه کرد: مجری برنامه شروع به خواندن اسامی شهدا کرد که به یکباره متوجه شدیم نام آخر در فهرست شهدا محمد شکرویان پدرم است که با شنیدن این خبر گویی دنیا بر سر ما آوار شد. وی ادامه داد: پس از چند روز جنازه شهدا را به معراج آوردند و خانواده ها برای ...
نوحه خوانی حاج آقا محمدی از 40 سال پیش الگوی نوجوانان محله مهرآباد بود
، اما تلاش نمی کند که بفهمد ما چه می گوییم. آرامش درونی اش ذاتی است و همیشه رنج روزگار و مشکلات را در دلش نگه می داشت و الان هم همان طور است. حاج آقا محمدی هر از چند گاهی لابه لای حرف هایمان چیزی متوجه می شود و انگار که خاطره هایی برایش زنده شده است، نفسی عمیق می کشد و خدا را شکر می کند. مهدی ادامه می دهد: در این خانواده از کدورت خبری نیست. همه فرزندان با وجود مشکلات و تفاوت های ذاتی و ...
همه حسرت بچگی ام را امام رضا (ع) جبران کرد
سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: چشم که بازکردم پدر داشتم، اما نمی دانم یک دفعه چطور دنیا با من، مادر و برادرم سر عناد گرفت که پدرم را در کودکی به دلیل تصادف از دست دادم. همیشه حسرت سایه یک مرد به نام پدر در زندگی مان بود و همین باعث شد سختی های دیگر مانند فقر مالی و نگاه های سنگین اطرافیان را بیشتر احساس کنم. مادرم با سختی بسیار توانست بزرگ مان کند، همین هم کار ساده ای نبود برای یک زن جوان در جامعه ...
اعدام قاتل زن جوان و دختر 11 ساله تهرانی در زندان کرج + عکس و جزئیات
به زمین افتاد و مشاهده کردم مرد غریبه عمویم است، صدایش زدم تا مادرم را رها کند که عمویم مرا با چاقو زد و بیهوش شدم و وقتی به هوش آمدم دیدم پلیس در خانه مان است و در این مدت بارها تحت عمل جراحی قرار گرفتم و 40 روز از ماجرا می گذشت که از بیمارستان مرخص شدم و وقتی به خانه مادربزرگم رفتم متوجه شدم مادر و خواهرم به قتل رسیده اند. دختر نوجوان که شاهد قتل مادرش بود ادامه داد: 3 ماه قبل از این ...
برادرم در خیبر و همسرم در بدر آسمانی شدند
چند سال داشتید؟ ما اهل روستای قراخیل شهرستان قائمشهر هستیم. پدرم متولد سال 1336 بود. زمان شهادت ایشان من فقط یک سال و نیم داشتم. خانواده ما متشکل از سه فرزند دختر است؛ خواهرم سمانه متولد سال 61 است. من متولد سال 62 و خواهر دیگرم نجمه هم متولد سال 63 است. نجمه فقط شش ماه داشت که پدرم به شهادت رسید. پدر و مادرم سال 60 ازدواج کردند و سال 63 بابا شهید شد. شغل اجدادی ما کشاورزی ...
درباره حال و روز کادر درمان بیمارستان های مشهد 10 روز پس از دریافت واکسن کرونا
به من ارجاع می دادند و می گفتند: دکتر وکیلیان اولین نفری بوده که در مشهد واکسن زده است. بهش زنگ بزن و بپرس. آرزویی برای همه مردم دکتر محسن ابراهیمی، عضو هیئت علمی طب اورژانس امام رضا (ع) | در مرحله نخست، دریافت واکسن کرونا براساس خواست و میل افراد صورت می گرفت. من جزو کسانی بودم که برای دریافت واکسن اعلام آمادگی کردم. من از همان روز های اول بیماری کرونا در بخش آی سی یو کرونا کار می ...
درباره احمد مهرمشهدی، تاریخ زنده 100 سال فعالیت های قرآنی مشهد
های زرین از کتاب زندگی او که مؤذنی فقط یکی از این برگ های زرین است. محله عیدگاه آن زمان که هنوز مشهد مرزبندی نشده بود و کوچه ها نام و نشانی نداشتند، مهرمشهدی در محله عیدگاه به دنیا آمد. خانه ای که او در آن متولد و بزرگ شد، در انتهای کوچه صاحب علم بود. خانه ای دودر که یک در آن به کوچه ضابط و در دیگر به کوچه کربلایی باز می شد. متولد 1314 است و در یک خانواده مذهبی رشد کرد. در بیان ...
مریم همراه با جنازه مرد مطلقه بازداشت شد + عکس زن تهرانی
باشم و در کارهای خانه به او کمک کنم. من آخرین بار به خانه همسر سابقم رفتم اما دخترم در خانه نبود. یک بار دیگر شوهرم شروع به بحث کرد و با من درگیر شد .من که به یاد خاطره های تلخ گذشته افتاده بودم کنترل اعصابم را از دست دادم و با قندشکن از پشت سر به او حمله کردم و چند ضربه به سرش زدم .سپس با چاقو او را کشتم. من بلافاصله پشیمان شدم و ساعت ها گریه کردم.اما از ترسم تصمیم گرفتم جسد را به بیرون از خانه ...
من کودتا کردم و رضا
کتاب در لس آنجلس به چاپ رسید. سیدضیاء فرزند یک مجتهد خوشنام تبریزی است. ولیعهد (مظفرالدین میرزای قاجار) به دیدن مجتهد می رود و پسر متعجب است که چرا پدر به دیدن ولیعهد نمی رود؟ پاسخ پدر دنیا دیده چنین است: فرزندم، او به دیدن من می آید تا مگر از صفای خانه من بهره ای برگیرد. من چرا به دیدن او بروم که در بازگشت دامن قبایم آلوده به رنگ ستم باشد؟ مرد اول کودتا از همان خانه پدری در آبِ ...
کشف راز جسد بی سر زن در خانه
مواد مخدر تهیه کند. چند وقت بود که مقتول را می شناختی؟ خانه پدری ام در ده ونک است. از بچگی در آنجا بزرگ شده ام. البته بعد از این که ازدواج کردم به کرج رفتم و در آنجا ساکن هستم اما مدام به محله قدیمی مان می روم تا به خانواده ام و بچه محل ها سر بزنم. مقتول هم زنی تنها بود که در همان محله زندگی می کرد. چطور وارد خانه اش شدی؟ مرا می شناخت و آن روز رفته بودم ...
رک و شفاف با بانوی مدال آور مشهدی اتومبیل رانی | ازدواج به شرط سرعت!
کنترل کند. به همین دلیل، پیش از رسیدن به سن شناسنامه ای مجاز، پشت رول نشست. از یازده سالگی کنار دست پدر رانندگی کرد و کم کم چم و خم چهارچرخ زیر دستش آمد. از زمانی که به یاد داشت، عشق به ماشین رهایش نکرده بود. به همین دلیل، همان روز هایی که در کنار پدر و در مسیر های خلوت و بدون تردد رانندگی می کرد، شرکت در یک مسابقه رانندگی در آینده را در ذهن خودش قطعی کرده بود. حانیه مستأجر دهه هفتادی و ...
شهید ستاری نابغه ابتکارات نوین عملیاتی در صنعت هوایی
است که چطور یک نفر می توانست این قدر فعال باشد. شاید می دانستند که طول عمرشان زیاد نخواهد بود. برای ایشان 24 ساعت، به اندازه 48 ساعت ارزش داشت و استفاده می کردند. پدرم در کارهای منزل بسیار کمک می کردند، به طوری که تمام کارهای تاسیساتی منزل را انجام می دادند، لوله کشی، برق کشی و نقاشی ساختمان تا کارهای جزیی تر حتی کاغذ دیواری خانه مان را پدر انجام می دادند. موکت کردن منزل و نجاری همه را خودشان ...
روایت ابراهیم جوادی از مرگ برادرش به خاطر کشتی و دزد مدال هایش
یکی از دوستانم که ساک تمرینم را پیش او می گذاشتم به تمرین رفتم و زمانی که برای جام تفلیس انتخاب شدم، دوستان پدرم به او تبریک گفتند چون اسمم را در روزنامه دیده بودند. پدرم آن روز به خانه آمد و به شانه ام زد که آفرین، شنیده ام می خواهی به خارج بروی. او به خاطر اینکه بچه 18 ساله اش را در کشتی از دست داده بود، دوست نداشت من کشتی بگیرم اما بعدا موافقت کرد. برادرم هم همان وقت به من گفته بود تو کشتی را رها نکن حتما قهرمان می شوی و من سعی کردم به خاطر حرف برادرم و صحبت پدر و مادرم به کشتی ادامه دهم. انتهای پیام/ ...
یک روز زندگی در کنار پدر؛ حسرت دختر شهید کسائیان
کسائیان همچون گنجینه ای است که راز های زیادی را در خود دارد و دختر شهید مهدیه کسائیان از مظلومیت های پدر و دلتنگی هایش می گوید. شما متولد چه سالی هستید و هنگام شهادت پدر چند ساله بودید؟ من متولد 29 بهمن سال 1364 هستم و هنگام شهادت پدرم 11 ماهه بودم. پدر متولد 1339 بود و هنگام شهادت 26 سال سن داشت. پدرم خیلی مرا دوست داشت. بستگان می گویند وقتی پدرم به خانه می آمد و من خواب بودم، مرا ...
زندگینامه شهیدان تقواطلب گلستانی شد
استان شهیدان امیر و جلال تقواطلب هستند و کمتر کسی در استان پیدا می شود که این خانواده انقلابی را نشناسد. بعد از گذشت سال ها و به دلیل اشتیاق و علاقه همدانی ها به این دو شهید، به همت خانواده تقواطلب کتاب زندگینامه شهیدان به نام شکوفه گلستان تقوی به چاپ رسید. خانواده شهیدان تقوی طلب کار کتابت و تحریر و جمع آوری خاطرات امیر و جلال را در چندین سال انجام دادند و پدر این خانواده ...
جاده مرگ در هشترود باز هم مرگ آفرین شد
به گزارش رکنا، وحید شادی نیا در تشریح این خبر گفت: کارشناسان اورژانس مراغه به محض دریافت خبر حادثه راس ساعت 13:45 بیست و نهم بهمن ماه به محل حادثه شتافتند. وی متذکر شد: کارشناسان اورژانس در بررسی اولیه فوت پدر و دو کودک را به دلیل شدت جراحات وارده تایید کردند. وی در خاتمه گفت: مادر خانواده نیز تحت مراقبت های درمانی به بیمارستان سینا مراغه انتقال یافت. گفتنی است ...
کمک فوری | حال این خانواده وخیم است
پدر پیر خانواده دچار بیماری سرطان معده شده و باید عمل جراحی و سپس شیمی درمانی شود مادر خانواده بدلیل سکته مغزی در بستر بیماری افتاده و باید کار درمانی شود و توان تامین هزینه داروهای مورد نیاز را ندارند تنها پسر خانواده متاسفانه بدلیل تصادف دستانش از کار افتاده و دچار معلولیت شده و توان کار و اشتغال را ندارد خانواده ای هستند ساکن یکی از روستاهای شمال غربی که پدر و مادر پیر و مریض ...
8 سال بی خبری از برادرانم سخت ترین سال های زندگی ما بود
هفت ماه بعد از شهادت مسعود فوت کرد. پدرم هم بعد از دو سال از مادرم از دنیا رفت. شما بیشتر دلتنگ چه کسی می شوید؟ برایم هیچ فرقی نمی کنند. هر چه می گذرد نبودن شان بیشتر آزارمان می دهد اما چون برادرم مسعود همسن و همبازی دوران کودکی ام بود بیشتر دلم برایش تنگ می شود. خاطرات زیادی از بازی های کودکی ام با مسعود دارم. همسر آقا محسن می گوید باور نمی کنم شما همان خانواده قدیم و شلوغ باشید ...
ماجرای فرار در توهم زن 33ساله
برای مخارج منزل در اختیارم می گذاشت ، صرف خرید مواد مخدر می کردم. چند ماه بعد قهرمان متوجه اعتیادم شد و بدون هیچ حرف و حدیثی طلاقم داد. التماس های من نیز فایده ای نداشت چون او همسر اولش را نیز به خاطر اعتیاد طلاق داده بود. دوباره روزهای تلخ من در حالی آغاز شد که نمی توانستم به خانه ناپدری ام بازگردم زیرا مادرم نیز در شرایط تاسف باری بود و با خواهران ناتنی ام هم نمی ساختم، آن ها زندگی و ...
ماجرای حساسیت عجیب مدافع حرم اندیمشکی به بیت المال +تصاویر
ای از شهید، عنوان کرد: پدر همیشه چای و خرما و بسکویت و شکلات برای محل کارشون می خریدند و یک بار مادرم از ایشان پرسیدند چرا این کار را انجام میدید، مگر در محل کارتان، چایی نیست؟ پدر گفت چایی هست ولی همه افرادی که پیش من می آیند ارباب رجوع نیستند، بعضی از دوستانم هستند که برای دیدن من به محل کارم می آیند، درست نیست از چایی و وسایل محل کار برای پذیرایی برای آن ها استفاده کنم و باید از وسایلی که ...
گفت وگو با مهدی محقق ادیب، پژوهشگر و رئیس سابق انجمن آثار و مفاخر فرهنگی
صدای صفیر گلوله هایی که در شب واقعه شلیک می شد در گوشم طنین انداز است، خصوصا که این واقعه مصادف شد با پنهان زیستن پدرم چراکه او از کسانی بود که در آن شب در همان مسجد منبر رفته بود و در ضمن سخنانش گفته بود: گویی ما در زیر پرچم انگلیس هستیم که هرچه آنان بخواهند باید انجام داده شود. مدت دو ماه پدرم در خانه های مختلف تردد می کرد و گاهی هم به خانه خودمان می آمد و در این مدت، چندین بار در ...
چرا هوش بچه ها به کنکور گره خورده است؟!
به گزارش خارگ نیوز، روزها یکی پس از دیگری می گذشتند و هنوز بلاتکلیف بودم، اما چاره ای نبود، ترسیده بودم. مدام با خود زمزمه می کردم شاید رویایی که شبها در خواب و بیداری به تصویر می کشم باتلاقی بیش نباشد . چند روز پیش مهمان عزیزی داشتیم حاج عمو به خاطر من آمده بود، عموی پدری ام است. حق پدری بر گردن پدر و همه ما دارد، آدم بزرگی است؛ همیشه حرفای خوبی می زند مثل بزرگان قصه هاست. به قول مادر ...